در حالی که بازارهای سهام در بحبوحه جنگ تجاری سقوط کردند، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده، آخر هفته گذشته تلاش کرد تا اعصاب متزلزل سرمایهگذاران را آرام کند. او در تلویزیون اعلام کرد: «اکثر آمریکاییها در یک برنامه بازنشستگی 401(k) دارای چیزی هستند که حساب 60/40 نامیده میشود... آنها [فقط] 5، 6 درصد در سال کاهش داشتهاند.»
به عبارت سادهتر، از آنجایی که مدیران سرمایهگذاری معمولاً 40 درصد از یک پورتفولیو را به درآمد ثابت اختصاص میدهند، کاهش قیمت سهام باید تا حدی با افزایش قیمت اوراق قرضه جبران شود، زیرا این دو معمولاً در جهت مخالف حرکت میکنند - حداقل طبق کتابهای درسی مالی.
با این حال، دیگر اینطور نیست. هفته گذشته، قیمت اوراق قرضه در واقع همزمان با کاهش سهام افزایش یافت، ظاهراً به دلیل افزایش ترس از رکود. اما این هفته در میان نشانههای تقاضای ضعیف در حراج خزانهداری سقوط کردهاند.
همانطور که تحلیلگران بازار مانند اشاره میکنند، این بسیار غیرمعمول است: در طول سقوط بازارهای سهام در سالهای 2008، 2001، 1997 یا 1987، قیمت اوراق قرضه افزایش یافت. در واقع، این ضربه دوگانه اخیراً فقط در طول وحشت کووید-19 دیده شده است.
اگر قیمت اوراق قرضه همزمان با قیمت سهام به کاهش خود ادامه دهد، حداقل سه سوال ایجاد میشود: آیا بازارها میتوانند این درد را تحمل کنند؟ آیا فدرال رزرو همانطور که در سال 2020 انجام داد، مداخله خواهد کرد؟ و چه چیزی باعث فروش اوراق قرضه در بازار میشود؟
ممکن است پاسخ دو سوال اول را تا چند روز دیگر دریافت نکنیم. اما سرنخهایی در مورد مسئله سوم فراوان است.
یک احتمال (بدیهی) کلان اقتصادی است: سرمایهگذاران نگران افزایش تورم به دلیل تعرفهها هستند. احتمال دیگر این است که برخی از صندوقهای سرمایهگذاری احتمالاً در حال تخلیه نقدشوندهترین داراییهای خود برای برآورده کردن فراخوان مارجین (margin call) هستند.
با این حال، توضیح دیگر - شومتر - این است که نوسانات در حال فوران است زیرا صندوقهای پوششی مجبور به خروج از معاملات موسوم به خود هستند. این یک استراتژی زمانی مبهم است که شامل «شرطبندیهای اهرمی، گاهی اوقات تا 100 برابر، با هدف سود بردن از همگرایی بین قیمت آتی و قیمت اوراق قرضه» است، همانطور که تورستن اسلوک از گروه سرمایه خصوصی بیان میکند.
در سالهای اخیر، چنین معاملاتی منفجر شدهاند - البته در مقیاسی که ردیابی آن دشوار است. در واقع، این انفجار به قدری چشمگیر است که تقاضای غیر آمریکایی برای خزانهداری، لوکزامبورگ، جزایر کیمن و لندن - مراکز صندوقهای پوششی - بودهاند.
اخیراً تخمین زده است که ارزش این معاملات است، در حالی که تحلیل بلومبرگ نشان میدهد که صندوقهای پوششی 7 درصد از کل اوراق خزانهداری را در اختیار دارند، ظاهراً بیشتر از بانکهای دلال، و داشتهاند. اسلوک، به نوبه خود، میگوید که این معاملات در مجموع «800 میلیارد دلار است و بخش مهمی از 2 تریلیون دلار موجود در ترازنامههای کارگزاری اصلی است.»
در هر صورت، با سقوط بازارهای اوراق قرضه، به نظر میرسد که برخی از صندوقها مجبور به خروج از معاملات شدهاند و اثر شلاق مانندی مشابه آنچه در سال 2020 دیده شد، ایجاد میکنند. و آنچه این وضعیت را بدتر میکند این است که با انتشار هشدارهای جدی در مورد افزایش بدهی آمریکا توسط چهرههای برجسته بازار مانند ری دالیو، بنیانگذار بریج واتر، زمزمههایی نیز در مورد خطرات احتمالی نکول (default) در آینده در حال افزایش است.
کاخ سفید اصرار دارد که این مضحک است. اما معاملهگران میدانند زمانی که ترامپ «فقط» یک تاجر بود، بارها از پرداخت بدهیهای خود امتناع کرد. برخی از ایدههای سیاستگذاری وحشیانهتر که اکنون در کاخ سفید مطرح میشوند شامل احتمالی، تجدید ساختار شبه است. غیرقابل تصوری در حال تصور شدن - و قیمتگذاری شدن - هستند.
سپس فیل در اتاق اوراق قرضه وجود دارد: این خطر که جنگ تجاری ایالات متحده و چین به یک جنگ سرمایهای تبدیل شود و پکن (که در حال حاضر دومین دارنده بزرگ اوراق خزانهداری است) را وادار به فرار از داراییهای دلاری کند.
هنوز شواهد کمی از وقوع این اتفاق وجود دارد. اما پکن این هفته یک حرکت پولی چشمگیر انجام داد: این کشور اجازه داد تا در برابر دلار تضعیف شود و چشمانداز جنگهای ارزی را افزایش دهد. این امر تصور سناریوهای دیگر را آسانتر میکند. رئیس تحقیقات FX در دویچه بانک نوشت: «مراقب تغییر جنگ تجاری به جنگ مالی باشید.»
به همین دلیل است که اد یاردنی، استراتژیست کلان، به گفته است که تیم ترامپ اکنون با اوراق خزانهداری «با نیترو مایع بازی میکنند». شاید سخنان آرامشبخش بسنت بتواند سرمایهگذاران را آرام کند، یا فدرال رزرو مداخله کند - یا اعلامیه ترامپ مبنی بر توقف 90 روزه تعرفههای متقابل، که به نظر میرسد در پاسخ به سقوط بازار اوراق قرضه رخ داده است (تأیید میکند که نگهبانان اوراق قرضه هنوز بر اوضاع مسلط هستند)، اعصاب سرمایهگذاران را آرام کند. اما تا آن زمان، قیاس یاردنی درست است. ما میتوانیم به سمت یک بحران مالی بلغزیم.