به نظر میرسد که شرکای تجاری ایالات متحده هفته گذشته، زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد که تعرفههای بالای 10 درصد را به مدت 90 روز به حالت تعلیق درمیآورد، نفسی به راحتی کشیدند. با این حال، آنها به همراه تیم اقتصادی ترامپ، به سرعت متوجه میشوند که این مهلت سهماهه، با وجود استقبال، زمان بسیار کوتاهی برای دستیابی به توافقات تجاری است. به طور معمول، مقامات ایالات متحده حداقل شش ماه - دو برابر مدت زمان فعلی - را صرف تدوین مواضع مذاکراتی خود در مشورت با کنگره و ذینفعان میکنند. مذاکرات واقعی معمولاً چندین سال طول میکشد. اما همانطور که در حال یادگیری هستیم، این زمانها عادی نیستند.
کشورهای سراسر جهان در تلاشند تا بهترین تیمها را گرد هم آورند و استراتژیها، تاکتیکها و پیشنهادات اساسی را برای مذاکره تجاری با ایالات متحده توسعه دهند. اولین چیزی که این کشورها باید در نظر بگیرند این است که آیا میخواهند در صف مذاکره در رتبه اول قرار بگیرند یا خیر، گزینهای بالقوه جذاب اگر به این نتیجه برسند که زودتر رفتن ممکن است منجر به معاملات نرمتری شود. برخی ممکن است تصمیم بگیرند که بهتر است عقب نشینی کنند و تماشا کنند که دیگران چگونه عمل میکنند. این امر به آنها این فرصت را میدهد که حداقل درک بهتری از اینکه کدام موضوعات مذاکره (یا مشوقها) برای کاخ سفید از اهمیت بیشتری برخوردار است، به دست آورند و به طور بالقوه از اشتباهات دیگران در این دنیای مذاکره با سرعت جدید درس بگیرند.
تاکنون، دولت ترامپ به فهرست طولانی از درخواستها از همتایان خارجی، از جمله کاهش تعرفهها، کاهش کسری تجاری، افزایش خرید کالاهای آمریکایی، همکاری در مقابله با چالش چین و موارد دیگر اشاره کرده است. شرکای تجاری به درستی به دنبال شفافیت در مورد این هستند که کدام یک از این مسائل ضروری هستند، و به آنها این امکان را میدهد تا تلاشهای خود را بر روی آنچه در این پنجره کوتاه برای کاخ سفید اهمیت بیشتری دارد، متمرکز کنند.
کشورها همچنین در این مورد که آیا این مذاکرات میتواند منجر به تعرفههایی کمتر از نرخ جهانی 10 درصد شود که اکنون اعمال میشود یا خیر، یا اینکه آیا این نرخ نشاندهنده کف است، ابهام دارند. ترامپ در پاسخ به این سؤال، هفته گذشته اشاره کرد که ممکن است انعطافپذیری محدودی وجود داشته باشد - اما نه زیاد. با اعلامیههای اخیر مبنی بر استثنائات ویژه برای تلفنها و سایر محصولات الکترونیکی از افزایش تعرفهها، کشورها اکنون باید اطمینان بیشتری داشته باشند که درخواست استثنائات بیشتر محصول را برای کمک به شرکتهای داخلی خود در برابر طوفان تعرفهها دارند.
در گفتگوهای اخیرم، مذاکرهکنندگان تجاری خارجی از اعلامیههای بزرگ سرمایهگذاریها یا خریدهای ایالات متحده بدون دریافت هیچ گونه اعتبار برای این اقدامات در نرخهای تعرفهای اختصاص داده شده به کشورهایشان، ابراز ناامیدی کردهاند. برای جلوگیری از این دام، بسیاری احتمالاً اکنون به یک شعار سنتی مذاکرات تجاری متوسل میشوند: هیچ چیز توافق نمیشود تا زمانی که همه چیز توافق شود.
همتایان خارجی نیز احتمالاً درخواستهای مذاکراتی خود را از ایالات متحده، فراتر از حذف نرخهای تعرفهای تعیین شده توسط ترامپ، آغاز خواهند کرد. در حالی که اکثر آنها با اکراه میپذیرند که این معاملات تا حد زیادی به نفع ایالات متحده خواهد بود، با این وجود تحت فشار داخلی قرار خواهند گرفت تا در این مذاکرات دستاوردهایی کسب کنند. حداقل، تیم ترامپ باید انتظار داشته باشد که کشورها درخواست کنند که از هرگونه افزایش تعرفه در آینده محافظت شوند. آنها سخت مذاکره خواهند کرد تا از وضعیتی جلوگیری کنند که در آن ظرف 90 روز آینده معاملهای با ایالات متحده منعقد کنند که دارای امتیازات چشمگیر و اعلامیههای تجاری از طرف آنها باشد، تنها در صورتی که ظرف سه سال آینده تعرفههای بخش یا سایر تعرفهها به آنها تحمیل شود. اگر دولت در این توافقات سرمایهگذاری کرده است، باید این درخواستها را جدی بگیرد.
کاخ سفید ترامپ نیز در سه ماه آینده با چالشهای متعددی روبرو است. پنجره کوتاه مذاکره، همراه با حدود 70 کشوری که به دنبال توافق هستند، فشار زیادی را بر تیم مذاکرهکننده ایالات متحده وارد خواهد کرد. و اگر واشنگتن و پکن به نحوی راهی برای بازگشت به میز مذاکره در این دوره پیدا کنند، منابع حتی بیشتر تحت فشار قرار خواهند گرفت. بسیاری از مقامات زیرمجموعه منتظر تأیید هستند و برخی از کارکنان حرفهای مرخص میشوند یا داوطلبانه ترک میکنند، که منجر به کاهش تعداد مذاکرهکنندگان با تجربه در زمانی میشود که به شدت مورد نیاز هستند. در حالی که توسط دفتر نماینده تجاری ایالات متحده، و همچنین وزارت خزانهداری و بازرگانی رهبری میشود، مذاکرات تجاری معمولاً شامل ورودی از طیف وسیعی از وزارتخانهها از جمله کشاورزی، کار، بهداشت و خدمات انسانی، حمل و نقل و سایر موارد است که بسیاری از آنها تحت کاهش شدید توسط وزارت کارآمدی دولت ترامپ قرار میگیرند. برای مقابله با این چالشها و افزایش شانس موفقیت، اولویتبندی با توجه به شرکا و موضوعات مذاکره کلیدی خواهد بود.
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، قبلاً ژاپن را به عنوان یک شریک اولویتدار معرفی کرده است و از کره جنوبی، ویتنام و هند نیز نام برده شده است. ما در حال حاضر شاهد حضور دستهای از مقامات این کشورها در واشنگتن هستیم. اما دیگران به دنبال نشانههایی از زمانی هستند که ممکن است یک جایگاه برای آنها باز شود. دستهبندی کشورها به دستههای با اولویت بالا، متوسط و پایین میتواند یک تمرین داخلی مفید باشد. چنین دستهبندی میتواند بر اساس طیف وسیعی از عوامل، از جمله اندازه اقتصاد یک کشور، میزان روابط تجاری آنها با ایالات متحده، سطوح تعرفهای، اندازه کسری تجاری دوجانبه آنها، دامنه اقدامات غیرتعرفهای آنها و تمایل آنها به پیوستن به تلاشهای ایالات متحده برای مقابله با چین باشد.
با توجه به مسائل اساسی، اولویتبندی نیز کلیدی است. من بارها پرسیده شدهام که آیا دولت بیشتر به دنبال یک معامله تجاری است، با تمرکز بر اعلامیههای بیشتر سرمایهگذاریهای جدید و خرید انرژی، کشاورزی و سلاحهای ایالات متحده، یا اینکه بیشتر به یک توافق مبتنی بر قوانین با مفاد اجرایی علاقهمند است. مشخص نیست که آیا حتی مذاکرهکنندگان ایالات متحده پاسخ این سؤال را میدانند یا خیر، فراتر از پاسخ "هر دو". اگر قرار است در دوره توقف معاملات انجام شود، شفافیت بیشتری به شدت مورد نیاز است.
با توجه به اینکه هر کشور رژیمها و محرکهای تجاری منحصر به فرد خود را دارد، دولت ترامپ باید درخواستهای مذاکراتی را متناسب کند. اگر زمان اهمیت نداشت، این کاملاً منطقی بود. اما ما فقط 90 روز فرصت داریم. آنچه ممکن است مفید باشد این است که آنچه را که من "رویکرد قالب سفارشی" مینامم، در نظر بگیریم. به طور خاص، مفاد مشترکی برای همه وجود خواهد داشت، با جزئیاتی که متناسب با شرایط منحصر به فرد کشور شکل گرفته است. به عنوان مثال، در مورد اقدامات غیرتعرفهای - موانعی که محصولات ایالات متحده را با وجود تعرفههای پایینتر از ورود به یک بازار بازمیدارند - طرفین میتوانند بر سر قوانین کلی برای حاکمیت بر کاهش آنها در یک دوره زمانی مشخص توافق کنند و توافق کنند که در صورت عدم رعایت این تعهدات، تعرفهها را مجدداً اعمال کنند. این مفاد سپس میتواند با لیستی از اقدامات غیرتعرفهای خاص برای هر کشور که مشمول این تعهدات خواهد بود، دنبال شود.
دولت در ورود به مذاکرات، به سرعت متوجه خواهد شد که با شرکا با کمبود اعتماد جدی مواجه است، بسیاری از آنها احساس میکنند که با تعرفههای بالای ترامپ مورد بدرفتاری و بیاحترامی قرار گرفتهاند. در چنین محیطی، مهم است که ایالات متحده از وضعیتی جلوگیری کند که در آن کشورها معاملات مفصلی را با مقامات کابینه مذاکره میکنند و سپس متوجه میشوند که رئیس جمهور این پیمان را رد میکند و چیزهای بیشتری میخواهد. کانالهای ارتباطی نزدیک بین کاخ سفید و تیم مذاکرهکننده ایالات متحده، با اختیارات روشن برای مقامات، برای جلوگیری از چنین موقعیتهایی ضروری خواهد بود.
کاخ سفید همچنین باید اکنون در مورد نحوه برخورد با شرکا در پایان 90 روز فکر کند. تعداد انگشتشماری ممکن است در واقع به توافق یا توافقات "اصولی" با ایالات متحده دست یابند که منجر به لغو تعرفهها میشود. اما برای کشورهایی که در مذاکرات حسن نیت شرکت دارند و قادر به نهایی کردن معامله در زمان مناسب نیستند، ممکن است تمدید لازم باشد. به همین ترتیب، زمان بیشتری باید برای آن دسته از شرکایی که درخواست مذاکره با دولت را دادهاند، در نظر گرفته شود و فقط به آنها گفته شود که باید منتظر نوبت خود باشند.
در حالی که 90 روز ممکن است در دوران ترامپ مانند یک ابدیت به نظر برسد، اما در دنیای تجارت یک بازه زمانی بسیار فشرده است. شرکای تجاری ایالات متحده تنها کسانی نخواهند بود که گرما را احساس میکنند. با توجه به نوسانات بازار سهام، افزایش قیمتها، تضعیف دلار و بازار نامطمئن اوراق قرضه، دولت ترامپ تحت فشار خواهد بود تا برای نشان دادن اینکه سیاست تجاری مخرب آن کار میکند، پیروزیهای اولیه مذاکره را به دست آورد.