تصویرسازی: اکونومیست/تصاویر گتی/اتحاد تصاویر
تصویرسازی: اکونومیست/تصاویر گتی/اتحاد تصاویر

توضیح جنون تعرفه‌ای پادشاه دونالد

با تغییر سیاست‌های او، به حال کسانی که وظیفه توجیه اقداماتش را دارند، باید دلسوزی کرد.

برای افرادی که باور دارند افراد مستقلی هستند و از اراده آزاد خود برخوردارند، هفته گذشته یک اصلاحیه مهیج بوده است. هر کسی، حتی سرسخت‌ترین فردگرایان، مهره‌ای در بازی بزرگ دونالد ترامپ است که بین تهدیدهای او به آشوب اقتصادی و اعمال رحمت او در نوسان است. در تاریخ 9 آوریل، تنها چند ده کلمه از او کافی بود تا با به تعویق انداختن برخی از افراطی‌ترین تعرفه‌های خود به مدت 90 روز، وحشت فزاینده در بازارهای مالی را به یک جنون کامل ریسک‌پذیری تبدیل کند.

با توجه به این نوسانات، ممکن است نسبت دادن هر استراتژی به تعرفه‌های متناوب آقای ترامپ ناامیدکننده به نظر برسد. اما پاداش‌ها به قدری زیاد است که روسا، دیپلمات‌ها و سرمایه‌گذاران باید تمام تلاش خود را بکنند. در طول هفته گذشته، دو نفر از اعضای تیم اقتصادی آقای ترامپ توجیهات متضادی برای تعرفه‌های ارائه کردند و به روشن شدن تفکر پشت پرده حمایت‌گرایی او کمک کردند. با این حال، در عین حال، آن‌ها نقاط ضعف آن را نیز آشکار کرده‌اند.

استیون میران، رئیس شورای مشاوران اقتصادی، که در واقع یک اتاق فکر کوچک در داخل کاخ سفید است، پیچیده‌ترین دلیل را برای جنگ تجاری ارائه کرده است. اندکی پس از پیروزی آقای ترامپ در انتخابات، آقای میران مقاله‌ای برای یک شرکت سرمایه‌گذاری نوشت که در آن پتانسیل یک «توافق مار-آ-لاگو» را تشریح کرد. بر اساس شرایط آن، سایر کشورها ارزهای خود را در برابر دلار تقویت می‌کنند و در ازای چتر امنیتی آمریکا، تأمین مالی کم‌هزینه ارائه می‌کنند.

از زمان ورود به کاخ سفید، آقای میران به سختی تلاش کرده است تا بگوید که «توافق مار-آ-لاگو» منعکس‌کننده تفکرات خودش است، نه سیاست دولت. اما در 7 آوریل، او از یک سخنرانی در مقام رسمی خود استفاده کرد تا نسخه تعدیل‌شده‌ای از مقاله خود را ارائه دهد. آقای میران گفت که وضع تعرفه‌ها نوعی «تقسیم بار» است.

در تحلیل او، آمریکا هزینه سنگینی را برای ارائه دلار و خزانه‌داری به جهان به عنوان دارایی‌های ذخیره متحمل شده است که از سیستم‌های تجاری و مالی جهانی حمایت می‌کنند. در نتیجه انجام این کار، از تحریفات ارزی رنج برده است که منجر به کسری تجاری ناپایدار و توخالی شدن تولید داخلی شده است. به نظر آقای میران، کشورها می‌توانند بار را به طرق دیگری تقسیم کنند: خرید بیشتر از آمریکا، سرمایه‌گذاری در کارخانه‌های آن یا صرفاً ارسال چک به خزانه‌داری. این فقط تعرفه‌ها هستند که به عنوان در دسترس‌ترین ابزار برای حل این مشکل برجسته می‌شوند.

یک دردسر سلطنتی

تلاطم‌های بازار در هفته گذشته به ضعفی در تفکر آقای میران اشاره کرده است. وضعیت ارز ذخیره ممکن است دلار را تقویت کرده باشد، اما بازده دارایی‌های دلاری را نیز سرکوب کرده است و به دولت و شرکت‌های آمریکایی اجازه می‌دهد از تأمین مالی ارزان‌تری برخوردار شوند. علاوه بر این، به آمریکا قدرت داده است تا تراکنش‌های جهانی را نظارت کند و افراد یا رژیم‌هایی را که دوست ندارد، با تحریم‌ها هدف قرار دهد. این همان چیزی است که افزایش بازده اوراق قرضه در طول آشوب بازار را نگران‌کننده کرد: بوی از دست دادن شهرت بازارهای آمریکایی برای حکمرانی خوب را به همراه داشت و از کاهش احتمالی جایگاه دلار خبر می‌داد.

اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری آقای ترامپ، تلاش کرد تا این موضوع را روشن کند. آقای بسنت در مصاحبه‌ای با تاکر کارلسون، یک پادکست‌ساز راست‌گرا، که در 4 آوریل منتشر شد، گفت که فقط او و رئیس‌جمهور از طرف دولت در مورد سیاست دلار صحبت می‌کنند. او اصرار داشت که هر دو به دنبال یک دلار قوی هستند و «همه مواد لازم» را برای حفظ آن به این شکل در بلندمدت می‌گذارند. به عبارت دیگر، مزایای مهمی برای انتشار ارز ذخیره وجود دارد و این مزایا بر بارها سنگینی می‌کند.

آقای بسنت نسخه اصلاح‌شده‌تری از دیدگاه آقای ترامپ ارائه داد که موفقیت آمریکا به احیای کارخانه‌های آن بستگی دارد. به گفته آقای بسنت، این موضوع در مورد تقویت پایه صنعتی آمریکا است. آقای بسنت استدلال کرد: «یکی از معدود نتایج خوب کووید این بود که ما یک آزمایش بتا برای اینکه یک جنگ جنبشی با یک حریف بزرگ چگونه می‌تواند به نظر برسد، داشتیم و مشخص شد که این زنجیره‌های تأمین بسیار کارآمد از نظر استراتژیک امن نیستند.» او با کمی اغراق می‌گوید که آمریکا دیگر نمی‌تواند دارو، نیمه‌رسانا یا کشتی‌های خود را بسازد. بیان شده در این شرایط، ممکن است مانند یک وضعیت اضطراری ملی باشد که شایسته تعرفه‌ها باشد.

با این حال، با بررسی دقیق‌تر، منطق آقای بسنت نیز ناقص است. تقریباً در همان تنفسی که تهدید برای امنیت آمریکا را توصیف می‌کند، می‌گوید راه‌حل برای رهایی از دیوار تعرفه آقای ترامپ این است که کارخانه‌ها را به آمریکا بیاوریم، از جمله از مکزیک. اگرچه قابل درک است که آمریکا می‌خواهد وابستگی خود را به زنجیره‌های تأمین چین با توجه به رقابت این دو کشور کاهش دهد، اما تعرفه‌های بی‌رویه آقای ترامپ خطر تضعیف روابط آمریکا با متحدان و همسایگان خود را به همراه داشته است، حماقتی که آن را منزوی‌تر می‌کند.

علاوه بر این، آقای بسنت به مقررات‌زدایی به عنوان راهی برای رهاسازی رشد متوسل می‌شود. اما تنها چیزی که در ماه‌های اخیر کسب‌وکارها را محدود کرده است، دستور کار تعرفه‌ای رادیکال آقای ترامپ بوده است که خود نوعی مقررات است—مقرراتی که تلاش می‌کند محل سرمایه‌گذاری شرکت‌ها را دیکته کند. از این رو، تجمع امدادی گسترده در بازارهای مالی زمانی که آقای ترامپ مکث خود را اعلام کرد.

در پایان، توجیهات فکری فقط به اندازه‌ای ارزش دارند. همانطور که همه در دولت اذعان می‌کنند، تنها کسی که نظرش واقعاً مهم است، رئیس‌جمهور است. مشاوران می‌گویند که دیدگاه‌های او، در اصل، کاملاً سرراست است: او می‌خواهد مشاغل تولیدی را به آمریکا بازگرداند و معتقد است که برای القای آن به تعرفه‌های بالا نیاز است. با این حال، با آخرین تغییرات در سیاست خود، او در حال لغزش به استراتژی‌ای است که اگرچه برای بیشتر جهان نامهربان است، اما بیش از همه برای چین سخت است. برای کسانی که وظیفه توضیح اقدامات او را بر عهده دارند، حداقل گفتن داستان آسان‌تر است. ¦

برای تجزیه و تحلیل تخصصی بیشتر از بزرگترین داستان‌ها در اقتصاد، دارایی و بازارها، در Money Talks، خبرنامه هفتگی اختصاصی مشترکین ما، ثبت نام کنید.