برای شاندا رایمز، تصمیمگیری در مورد اینکه آیا ایدهای ارزش نمایش روی صفحه را دارد، آسان است. او درباره Shondaland، شرکت تولیدیاش، میگوید: «ما برنامههایی میسازیم که خودمان میخواهیم تماشا کنیم. اگر نخواهیم آن را تماشا کنیم، نمیخواهیم آن را بسازیم.» از زمان تأسیس در سال ۲۰۰۵، Shondaland پشت برخی از محبوبترین برنامههای تلویزیونی از جمله «آناتومی گری» (Grey’s Anatomy)، «رسوایی» (Scandal)، «چگونه از مجازات قتل فرار کرد» (How to Get Away with Murder)، «جعل آنا» (Inventing Anna) و «بریجرتون» (Bridgerton) بوده است. «اقامتگاه» (The Residence)، یک درام معمایی جدید در نتفلیکس با الهام از کتابی درباره کاخ سفید، نیز ممکن است در میان موفقیتهای خانم رایمز قرار گیرد.
افراد کمی در صنعت تلویزیون میتوانند ادعای چنین تعداد زیادی اثر موفق در ژانرهای مختلف را داشته باشند. بیست سال پیش، در تاریخ ۲۷ مارس، «آناتومی گری»، که کارآموزان جراحی بیتجربه و رقابتی را دنبال میکند، در شبکه ABC، یک شبکه پخش عمومی، به نمایش درآمد. از آن زمان به طولانیترین درام پزشکی پربیننده در آمریکا تبدیل شده است. سال گذشته، این سریال دومین برنامه پربیننده در سرویسهای استریمینگ در آمریکا بود و ۴۸ میلیارد دقیقه تماشا را به خود اختصاص داد. در همین حال، «بریجرتون»، یک اثر پرزرقوبرق در دوران ریجنسی (Regency-era)، به عنوان محبوبترین سریال اصلی نتفلیکس در آمریکا حکمرانی کرد. طبق آمار شرکت دادهپردازی Parrot Analytics، برنامههای Shondaland در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۴ مبلغ ۲.۴ میلیارد دلار درآمد اشتراک و تبلیغات برای سرویسهای استریمینگ در سطح جهان به ارمغان آوردند. خانم رایمز احتمالاً باارزشترین فرد در تلویزیون است که هرگز او را روی صفحه نمایش ندیدهاید.

مسیر شغلی ۲۰ ساله او در تلویزیون، تحولات این صنعت را مجسم میکند. او با جایگزینی درامهای هفتگی خطی با برنامههای قابل تماشای پشتسرهم (bingeable) و پرهزینه استریمینگ، خود را وفق داده است. در سال ۲۰۱۷، نتفلیکس مبلغی تخمینی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار پرداخت تا او را طی قراردادی انحصاری از ABC جذب کند (گزارشها حاکی از تمدید این قرارداد در سال ۲۰۲۱ به مبلغ ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون دلار است).
پیتر نواک، خالق «چگونه از مجازات قتل فرار کرد»، او را «مایکل جردن تلویزیون» میداند، ستارهای که هر نسل یک بار ظهور میکند. این مقایسه بجاست: فیلمنامهنویسی و ورزش اشتراکات زیادی دارند. استعداد خام عامل کلیدی موفقیت در هر دو زمینه است، اما تنها عامل نیست. برای هر کسی که رویای ساختن آثار بزرگ در صفحه کوچک را در سر میپروراند، مسیر شغلی او آموزنده است.
درس اول این است که به دنبال خلق آثار تماشایی باشید. زمانی که خانم رایمز برای تلویزیون شبکهای مینوشت، داستانها با وقفههای تبلیغاتی محدود میشدند؛ او میگوید باید کاری میکرد که بیننده «بخواهد برگردد». در نتیجه، هر پرده با نوعی قلاب به پایان میرسید: یک افشاگری غافلگیرکننده یا لحظهای از آشفتگی عاطفی.
حتی با اینکه برنامههای استریمینگ عمدتاً حاوی تبلیغات نیستند، خانم رایمز میگوید قانون او برای فیلمنامهها همچنان شامل داشتن یک اتفاق هیجانانگیز «در هر ده صفحه» است. پیچشهای داستانی مشخصه Shondaland است؛ علاقه خانم رایمز به افشاگریهای ناگهانی، که همیشه هم با لحنی ستایشآمیز نبوده، به عنوان «تلویزیون شگفتانگیز» (OMG TV) توصیف شده است. بعید است بینندگان قسمتی از «آناتومی گری» را فراموش کنند که در آن بیماری با بمبی در سینهاش به بیمارستان میرسد، یا زمانی که اولیویا پوپ در «رسوایی» ربوده شد.
درس دوم این است که به سرعت از شکست درس بگیرید. همه ریسکها، چه روی صفحه نمایش و چه در زمین بازی، نتیجه نمیدهند؛ خانم رایمز چندین پروژه در ABC داشت که رد شدند یا به سرعت لغو شدند. در اوایل دهه ۲۰۰۰، یک قسمت آزمایشی (pilot) درباره خبرنگاران جنگی زن پذیرفته نشد؛ همینطور «نیلوفرهای زرین» (Gilded Lilys)، یک درام تاریخی، در سال ۲۰۱۲. «هنوز دلشکسته» (Still Star-Crossed) (۲۰۱۷) به طور ناموفقی دنبالهای برای «رومئو و ژولیت» شکسپیر را تصور کرد؛ یک منتقد نوشت که لغو آن «غم و اندوه چندانی، چه شیرین و چه غیر آن، برنمیانگیزد».
اما خانم رایمز از این ناکامیها درس گرفت. برنامه مربوط به خبرنگاران جنگی، کمی پس از شروع جنگ عراق پیشنهاد شد، زمانی که صنعت نسبت به درامهایی که در مناطق درگیری اتفاق میافتادند، بیمیل بود؛ خانم رایمز میگوید این موضوع باعث شد تا با دقت بیشتری درباره خواستههای تصمیمگیرندگان فکر کند. او شنیده بود که باب آیگر، رئیس وقت دیزنی (مالک ABC)، به دنبال یک برنامه پزشکی است، بنابراین به جای آن «آناتومی گری» را طراحی کرد.

درس سوم این است که حرکات خود را به خوبی زمانبندی کنید. در اوایل دهه ۲۰۰۰، خانم رایمز در سینما کار میکرد، اما احساس کرد که تلویزیون در حال تبدیل شدن به خانه داستانگویی شخصیتمحور است، با برنامههایی مانند «شنود» (The Wire) و «گمشده» (Lost). او «آناتومی گری» را درست زمانی ارائه کرد که تلویزیون در حال جاهطلبتر شدن بود. یک دهه بعد، خانم رایمز میگوید متوجه شد که استریمینگ «جایی است که آینده تلویزیون به آن سمت خواهد رفت» و رقابتی تسلیحاتی برای محتوا در حال آغاز شدن است. نتفلیکس، مصمم به پر کردن زرادخانه خود، بودجه سالانه محتوای خود را از حدود ۱۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷-۲۰۱۸ دو برابر کرد.
مانند برخی از قهرمانان زن برنامههایش، خانم رایمز در مکان مناسب و در زمان عالی قرار داشت. اولین برنامهای که Shondaland برای نتفلیکس ساخت، «بریجرتون»، در دسامبر ۲۰۲۰ منتشر شد. پس از قرنطینهها، مخاطبان مشتاق یک فرار خیالانگیز بودند - دنیایی با ماسکهای کمتر و دوکهای آراستهتر. حدود ۸۰ میلیون خانوار در ماه اول این عاشقانه را تماشا کردند. بازیگران چند نژادی آن برای لحظه سیاسی، در پی اعتراضات «جان سیاهان مهم است» و درخواستها برای تنوع بیشتر، کاملاً بهموقع بود.
برنامههای خانم رایمز اغلب تازه و هنجارشکن به نظر میرسند، اما از بسیاری جهات شرکت او اینگونه نیست. آلیس تورپ از Ampere Analysis، یک شرکت تحقیقاتی، میگوید ساختار آن «به مدل استودیویی بسیار سنتی و قدیمی بازمیگردد»، که در آن یک نفر بر فهرستی از کارگردانان، تهیهکنندگان و نویسندگان مورد اعتماد نظارت دارد. خانم رایمز این کار را از راه دور انجام میدهد: او در کانکتیکات، در ساحل شرقی آمریکا، زندگی و کار میکند و شرکت در لس آنجلس مستقر است. او میگوید مسئولیتها را واگذار میکند تا بر «تنها چیزی که میدانم نتفلیکس از من و فقط من نیاز دارد، یعنی بخش خلاقیت» تمرکز کند.
او همچنین در حال گسترش فعالیت در مسیرهایی است که سایر شرکتهای رسانهای قبلاً در آن قدم گذاشتهاند. به عنوان مثال، دیزنی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی محبوب خود برای فروش اسباببازی و خردهریز برای کودکان استفاده کرده است؛ Shondaland در حال تقلید از آن مدل است، فقط برای بزرگسالان. (او این ایده را پس از آن مطرح کرد که طرفداران «رسوایی» میخواستند لیوان شرابی را که اولیویا پوپ از آن مینوشید بخرند و برای این کار به Crate & Barrel، یک فروشگاه خردهفروشی، رفتند. Shondaland حتی یک جرعه از سود فروش لیوانها را هم به دست نیاورد.) طرفداران «بریجرتون» توانستهاند ظروف غذاخوری، لوازم آرایش، فرش، چای و لباس عروس با تم سریال بخرند؛ هیچ درام موفق دیگری چنین حضور قابل مشاهدهای در فروشگاههای آمریکایی و بریتانیایی ندارد.
خانم رایمز توضیح میدهد: «ما فقط داستانسرایی را متوقف کردیم و شروع به جهانسازی کردیم.» هر زمان که فیلمنامهای میرسد، مدیران به فکر محصولات جانبی، از پادکستهای مرتبط گرفته تا کالاها، میافتند. آنها همچنین در حال سرمایهگذاری در تجربیات زنده، از جمله مهمانیهای رقص «بریجرتون» هستند، جایی که طرفداران با لباسهای مجلسی به رقص میآیند. این یک روند گستردهتر در تلویزیون است: نتفلیکس در حال راهاندازی تجربیات فراگیر است، از جمله رستورانی در لاس وگاس که مشتریان میتوانند غذای برنامههای مورد علاقه خود را بخورند. در عصر استریمینگ، زمانی که انتخابهای بسیار زیادی وجود دارد - و فاصله زمانی طولانی بین فصلهای پرهزینه - چنین پیشنهاداتی برنامهها را مرتبط نگه میدارد.
شبکههای پخش و سرویسهای استریمینگ بدون شک مشتاق یافتن شاندای بعدی هستند. اما این کار چالشبرانگیزتر از، مثلاً، فرار از مجازات قتل خواهد بود. با افول تلویزیون شبکهای، شبکههای پخش تمایلی به قمار روی تازهکارها ندارند. مایکل سالای از دانشگاه کالیفرنیا، ایرواین میگوید: «اکنون برای یک نویسنده تازهکار سخت است که برنامهای بفروشد، زیرا درآمد زیادی به سمت مجموعههای تثبیت شده» مانند Shondaland میرود. در پی همهگیری کرونا و اعتصابات هالیوود، سرویسهای استریمینگ نیز، حتی با نویسندگان و خالقان شناخته شده، صرفهجوتر شدهاند. به گفته خانم تورپ، «کاهش قابل توجهی» در تعداد قراردادهای تولیدی که نتفلیکس امضا کرده است، وجود داشته است. اما در حال حاضر، به نظر نمیرسد نتفلیکس و بینندگانش آماده باشند که ببینند خانم رایمز توپ را پاس میدهد.