تصویرسازی توسط پال اسپلا / آتلانتیک. منبع: Getty.
تصویرسازی توسط پال اسپلا / آتلانتیک. منبع: Getty.

دموکرات‌ها یک مشکل دارند

آن‌ها نمی‌توانند از صحبت کردن درباره مشکلاتشان دست بردارند.

دموکرات‌ها یک مشکل دارند: مشکلات بیش از حد زیاد. البته شناسایی مشکلات جزو این مشکلات نیست.

جیسون کرو، نماینده کلرادو، پیشنهاد می‌کند: «دموکرات‌ها مشکل اعتماد دارند».

گرگ کاسار، نماینده تگزاس، می‌افزاید: «دموکرات‌ها مشکل بزرگ روایت دارند».

رو خانا، نماینده کالیفرنیا، می‌گوید: «دموکرات‌ها مشکل چشم‌انداز دارند».

به طور کلی، دموکرات‌ها مشکلِ «دموکرات‌ها یک مشکل دارند» را دارند.

این امر از حزبی که از «مشکل بزرگ برند» و «مشکل بزرگ وجهه» رنج می‌برد و میزان محبوبیتش به پایین‌ترین حد خود سقوط کرده است، تا حدی به لطف «مشکل ازخودراضی بودن» و «مشکل رسانه و ارتباطات»، قابل انتظار است.

برندان بویل، نماینده دموکرات از پنسیلوانیا، هفته گذشته به پولیتیکو گفت: «طی دهه گذشته، حزب دموکرات مشکل رأی‌دهندگان طبقه کارگر داشته است». بویل گفت: «این مشکل ابتدا به عنوان مشکل رأی‌دهندگان سفیدپوست طبقه کارگر شروع شد. و همانطور که مدت‌ها نگرانش بودم، گسترش یافته است. این فقط یک مسئله مربوط به سفیدپوستان طبقه کارگر نیست. اکنون به طبقه کارگر لاتین‌تبار و طبقه کارگر آفریقایی-آمریکایی نیز سرایت کرده است.»

چه مشکلات زیادی! از کجا باید شروع کرد؟ شاید از نوامبر گذشته. از زمان شکست سنگین در انتخابات، دموکرات‌ها درگیر—و هدف—یک نام‌گذاری بی‌قاعده مشکلات بوده‌اند. سخت است بدانیم به چه کسی، اگر اصلاً به کسی، درباره بزرگترین مشکل حزب باید اعتماد کرد—که خود این یک مشکل است (به «مشکل اعتماد» ذکر شده و همچنین «مشکل اعتبار» و «مشکل اصالت» مراجعه کنید).

پیگیری همه مشکلات نیز می‌تواند دشوار باشد. تفسیرها و تحلیل‌های جدید دائماً در حال انتشار (و تکرار) هستند. نظرسنجی‌ها و گروه‌های کانونی جدید سعی در کمی‌سازی مشکلات مختلف دارند، که شامل مشکل درک عمومی از حزب، مشکلات مربوط به نسل زد و برادران جوان، مشکلات طبقه کارگر و پلوتوکرات‌ها (ثروتمندسالاران)، مشکلات مردان، مشکلات زنان، و مشکلات تراجنسیتی می‌شود.

این هم یک مشکل دیگر: مشکلات خسته‌کننده هستند. اگر بی‌پایان درباره آن‌ها صحبت کنید، مردم در مهمانی‌ها از شما دوری خواهند کرد. این می‌تواند باعث نفرت از خود شود—و «مشکل بزرگ دموکرات‌ها با رأی‌دهندگان خودشان» را که از قبل وجود داشته، تشدید کند.

انصافاً، خود دموکرات‌ها تنها کسانی نیستند که بر مشکلات حزبشان تمرکز کرده‌اند. پادکسترها، نویسندگان ساب‌استک، یوتیوبرها و دیگر نوابغ در سراسر طیف سیاسی نیز به شدت درگیر آخرین مشکل *این* یا *آن* دموکرات‌ها بوده‌اند. همچنین انصافاً، نویسندگان عناوین و زیرنویس‌ها مشکل کلیشه دارند. آن‌ها تمایل دارند از ساختار «دموکرات‌ها مشکل (فلان) دارند» بیش از حد استفاده کنند. این فقط خسته‌کنندگی را افزایش می‌دهد.

احزابی که در انتخابات بزرگ شکست می‌خورند، همیشه در مشکلات خود غوطه‌ور می‌شوند. گفته می‌شود که آن‌ها «در بیابان سرگردان»، «بی‌هدف» و «در آشفتگی» هستند. رهبران احتمالی آن‌ها در «گردهمایی‌های سیاست‌گذاری» شرکت می‌کنند—که گاهی در بیابان واقعی برگزار می‌شود. آن‌ها درگیر دست‌وپا زدن و سرزنش کردن دورانی می‌شوند و به «نکات کلیدی» می‌رسند.

رسانه‌ها تمایل دارند صداهای خود-متنفر و تحقیرآمیز حزب بازنده را تقویت کنند. سناتور دموکرات پنسیلوانیا، جان فترمن، هفته گذشته گفت: «اگر گندکاری‌هایمان را جمع نکنیم، آنگاه در یک اقلیت دائمی قرار خواهیم گرفت». (زمینه مهم: هر حزبی که در انتخاباتی شکست می‌خورد، ظاهراً در معرض تبدیل شدن به «اقلیت دائمی» قرار دارد. این نگرانی معمولاً بیش از یک یا دو چرخه انتخاباتی طول نمی‌کشد. اقلیت‌های «دائمی» معمولاً موقتی از آب درمی‌آیند.)

هر دو حزب تمایل دارند مشکلات و شکست‌های خود را بیش از حد تجزیه و تحلیل کنند. پس از شکست میت رامنی از رئیس جمهور باراک اوباما در سال 2012، کمیته ملی جمهوری‌خواه دستور تهیه گزارش «کالبدشکافی» را صادر کرد. مشکل کالبدشکافی‌ها این است که، بنا به تعریف، نگاه به گذشته دارند. بیمار قبلاً مرده است. پس از سال 2012، کمیته‌های راهبری و کارگروه‌های مختلف جمهوری‌خواه به این نتیجه رسیدند که حزب در دستیابی به رأی‌دهندگان سیاه‌پوست، لاتین‌تبار، مهاجر، جوان و زن عملکرد ضعیفی داشته است. آن‌ها «مشکل بزرگ تنوع» داشتند و نیاز داشتند از صحبت کردن به گونه‌ای که بخش بزرگی از رأی‌دهندگان را بیگانه می‌کرد، دست بردارند. این امر بدیهی به نظر می‌رسید، جز اینکه دقیقاً همان چیزی بود که رأی‌دهندگان جمهوری‌خواه نمی‌خواستند. همانطور که معلوم شد، آن‌ها دونالد ترامپ را می‌خواستند.

بله، دموکرات‌ها مشکلات زیادی دارند. اما یک انتخابات خوب می‌تواند بسیاری از آن‌ها را حل کند. کمپین‌ها باید درباره آینده باشند، همانطور که بیل کلینتون می‌گفت. و دموکرات‌ها باید به آینده خود بپردازند. آن‌ها می‌توانند شمارش معکوس ریاست جمهوری 2028 را از هم اکنون شروع کنند و گروه بعدی رهبران خود را بیابند. نامزدهای خوب نیز می‌توانند مشکلات زیادی را حل کنند.

نامزدهای خوب همچنین می‌توانند بحث را به سمت مشکلات خود جمهوری‌خواهان برگردانند، که به نظر می‌رسد در حال افزایش است: مشکل تعرفه‌ها و مشکل تورم، مشکل سیگنال و مشکل ایلان ماسک. این مشکل آخر روز سه‌شنبه با پیروزی قاضی لیبرال سوزان کرافورد در انتخابات دادگاه عالی ایالت ویسکانسین آشکار شد (این علی‌رغم—یا به دلیل—۲۵ میلیون دلاری که ماسک علیه کمپین او هزینه کرد).

به عنوان یک سیاستمدار، ترامپ ویژگی‌های خاص بسیاری دارد، اما همچنین استعدادی در ایجاد مشکلات جدید برای خود و حزبش دارد. اعلام تعرفه‌های جدید گسترده توسط او، دیروز باعث فروش گسترده سهام شد و جنگ تجاری جهانی را تسریع کرد. موضع تهاجمی سیاست خارجی او، اتحادهای دیرینه را، علاوه بر صبر رهبران جهانی، تحت فشار قرار داده است.

این هم یک مشکل دیگر: رأی‌دهندگان جمهوری‌خواه ثابت کرده‌اند که وقتی ترامپ در برگ رأی نیست، قابل اعتماد نیستند—که او در سال 2026 نخواهد بود. این «مشکل بزرگ رأی‌دهندگان حزب جمهوری‌خواه» است. از نظر تئوری، ترامپ در سال 2028 نیز در برگ رأی نخواهد بود، اگرچه او مدام اشاره می‌کند که ممکن است برای دوره سوم نامزد شود، که به طور موقت مشکل بزرگ رأی‌دهندگان حزب جمهوری‌خواه را حل می‌کند.

اما این نیز می‌تواند مشکل‌ساز باشد. اول از همه، از نظر قانون اساسی.