دو هفته پیش، یکی از دوستانم در موقوفه ملی علوم انسانی به من گفت که تیمی از به اصطلاح «اداره بازدهی دولت» وارد شده و در حال بررسی کتابها است. هفته گذشته، پتک فرود آمد، زیرا رهبران N.E.H. به کارکنان خود گفتند که کاهشهایی در پرسنل در راه است و شاید ۸۰ درصد از آژانس را حذف میکند.
این یک اشتباه است - البته نه به دلایلی که توسط سازمانهای برجسته علوم انسانی مانند انجمن تاریخی آمریکا ارائه شده است، که استدلال کرد که اقدامات DOGE «هم آموزش مردم آمریکا و هم حفظ تاریخ ما را به خطر میاندازد». این خطر برای مدت طولانی وجود داشته است، که بیشتر آن ناشی از محققانی است که به آنها آموزش و حفظ آن سپرده شده است - و توسط N.E.H. تامین مالی شده است.
بسیاری از اساتیدی که علوم انسانی را در ایالات متحده تدریس میکنند، با یکنواختی ایدئولوژیک خفهکننده و تثبیت خستهکننده خود بر روی «نقد» و هویت اجتماعی، میتوانند از یک مشت و مال بوروکراتیک استفاده کنند. N.E.H. نباید دیگر هیچ جایزهای مانند ۱۳۳,۱۶۵ دلاری که به دانشگاه ایالتی سن دیگو داد برای توسعه یک برنامه درسی عدالت اجتماعی بر اساس کتابهای مصور یا ۳۲۴,۴۱۸ دلاری که به دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فولرتون داد، تا یک پایگاه داده تعاملی از یک راهنمای سفر محبوب L.G.B.T.Q. ایجاد و مطالعه کند. با همه اینها خداحافظی کنید.
اما برای اینکه دولت ترامپ فرهنگ «شکوه آمریکایی» را ترویج کند، نمیتواند فقط آنچه را که دوست ندارد حذف کند؛ بلکه باید از آنچه که طرفدارش است نیز حمایت کند. پرزیدنت ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، در یک سخنرانی که انقلاب فرهنگی چپگرا را محکوم میکرد، خواستار نگرشی جشنگونهتر نسبت به میراث فرهنگی آمریکا شد - نگرشی که با افتخار به یاد میآورد که «ما شعر والت ویتمن، داستانهای مارک تواین، آهنگهای ایروینگ برلین، صدای الا فیتزجرالد را به جهان دادیم.»
برای این منظور، آقای ترامپ به N.E.H. نیاز دارد که پروژههایی را تأمین مالی کند که این میراث را در آغوش بگیرند. کاهش بودجه N.E.H. و موقوفه ملی هنر (که ممکن است بعدی در لیست حذف باشد) به معنای کنار گذاشتن سلاحهای قدرتمند مسابقه ایدئولوژیک است که دولت ترامپ باید به طور تهاجمی از آن استفاده کند.
این یک اصل مسلم محافظهکارانه است که سیاست از فرهنگ سرچشمه میگیرد. آنچه در هنرها و علوم انسانی اتفاق میافتد، در همانجا نمیماند؛ بلکه با گذشت زمان به جامعه گستردهتر جریان مییابد. بدون نظریه کوییر در دانشگاه در دهه ۱۹۹۰، تصمیمات Obergefell و Bostock دیوان عالی، که حقوق و حمایتها را به افراد همجنسگرا و تراجنسیتی گسترش داد، ممکن بود اتفاق نیفتد. دولت ترامپ باید اطمینان حاصل کند که فرهنگ درست امروز در سرچشمههای رودخانه قرار دارد.
وقتی نوبت به فرهنگ عامه میرسد، جنبش MAGA به راحتی ارواح خویشاوند را جذب میکند. هالک هوگان در کنوانسیون ملی جمهوریخواهان صحبت میکند. کید راک از کاخ سفید بازدید میکند. جو روگان بر یک «مردسپهر» همدلانه ریاست میکند. اما وقتی نوبت به فرهنگ والا میرسد، جنبش تزلزل میکند. پس از اینکه رئیس جمهور ترامپ در ماه فوریه مرکز کندی را تصاحب کرد، نشان داد که دیدگاه سازگارتری از هنرهای نمایشی و میراث فرهنگی ملت را به ارمغان خواهد آورد. اما افراد و آثار خلاقانهای که او در ارتباط با این جاهطلبی ذکر کرده است - الویس پریسلی، بیب روث، موزیکال «گربهها» - در بهترین حالت متوسط هستند.
اینجاست که N.E.H. و N.E.A. به خوبی به آقای ترامپ خدمت میکنند: نه تنها اصلاح افراطهای «بیداری»، بلکه ارائه یک همتای نخبه برای حرکت پوپولیستی MAGA. منتقدان، محققان و هنرمندان متخصص میتوانند اطمینان حاصل کنند که فقط پروژههای سنتگرا تأمین مالی میشوند.
برای این تصور از آژانسها سابقه وجود دارد، یعنی زمانی که دانا جیویا N.E.A. را رهبری میکرد و بروس کول N.E.H. را رهبری میکرد، هر دو تحت رهبری رئیس جمهور جورج دبلیو بوش. (در طول رهبری آقای جیویا، من برای چندین سال در N.E.A. به عنوان مدیر دفتر تحقیقات و تحلیل خدمت کردم.)
آقای جیویا و آقای کول با توسعه برنامههایی که بر میراث تمدن غرب و سنت آمریکایی تأکید داشتند و اغلب برای جوانان در نظر گرفته میشد، توانستند جمهوریخواهان و دموکراتها را به طور یکسان خشنود کنند. تحت رهبری آقای جیویا، N.E.A. «شکسپیر در جوامع آمریکایی» را ایجاد کرد که گروههای تئاتر را به مدارس سراسر کشور میفرستاد تا دانشآموزان را با نمایشنامهنویس و شاعر آشنا کنند. تحت رهبری آقای کول، N.E.H. برنامههایی مانند «ما مردم» و «به تصویر کشیدن آمریکا» را معرفی کرد که منابعی را در اختیار معلمان قرار میداد تا به آنها کمک کند اسناد کلاسیک آمریکایی مانند قانون اساسی و آثار هنری مانند تابلوی «سفر نیمهشب پل ریور» گرانت وود را تدریس کنند.
این تمرین در محافظهکاری فرهنگی درسی برای کاخ سفید است - یا باید باشد. چالش ممکن است در دیدگاه DOGE نهفته باشد که به نظر میرسد در درجه اول مالی و بوروکراتیک است. پاکسازی تقلب، اتلاف و سیاستهای هویتی در خدمات کشوری قابل ستایش است، اما ما باید چیزهایی نیز بسازیم. یک مثال خوشایند یادداشتی است که آقای ترامپ در ماه ژانویه در مورد معماری فدرال صادر کرد که دستور میداد ساختمانهای عمومی فدرال باید «به منظور ارتقا و زیباسازی فضاهای عمومی و تجلیل از ایالات متحده، به میراث معماری منطقهای، سنتی و کلاسیک احترام بگذارند.»
به طور ایدهآل، دولت ترامپ چیزی فراتر از احیای تصور دوران بوش از آژانسهای هنر و علوم انسانی انجام میداد. همچنین از ابتکارات جسورانهتر دوران نیو دیل، مانند پروژه نویسندگان فدرال، که به نویسندگان بیکار شغل میداد تا فرهنگ آمریکایی را مستند کنند، و پروژه هنر فدرال، که نقاشیهای دیواری، مجسمهسازی، نقاشیها، پوسترها و سایر هنرهای عمومی را تأمین مالی میکرد، الهام میگرفت.
البته چنین پیشنهادات جاهطلبانهای برای جمهوریخواهان طرفدار دولت کوچک منفور خواهد بود. و درست است که برنامههای هنری حمایت شده توسط دولت اغلب منجر به تبلیغات ناشیانه شده است. اما آنها همچنین به ما یادبود لینکلن، عکسهای واکر ایوانز و دوروتئا لانگ و رمان کمیک بزرگ «توطئهای ابلهانه» (محصول N.E.A.) را دادهاند.
اگر محافظهکاران میخواهند پیشرفت مترقیانه در جامعه آمریکا را متوقف کنند، باید اشتباهی را که دههها پیش مرتکب شدند اصلاح کنند: تمرکز بر قانون و اقتصاد و رها کردن هنرها و علوم انسانی به طرف دیگر.
مارک باورلاین (@mark_bauerlein) استاد بازنشسته زبان انگلیسی در دانشگاه اموری و سردبیر ارشد فرست ثینگز است. او نویسنده کتاب «موقوفه ملی هنر: یک تاریخچه، ۱۹۶۵-۲۰۰۸» است.