جین و خاویر، که 15 سال است ازدواج کرده‌اند. اعتبار: کاترین وولکوف برای نیویورک تایمز
جین و خاویر، که 15 سال است ازدواج کرده‌اند. اعتبار: کاترین وولکوف برای نیویورک تایمز

چگونه داروهای کاهش وزن می‌توانند یک ازدواج را دگرگون کنند

وقتی جین به طور جدی شروع به در نظر گرفتن مصرف زپباوند، یکی از داروهای کاهش وزن نسل جدید کرد، کوتاهترین مکالمه را با همسرش، خاویر، داشت. آنها در آن زمان در اتاق خواب خود بودند و به سرعت لباس می‌پوشیدند و مسواک می‌زدند، در آن فاصله زمانی فشرده صبحگاهی قبل از اینکه پسر 12 ساله‌شان به مدرسه برود و روز کاری جین آغاز شود. این تبادل نظر بیشتر انتقال معمول داده‌های خانگی بود، همراه با لیست خرید کاستکو.

جین به خاویر گفت: «من می‌خواهم این را امتحان کنم.»

خاویر گفت: «باشه.»

برای جین و خاویر، این تصمیم آسان بود. جین که 53 سال دارد، از کلاس پنجم با وزن خود دست و پنجه نرم می‌کرد و آزمایش خون از یک معاینه فیزیکی اخیر نشان دهنده بدتر شدن بیماری کبد چرب بود. خاویر به من گفت، در حالی که در آشپزخانه بزرگ خانه راحتشان در نیوانگلند ایستاده بود، جایی که از پنجره‌ای بزرگ یک تاب خالی در باد یخ زده ژانویه به شدت تاب می‌خورد، «این کاتالیزور بود». از اتاق کارش در نزدیکی، صدای جین در یک تماس کنفرانسی شنیده می‌شد. در زمان تصمیم گیری آنها، در اواخر سال 2023، اثرات دارو هنوز مفهومی بود و دیدگاه خاویر ساده بود. او گفت که "کاملاً موافق" بود. خاویر، که او نیز 53 سال دارد، خود را فردی "نیمه پر لیوان" می داند، با انگیزه ای عمیق برای کمک به دیگران و یک حامی ثابت برای همسرش. «هرگز به ذهنم خطور نکرد که بپرسم، خب، این برای ما چه معنایی دارد؟»

جین اولین دوز زپباوند خود را در 7 مارس 2024 مصرف کرد. از آن زمان، او 60 پوند وزن کم کرده است. اسکن کبد اخیر هیچ نشانه ای از بیماری نشان نداد. جین اکنون از کلماتی مانند "تغییر دهنده زندگی" و "معجزه آسا" برای توصیف نتایج استفاده می کند. اما نه جین و نه خاویر (که خواستند از نام میانی خود برای محافظت از حریم خصوصی خود استفاده کنند) نمی توانستند پیش بینی کنند که استفاده او از دارو چه آشوبی در ازدواج 15 ساله آنها ایجاد می کند - اختلالی که نه تنها وزن و اشتهای او را به طور اساسی تغییر داده است، بلکه ظاهراً باعث بازنگری کامل در شرایط ازدواج آنها شده است. آنها لحظه به لحظه با تجدید نظر در مورد اینکه چه چیزی در مورد یکدیگر دوست دارند، هنگام نگاه کردن در آینه چه احساسی دارند و چه چیزی آنها را تحریک می کند، دست و پنجه نرم می کنند. آنها از زمانی که مصرف زپباوند را شروع کرده است، رابطه جنسی نداشته اند.

خاویر از تغییرات همسرش گیج به نظر می رسد. او می گوید که در حال سوگواری برای از دست دادن زنی است که با او ازدواج کرده است، که با جسم فیزیکی او شروع می شود. «قبلاً عاشق احساس بدن او، بدن بزرگش، در کنارم در رختخواب، نرمی آن بودم. شکم و باسن اضافی آرامش بخش و اطمینان بخش بود.» او می گوید: «دلم برای آن تنگ شده است. برای اینکه بتوانم در کنارش تکیه دهم و احساس کنم که او، به قول معروف، روی من آویزان می شود یا روی من می افتد. این دیگر یک گزینه نیست.»

قبل از تجویز این داروها، پزشکان مسئول به بیماران در مورد عوارض جانبی شناخته شده - اسهال، یبوست، حالت تهوع، استفراغ، سردرد - و همچنین نیاز به تغییرات در رژیم غذایی و ورزش، توصیه می کنند. آنها برنامه دوز را توضیح می دهند و ممکن است در مورد هزینه صحبت کنند. کم و بیش، راهنمایی حرفه ای در همین جا به پایان می رسد. اما اثرات کاهش وزن شدید بر روابط عاشقانه می تواند عمیق باشد. اولین و مهمترین تحقیقات مرتبط با این موضوع به سال 2018 برمی‌گردد، زمانی که تیمی از اپیدمیولوژیست‌های سوئدی مطالعه‌ای در مورد تأثیر جراحی چاقی بر ازدواج منتشر کردند. آنها پس از جراحی دریافتند که زوج های متاهل بیشتر از افراد گروه کنترل طلاق می گیرند یا جدا می شوند، در حالی که افراد مجرد بیشتر ازدواج می کنند. رابین پاشبی، روانشناس بالینی که در مسائل مربوط به کاهش یا افزایش وزن تخصص دارد، می گوید: "در زوج ها، چنین انگیزه ای برای حفظ یکسان بودن همه چیز وجود دارد. وقتی یک نفر تغییر می کند، سیستم را تغییر می دهد. این قرارداد نانوشته را می شکند."

جین و خاویر موافقند که 10 ماه گذشته سخت ترین دوران زندگی زناشویی آنها بوده است - سخت تر از افسردگی پس از زایمان جین یا تصمیم آنها مبنی بر اینکه خاویر یک والد خانه دار شود که به شغل شرکتی جین وابسته است. هر کدام سال‌هاست که گاهی اوقات در درمان فردی بوده‌اند. از زمانی که جین زپباوند را شروع کرده است، آنها در زوج درمانی هستند. خاویر می گوید: «به او گفته‌ام: «تو را نمی‌شناسم. من به یک نقشه راه نیاز دارم.» «فکر می‌کنم او به یک فرد متفاوت تبدیل شده است.»

درمانگر خاویر اخیراً لینکی به یک برنامه درسی سه مرحله ای برای زوج هایی که امیدوارند زندگی جنسی خود را دوباره راه اندازی کنند، برای او فرستاد. در مرحله اول، هر دو طرف کاملاً لباس پوشیده باقی می مانند. یکی از آنها به جز مناطق شهوت انگیز، همه جای دیگری را لمس می کند، در حالی که طرف مقابل می گوید چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد. سپس آنها نقش ها را عوض می کنند. جین و خاویر یک بار آن را امتحان کردند و خاویر می گوید که "خیلی از آن لذت بردم." اما وقتی از جین پرسید که آیا می خواهد دوباره آن را انجام دهد، او گفت نه - او آماده نبود. او می گوید: «منظورم این است که این برای من بسیار اعصاب خردکن است، زیرا وقتی همسرم از لمس شدن قدردانی نمی کند یا دوست ندارد یا نمی خواهد، چگونه می توانم از نظر جسمی با او ارتباط برقرار کنم؟» بدن او "چیز جدید و هیجان انگیزی برای من است و من دوست دارم آن را کشف کنم."

جین که با لبخندی سخاوتمندانه پیش می رود، احساس می کند که پوست اندازی می کند. جین توضیح می‌دهد: «من خیلی در حال تغییر هستم. مثل این است که هنوز به بدنم نرسیده‌ام.» او می‌گوید تجربه اصلی او در سال گذشته، جدا از کاهش شدید اشتهایش، کشف مرزهای خودش و توانایی اعمال آنها بوده است. او از نظر مزاجی یک آدم راضی کننده است، و اکنون جین متوجه شده است که گفتن نه آسان تر است - در محل کار، در موقعیت های اجتماعی و برای خانواده گسترده، و همچنین برای خاویر. اتاق خواب جایی است که مرزهای جدید او به وضوح بیشتر ظاهر شده است. او حداقل پنج سال است که نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد، او به من گفت، اما تا ماه مارس گذشته، او تبعیت می کرد: "احساس می کردم این مسئولیت من است و می خواستم این مشکل را حل کنم." او به من گفت که می خواهد بخواهد رابطه جنسی داشته باشد، اما در حال حاضر اینطور نیست.

خاویر حدس می زند که عدم علاقه فعلی جین به رابطه جنسی ممکن است به زپباوند مرتبط باشد، و استدلال می کند که دارویی که هوس غذا را کاهش می دهد ممکن است علاقه به سایر لذت ها را نیز کاهش دهد. برخی از مطالعات مشاهده ای کوچک کاهش علاقه جنسی را نشان داده است، به ویژه در بین مردانی که دارو مصرف می کنند. اما بر اساس نتایج آزمایش‌های گسترده، که در سال 2024 در مجله دیابت، چاقی و متابولیسم منتشر شد، داروهای آگونیست GLP-1 - دسته ای از داروها که اثرات هورمون طبیعی را تقلید می کنند. که به تنظیم قند خون، هضم و اشتها کمک می کند - می تواند میل جنسی را افزایش دهد. جین همچنین امیدوار است که کاهش میل جنسی او ممکن است دلیل دیگری داشته باشد: او از زمان تولد فرزندشان به طور متناوب داروهای ضد افسردگی مصرف کرده است و اخیراً یائسگی را پشت سر گذاشته است.

در این بین، دعواهای آنها مکررتر و شدیدتر شده است. یک اختلاف نظر پوچ در مورد اینکه چه کسی تشکر کرده است و با چه لحنی، بالا می گیرد، سپس به یک آتش بس پایه فروکش می کند، خاویر به زیرزمین و مجموعه ماشین های پلوتون پیشرفته اش عقب نشینی می کند و جین به کارش برمی گردد. جین در یکی از گفتگوها گفت که دعواهای آنها "شارژ زیادی" دارد. خاویر موافقت کرد. «این سرکوب شده است. این چیزی است که سرکوب شده است و ناگهان، سد شکسته شده و به سمت شما می آید.» او گفت: «سال گذشته از بسیاری جهات بسیار، بسیار، بسیار چالش برانگیز بوده است.»

'هرگز به ذهنم خطور نکرد که بپرسم، خب، این برای ما چه معنایی دارد؟'

من با حدود دو دوجین نفر در مورد تأثیر داروهای GLP-1 بر روابطشان صحبت کردم و متعجب شدم که چقدر اغلب به اختلال (یا اضطراب در انتظار اختلال) در عادات معمولی که از مدتها پیش ایجاد شده بود، اشاره می کردند. مردم از دلتنگی برای یک ساعت کوکتل گرامی، قرارهای خرید مواد غذایی در وگمنز، رابطه جنسی منظم و وعده های غذایی رستوران صحبت می کردند. یک نیویورکی 40 ساله به من گفت: "هیچ کس نمی خواهد مرا برای شام ببرد و ببیند که نصف تکه نان می خورم." غذا و صمیمیت فیزیکی، البته، نیازهای اساسی انسانی هستند، اما آنها همچنین چیزهای بسیار بیشتری را نشان می دهند - ایمنی، لذت، آسایش، عشق، حس متقابل دادن و گرفتن - بنابراین ناراحتی ناگهانی این روال ها می تواند به عنوان از دست دادن هویت مشترک تعبیر شود. زوج‌ها در مورد از دست دادن حس خود به عنوان «عاشقان غذا» یا «مهمانی‌بازها» یا «افراد جذاب» یا «ورزشکاران» یا «افرادی که آخر هفته‌ها وافل می‌خورند» صحبت می‌کردند. به نظر می رسید زوج های راضی تر، که کمترین اصطکاک خانگی را تأیید می کردند، با نوعی رهایی در مورد انتظارات خاموش زوج بودن همزیستی داشتند. آنها وقت شام را مقدس نمی دانستند. آنها خیلی محکم به ایده های از پیش تعیین شده در مورد فراوانی رابطه جنسی نمی چسبیدند. آنها می توانستند یک لازانیا ارزشمند را بدون اینکه احساس کنند شریک سابقاً حریص فقط به آن نوک می زند، آماده کنند.

با این حال، اغلب اوقات، زوج ها از آشوبی که داروهای کاهش وزن می توانند ایجاد کنند غافلگیر می شوند - گاهی اوقات قبل از اینکه کسی یک دوز مصرف کند. من با دو زن در ویرجینیا صحبت کردم که به عنوان قایق سواران نخبه و رقابتی با هم آشنا شدند. هر دو سنگین وزن هستند، اما فقط یکی از آنها واجد شرایط تجویز دارو است. کسی که نمی تواند نسخه بگیرد گفت: "احساس بی ارزشی، فراموش شدن و جا ماندن می کنم." هر دو با نگرانی در انتظار تفاوت در اشتهای خود هستند. یک مادر جوان در اوهایو که در حال بهبودی از اختلال خوردن است، با کمی هشدار تماشا می کند که شوهرش پس از کاهش وزن با دارو، تعارف های مداوم در مورد اینکه چقدر عالی به نظر می رسد، دریافت می کند. یک استاد دانشگاه به من گفت که بزرگی همسرش را شهوانی می داند و در حالی که هرگز نمی خواهد هیچ قضاوتی در مورد انتخاب های او در مورد بدنش تحمیل کند، نگران ارتباط جنسی آنها با کوچک شدن او است. یک زن 29 ساله از جنوب توصیف کرد که چگونه از دست دادن تقریباً 60 پوند باعث شده است که او ناگهان احساس کند که توسط شوهر بزرگترش محدود شده است. اکنون که او احساس جذابیت و هم سن و سال بودن بیشتری می کند، شوهرش - با شکم آویزان و مادربزرگ سالخورده اش که نیاز به مراقبت دائمی دارد - جذابیت کمتری دارد و او با معاشقه مداوم با یک دوست خانوادگی حواسش پرت شده است. یک وکیل در ایالت واشنگتن پس از از دست دادن 50 پوند با زپباوند، شوهرش را ترک کرد. او فهمید که بدن بزرگترش به او "حس امنیت" می دهد: او دوست داشت که او احساس اعتماد به نفس یا جذابیت نمی کند، او به من گفت. او گفت: "او می گفت: 'باحال. او قرار نیست مرا ترک کند.'"

من با زوجی در اورلاندو، فلوریدا، صحبت کردم که در تلاش بودند تا زندگی خانگی یک بار قابل پیش بینی خود را دوباره متعادل کنند. وینسنت هسو در دسامبر 2022 پس از اینکه نشانگرهای دیابت او به سطح نگران کننده ای رسید، مونجارو را تجویز کرد. هسو، که یک پزشک در اورلاندو است، از آن زمان 40 پوند وزن کم کرده است، دستاوردی که باعث شده است او احساس کند "قدرت هایی دارد که قبلاً هرگز نداشته است." او در تماس ویدیویی به من گفت: هسو که زمانی که سنگین تر بود یک دونده معمولی بود، در بهار 2023 به یک باشگاه دویدن با همکاران بیمارستانی پیوست. از آن زمان، او شش نیمه ماراتن و دو ماراتن کامل را دویده است و اکنون سبک تر و بدون درد مفاصل، به اندازه کافی سریع بود که جایزه گروه سنی را کسب کرد. در حالی که در مورد پتویی که در نیمه ماراتن نیروی هوایی در سپتامبر 2024 برنده شده بود صحبت می کرد، مانند یک کودک مغرور به نظر می رسید، از دوربین در تماس ویدیویی ما دور شد و سپس با لبخند به من نگاه کرد. "من هرگز فکر نمی کردم که بتوانم برای فعالیت بدنی جایزه بگیرم، می دانید، و تقریباً اشک می ریختم."

کاهش وزن و دویدن باعث تنش در ازدواج او شده است. "گریس چیزهایی می گوید مانند: 'چی؟ دوباره می دوی؟'" در صفحه نمایش، گریس، یک مدیر پرستاری که کمی چاق است، پشت سر او نشسته بود و شروع به خندیدن کرد. هسو در لاغرترین حالت خود، که 5 فوت و 10 اینچ قد داشت، به 125 پوند رسیده بود. گریس توضیح داد: «وینسنت فکر می کرد جذاب است، اما نه، او داشت لاغر به نظر می رسید، مانند یک پیرمرد.» او همیشه می دوید و در خانه بدخلق بود و گریس نگران او شد. میل جنسی او کاهش یافت و زندگی جنسی آنها نیز همینطور شد. وقتی باسن او را گرفت، می توانست استخوان را حس کند.

هسو تحت فشار همسرش و بر اساس تئوری مشترک و آزمایش نشده خود مبنی بر اینکه از دست دادن توده عضلانی باعث کاهش تستوسترون او شده است، شروع به وزنه برداری و افزایش پروتئین در رژیم غذایی خود کرد. او همچنین شروع به فاصله دادن بین دوزهای مونجارو بیشتر از تجویز پزشک کرده است و 10 پوند وزن اضافه کرده است. هیچ یک از هسوها نگفتند که رابطه جنسی به سطح قبلی خود بازگشته است، اما دفعات آن بیشتر است و کیفیت آن، همانطور که گریس به من اطمینان داد، خوب است. اما هسو، که یک پزشک است، همچنان از سکوت در مورد موضوع داروهای کاهش وزن و صمیمیت شگفت زده است. او گفت: «شما باید روابط خود را مدیریت کنید. و من این را قبلاً تشخیص نداده بودم.»

خاویر می گوید، مشاجرات بین جین و خاویر گاهی "از 0 به 60 می رسد". اعتبار: کاترین وولکوف برای نیویورک تایمز

در گفتگو با درمانگرش، جین کم کم درک می کند که خشم او از خاویر در زمینه خشم او از دنیای وسیع تر فوران می کند، جایی که او احساس می کند به تازگی قابل مشاهده و قابل قبول شده است. او چهار سال است که در شغل خود کار می کند، اما بخش بازاریابی به تازگی مهارت های او را به عنوان سخنران عمومی کشف کرده است. آنها او را به عنوان یک چهره حرفه ای در اختیار رسانه ها قرار می دهند و روسای او با تکرار فزاینده ای از او می خواهند که اهداف و استراتژی های بخش را برای هیئت مدیره و مدیریت ارشد توضیح دهد. این قرار گرفتن در معرض دید برای لیست مخاطبین او عالی بوده است - آنقدر خوب که او به فکر تغییر شغل افتاده است. او می گوید: «اما احساس می کنم درک متفاوتی از من وجود دارد، در حالی که من همان فرد هستم. من فقط 60 پوند سبک تر شده ام.»

اخیراً او در صندلی کنار پنجره در پروازی از شیکاگو به خانه در حال سفر بود. روز طولانی ای بود، جین خسته بود و مردی که کنارش نشسته بود، برای شروع گفتگو گفت: "خیلی خوشحالم که کنار یک آدم کوچک نشسته ام." سپس او به تشریح ناراحتی خود هنگام نشستن بین دو مسافر بزرگ پرداخت - گویی که، همانطور که جین متوجه شد، آنها هر دو از اعضای تیم کوچک بودند. جین می گوید: "بنابراین، از یک طرف: 'هورا! من یک آدم کوچک هستم!'" اما او همچنین "خیلی عصبانی" بود، زیرا نظرات آن مرد تاریک ترین و همیشگی ترین ترس او را تأیید می کرد: اینکه دفعات بی شماری که او در هواپیما بوده است "تلاش برای داشتن یک مکالمه خوب" و دور شدن از هم نشین خود برای اینکه "از روی دستش نریزد"، تمام فکر هم نشین این بوده است: "من فقط کنار این آدم چاق گیر افتاده ام."

اکنون که جین لاغر شده است، خشم او همه جا حاضر است. او می تواند به طور دقیق ببیند که دنیا تا چه اندازه افراد بزرگ را سرزنش می کند و از آنها دوری می کند. جین اعتراف می کند که هنگام دست در دست راه رفتن با خاویر در جمع، اکنون "احساس خجالت کمتری می کنم." او دیگر در برابر نگاه های ناپسند که به او و همچنین به او می شود، محافظت نمی کند. جین به خاویر می گوید: «انگار با یک آدم چاق - از کلمه چاق استفاده می کنم - نبودی.» او ادامه می دهد: "من همیشه به این فکر می کردم که شخصی تو را چگونه می بیند. به خصوص در زمان اوج تناسب اندامت. آنها فکر می کردند، او با او چه می کند؟"

جین و خاویر با هم به دبیرستان رفتند و یک علاقه متقابل داشتند. جین به یاد می آورد: "من 17 ساله و چاق بودم." او قبلاً یاد گرفته بود که با همیشه بسیار مهربان بودن و همچنین قابل اعتماد و شایسته بودن، وزن خود را جبران کند. او در سالنامه و روزنامه مدرسه و در دولت دانشجویی کار می کرد و وقتی خاویر در آن زمان به او ابراز علاقه کرد، جین نمی توانست باور کند که او جدی است. خاویر نیز بزرگ بود و به عنوان یک نوجوان عادت کرده بود وقتی می نشست جلوی پیراهن پولو خود را صاف کند تا جمع نشود و شکمش را برجسته نکند. اما او یک بازیکن فوتبال بود، یک خط دفاعی. او در حالی که بازوهایش را باد می کرد، می گوید که به احساس بزرگ و قوی بودن افتخار می کرد. وقتی آنها 20 سال بعد، پس از پایان ازدواج اولشان دوباره با هم ارتباط برقرار کردند، خاویر با حدود 260 پوند سنگین ترین وزن خود بود. جین که پنج روز در هفته در اردوگاه آموزشی شرکت می کرد، در نازک ترین حالت خود بود - 160 پوند.

«وقتی یک نفر تغییر می کند، سیستم را تغییر می دهد. این قرارداد نانوشته را می شکند.»

خاویر به یاد می آورد که اولین بار که رابطه جنسی داشتند، شگفت زده شده بود که جین خیلی جسور به نظر می رسید. فکر می کرد شاید خجالتی باشد. او می گوید: "خوشحال شدم که او هیچ مشکلی با برهنه شدن در مقابل من نداشت. او نگفت، «به من نگاه نکن» یا «من از این خجالت می کشم» یا «سینه هایم خیلی بزرگ است» یا «باسنم خیلی بزرگ است» یا «من این برآمدگی را دوست ندارم». "بنابراین من تا حدودی فرض کردم که او از بدنش خوشحال است."

وقتی خاویر کنارش نشسته بود، از جین در مورد خاطره اش از اولین بارشان پرسیدم. او گفت: "من همیشه خودآگاه هستم." "اما، منظورم این است که من به او علاقه داشتم. به مدت 20 سال. و اینجاییم. مثل این است که یک رویا به حقیقت پیوسته است. بنابراین فکر می کنم من فقط در لحظه خوشحال بودم، اما احتمالاً از ظاهر خودم وحشت زده بودم."

نه، خاویر با اصرار و قاطعیت گفت، ناباوری. او گفت: «تو خودت را بسیار آسیب پذیر کردی.» همانطور که او به یاد می آورد، جین هیچ حرکتی برای پنهان کردن یا پوشاندن خود انجام نداد. «ما برهنه می رقصیدیم.»

جین گفت: «من آن را به خاطر نمی آورم.»

آنچه او به شدت به یاد می آورد، دهه ها رژیم های طاقت فرسا، اردوگاه های آموزشی و تمرینات سه گانه، سال هایی است که صرفاً احساس ترس و سرزنش خود کرده است به دلیل اینکه قادر به حفظ کاهش وزن نیست. او می‌گوید: «من اراده یا عزم را نداشتم یا آنقدرها هم آن را نمی‌خواستم.»

این دسته جدید از داروهای کاهش وزن این پتانسیل را دارد که فرضیات گسترده نه تنها در مورد بیماری و مداخله، بلکه در مورد مرکز کنترل خود را نیز برهم بزند. در حالی که اثرات آنها بر رفتار هنوز به طور کامل درک نشده است، نشان داده شده است که در درمان اعتیاد به الکل و در موش ها، وابستگی به کوکائین مفید هستند. به طور حکایتی، کاربران کاهش در سایر اجبارها از جمله خرید، پرخوری و کشیدن مو را گزارش می دهند. مشخص نیست که آیا داروها مستقیماً در این موارد بر شیمی مغز تأثیر می گذارند یا اینکه توانایی کنترل خوردن دری را به روی انواع دیگر خود انضباط باز می کند. اما برای برخی افراد می تواند اینطور احساس شود که داروها به آنها «قدرت می دهند تا استقلال بیشتری» بر زندگی خود داشته باشند، «یا کنترل بر چیزهایی که ممکن است با آنها دست و پنجه نرم کرده باشند» اسکات هاگن، متخصص داخلی در دانشگاه واشنگتن که در مورد این داروها تحقیق می کند و اغلب آنها را تجویز می کند، می گوید.

یکی از دوستان صمیمی من "ناتوانی کامل" خود را توصیف کرد که هنگام مواجهه با یک بشقاب سیب زمینی سرخ کرده احساس می کرد. او توضیح داد که تزریق یک دارو و سپس توانایی تصمیم گیری برای خوردن فقط پنج عدد سیب زمینی سرخ کرده و گذاشتن بقیه مانند یک معجزه است. و با توجه به آن معجزه، مردم با کمک دارویی قادر به چه پیشرفت ها یا موفقیت های دیگری خواهند بود؟ پاشبی، روانشناس، می گوید: "وقتی مردم شروع به کاهش وزن می کنند - من وانمود نمی کنم که این چیز خوبی است - آنها تمایل دارند به سطح بالاتری از ارزش خود فکر کنند." "احساس خوب داشتن در مورد خود چه معنایی دارد؟ همه چیز را در زندگی شما تغییر می دهد. آیا برای ارتقا پیش می روید؟ با آن پسر لاس می زنید؟ آیا در مهمانی حاضر می شوید؟ آیا به باشگاه می روید؟"

برای جین، این به معنای دسترسی به حس واقعی تر از خودش است. در طول همه گیری، او شروع به درک این موضوع کرد که شخصیت برونگرای او تا چه اندازه انطباقی بوده است که برای خوشایندتر بودن ایجاد کرده بود. هنگامی که قرنطینه به او اجازه داد روی مبل با کیندل خود بنشیند، از اینکه چقدر از آن لذت می برد شگفت زده شد. اکنون که او لاغرتر شده است، در حال پرورش فرد خانه نشین درونی خود است و ترجیح می دهد در سفرهای کاری به جای خوشگذرانی در رستوران، در اتاق هتل خود کتاب بخواند. او برخی از کیف های دستی لویی ویتون خود را کنار می گذارد و به فکر معاوضه ماشین کوپه پورشه خود با یک سوبارو است. او دیگر نیازی ندارد که خود را طلاکاری کند تا دیگران او را تحسین کنند.

جین و خاویر قبلاً از نوشیدن الکل با هم لذت می بردند. آنها مجموعه شراب خود را در یک یخچال 200 بطری نگهداری می کردند و دوست داشتند به طور تشریفاتی با باز کردن یک بطری، پایان روز را مشخص کنند. و سپس زپباوند مزه الکل را برای جین خراب کرد.

اکنون وقتی آنها به شب بازی در خانه دوستان خود دعوت می شوند، جین قبل از خروج از زمان رفتن آنها مذاکره می کند. آنها اغلب تا نیمه شب بیدار می ماندند و مشروب می نوشیدند. خاویر می گوید: «من می توانستم تا 1 یا 3 یا هر وقت بمانم.» این روزها، آنها نهایتاً ساعت 11 شب مستقر می شوند.

جین می گوید: «من اکنون نوشیدنی های بدون الکل درست می کنم.» «دیگران شروع به مستی می کنند، و من فقط...» او کلامش را می برد و شانه هایش را بالا می اندازد. او دلتنگ شب های آخر شب یا کمبود خواب نیستو می گوید سرگرم کننده نیست. او بلند پرسید: «آیا دیگر با هم همخوانی داریم؟» خاویر "روح مهمانی است. همه او را دوست دارند. من هرگز اینطور نبودم. و الان کمتر از آن هستم.»

خاویر می گوید که از هوشیاری او دلگیر نیست - او نیز کمتر می نوشد و مزایای آن را می بیند - اما همچنان از روال جدیدشان ناراحت است. او دلتنگ روزهایی است که یک شب با زوج های دیگر به طور خودجوش تمام می شد و آنها به خانه می رفتند.

جین گفت: «فکر می کنم او دلش برای رفیق مشروب خوری اش تنگ شده است.»

من، جین و خاویر یک شب شام را در یک مکان سنتی قدیمی در نیوانگلند با یک آتش سوزان و چهار نوع استیک خوردیم. آنها با دقت در منو گشتند و تصمیم گرفتند که فیله مینیون را با هم بخورند. در شام، جین به من گفت که قصد دارد کار داوطلبانه دفاعی را از طرف افراد مبتلا به چاقی آغاز کند. در طول همه گیری، او به صورت آنلاین در دانشگاه جورج واشنگتن ثبت نام کرد و مدرک کارشناسی ارشد در سیاست بهداشت عمومی دریافت کرد. و در آنجا بود که او در استدلال‌های فرهنگی و سیاسی پیرامون چاقی، رویارویی بین کسانی که آن را یک بیماری مزمن و تا حد زیادی ژنتیکی می‌دانند - یک بیماری - و کسانی که آن را یک شکست اخلاقی، یک ترک انضباط، عادات سالم و اراده می‌دانند، مسلط شد. او و خاویر قبل از شروع مصرف دارو، در محدوده نسبی یک بحث فکری، به بررسی رویکردهای متفاوت خود در مورد استفاده از دارو پرداختند.

«وقتی مردم شروع به کاهش وزن می کنند - من وانمود نمی کنم که این چیز خوبی است - آنها تمایل دارند به سطح بالاتری از ارزش خود فکر کنند.»

خاویر در شام گفت: هر بار که این گفتگو را انجام می دهند، "به دعوا تبدیل می شود" قبل از اینکه با اشتیاق به توضیح موضع خود بپردازد. او گفت که خاویر قبلاً معتقد بود که چاقی و اضافه وزن را می توان صرفاً از طریق ورزش و رژیم غذایی مدیریت کرد. او از نوع کالری وارد شده به کالری خارج شده بود. اما او اصرار دارد که تجربه زندگی با جین و تماشای اینکه او تا 70 پوند بارها و بارها وزن کم می کند و اضافه می کند، نظر او را تغییر داده است. او اکنون 100 درصد در تیم جین است و داروهای جدید را "هدیه الهی" می نامد. او ادامه داد. حتی زمانی که تفکر او نابالغ بود و او واقعاً افزایش وزن را به عنوان یک شکست انضباطی می دانست، هرگز افراد با بدن های بزرگتر را شکست خورده نمی دانست.

خاویر آشکارا از کاری که برای مدیریت وزن و سلامتی خود انجام می دهد راضی است. او روزانه تا دو ساعت را در زیرزمین با دستگاه های پلوتون خود می گذراند و در تقریباً هر کلاسی که شرکت می کند، در 10 درصد برتر قرار می گیرد. او نبض استراحت 45 را حفظ می کند و تا زمانی که قوی است، شکمش مشکلی ندارد. این اعتقاد به کار سخت و انضباط فرهنگ خانواده را القا می کند. خاویر اعتراف می کند که قبلاً جین را تشویق می کرد تا برای کاهش وزن فعال تر باشد. او آرزو می کند که خانواده کمتر از گراب هاب سفارش دهند. و او برخی از ملاحظات اصولی در مورد داروها دارد. او گفت: «فکر می‌کنم هنوز چیزهای ناشناخته زیادی در آنجا وجود دارد. «پنج، 10 سال دیگر چگونه خواهد بود؟ این یک تازگی است. همه به آن می پرند.»

اما خاویر گفتن این حرف ها را بدون برانگیختن دعوا دشوار می داند و در شام، او یک مشاجره خاص را به یاد آورد که تابستان گذشته داشتند. آنها در تعطیلات در مکزیک بودند، تنها در ماشین و در مورد پسرشان صحبت می کردند. او نیز بزرگ است. هر دو والدینش نگران سلامتی او هستند. و آنها موافقند که می خواهند به او کمک کنند تا عادات خوبی بسازد بدون اینکه شرم و خجالت در مورد غذا یا بدنش القا کنند. در مکزیک، در حالی که رانندگی می کردند، خاویر شروع به نگرانی در مورد آنچه که کمبود اراده پسرشان می دانست، کرد. بدون فکر گفت: "او فکر می کند که این به آسانی خوردن یک قرص است."

جین در رستوران گفت: "و من خیلی عصبانی شدم."

جین نظر ناخودآگاه خاویر را گواه ترس خود دید. او علیرغم اظهار حمایت صمیمانه، معتقد است که شوهرش در آن لحظه، عدم رضایت عمیق خود را از تصمیم او برای مصرف داروی کاهش وزن نشان داد - "اینکه کاری که من انجام داده ام دکمه آسان بوده است." جین به من گفت.

در سر میز، روبروی آتش، تنش بین آنها بالا گرفت، گویی یادآوری دعوا دوباره آن را شعله ور کرد. خاویر از اینکه جین توهین شده است، ناراحت شد. خاویر با نگاهی به من گفت: «من شوهرش هستم. من شریک او هستم.» به جین نگاه کرد. "من در این مسیر از تو حمایت کرده ام." او از او پرسید، چرا باید چیزی بگوید تا عمداً به او صدمه بزند؟ برای خاویر، به نظر می رسید که تغییرات در خانواده آنها خیلی سریع اتفاق می افتد - که ازدواج آنها در جایگاه متزلزلی قرار دارد. ناگهان، او احساس کرد که جین تمام کارت ها را در دست دارد و آینده آنها "به او بستگی نداشت."

جین با ادامه دادن خاویر، ساکت شد. او پرسید: در مورد پسرشان چه؟ آیا او شنیده است که او می خواهد داروهای کاهش وزن را امتحان کند؟ و در آنجا، در هیاهوی شاد رستوران، شکاف بین آنها گسترده تر شد.

او اعتراف کرد که داشت. در واقع، جین و خاویر به طور خلاصه در مورد اینکه او را به یک متخصص چاقی کودکان نشان دهند صحبت کرده بودند و او برای اواخر سال نوبت گرفته بود. او بلند گفت، مطمئناً با خاویر موافق بود. فرزندشان باید در یک ورزش، هر ورزشی، ثبت نام کند. او باید کمتر نان شیرینی، کمتر نوتلا بخورد. اما او داروها را غیرممکن نمی دانست. "من نگران وزن او هستم، و با توجه به اینکه تمام زندگی خود را با مشکلات مربوط به تصویر بدن زندگی کرده ام، دلم می شکند."

خاویر گفت: "من هم."

احتمالات و پیامدهای داروهای کاهش وزن، که تنها یک سال پیش انتزاعی بودند، اکنون نه تنها بر بدن جین و حال و هوای ازدواج آنها، بلکه بر سلامت و خوشبختی آینده فرزندشان نیز تأثیر گذاشته بود. خاویر مخالف کامل داروها نیست، اما آنها را آخرین راه حل می داند - بعد از آزمایش های سطح هورمون، اصلاحات رژیم غذایی و ورزش و مشاوره. جین بیشتر به کمک به پسرشان برای خاموش کردن "صدای غذا" که زندگی او را تعریف کرده است، توجه دارد. هر دو در مورد معرفی این داروها به نوجوان خود عصبی هستند. و این به ناچار همه چیز را در ازدواج آنها بالا برد - تجمع باقی مانده غذا در یخچال، این واقعیت که مادر جین با آنها زندگی می کند. همه اینها به یک درگیری بالقوه تبدیل شد. خاویر گفت، مشاجرات "از 0 به 60 می رود."

پیش از این، جین و خاویر به من گفتند که در حال کار بر روی ازدواج خود هستند و قطع ارتباط جنسی را در اولویت و تمرکز خود قرار داده اند. در شام، آنها کلمه "طلاق" را بر زبان آوردند. مشخص شد که این موضوع قبلاً مطرح شده است. خاویر به یاد آورد، جین پس از یکی از دعواهایشان، در حالی که از زیرزمین به طبقه بالا می رفت، فریاد زد: ""اوه، راستی، برای اینکه بدانی، درمانگرم پیشنهاد کرد که با یک وکیل طلاق صحبت کنم تا فقط بدانم گزینه هایم چیست."" "فقط برای اضافه کردن سوخت بیشتر به آتش."

وقتی از آنها خواستم سلامت ازدواج خود را ارزیابی کنند، خاویر تاکید کرد که آنها به زوج بودن، بزرگ کردن پسرشان با هم و داشتن آینده ای سرمایه گذاری کرده اند. او تصور می کرد که آنها در پنج سال آینده، پس از رفتن فرزندشان به دانشگاه، به کاهش اندازه فکر می کنند. جین به من گفت که آرزو دارد بیشتر سفر کند، شاید با خاویر دوچرخه سواری کند، شاید از ماچو پیچو بالا برود. او گفت: «نمی‌خواهم به اندازه‌ای عصبانی بمانم که به رابطه‌مان آسیب برساند.»

خاویر گفت: «و من نمی خواهم کیسه بوکس باشم.»

سکوت بسیار طولانی پس از آن ایجاد شد. جین کمی از شوهرش دور شده بود. ما منتظر بودیم تا پیشخدمت استیک باقی مانده را بسته بندی کند. او سرانجام گفت: «من انتخاب می کنم که سکوت کنم.»

خوانده شده توسط کرستن پاتر

روایت تولید شده توسط تانیا پرز

مهندسی شده توسط الک کی. ردفارن