با توجه به ترن هوایی که همه ما سوار بودهایم، به نظر میرسد کاملاً مناسب است که سر کییر استارمر از توافقی برای ساخت یک شهربازی پرده برداشته است. بدون شک در مکان جدید یونیورسال در بدفوردشایر، سواریهای سرگیجهآور زیادی وجود خواهد داشت. اما اگر نخست وزیر بخواهد به وعده خود برای "به دست گرفتن امکانات" ناشی از شوک ترامپ عمل کند، باید شکاف سرگیجهآور بین لفاظیهای دولت خود در مورد رشد و واقعیت را پر کند.
این کار بیش از یک قلعه "ارباب حلقهها" و اعلامیهای بازسازیشده در مورد وسایل نقلیه الکتریکی نیاز دارد. دولتی که با وعده طرفداری از رشد به قدرت رسید، استخدام را گرانتر، اعتماد مصرفکننده را تضعیف و خروج فاجعهبار افراد ثروتمند را به نفع رقبای ما رقم زده است. این هفته لندن از فهرست پنج شهر ثروتمند جهان خارج شد. با توجه به استراتژی رشد که به شدت وابسته به سرمایهگذاری خصوصی و مجموعه اسفناک امور مالی عمومی است، وزرا باید فوراً درک کنند که تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری واقعاً شامل چه مواردی میشود.
استارمر به طرز شگفتانگیزی ناآماده وارد دولت شد، با برگزاری انتخابات عمومی زودهنگام غافلگیر شد، امیدوار بود که رئیسی باشد در نقشی که نیاز به یک مدیرعامل دارد، و همانطور که در آن زمان به من گفته شد، به طرز نگرانکنندهای به جزئیات بودجه بیعلاقه بود. پرسش بزرگی که بر چشم اندازهای رشد بریتانیا سایه افکنده این است که آیا او میتواند در این سمت پیشرفت کند یا خیر. برخی میگویند او نمیتواند، زیرا نسبتاً دیر وارد عرصه سیاست شده است. دیگران فکر میکنند او میتواند، پس از اینکه حزب خود را بیرحمانه تغییر داد. در حال حاضر تفاوت بزرگی بین مردی که در انتخابات پیروز شد و استارمر امروزی وجود دارد، که از روند کند تغییرات ناامید شده و به دنبال کنترل قاطعتری است.
او ناآرامیهای بینالمللی را به خوبی مدیریت کرده است و به دنبال روابط دفاعی و هوافضای قویتر با بروکسل است. در واشنگتن، او یک دادستان محتاط با پروندهای کاملاً صیقلخورده (تهیه شده توسط مشاور امنیت ملی، جاناتان پاول و سفیر، پیتر مندلسون) بوده است. استارمر با انتصاب چنین مهرههای سیاسی سنگینی، تشخیص داد که دولت کمتوان او به تجربه نیاز دارد. او اکنون به شدت به معادلهای آنها در زمینه رشد کسبوکار و تأمین مالی نیاز دارد.
مشکل این نیست - همانطور که اغلب در دوران بوریس جانسون وجود داشت - عدم تعامل با شرکتها. بلکه ناامیدی مدیرانی است که از جلساتی گزارش میدهند که در آن به نظر میرسد هیچکس گوش نمیدهد یا حتی دیدگاه آنها را درک نمیکند. روپرت سومز، رئیس کنفدراسیون صنایع بریتانیا (CBI)، یکی از معدود رهبران کسبوکار که علناً آنچه را که بسیاری در خفا میگویند بیان کرده است، از دولت خواسته است تا تصدیق کند "مجموع همه خردها منحصراً در وایتهال (Whitehall) ساکن نیست".
استارمر به طور فزایندهای خود در حال ارائه اعلامیههای اقتصادی است، زیرا میداند که کسبوکار اعتماد خود را به صدراعظم و تیم او از دست داده است. دولت او تحت رهبری پت مکفادن (Pat McFadden) سرسخت، به دنبال مقرراتزدایی است، از حجم بیش از حد خدمات کشوری میکاهد و از فناوری در خدمات عمومی استقبال میکند. اما برای ایجاد اعتماد، به سیگنالهای بیشتری از قصد - و تحویل سریع - نیاز است.
از نظر سیاست، گزینههای فوری وجود دارد. وزرا میتوانند پیشنهادات سر دیتر هلم (Sir Dieter Helm) در مورد قیمتگذاری حاشیهای گاز را اجرا کنند و هزینههای بالای انرژی را که صنایع را به خارج از کشور سوق میدهد، بدون قربانی کردن خالص صفر (net zero) کاهش دهند. آنها میتوانند با بهبود سیستم ویزای افراد ماهر، بازنگری در قوانین مالیات بر ارث و افزایش کمک هزینه نقل مکان برای محققان برتر، از فرصت جدید برای جذب دانشمندان و کارآفرینان ناراضی آمریکایی استفاده کنند. آنها میتوانند برنامه هوش مصنوعی را سرعت بخشند و شرکتها را تشویق کنند تا از استارتآپها خرید کنند - چیزی که توسط برنت هوبرمن (Brent Hoberman)، کارآفرین فناوری، مورد تأکید قرار گرفت.
احتیاط استارمر هنوز با ادعای او مبنی بر اینکه جهان تغییر کرده است مطابقت ندارد. او گفته است: "برنامههای ما آنقدرها تغییر نمیکنند، بلکه تقویت میشوند". به جای استفاده از این لحظه برای ایجاد یک رابطه واقعاً جدید با اتحادیه اروپا، خیابان داونینگ (Downing Street) از حزب اصلاحات بریتانیا (Reform UK) میترسد و همسویی نزدیکتر در زمینه مواد شیمیایی را به عنوان یک کشش ارائه میدهد. پیگیری توافق تجاری با ایالات متحده درست است، اما این ممکن است با مرغ کلردار به پایان برسد.
در این میان، دولت همچنان به ارسال سیگنالهای متناقض ادامه میدهد. وزارت کار و بازنشستگی از شرکتها میخواهد به بیش از یک میلیون نفر کمک کنند تا به کار بازگردند. خزانهداری یک هزینه بیمه ملی به هر یک از آنها اضافه کرده است. لایحه حقوق استخدامی استخدام هر کسی را پرخطرتر میکند. استارمر یا نمیتواند حامیان اتحادیه کارگری خود را که برای این قانون مبارزه کردند، شکست دهد یا نمیخواهد. اما سایه اتحادیهها بر تصمیمات سرمایهگذاری سنگینی میکند.
این فقط در مورد سیاست نیست، بلکه در مورد حال و هوا نیز هست. زبان مداوم ریوز و استارمر در مورد یک "دولت فعال" و "مشارکت با کسبوکار"، نشان میدهد که بعید است تغییری در فلسفه وجود داشته باشد که دولت باید تأثیر کمی بر کارهایی که شرکتها انجام میدهند، داشته باشد.
با این وجود، شکی نیست که از زمان پایان نبرد سو گری (Sue Gray) در مقابل مورگان مکسویینی (Morgan McSweeney) در خیابان داونینگ، مرکز قدرت حرفهایتر شده است. استارمر لیز لوید (Liz Lloyd)، معاون سابق رئیس دفتر تونی بلر (Tony Blair)، و مایکل باربر (Michael Barber) کارشناس باتجربه را به خدمت گرفته است. وارون چاندرا (Varun Chandra) مشاور تجاری او و پاپی گوستافسون (Poppy Gustafsson) وزیر سرمایهگذاری تجربه زیادی دارند، اما استارمر همچنان تمایلی به مداخله در حوزه صدراعظم ندارد.
بریتانیا تنها در صورتی شکوفا خواهد شد که شرکتها سرعت سرمایهگذاری خود را در رشد افزایش دهند. آنها این کار را بدون اطمینان از اینکه دولت از آنها حمایت خواهد کرد، انجام نخواهند داد. سیاستمداران رکود ترامپ را مقصر برخی از مشکلات ما خواهند دانست. اما مسیر پیش رو نشان خواهد داد که این نخست وزیر واقعاً از چه ساخته شده است.