عکس: گتی ایماژ
عکس: گتی ایماژ

دموکرات‌های آمریکا باید «لیبرالیسم فراوانی» را در آغوش بگیرند

قدرت، شکسته

آمریکا را به عنوان یک آزمایش اقتصادی بزرگ در نظر بگیرید. این کشور پس از همه‌گیری کووید-۱۹ با محرک‌های اقتصادی فراوان و بازار سهام پررونق از آن خارج شد. کدام مناطق توانستند این انرژی را به شرکت‌ها، خانه‌ها، نیروگاه‌ها و مالکیت معنوی جدید هدایت کنند؟ و کدام مناطق اجازه دادند به جای آن، اجاره‌ها و قیمت‌ها افزایش یابند؟

سه سال بعد، نتایج اولیه برای دموکرات‌ها ناامیدکننده است. ایالت‌های قرمز به راحتی از ایالت‌های آبی پیشی گرفته‌اند. این شکاف به ویژه در میان بزرگترین ایالت‌ها قابل توجه است: فلوریدا و تگزاس، کالیفرنیا و نیویورک را پشت سر گذاشته‌اند. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، برخی از شدیدترین تغییرات علیه کامالا هریس (Kamala Harris) را می‌توان در مراکز شهرها مشاهده کرد، جایی که حزب کنترل سیاسی قوی‌تری داشته و آزادی عمل برای عملی کردن ایده‌ها داشته است.

بنابراین، چپ‌ها باید هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی، دریابند که چه اشتباهی رخ داده است. دو کتاب جدید - «چرا هیچ چیز کار نمی‌کند» (Why Nothing Works) اثر مارک دانکلمن (Marc Dunkelman) از دانشگاه براون (Brown University) و «فراوانی» (Abundance) اثر ازرا کلاین (Ezra Klein) و درک تامپسون (Derek Thompson)، دو روزنامه‌نگار - پاسخی را ارائه می‌دهند: مقررات بیش از حد با مسدود کردن خانه‌سازی، زیرساخت‌ها و نوآوری به آمریکا آسیب رسانده است. این کتاب‌ها ایده‌هایی را متبلور می‌کنند که در ستون‌های روزنامه‌ها، اتاق‌های فکر، ابتکارات شورای شهر و رسانه‌های اجتماعی در حال چرخش بوده‌اند.

حامیان آنلاین می‌گویند که «فراوانی‌اندیش» (abundance-pilled) شده‌اند و استعاره‌ای از فیلم «ماتریکس» (The Matrix) را به کار می‌برند (که در آن قهرمان داستان قرصی را مصرف می‌کند تا از وجود شبیه‌سازی‌شده توسط کامپیوتر فرار کند). و برچسب جدی برای این ایده‌ها، به ویژه در تجسم چپ‌گرایانه آن‌ها، «لیبرالیسم فراوانی» (abundance liberalism) است. آقای دانکلمن (Dunkelman) به نوبه خود، استدلال می‌کند که ترقی‌خواهان باید از غرایز به اصطلاح جفرسونی (Jeffersonian) که طرفدار محلی‌گرایی، قدرت پراکنده و حق وتوهای فراوان هستند، دور شوند و به سمت غرایز همیلتونی (Hamiltonian) حرکت کنند، که به متمرکز کردن قدرت برای انجام کارها اشاره دارد.

در هر دو روایت، شبح رابرت موزس (Robert Moses)، یک بوروکرات قدرتمند که از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ پل‌ها، جاده‌ها و تونل‌هایی را ساخت که زیربنای نیویورک مدرن را تشکیل می‌دهند، و موضوع زندگی‌نامه کوبنده رابرت کارو (Robert Caro) با عنوان «دلال قدرت» (The Power Broker) است، سنگینی می‌کند. آشفتگی نظارتی امروزی در دهه ۱۹۷۰ تا حد زیادی به عنوان یک واکنش ایمنی به روش‌های سلطه‌جویانه موزس و مقلدانش، که محله‌ها را با بزرگراه‌ها از هم می‌شکافتند و ویرانی شهری را برجای می‌گذاشتند، پدیدار شد.

امروزه، مایکل اسکلی (Michael Skelly)، تاجر نقل شده توسط آقای دانکلمن، شکایت می‌کند: «شما می‌توانید رابرت موزس را از مرگ برگردانید، اما او نمی‌تواند هیچ کاری انجام دهد.» آقای اسکلی نزدیک به یک دهه تلاش کرد تا مزارع بادی در اوکلاهما (Oklahoma) را به شبکه دره تنسی (Tennessee Valley) متصل کند، اما با وجود حمایت دولت اوباما (Obama) نتوانست این کار را انجام دهد. لیبرال‌های فراوانی استدلال می‌کنند که این نشان‌دهنده یک اصلاح بیش از حد بزرگ از دوران موزس است. قوانینی که به جوامع محلی حق وتو در پروژه‌های مسکن و زیرساختی را می‌دهند، دست دولت‌ها و کسب‌وکارها را بسته‌اند و تلاش‌ها برای مقابله با کمبود مسکن در آمریکا، تسریع انتقال آن به انرژی سبز و ساخت راه‌آهن پرسرعت را با مانع مواجه کرده‌اند.

این تشخیص نشان می‌دهد که دموکرات‌ها باید به زمینه‌های اقتصادی‌ای که معمولاً با راست سیاسی مرتبط است، تغییر مسیر دهند. اولین تغییر، تغییر توجه از سمت تقاضا به سمت عرضه اقتصاد خواهد بود. در طول دهه ۲۰۱۰، بسیاری از ترقی‌خواهان، از جمله آقای کلاین، شکایت داشتند که اقتصاد آمریکا پس از بحران مالی جهانی سال‌های ۲۰۰۹-۲۰۰۷ کمتر از حد مورد نیاز تحریک شده و به بهبود آن آسیب رسانده است. حمایت از هزینه‌های بالاتر تا زمان همه‌گیری نیز ادامه یافت، زمانی که دولت بایدن (Biden) اقتصاد را تقویت کرد، تورم را دامن زد و سپس با افزایش کسری بودجه به بالای ۶ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۳، تداوم یافت. یک رویکرد فراوانی‌اندیش به جای آن، بر فراوان و ارزان کردن نهاده‌های عرضه، مانند انرژی، مسکن، حمل‌ونقل و کارگران ماهر، تمرکز می‌کند.

دومین تغییر - تغییر از تمرکز بر توزیع مجدد به تمرکز بر رشد - ممکن است دشوارتر باشد. دموکرات‌ها مدت‌هاست که به دنبال بهبود وضعیت ستمدیدگان بوده‌اند، خواه فقیر باشند، خواه از یک اقلیت قومی باشند یا در نتیجه صنعتی‌زدایی رنج ببرند. به طور مشهور، دولت بایدن ابتکار عمل نیمه‌رسانای خود را با الزامات دست و پا گیر برای حمایت از کسب‌وکارهای متعلق به اقلیت‌ها، جانبازان و زنان گره زد. اکنون کالیفرنیا تا حدی به این دلیل برای ساخت خط راه‌آهن پرسرعت تلاش می‌کند که بودجه فدرال به اقداماتی برای مقابله با آلودگی هوا در جوامع فقیر گره خورده است. لیبرال‌های فراوانی خوشحال هستند که از این نوع سیاست‌ها چشم‌پوشی می‌کنند: رشد اقتصادی باید ابتدا تأمین شود تا بتوان آن را دوباره توزیع کرد.

قدرت، شکسته

چنین دستور کاری لیبرال‌های آمریکا را به معنای بریتانیایی این اصطلاح، لیبرال‌تر می‌کند. اما یک جا وجود دارد که انواع فراوانی مبهم‌تر هستند: در مورد اینکه دولت تا چه حد، و نه بازار، باید رشد اقتصادی را سازماندهی کند. آنچه بیشتر آن‌ها را به حرکت درمی‌آورد، احیای توانایی دولت برای عمل است. آقایان کلاین و تامپسون درباره اینکه چگونه دولت بایدن سیاست صنعتی خود را با کاغذبازی خراب کرد، زجر می‌کشند. آقای دانکلمن از اینکه چگونه دولت دوران نیو دیل (New Deal) پروژه‌های کلانی مانند سازمان دره تنسی را ساخت، شگفت‌زده می‌شود، یک شبکه سد که هنوز در حال بهره‌برداری است.

نگرانی در مورد زیاده‌روی‌های موزس‌گونه تنها دلیل احتیاط در مورد این رویکرد نیست. حتی بهترین بوروکراسی‌های دولتی با نیت خوب، که از فشار رقابتی مصون هستند، عادت به تحلیل رفتن دارند، همانطور که به عنوان مثال ناسا (NASA) در دهه‌های اخیر انجام داده است. و خطراتی نیز در تکیه بر یک بوروکراسی متمرکز وجود دارد، زیرا تخریب به سبک DOGE همیشه تنها یک انتخابات با ما فاصله دارد. در نهایت، تعادل صحیح بین یک رویکرد بازارمحور و دولت‌محور از موردی به مورد دیگر متفاوت خواهد بود: راه‌آهن پرسرعت احتمالاً به هدایت دولت نیاز دارد، در حالی که بخش خصوصی می‌تواند در زمینه خانه‌سازی کار سنگین را انجام دهد. لیبرال‌های فراوانی در تمرکز بر سمت عرضه اقتصاد درست عمل می‌کنند. خطر این است که با این کار، آن‌ها کاغذبازی بوروکراتیک را با دولت بیش از حد فعال جایگزین کنند.

مشترکین اکونومیست (The Economist) می‌توانند در خبرنامه دیدگاه ما ثبت‌نام کنند، که بهترین مقالات رهبری، ستون‌ها، مقالات مهمان و مکاتبات خوانندگان ما را گرد هم می‌آورد.