نه سال پیش، من نزد شریک زندگیام و پسرش نقل مکان کردم. دو فرزند من که اکنون ۱۹ و ۲۳ ساله هستند، نزد مادرشان ماندند که دو ساعت دورتر زندگی میکند. آنها چهار روز در ماه به ما سر میزدند. شریک زندگی من اکنون به این دیدارها اعتراض دارد: او میگوید بچهها خیلی بزرگ شدهاند، بیش از حد مشکلساز هستند – درست است، اما نه آنقدر که مهم باشد – و به حریم خصوصی او تجاوز میکنند. فکر نمیکنم این منصفانه باشد. ما تمام هزینههای خانه را به طور مساوی تقسیم میکنیم (وام مسکن، نگهداری، خدمات)، و فضای زیادی وجود دارد. فکر میکنم سهم مالی من به من حق این دیدارها را میدهد. او بازدیدهای پسر همسنوسال دانشگاهی خودش را محدود نکرده است – و من هم این کار را نمیکنم. او پیشنهاد میکند که من با فرزندانم در یک Airbnb بمانم. اما این گران است و او حاضر به تقسیم هزینه نیست. ما چندین مشاجره داغ در این مورد داشتهایم. راهنمایی میکنید؟
پدر
به نظر میرسد چیزی در اینجا درست نیست. بله، من استدلال اقتصادی شما را درک میکنم که تقسیم هزینههای خانه به شما حق داشتن مهمان را میدهد. اما این برای شریک زندگی شما قانع کننده نیست. (اصرار بر استدلالی که به نتیجه نمیرسد، فایدهای ندارد.) من بیشتر نگران این هستم که چرا شریک زندگی شما، که خودش مادر یک جوان بالغ است، به نظر نمیرسد از روابط شما با فرزندان جوان بالغ خودتان حمایت کند، فرزندانی که نه سال است به دیدار شما میآیند.
شما به این موضوع اشاره میکنید، سپس آن را رد میکنید، که فرزندان مشکلساز هستند. اما اگر مشکلسازی آنها متوجه شریک زندگی شما باشد – اگر به او بیاحترامی کنند یا با او نامهربان باشند – این ممکن است بر روی گشادهرویی او نسبت به دیدارهای ماهانه تأثیر بگذارد. سپس مسئله کار وجود دارد: اگر شریک زندگی شما عمدتاً مسئول پخت و پز و تمیز کردن باشد، باری که زنان اغلب به طور نامتناسب و ناعادلانه به دوش میکشند، این نیز میتواند نقش داشته باشد.
البته، اینها ممکن است دلایل اعتراض شریک زندگی شما نباشند. اما با آرامش به پرسیدن ادامه دهید – و گوش دهید – تا زمانی که چیزی بشنوید که منطقی باشد. "خیلی بزرگ" برای بازدید منطقی نیست: فرزندان شما با رسیدن به ۱۸ سالگی، دیگر فرزند شما بودن را متوقف نمیکنند. و درخواست از شما برای اجاره یک Airbnb در همان شهری که در یک خانه بزرگ زندگی میکنید، به نظر میرسد رد قاطعانه فرزندانتان باشد. (آیا او این را میفهمد؟) بنابراین، به صحبت کردن ادامه دهید – شاید با یک زوجدرمانگر – تا زمانی که به مصالحهای برسید که برای خانواده ترکیبی شما کارساز باشد.

میزبانی که دقیقاً میداند چه میخواهید
من قصد دارم تولد ۷۰ سالگیام را با دعوت دوستان به شام در خانهمان جشن بگیرم. میدانم که از نظر تاریخی، برگزاری مهمانی برای خود شخص، رفتاری نامناسب تلقی میشود، اما این ایده به نظر من قدیمی شده است. آیا همسرم که دعوتنامهها را ارسال میکند، میتواند درخواست کند که به جای هدیه، خوشحال میشوم از مکانهای مورد علاقه مهمانانم برای سفر بشنوم؟ من و همسرم پس از بازنشستگی من در ماه مه، بیشتر سفر خواهیم کرد. همچنین میدانم که درخواست "بدون هدیه" گناه پیشفرض گرفتن این است که مهمانان قصد داشتند هدیه بیاورند. نظر شما چیست؟
ج.
فکر میکنم زمان آن فرا رسیده است که ایدههای سفت و سخت در مورد میزبانی و هدیه دادن – بازماندههای دوران آداب معاشرت قدیمی مهمانیها – را کنار بگذاریم. چه تفاوتی دارد که شما خودتان میزبان شام تولدتان باشید یا از دوستی بخواهید این کار را انجام دهد؟
بهترین جشن تولدی که تا به حال داشتهام، جشن تولد ۴۰ سالگی بود که برای خودم گرفتم. و من درخواست کردم "لطفاً بدون هدیه" چون هیچ هدیهای نمیخواستم – اگرچه برای افرادی که به هر حال هدیه آوردند، یادداشت تشکر فرستادم. با این حال، فکر میکنم ایده شما در مورد ایدههای سفر به عنوان هدیه، عالی است. مهمانی مورد نظرتان را برگزار کنید! (و پیشاپیش تولدتان مبارک.)
لزومی به حمایت از تقلب در مورد حیوان خانگی نیست
دوست دختر من گواهی سگش را به عنوان حیوان حمایت عاطفی گرفت، حتی با اینکه آزادانه اعتراف میکند که او فقط یک حیوان خانگی است. دیروز، وقتی به دلیل داشتن سگ با خودمان، از ورود به رستورانی منع شدیم، او با مدیر وارد بحث شد. من عقب ایستادم. او میگوید که باید از او دفاع میکردم، اما من با دروغ او راحت نیستم. آیا باید ملاحظات اخلاقیام را کنار میگذاشتم و طرف او را میگرفتم؟
دوستپسر
نه! برای ساختن یک سگ خدماتی، چیزی بیش از یک جلیقه خدماتی تقلبی از آمازون و یک کارت حمایت عاطفی از یک درمانگر آنلاین لازم است – عمدتاً به فردی با معلولیت نیاز دارد که سگ برای کمک به او آموزش دیده باشد. حیوانات خدماتی کارهای حیاتی انجام میدهند، اما کنار آمدن با صاحبان حیوانات خانگی خودخواه یکی از آنها نیست. تنها انتقادی که من از شما دارم این است که زودتر به کلاهبرداری دوست دخترتان اعتراض نکردید.
بازگو کردن در زمان مناسب خودتان
چند سال پیش، کمی پس از طلاقم، تشخیص داده شد که سرطان دارم. این موضوع هر گونه فکر به قرار گذاشتن را به تعویق انداخت. من اکنون بدون سرطان هستم و دوست دارم شروع به قرار گذاشتن کنم. با این حال، سالها طول میکشد تا خطر بازگشت بیماری از بین برود. چه زمانی موظف هستم به افرادی که با آنها قرار میگذارم در مورد سابقه پزشکیام بگویم؟
قرارگذار
قصد ندارم خطرات آماری (یا اضطراب شما) در مورد بازگشت بیماری را کم اهمیت جلوه دهم، اما آمار سرنوشت نیست. از لحظهای که متولد میشویم، در حال مردن هستیم – اگرچه هیچ یک از ما دقیقاً نمیدانیم چه زمانی. فکر میکنم زمان افشای سابقه پزشکی شما زمانی است که شما و قرارهایتان شروع به اشتراکگذاری جزئیات صمیمیتر میکنید – برای مثال، در مورد روابط قبلی و خانوادههایتان، همراه با دیگر فراز و نشیبهای زندگی شخصیتان. در این مسیر برایتان آرزوی موفقیت دارم!