در جریان سقوط بازار سهام روز دوشنبه، انویدیا، غول هوش مصنوعی، نزدیک به 600 میلیارد دلار از ارزش خود را از دست داد، بزرگترین زیان یک روزه برای یک شرکت سهامی عام در تاریخ. چگونه ممکن است اقبال یکی از شرکتهای پیشرو ما به این سرعت و تا این حد سقوط کند؟ در حالی که برخی پاسخها را در استارتآپ امیدوارکننده هوش مصنوعی که از چین بیرون میآید یا فراز و نشیبهای سیاست تجاری جستجو میکنند، این حرکات از تغییرات عمیقتری در بازارهای مالی ما حکایت دارد که به طرز عجیبی با بازنگری اساطیر باستانی بهتر قابل توضیح است.
تصویر اوروبروس، ماری که دم خود را میخورد، یک نقش مایه بسیار ماندگار و فراگیر است. به نظر میرسد تمدنهای باستانی چین، مصر، اروپا و آمریکای لاتین مجذوب این تصویر یا تصاویر مشابهی بودهاند که به طور گوناگون نماد ماهیت چرخهای زندگی، کلیت جهان یا باروری است. امروزه، درس رساتر از خودخوری اوروبروس میآید که به ما کمک میکند تا مهمترین معمای مالی روز خود را درک کنیم.
مانند اوروبروس، من معتقدم که بیگ تک با شرکتهای تشکیل دهنده آن که هر روز پول بیشتری را صرف سرمایه گذاری در یکدیگر میکنند، در حال بلعیدن خود است و به احتمال زیاد بازده کمتری ایجاد خواهد کرد. اصلاح روز دوشنبه نشان میدهد که بازارهای مالی ما - و احتمالاً سبد بازنشستگی شما - ممکن است در حال شروع به درک این پویایی باشند.
حتی پس از افت روز دوشنبه، ناهمگونی در ارزشگذاری بین بیگ تک - که گاهی اوقات به عنوان 7 شرکت باشکوه مایکروسافت، اپل، آمازون، انویدیا، تسلا، متا و آلفابت نامیده میشود - و بقیه بازار سهام همچنان خیرهکننده است. 7 شرکت باشکوه هنوز بیش از 30 درصد از ارزش بازار S&P 500 را تشکیل میدهند (در مقایسه با کمتر از 10 درصد در یک دهه پیش). هنگامی که قیمت سهام آنها را با درآمد یا فروش آنها مقایسه میکنید، روش سنتی برای سنجش ارزش یک سهم، غولهای فناوری ما با نسبتهایی معامله میشوند که دو تا سه برابر 493 شرکت غیر باشکوه است.
ناظران بازار بحث کردهاند که آیا سهام بیگ تک به عملکرد بهتر از همه ادامه خواهد داد یا سهام سایر شرکتها با استفاده از هوش مصنوعی برای بهرهورتر شدن به آنها میرسند. اما افسانه اوروبروس پیامد احتمالی دیگری را پیشنهاد میکند.
اولین گام در درک این قیاس، بازگشت به برخی از اصول اولیه مالی است. قیمت سهام همیشه به این دلیل افزایش نمییابد که چشم انداز آینده شرکتها بهبود مییابد. آنها همچنین زمانی افزایش مییابند که سرمایهگذاران قضاوت میکنند که شرکتهای خاصی نسبت به سایرین شرط امنتری هستند و آنها را برای زمان بیشتری که برای بازگرداندن پول خود نیاز دارند، جریمه نمیکنند.
در حالی که بسیاری از ناظران صنعت استدلال کردهاند که هوش مصنوعی باعث افزایش چشمگیر ثروت 7 شرکت باشکوه خواهد شد، پویایی دیگری در جریان است - سرمایه گذاران این شرکتها را به عنوان شرط امن میبینند و بنابراین از مطالبه بازدهی فوری قابل توجه دست برداشتهاند. به همین دلیل است که پیشبینیهای درآمد تحلیلگران سهام با افزایش سرسامآور قیمت سهام این شرکتها همگام نشده است.
چرا سرمایه گذاران انتظار بیشتری برای دلارهای سرمایه گذاری خود ندارند؟
من معتقدم که سرمایه گذاران جهانی به این نتیجه رسیده اند که سهام این هفت شرکت دارایی های امن درجه یک هستند. در دنیایی از جهش های تورمی، بی ثباتی سیاسی و بن بست و عدم اطمینان مالی، چرا در شرکت هایی با ترازنامه های مستحکم، درآمدهای مکرر، جریان های نقدی پایدار، موقعیت های مسلط در بازار و تیم های مدیریتی محترم سرمایه گذاری نکنیم؟ به نظر می رسد نسل جدیدی از سرمایه گذاران به طور ضمنی این شرکت ها را تقریباً مانند دولت ها می بینند. در واقع، همانطور که از ارزش گذاری فوق العاده تسلا مشهود است، واضح است که بنیانگذار آن ایلان ماسک، وفاداری را برانگیخته است که شبیه به حاکمیت است. در دنیایی از معاملات الگوریتمی و سرمایه گذاری غیرفعال، این باورها سرعتی به خود می گیرند که منجر به قیمت های بسیار بالای سهام بیگ تک می شود که امروز می بینیم.
مدیران این شرکت ها چگونه به این هجوم عظیم پول ارزان پاسخ داده اند؟ شاید، دقیقاً همانطور که باید، با ریختن سرمایه بیشتر و بیشتر در سرمایه گذاری ها بدون نگرانی در مورد انتظار بازگشت زیاد و سریع. از دیدگاه عملی، به نظر می رسد آنچه انجام داده اند، ایجاد سیل قابل توجهی از هزینه کردن برای یکدیگر است. به عبارت دیگر، آنها در حال خوردن خود هستند.
انویدیا، خالق بسیار محبوب نسل بعدی تراشه های هوش مصنوعی که سهام آن روز دوشنبه سقوط کرد، تقریباً نیمی از درآمد خود را از خواهران و برادران خود در 7 شرکت باشکوه به دست می آورد. بر اساس اسناد دادگاه مهر و موم نشده، در سال 2022، گوگل برای امتیاز موتور جستجوی پیشفرض بودن در سافاری، 20 میلیارد دلار به اپل پرداخت کرد و بنابراین به احتمال زیاد حدود 20 درصد از سود اپل را تشکیل می دهد. متا از خدمات وب آمازون برای خدمات ابری و به طور فزاینده در تلاش خود در زمینه هوش مصنوعی استفاده می کند، و همه غول های فناوری مقدار زیادی هزینه را برای زیرساخت ها آزاد کرده اند.
و، هنگامی که غول های فناوری بر روی یکدیگر پول نمی ریزند، اغلب نوع دیگری از خودخوری را تمرین می کنند: خرید سهام خود. در سه سال مالی گذشته، اپل، آلفابت، متا، مایکروسافت و انویدیا در مجموع بیش از 600 میلیارد دلار از سهام خود را بازخرید کرده اند - که یک فعالیت با بازدهی پایین است.
هیچ چیز به طور خاص نگران کننده ای در مورد خرید محصولات و خدمات 7 شرکت باشکوه از یکدیگر وجود ندارد. همچنین هیچ چیز لزوماً در مورد صرف مبالغ زیاد در هزینه های سرمایه ای یا بازخرید سهام اشتباه نیست. اما، اگر تمام این تصمیمات عملیاتی و تخصیص سرمایه بر اساس انتظارات بسیار پایین سرمایه گذاران باشد، ممکن است در نهایت بازدهی پایینی داشته باشند. و این به ما یک دیدگاه احتمالی در مورد آنچه در انتظار 7 شرکت باشکوه و هوش مصنوعی است، می دهد. به جای رونقی که همچنان بیشتر به یک حباب سفته بازانه یا یک تجمع برای 493 شرکت غیر باشکوه باقی مانده گسترش می یابد، ممکن است شاهد یک روند آهسته بازدهی پایین در هزینه های بیش از حد برای یک آینده فناوری باشیم که به اندازه وعده داده شده انقلابی یا قریب الوقوع نخواهد بود.
به طور خطرناک تر، این شرکت ها - مانند همه شرکت ها - روزی کسانی را که آنها را دارایی های امن می دانند ناامید خواهند کرد. و خودخوری نه تنها خود را به عنوان یک سرمایه گذاری متوسط نشان می دهد، بلکه شرطی متزلزل بر روی توهمی است که توسط یک باور افسانه ای و منجیانه به فناوری و این شرکت ها منتشر می شود.
پویایی های مشابه دوره های قبلی تاریخ آمریکا را شکل داده است. گسترش قابل توجه راه آهن در قرن نوزدهم منجر به تفکر جادویی مشابهی شد. در اوایل دهه 1900، پس از چند دهه سرمایهگذاری پرشور، صنعت راهآهن بیش از 60 درصد از ارزش بازار سهام را تشکیل میداد و اوراق قرضه آن یک شرط امن در نظر گرفته میشد. بازدهی پایین آنها باعث صرف هزینه در فولاد شد و در نهایت منجر به ایجاد کنگلومرای بزرگ فولاد ایالات متحده در سال 1901 شد.
در دو دهه اول قرن بیستم چه اتفاقی افتاد؟ سود بسیار پایین از این شرکت ها و بازده متوسط از بازار سهام به طور کلی. محدودیتهای طبیعی در راهآهنها و بازیکنان تثبیتشده فولاد به زودی آشکار شد، همانطور که مشکلات سازمانی که با چنین مقیاسی همراه است.
البته، محدودیت های فیزیکی طبیعی که رشد راه آهن های آمریکا را محدود می کرد، ممکن است برای 7 شرکت باشکوه امروزی وجود نداشته باشد. اگر هوش مصنوعی واقعاً یک فناوری با هدف عمومی باشد، ممکن است پتانسیل بسیار بیشتری داشته باشد. با این حال، فناوری اطلاعات برای دو دهه گذشته نوید چنین رشد بهرهوری را داده است بدون ارائه آن.
برای یافتن تصاویر اوروبروس نیازی به نگاه کردن به فرهنگ عامه باستانی نیست. اقتصاددان جوزف شومپیتر زمانی سرمایه داری را به عنوان فرآیندی از تجدید تقریباً عرفانی توصیف کرد. او با تحسین از یک چرخه جهش صنعتی نوشت که "به طور مداوم ساختار اقتصادی را از درون متحول می کند، به طور مداوم ساختار قدیمی را نابود می کند، به طور مداوم یک ساختار جدید ایجاد می کند." این فرآیند تخریب خلاقانه دقیقاً مانند یک اوروبروس به نظر می رسد - اما تحسین و قدردانی از آن تصویر آسان تر است اگر دم خودتان نباشد که خورده می شود.
میهیر ا. دسای استاد دانشکده بازرگانی هاروارد و دانشکده حقوق هاروارد است.
تایمز متعهد به انتشار تنوعی از نامه ها به سردبیر است. ما دوست داریم نظر شما را در مورد این مقاله یا هر یک از مقالات خود بشنویم. در اینجا چند نکته آورده شده است. و این هم ایمیل ما است: [email protected].
بخش نظرات نیویورک تایمز را در فیس بوک، اینستاگرام، تیک تاک، واتس اپ، ایکس و تردز دنبال کنید.