
من دو هفته دیگر ازدواج میکنم و واقعاً هیجانزدهام! نه ماه است که برای این عروسی برنامهریزی کردهایم. یکی از بزرگترین نگرانیهای ما در برنامهریزی، برادر نامزدم بود: او در ارتش خدمت میکند. دیروز به نامزدم گفت که همسرش در عروسی به او ملحق نخواهد شد. هفته گذشته، او برای رقصنده شدن در یک تیم فوتبال حرفهای تست داد و این شغل به او پیشنهاد شد. (در روز عروسی ما یک بازی هست.) من شوکه و ناراحت هستم که او چنین تصمیمی گرفته است! همچنین شوکه هستم که برادر شوهر آیندهام از انتخاب همسرش حمایت میکند. حتی مادرشوهر آیندهام هم برای او بهانه میآورد و میگوید این همیشه رؤیای او بوده است. آیا باید تصمیم او را بپذیرم — یا با او تماس بگیرم و بگویم چقدر ناامید شدهام؟
عروس
من قطعاً هیجان شما را برای روز عروسیتان درک میکنم! اما میخواهم به شما کمک کنم تا چیز دیگری را نیز درک کنید. اکثر افرادی که میشناسم با چالشهایی روبرو هستند که دیگران کاملاً قدر آنها را نمیدانند. خدمت در ارتش یک مثال عالی است: اغلب خطر آسیب جدی و جدایی طولانی مدت از خانواده وجود دارد. این میتواند برای یک ازدواج سخت باشد. بنابراین، اگر سختی این زوج با رسیدن خواهرشوهر آیندهتان به رؤیای خود یعنی رقصیدن در بازیهای فوتبال حرفهای کاهش مییابد، من میگویم بگذارید برقصد!
حال، این پاسخ نیازمند دیدگاهی از جانب شماست و من شما را به خاطر مقاومت اولیه در برابر آن سرزنش نمیکنم. البته که میخواهید خانوادههایتان آنجا باشند تا روز بزرگ شما را جشن بگیرند! اما این موضوع، آن را به تنها اولویت تبدیل نمیکند. اگر شما تازه شغل رؤیایی خود را به دست آورده بودید - احتمالاً در مقابل رقابت سختی - آیا میخواستید اولین تعامل شما با رئیس جدیدتان درخواست مرخصی باشد؟ (من که نمیخواستم.)
سعی کنید برای خواهرشوهر آیندهتان خوشحال باشید. هر دوی شما به چیزی که میخواهید میرسید. به او برای شغل جدیدش تبریک بگویید. حالا، ممکن است وقتی این کار را میکنید از صمیم قلب نباشد، اما به من اعتماد کنید: زندگی طولانی است. و هیچ دلیلی ندارد که زندگی مشترک خود را با دلخوری به خاطر تحقق رؤیای شخص دیگری شروع کنید.
پوشش حرفهای، رسیدگی حرفهای
زنی که برای من کار میکند لباسهای نامناسبی میپوشد. ما در یک محیط رسمی و حرفهای کار میکنیم. یک روز، او یک لباس توری سیاه با یقهی باز پوشیده بود. من ناگهان گفتم: «وای، برای دوشنبه خیلی تیپ زدی!» (او به من گفت که آن شب قرار ملاقات داشت.) از همکارانم شکایتهایی دریافت میکنم که لباسهای او حواسپرتکن و غیرحرفهای هستند. با منابع انسانی تماس گرفتم و آنها به من گفتند که خودم موضوع را مدیریت کنم. کمک!
رئیس زن
صادقانه بگویم، به نظر من هم شما و هم شرکتتان در حق کارمند زیردست خود کوتاهی میکنید. شما چیزی در مورد پیشینه یا تجربه او نگفتهاید. اما وظیفه شما به عنوان رئیس او، ارائه راهنمایی و مشاوره منطقی است: در اینجا، این به معنای نشستن خصوصی با او برای بحث در مورد لباس مناسب برای محیط کار است - نه شرمنده کردن او با کنایههایی در مورد لباس نامناسب.
بخش منابع انسانی شما هر دوی شما را ناامید کرده است. اینکه به شما بگویند مشکل را «مدیریت کنید» بدون اینکه ابزاری برای انجام آن به شما بدهند، قصور در وظیفه بوده است. به منابع انسانی برگردید و راهنمایی مشخص بخواهید. سپس دوباره با کارمندتان در مورد پوشش او صحبت کنید. سرپرستان باید سرپرستی کنند!
پیش از قدردانی، بازجویی
من و شوهرم یک جشن تولد برای کودک نوپایمان برگزار کردیم. همه همکلاسیهای پیشدبستانی او شرکت کردند. وقتی به خانه رسیدیم، لیستی از هدایا و هدیهدهندگان تهیه کردیم تا بعداً بتوانیم یادداشتهای تشکر بنویسیم. متوجه شدیم که نام یک دختر در لیست نیست، اما مطمئن نبودیم که آیا اشتباهی رخ داده یا او هدیهای نیاورده است. بنابراین، برای مادرش یک پیامک دوستانه فرستادیم: بدون فشار، اما آیا شما هدیهای آوردید؟ او پاسخ داد که نیاورده است. حالا از پرسیدن احساس گناه میکنیم. منظورمان شرمنده کردن او نبود! فقط میخواستیم اگر آورده بود از او تشکر کنیم. چه کاری باید میکردیم؟
مادر
اول از همه، اینقدر به خودتان سخت نگیرید! همه ما گاهی اوقات حرفهای نابهجا میزنیم. هدف از آداب معاشرت خوب، نوشتن یادداشت تشکر یا استفاده از قاشق صحیح برای سلامتی نیست. هدف آن جلوگیری از پیش آمدن ناملایمات — و هموار کردن آنها هنگامی که به ناچار رخ میدهند، است.
در اینجا، شما میخواستید صحت لیست یادداشت تشکر خود را تأیید کنید. اما اگر این کار مستلزم پرسیدن از مهمان بود که آیا هدیهای آورده است — و در نتیجه او را در موقعیت ناخوشایندی قرار داده و احتمالاً باعث ناراحتیاش میشد — پس لیست شما باید نسبت به احساسات مهمانانتان در اولویت دوم قرار میگرفت. دفعه بعد که مطمئن نیستید، به سادگی از مهمان برای آمدنش تشکر کنید و هدایا را کنار بگذارید، خوب؟
وقتی لابی به کتابخانه امانی تبدیل میشود
دربان ساختمان آپارتمانی من، که فردی دوستانه و مفید است، برای گذراندن زمانهای آرام پشت میزش رمان میخواند. او چند تا از آنها را پس از تمام کردنشان به من داده است. مشکل من این است: اگر سعی کند کتابی را به من بدهد که نمیخواهم، چه کار کنم؟ او بسیار اصرار میکند و من نمیخواهم احساساتش را جریحهدار کنم.
مستأجر
گفتن «نه، متشکرم» در این وضعیت به هیچ وجه ناراحتکننده نیست. وظیفه شما راضی کردن دربان مصر نیست. (میدانم این میتواند برای افرادی که سعی در راضی نگه داشتن دیگران دارند سخت باشد!) اگر «نه، ممنون» او را متوقف نکرد، امتحان کنید: «از چندین توصیه شما لذت بردهام، اما این یکی را رد میکنم. متشکرم.» سپس دور شوید.