دادگاهی در فرانسه مارین لوپن، رهبر جنبش راست افراطی این کشور را به جرم اختلاس بودجه اتحادیه اروپا مجرم شناخته و او را به مدت پنج سال از نامزدی در انتخابات منع کرده است. این ممنوعیت بلافاصله اجرایی شده و حتی در طول دوران فرجامخواهی خانم لوپن نیز پابرجا خواهد ماند. با این حال، از جنبههای دیگر، این حکم با بسیاری از احکام مشابه دیگر در فرانسه، مانند حکم علیه آلن ژوپه، نخستوزیر سابق که در سال ۲۰۰۴ نیز به دلیل سوءاستفاده از بودجه عمومی از نامزدی در انتخابات منع شد، همخوانی دارد.
با وجود این، این حکم – که به احتمال زیاد مانع از نامزدی خانم لوپن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۷ فرانسه خواهد شد – حزب او، اجتماع ملی (RN)، را شوکه کرده، سیاست فرانسه را به لرزه درآورده و توجهات بینالمللی زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری، از جمله اکونومیست، استدلال میکنند که این یک اشتباه است و تنها باعث تقویت بیشتر RN خواهد شد. این ارزیابیها نه تنها موضعی قابل تردید در مورد حاکمیت قانون را نمایندگی میکنند، بلکه اهمیت این تصمیم را برای تقویت دموکراسی لیبرال نیز اشتباه قضاوت میکنند.
در حالی که پیامدهای تصمیم دادگاه قابل بحث است، باید بدیهی باشد که در یک دموکراسی لیبرال، قانون باید اجرا شود. حتی اگر به این نتیجه برسیم که این حکم در نهایت RN را تقویت خواهد کرد، این نباید بر ارزیابی ما از درست یا غلط بودن حکم تأثیر بگذارد. فکر کردن به سناریوی جایگزین باید این موضوع را به روشنی نشان دهد. آیا واقعاً میخواهیم استدلال کنیم که قانون نباید در مورد سیاستمداران راست افراطی اجرا شود زیرا ممکن است تصمیمات آنها را قدرتمندتر کند؟ چنین استدلالهایی حاکمیت قانون – یکی از اصول اساسی مورد نیاز برای دفاع در برابر اقتدارگرایان راست افراطی – را تضعیف میکند.
انتقادات از تصمیم دادگاه نه تنها این نکته اساسی در مورد حاکمیت قانون را نادیده میگیرند، بلکه در ارزیابی پیامدهای این حکم نیز نقاط کور مهمی دارند.
یک استدلال این است که این حکم از نظر انتخاباتی RN را تقویت خواهد کرد زیرا پایگاه این حزب را بسیج کرده و با روایت قربانی آزار و اذیت سیاسی بودن آن همخوانی دارد. با این حال، پیامدهای انتخاباتی تصمیم دادگاه پیچیدهتر از این است.
مهمتر از همه، RN – مگر در صورت موفقیت در فرجامخواهی – محبوبترین و ماهرترین سیاستمدار خود را از دست خواهد داد. در نظام سیاسی بسیار شخصیشده فرانسه، شکی نیست که غیبت خانم لوپن به RN در انتخابات آینده آسیب خواهد زد. حتی اگر این حکم بخشهایی از راست افراطی فرانسه را تحریک کند، جبران از دست دادن نامزد اصلی آن در رأیگیری ریاستجمهوری بعدی دشوار خواهد بود.
در بلندمدت نیز، غیبت خانم لوپن ممکن است برای RN دشوار باشد. مانند سایر احزاب راست افراطی، این حزب به شدت از بالا به پایین سازماندهی شده و رهبر آن نقشی غالب دارد. به هیچ وجه مشخص نیست که جردن باردلا، رئیس ۲۹ ساله RN، بتواند به راحتی این نقش را بر عهده بگیرد.
استدلال دیگری که توسط منتقدان حکم مطرح میشود این است که این حکم باعث افزایش بیشتر تنشهای اجتماعی و قطبی شدن خواهد شد. حتی اگر چنین باشد، جایگزین چیست؟ تلاش برای مماشات با راست افراطی با دادن آنچه میخواهد؟ در مورد مهاجرت، اکثر احزاب چپ و راست جریان اصلی قبلاً این استراتژی را دنبال کردهاند و خواستار یا اجرای اقدامات محدودکننده فزاینده در مورد مهاجرت و پناهندگی شدهاند. اما این امر راست افراطی را تضعیف نکرده؛ بلکه اگر نگوییم بیشتر، آن را تقویت کرده است. مماشات با اقتدارگرایان، چه در داخل کشور و چه در صحنه بینالمللی (به دونالد ترامپ نگاه کنید)، کارساز نیست. در عوض، راست افراطی را قدرتمندتر کرده و کسانی را که میخواهند از دموکراسی لیبرال دفاع کنند، دلسرد میکند.
دو پیامد دیگر تصمیم دادگاه وجود دارد که هر دو باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. اولاً، احزاب راست افراطی اغلب برای اداره سازمان خود و تحکیم پایگاه حمایتی خود به فساد و ساختارهای شبهباندی تکیه میکنند. فعالیتهای مجرمانه در این ساختارها رایج است: آنها به خوبی با بیتوجهی به دولت لیبرال و نهادهای آن، که بخش اساسی ایدئولوژی راست افراطی است، همسو هستند. عدم مجازات این فعالیتها در نهایت خشونت راست افراطی را که در حال حاضر در بسیاری از کشورهای اروپایی در حال افزایش است، قدرتمندتر میکند. باید زمانی که نهادهای دموکراسی لیبرال به مقابله برمیخیزند و راههای مؤثری برای مجازات رفتار مجرمانهای که در هسته بسیاری از جنبشهای راست افراطی قرار دارد پیدا میکنند، آن را جشن گرفت.
ثانیاً، پیامدهای این حکم باید در چارچوب عادیسازی فزاینده راست افراطی در اروپا، که عامل اصلی موفقیت فزاینده این جنبش بوده است، مشاهده شود. امروزه افکار عمومی لزوماً بیشتر از ۲۰ سال پیش با راست افراطی همسو نیست. با این حال، آنچه تغییر کرده این است که انگ پیرامون این ایدئولوژی که زمانی مانع از حمایت آشکار مردم از آن – و رأی دادن به آن – میشد، به تدریج از بین رفته است.
تصمیمات دادگاه لحظات مهمی در بیان هنجارها هستند. آنها به شهروندان نشان میدهند که چه چیزی در یک جامعه پذیرفته شده است و چه چیزی نیست. در زمانی که بسیاری از احزاب سیاسی در حال سازش با راست افراطی هستند و به طور فزایندهای مواضع آن را اتخاذ میکنند، حکم لوپن یک هنجار لیبرال-دموکراتیک را بازگردانده است. در حالی که درست است که کسانی که از دموکراسی لیبرال حمایت میکنند بیش از حد به دادگاهها برای محافظت از نهادهای آن متکی شدهاند، این باید به عنوان فراخوانی برای سیاستمداران دموکراتیک برای انجام اقدامات بیشتر تلقی شود، نه اینکه دادگاهها کمتر اقدام کنند.
به طور کلی، حکم علیه خانم لوپن باید همان چیزی تلقی شود که هست: اجرای حاکمیت قانون. و هر کسی که پیامدهای آن را در نظر میگیرد، نباید صرفاً فرض کند که حمایت از او، حزبش و ایدئولوژیاش را تقویت خواهد کرد. برعکس، این تصمیم لحظه مهمی برای توانمندسازی دموکراسی لیبرال در برابر تهدید راست افراطی است.