روغن کبد ماهی (۱۹۴۷-۵۱)، خوشبختانه، به سرعت از بین رفت. جگر (۱۹۴۷-۹۸) کمی بیشتر دوام آورد. آووکادوها تا سال ۱۹۹۳ وارد نشدند—اما از آن زمان به بعد شکوفا شدهاند.
خواندن لیست محتویات سبد کالاها، که این هفته توسط اداره آمار ملی (ONS) بهروزرسانی شد، تجربهای جذاب است. برای اقتصاددانان، این یک معیار سنجیده برای تورم قیمت مصرفکننده ارائه میدهد. برای بقیه، این یک ستون تولد و مرگ برای مصرفگرایی بریتانیایی است، که ورود برخی از اشیاء را اعلام میکند و برای دیگران، به عنوان سنگ نوشته آنها عمل میکند.
بنابراین این هفته لیست به ورود «اسلایدرهای مردانه» و مرگ تبلیغات روزنامه اشاره کرد. قبلاً مرگ مشمع کف اتاق (در سال ۱۹۸۰)، کرست (۱۹۷۰) و چراغهای روغنی (۱۹۴۷) را ثبت کرده بود. نام آن خود یک یادگار است: کلمه "سبد" شبیه چیزی است که ممکن است از بازوی یک زن خانهدار بریتانیایی آویزان شده باشد در حالی که او با کت بارانی خود (۱۹۴۷-۵۲) به مغازهها میرفت تا کلم بروکسل بخرد (۱۹۴۷-۲۰۰۶). گاهی اوقات، این یک معما است: در دهه ۲۰۰۰ یک "پستاندار کوچک قفسی" به طور غیرمنتظرهای در محاسبات ONS ظاهر شد.
خود سبد، در شکل مدرن خود، در سال ۱۹۴۷ متولد شد. فضای سیاسی متشنج بود. خانوادههای بریتانیایی، که بهای گزافی—در برخی موارد بالاترین بها—را برای جنگ پرداخته بودند، از قیمتهای بالایی که باید برای همه چیز در صلح میپرداختند عصبانی بودند. دوران نظریه اقتصاد کلان آغاز شده بود (اولین حسابهای ملی رسمی بریتانیا در سال ۱۹۴۱ منتشر شد). اکنون حسابداران بریتانیا به دادههای اقتصاد خرد نیاز داشتند، در مورد چیزهایی مانند قیمت لوبیا (لوبیا کنسرو شده: ۱۹۴۷-)، برای اعمال آن نظریهها. و این به معنای گزارشگری با کفش چرمی بود (تعمیر کفش: ۱۹۴۷-۲۰۰۳).
هنوز هم این کار را میکند: هر ماه ۲۸۰ جمعآورنده قیمت ONS به مغازهها در حدود ۱۴۰ مکان در سراسر بریتانیا میروند تا ۱۸۰۰۰۰ قیمت صدها کالا و خدمات را جمعآوری کنند (آنها همچنین به صورت آنلاین جستجو میکنند). سپس این قیمتها در دستهها جمعآوری میشوند (بنابراین "پستاندار کوچک قفسی" برای تشکیل یک دسته بزرگتر در "حیوانات خانگی" میرود). سپس تغییرات قیمت محاسبه میشود تا دولت از تورم و حداقل چیزی در مورد قیمت تخم مرغ (۱۹۴۷-) بداند.
و همچنین در مورد بسیاری از چیزهای ناخوشایندتر دیگر. فهرست سال ۱۹۴۷، در اوج جیرهبندی، ملتی را نشان میدهد که با کلم بروکسل، مارگارین و "چربی پخت و پز ترکیبی" مبهم و شوم زنده مانده است. این، اولین وو بعداً نوشت، "دوره تاریکی از محرومیت کنونی" بود و او اضافه کرد، حتی تاریکتر، "از دانههای سویا". مکس هستینگز، یک مورخ، میگوید غذای جیرهبندی شده به طرز باورنکردنیای خستهکننده بود.
شکمها را پر نمیکرد، اما به طور عجیبی کتابها را پر میکرد. در "رمانهای گرسنه" بریتانیا در زمان جنگ و پس از جنگ، رماننویسان بریتانیایی با رژیم غذایی نامناسب و تخیلات غنی به شخصیتهای خود اجازه دادند تا از غذاهایی که نمیتوانستند بخورند، لذت ببرند. در "بازگشت به برایدزهد" سباستین فلایت توت فرنگی میخورد و شاتو پیراگوای را زیر یک درخت نارون تابستانی پهناور مینوشد. او میگوید: «این شرابی نیست که تا به حال چشیدهاید.» با توجه به اینکه «برایدزهد» در سال ۱۹۴۵ منتشر شد و «شراب رومیزی» تا سال ۱۹۸۰ ظاهر نشد، این احتمالاً درست بود.
سوابق ONS تصویری نه تنها از مصرفگرایی ملی، بلکه از شخصیت ملی ارائه میدهد. تعداد کمی از رماننویسان چنین جزئیاتی را ترسیم میکنند. جولیان بارنز، نویسنده، زمانی گفت که برای ساختن یک شخصیت باید «با کفشها شروع کنید». و سبد به شما کفشهای بریتانیاییها را میدهد—از آکسفوردهای چرمی مردانه (۱۹۴۷) تا پلیمسول (۱۹۴۷-۸۷) تا ورود دیر هنگام و اتفاقی کتانی (۱۹۸۷). اما همچنین جزئیاتی در مورد لباس زیر بریتانیاییها (که در سال ۱۹۶۲ شامل یک «کمربند» میشد)؛ لباس خواب آن ("وینسیت" در سال ۱۹۴۷) و در مورد اینکه بریتانیاییها وقت خود را کجا میگذرانند (دیوارهای صخرهنوردی جای سالنهای بینگو را گرفتهاند).
سبد همزمان دقیق است—و محکوم به فنا. اقتصاددانان بریتانیا دقیقاً سیب و پرتقال را مقایسه نمیکنند: هم سیب (۱۹۴۷-) و هم پرتقال (۱۹۴۷-) از ابتدا در آن بودهاند، بنابراین هر کدام را میتوان با خودشان مقایسه کرد. اما تقریباً غیرممکن است که ارزش یک "منگنه غلتکی لاستیکی" (۱۹۴۷-۵۲) را با خشککن چرخشی (۱۹۹۳-) برابر دانست؛ یا تلگرام (۱۹۵۶-۸۰) را با تلفن همراه (۲۰۰۵-). دایان کویل، استاد اقتصاد در کمبریج، میگوید استفاده از شاخصهای قیمت در دورههای طولانی، «کمی بازی احمقها است».
معرفی محصولات کاملاً جدید در پزشکی به ویژه برای قیمتها مشکلساز است. ویلیام نوردهاوس، اقتصاددان، میگوید: پادشاه جورج چهارم مبتلا به نقرس «مانند یک پادشاه زندگی میکرد»، اما «مرد بدبختی بود زیرا پاهایش او را میکشتند». امروزه، یک قرص میتواند او را درمان کند. با این حال، چنین تغییراتی "به سادگی ... توسط شاخصها ثبت نمیشوند".
نه تنها موارد فهرستها تغییر کردهاند، بلکه طول آنها نیز تغییر کرده است. فهرستهای اولیه نه تنها ناخوشایند هستند (آن روغن کبد ماهی) و گهگاه وحشیانه (۱۹۵۲ "گوشت گوسفند و بره خانگی کشته شده" را ارائه میدهد). آنها همچنین کوتاه هستند: سبد سال ۱۹۴۷ فقط ۲۰۰ مورد دارد. سبد فعلی ۷۵۰ مورد دارد. این معمول است: یک مطالعه نشان داد که در اوایل دهه ۱۹۷۰ آمریکاییها میتوانستند بین پنج نوع کفش دویدن انتخاب کنند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ آنها ۲۸۵ نوع داشتند. سر مکس میگوید: «امتیاز واقعی زندگی ما امروز این است که حق انتخاب داریم.» حق انتخاب در همه چیز، از اینکه آیا در جنگ بجنگیم یا نه، تا اینکه آیا پول خود را صرف آووکادو کنیم، یا دیوارهای صخرهنوردی یا حتی، اگر بخواهید، روی پستانداران کوچک قفسی.
این مقاله در بخش بریتانیا از نسخه چاپی با عنوان «مورد سبد» ظاهر شد.