همزمان با عقبنشینی ایالات متحده از امنیت فراآتلانتیک، کشورهای اروپایی در تلاشند تا نشان دهند که میتوانند رهبری را به دست گیرند. تاکنون تمرکز بر قدرت نظامی بوده است: تولید انبوه صنعتی نظامی، تأمین توپخانه و دفاع هوایی. اما این تنها بخشی از چالش است.
کرملین همچنین در ابزارهای غیرنظامی نمایش قدرت نیز تبحر دارد. ما اکنون با مجموعه ابزارهای «ترکیبی» به خوبی آشنا هستیم: مزارع ترولها و رسانههای دولتی پخشکننده تئوریهای توطئه، وبسایتهای خبری جعلی، هکها، اوباش اجارهای، خرید رأی و حملات سایبری. اگر آتشبسی در اوکراین برقرار شود، اروپا به نقطه تمرکز بیشتری تبدیل خواهد شد، زیرا داراییهای جنگ اطلاعاتی که تاکنون ایالات متحده را هدف قرار داده بودند، دوباره هدفگذاری خواهند شد.
آیا دموکراسیها میتوانند در این عرصه پیشگام شوند؟ این کار در طول تاریخ انجام شده است. در جنگ جهانی دوم، «اجراییه جنگ سیاسی» بریتانیا، فعالیتهای بیبیسی فرهیخته و ایستگاههای رادیویی و روزنامههای بسیار خرابکارانهتر و اغلب کاملاً توهینآمیز را هماهنگ میکرد که در آنها سربازان ناراضی آلمانی و دیگر تبعیدیان، سلطه هیتلر بر اروپای اشغالی را تضعیف میکردند.
در طول جنگ سرد، آژانس اطلاعات ایالات متحده از کمپینهای فرهنگی حمایت میکرد که هنر «جهان آزاد» را ترویج میدادند، انتشارات ضد شوروی را تأمین مالی میکردند و از تورهای سخنرانی و کمپینهای پوستر پشتیبانی مینمودند. نگین تاج جنگ فرهنگی آمریکا، رادیو اروپای آزاد (RFE) بود؛ شبکهای از ایستگاهها که توسط مخالفان تبعیدی اداره میشد و برنامههای خود را به بلوک کمونیستی پخش میکرد. در اوج دسترسی، ۱۷ درصد از روسها به رادیو آزادی (Radio Liberty)، شعبه روسی RFE، گوش میدادند.
RFE/RL پس از جنگ سرد به یک سرویس چندرسانهای تبدیل شد که در پراگ مستقر است و با ۱۷۰۰ روزنامهنگار به ۲۳ کشور خدمات ارائه میدهد: از دیکتاتوریهای آشکار مانند روسیه، بلاروس و ایران گرفته تا دموکراسیهای جوان مانند اوکراین و کشورهایی که دموکراسی در آنها در حال فرسایش است مانند مجارستان.

در تاریخ ۱۵ مارس، دولت ایالات متحده اعلام کرد که بودجه RFE را مسدود میکند. پروپاگاندیستهای روسی شادی کردند: مارگاریتا سیمونیان، سردبیر بازوی پروپاگاندای خارجی کرملین، آرتی (RT)، و خبرگزاری روسیا سگودنیا، اعلام کرد: «این یک تصمیم عالی از سوی ترامپ است! ما متأسفانه نتوانستیم آنها را تعطیل کنیم، اما آمریکا خودش این کار را کرد.»
روزنامهنگاران RFE به تهدیدها عادت دارند. چهار نفر از آنها در حال حاضر در زندان هستند و بسیاری در رژیمهایی که از آنها گریختهاند، «عامل خارجی» شناخته شدهاند. استانیسلاو آسیف، نویسنده و روزنامهنگار اوکراینی که به دلیل کارش در مناطق اشغالی اوکراین به مدت ۹۶۲ روز زندانی بود، نوشت: «من یک بار در حین شکنجه فقط به خاطر نوشتن برای رادیو آزادی دچار شوک الکتریکی شدم. اکنون، 'دشمن روسیه' توسط خود آمریکا نابود میشود و شکنجه من دوچندان بیهوده به نظر میرسد.»
دولت ترامپ همچنین کار رسانههایی را که کوبا، آسیا و خاورمیانه را هدف قرار دادهاند، و همچنین صدای آمریکا (Voice of America) را هدف قرار داده است - در مجموع ۸۸۶ میلیون دلار بودجه (تأیید شده توسط کنگره) برای دستیابی به مخاطبان جهانی بیش از ۳۵۰ میلیون نفر در هر هفته. بنیادها و برنامههایی که از ابتکارات دموکراتیک در سراسر جهان - از سازمانهای غیردولتی ضد فساد گرفته تا گروههای حقوق بشر و روزنامهنگاری تحقیقی - حمایت میکنند، بودجه (تأیید شده توسط کنگره) آنها غیرفعال شده است.
پس از جنگ سرد، بسیاری در ایالات متحده این سؤال را مطرح کردند که آیا باید بودجه RFE قطع شود. آیا تاریخ به پایان نرسیده بود؟
برخی از آژانسهای ایالات متحده در دادگاهها در حال مقابله هستند و در ۲۵ مارس، یک قاضی منطقهای ایالات متحده دستور منع موقتی را صادر کرد که تعطیلی فوری عملیات RFE را متوقف کرد. این امر باعث شد آژانس دولتی مسئول، دستور لغو کمک مالی وعده داده شده توسط کنگره را لغو کند، در حالی که حق حذف بودجه «در تاریخ بعدی» را برای خود محفوظ داشت. این کمک مالی به هر حال در ماه سپتامبر به پایان میرسد. پس از آن میتواند حمایت را متوقف کند. و حتی اگر RFE موفق شود بودجه خود را برای بقیه سال حفظ کند، مسیر کلی مشخص است. آمریکا در حال کنارهگیری از نقش پس از ۱۹۴۵ خود به عنوان رهبر جهان آزاد است.
همانند مسائل امنیتی سخت، امید است که کشورهای اروپایی بتوانند برای نجات RFE وارد عمل شوند. ائتلافی متشکل از ۱۲ کشور به رهبری جمهوری چک، علاقه خود را به حمایت از آن ابراز کردهاند. این لحظهای است برای نشان دادن اینکه کشورهای اروپایی در مورد پر کردن خلأ ایجاد شده توسط آمریکا جدی هستند. همچنین فرصتی است برای اندیشیدن در مورد اینکه چگونه کشورهای اروپایی و سایر دموکراسیهایی که دیگر نمیتوانند به ایالات متحده تکیه کنند، میتوانند در فضای اطلاعاتی رقابت کنند؛ جایی که دیکتاتوریها بسیار جلوتر از بازی هستند. آیا دموکراسیهای اروپایی و دوستانشان برای رقابت باید از تاکتیکهای کرملین پیروی کنند - یا راه دیگری وجود دارد؟


میراث جنگ سرد RFE ما را مستقیماً به پیچیدگیهای ایجاد تعادل بین حقیقتگویی و آنچه قبلاً به عنوان «جنگ سیاسی» شناخته میشد، میبرد.
RFE در پی جنگ جهانی دوم ظهور کرد و اولین بار در سال ۱۹۵۰ پخش خود را آغاز کرد. ایده این بود که به تبعیدیان ضد کمونیست - سیاستمداران و شاعران، کشیشان و فیلسوفان - ابزاری داده شود تا دیدگاه متفاوتی از کشورهای خود را بیان کنند و الهامبخش تغییر در درون آنها باشند. مأموریت آن به طرز چشمگیری با ایستگاههایی مانند سرویس جهانی بیبیسی، دویچه وله یا صدای آمریکا متفاوت بود که برای نمایندگی کشورهای خود در جهان، به عنوان یک اقدام دیپلماسی عمومی و همچنین روزنامهنگاری، وجود دارند.
رژیمهای کمونیستی RFE را تهدیدی مستقیم میدیدند و بر این اساس پاسخ میدادند. در سال ۱۹۸۱، نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور رومانی، به مشهورترین تروریست چپگرای جهان، کارلوس شغال، دستور داد تا مقر RFE در مونیخ را منفجر کند. انفجار به قدری عظیم بود که شیشههای پنجرهها را تا فاصله یک کیلومتری شکست و بیش از ۲ میلیون دلار خسارت وارد کرد. شش نفر زخمی شدند. در طول جنگ سرد، دیگر روزنامهنگاران RFE به طرز مرموزی ترور شدند، در حالی که جاسوسان چکسلواکی برای مسموم کردن نمکدانهای غذاخوری با گیاه شابیزک فرستاده شدند. مقر در مونیخ شبیه یک قلعه خاکستری با دیوارهای ضخیم و یک برج دیدهبانی شد.
این همان چیزی است که من از زمانی که پدرم پس از یک دهه کار در سرویس جهانی بیبیسی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به RFE منتقل شد، به یاد دارم. او که یک مخالف سیاسی از اوکراین شوروی بود، در لندن همیشه تحت هدایت سردبیری روسای بریتانیایی بود - رئیس هر سرویس زبانی همیشه بریتانیایی بود. در RFE، مهاجران مسئول بودند و او آزادی کامل داشت تا برنامههای خود را شکل دهد.
در دنیایی آشفته، رقابت بر سر این است که چه کسی میتواند بهتر با احساس بیثباتی بسیاری از مردم ارتباط برقرار کند.
این همچنین نقطه اوج موفقیت مخاطبان RFE بود. دههها اعتمادسازی به این معنی بود که وقتی تندروهای شوروی میخائیل گورباچف را دستگیر کردند و تمام رسانهها را تعطیل کردند، ۳۰ درصد از مسکوییها به رادیو آزادی گوش دادند. بوریس یلتسین، رئیس جمهور وقت جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی روسیه، به رادیو آزادی رفت و وضعیت اضطراری را کودتا خواند. او از جمعیت خواست تا به مرکز مسکو بیایند و تعداد زیادی پاسخ دادند و سپرهای انسانی برای دفاع از پارلمان روسیه در برابر تانکهایی که وارد شهر شده بودند، تشکیل دادند. کودتا شکست خورد. اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید.
پس از جنگ سرد، بسیاری در ایالات متحده این سؤال را مطرح کردند که آیا باید بودجه RFE قطع شود. آیا تاریخ به پایان نرسیده بود؟ سرویسهای کشورهایی که به ناتو و اتحادیه اروپا میپیوستند، در نهایت منحل شدند، اما RFE در روسیه و سایر کشورها برای حمایت از گذار به دموکراسی باقی ماند. پس از ۱۱ سپتامبر، یک سرویس ایرانی اضافه شد. سرویس افغانستان که در سال ۱۹۹۳ منحل شده بود، بازگشت.


اما چگونه میتوان به بهترین شکل رقابت کرد؟ بحثهایی در جریان است که آیا دموکراسیها باید از روشهای کرملین تقلید کنند. همانطور که کریستوفر واکر و جسیکا لودویگ از بنیاد ملی دموکراسی در مقالهای تأثیرگذار در سال ۲۰۱۷ با عنوان «قدرت نافذ» (Sharp Power) استدلال کردند، رسانههایی مانند آرتی و رادیو اسپوتنیک، بخشی از تلاشهای هماهنگ برای «سوراخ کردن، نفوذ کردن یا سوراخ کردن محیطهای اطلاعاتی و سیاسی در کشورهای هدف» هستند. «قدرت نافذ» نه به دنبال «جلب قلبها و ذهنها» است، همانطور که در دیپلماسی عمومی سنتی اتفاق میافتد، و نه به دنبال ترویج یک جهانبینی خاص. در عوض، به دنبال انتشار بدبینی و سردرگمی از طریق ترویج اطلاعات نادرست و تئوریهای توطئه است.
برخی از دولتهای اروپایی، از جمله فرانسه و بریتانیا، قبلاً به طور خلاصه با تاکتیکهای «قدرت نافذ» بازی کردهاند، اگرچه اغلب با نتایج ناامیدکننده و حتی خجالتآور. و همانطور که واکر و لودویگ اشاره میکنند، اگر دموکراسیها به دنبال این باشند که به سادگی آینه تاکتیکهای دیکتاتورها باشند، خطر تضعیف ارزشهای خود را دارند.
رویکرد جایگزین بر اساس میراث RFE و دیگر تلاشهای دموکراتیک برای مبارزه با پروپاگاندا، هم در جنگ سرد و هم در جنگ جهانی دوم استوار است. در طول جنگ جهانی دوم، بریتانیاییها دریافتند که حقیقتگویی دقیق در مورد رویدادها در نهایت مؤثرتر از دروغهای ظاهراً هوشمندانه است. در طول جنگ سرد، RFE دریافت که صرفاً حمله به شوروی کافی نیست. مردم خواهان محتوایی بودند که زندگی آنها را منعکس کند، به ویژه فرهنگ و تاریخ پنهانی که توسط حزب کمونیست سرکوب شده بود. شنوندگان به برنامههای مربوط به جاز، راک اند رول و آوانگارد میپرداختند که در آن بحثهای فلسفی و برنامههای مذهبی وجود داشت. رادیو آزادی یک مجله کامل بود که به موضوعات اجتماعی مانند الکلیسم و زندگی خانوادگی میپرداخت.
این درسها برای دوران پساحقیقت ما بسیار مرتبط هستند. در دنیایی آشفته، رقابت بر سر این نیست که چه کسی میتواند بهترین اطلاعات نادرست را منتشر کند، بلکه بر سر این است که چه کسی میتواند بهتر با احساس بیثباتی بسیاری از مردم ارتباط برقرار کند. در طول همهگیری، RFE از روانشناسان برای ارائه مشاوره در مورد چگونگی کنار آمدن با اضطراب استفاده کرد. در اوکراین، گزارشهای آن بر تجربیات فردی و اغلب آسیبزای مردم متمرکز است. نتیجه یک رسانهای است که نه تنها اطلاعات ارائه میدهد، بلکه همدلی و حس ارتباط را نیز فراهم میکند.
این رویکرد به زمان، پول و تعهد نیاز دارد. این چیزی نیست که بتوان آن را به سرعت روشن و خاموش کرد. اگر کشورهای اروپایی واقعاً میخواهند در حوزه «قدرت نافذ» رقابت کنند، نمیتوانند به سادگی منتظر بمانند تا ببینند ترامپ در ماه نوامبر پیروز میشود یا نه. آنها باید هم اکنون سرمایهگذاری را آغاز کنند. نجات RFE نقطه شروع خوبی خواهد بود.
نویسنده، پیتر پومرانتسف، همکار ارشد در برنامه آگورا در دانشگاه جانز هاپکینز و نویسنده کتاب «چگونه یک دیکتاتور شویم: کیش شخصیت در قرن بیست و یکم» است.