اعتبار: استفانیا اسبریگی
اعتبار: استفانیا اسبریگی

آنچه جهان با پایان این دوره پاپی از دست خواهد داد

مقاله مهمان

پاپ فرانسیس یک ماه است که در بیمارستانی در رم به سر می‌برد و با ذات‌الریه مضاعف و عوارض آن مبارزه می‌کند. وضعیت او برای هر کسی جدی است، اما می‌تواند برای یک مرد ۸۸ ساله که بخشی از ریه خود را در جوانی برداشته و به طور لجوجانه‌ای از کند کردن سرعت خود امتناع می‌کند، تهدیدآمیزتر باشد. در حالی که واتیکان این هفته گزارش داد که وضعیت او در حال بهبود است، ممکن است آنقدر ضعیف شود که برخی گمانه‌زنی کرده‌اند که ممکن است تصمیم به کناره‌گیری بگیرد.

به هر حال، سرنوشت یک پاپ همچنان برای حدود ۱.۳ میلیارد کاتولیک در سراسر جهان بسیار مهم است و منبع کنجکاوی فزاینده‌ای برای کسانی است که فرانسیس را به عنوان یک صدای اخلاقی فزاینده تنها در صحنه جهانی می‌بینند و تعجب می‌کنند که چه نوع پاپی در نهایت جانشین او خواهد شد.

اشتیاق برای رهبری که نیازها و منافع دیگران - از جمله کم‌قدرت‌ترین‌ها - را بر منافع خود مقدم بدارد، به ویژه در میان بسیاری از آمریکایی‌ها که امروزه به شدت به دنبال نوری در تاریکی دونالد ترامپ هستند، احساس می‌شود.

زیرا این پاپ به عنوان یک صدای اخلاقی فزاینده تنها در برابر روندهای خطرناک جهانی ظهور کرده است که گاهی اوقات نیروهای دموکراسی لیبرال را به زانو درآورده است: ملی‌گرایی، پوپولیسم، اطلاعات نادرست، بیگانه‌هراسی، نابرابری اقتصادی و اقتدارگرایی. جهانی بدون پاپی مانند فرانسیس از برخی جهات شبیه یک آرمان‌شهر هابزی خواهد بود، بدون اینکه یک پیامبر به فرشتگان بهتر ما اشاره کند و یک ایده‌آلیست معقول راه بهتری را نشان دهد.

فرانسیس با تسریع این روندهای سیاسی نگران‌کننده، به ویژه با پیروزی انتخاباتی آقای ترامپ، حتی صریح‌تر شده است. کمی قبل از شروع بیماری فعلی‌اش، فرانسیس مستقیماً سیاست اخراج دسته‌جمعی آقای ترامپ و شیطانی جلوه دادن مهاجران را هدف قرار داد. فرانسیس در نامه‌ای فوق‌العاده به اسقف‌های آمریکایی هشدار داد: «آنچه بر اساس زور بنا شده است و نه بر حقیقت کرامت برابر هر انسانی، بد شروع می‌شود و بد پایان می‌یابد.»

پاپ تقریباً بلافاصله پس از انتخاب شدنش در ۱۲ سال پیش در این ماه به عنوان اولین پاپ از نیمکره جنوبی، اولین پاپ یسوعی، اولین کسی که نام قدیس آسیسی را برگزید، دیدگاه خود را اعلام کرد. او در گرمای سوزان به جزیره مدیترانه‌ای لامپدوسا سفر کرد، جایی که بسیاری از مهاجران در آنجا فرود آمده‌اند یا قایق‌ها و اجسادشان در آنجا گم شده است، و مراسم عشای ربانی را بر روی مذبحی که از چوب قایق‌های پناهندگان ساخته شده بود، برگزار کرد.

فرانسیس همچنین به طور مداوم وسوسه مخرب پوپولیسم و ​​ظهور «ملی‌گرایی کوته‌بینانه، افراطی، کینه‌توز و تهاجمی» را محکوم کرده است. او در سفر سال ۲۰۲۱ به آتن نسبت به «عقب‌نشینی جهانی از دموکراسی» هشدار داد، نظام سیاسی‌ای که او آن را «پاسخ به آهنگ‌های فریبنده اقتدارگرایی» خواند. متحد کردن قدرت‌های جهانی در یک نبرد مشترک علیه گرمایش جهانی نیز موضوع اصلی دوره پاپی او بوده است.

پاپ یک اخلاق‌گرای آرمان‌گرا نیست. همانطور که او دوست دارد بگوید، «واقعیت بزرگتر از ایده‌ها است» و او در مورد چگونگی کارکرد جهان واقع‌بین است. او از ایدئولوژی‌هایی که ذهن‌ها را می‌ربایند متنفر است و از سیاست‌های قدیمی که کارها را انجام می‌دهند استقبال می‌کند. او به سیاستمداران مشتاق گفته است که سیاست «یک شهادت روزانه است: جستجوی خیر مشترک بدون اینکه اجازه دهید فاسد شوید.»

پاپ با هشدار نسبت به «تبلیغاتی که نفرت را القا می‌کند، جهان را به دوستانی که باید از آنها دفاع کرد و دشمنانی که باید با آنها جنگید تقسیم می‌کند»، به شدت برای یک کلیسای فراگیر و یک جهان فراگیر تلاش کرده است. فرانسیس مانند انجیل‌ها، قبل از اینکه این به یک چیز بد تبدیل شود، یکی از مبلغان D.E.I. بود و او همچنان متقاعدکننده است زیرا بر هسته اخلاقی معنای تنوع، برابری و شمول و چرایی اهمیت آنها تمرکز دارد. کلیدها فروتنی و رحمت هستند.

سخنرانی قابل توجه پاپ در جلسه مشترک کنگره در سال ۲۰۱۵ را بخوانید: فرانسیس نه تنها کاتولیک‌هایی مانند توماس مرتون و دوروتی دی را هدایت کرد، بلکه چهره‌هایی مانند مارتین لوتر کینگ جونیور و آبراهام لینکلن را نیز هدایت کرد. فرانسیس گفت: «تقلید از نفرت و خشونت ظالمان و قاتلان بهترین راه برای جایگزینی آنهاست.» او افزود: «ما باید با هم، به عنوان یک نفر، با روحیه تجدید شده برادری و همبستگی، سخاوتمندانه برای خیر مشترک همکاری کنیم.»

داشتن یک پاپ رومی به عنوان سنگر ارزش‌های لیبرال البته می‌تواند طعنه‌آمیز تلقی شود. کلیسای کاتولیک تا اواسط قرن گذشته، حداقل به طور رسمی، نه طرفدار دموکراسی یا آزادی مذهبی یا سایر اصولی بود که آمریکایی‌ها، به ویژه، آنها را بنیادین می‌دانند.

یا قبلاً بود. اکنون ما پاپی داریم که بسیاری از حقوق و اصولی را ترویج می‌کند که به نظر می‌رسد بخش زیادی از آمریکا در حال رویگردانی از آنهاست. اما اینجاست که هستیم. ماسیمو فاگیولی، الهی‌دان ویلانووا، اخیراً گفت: «در این زمان قدرت‌های نواستعماری، من گمان می‌کنم که کلیسای کاتولیک بهترین ضد امپراتوری - با تمام زشتی‌ها - است که ما داریم.»

این امید اندک به این بستگی دارد که چه کسی در نهایت جانشین فرانسیس خواهد شد. برخی از کاتولیک‌ها (از جمله بازیگران کلیدی در دولت ایالات متحده) رویاهای تب‌آلود یک «پاپ ترامپی» را در سر می‌پرورانند که کلیسا را ​​از لیبرال‌ها و همجنس‌گرایان و هر کسی که «ناهمگون» تلقی می‌شود، پاکسازی کند.

اما هیچ «papabili» یا نامزد پاپی قابل دوامی در قالب ترامپ وجود ندارد و تعداد محافظه‌کاران سیاسی در کالج کاردینال‌ها - که اعضای آن پاپ را انتخاب می‌کنند و عمدتاً توسط فرانسیس منصوب شده‌اند - کمتر از چند سال پیش است. روش زورگویانه آقای ترامپ حتی ممکن است منجر به واکنش منفی در میان کاردینال‌ها شود و یک جانشین پاپی کمتر از یک سال پیش، نسبت به پوپولیسم ترامپیستی دوستانه باشد.

نتیجه کنکلاو بعدی به خوبی می‌تواند یک آزمون سیاسی برای آقای ترامپ و جنبش او تلقی شود، همانطور که کنکلاو اکتبر ۱۹۷۸ پیامی را به اتحاد جماهیر شوروی فرستاد. در آن انتخابات، کاردینال‌ها کارول وویتیلا لهستانی را انتخاب کردند، یک کاردینال ۵۸ ساله کوهنورد از پشت پرده آهنین، که جان پل دوم شد. استالین زمانی که در مورد توهین به واتیکان هشدار داده شد، پرسید: «پاپ چند لشکر دارد؟» جانشینان استالین پاسخ را به سختی آموختند: جان پل دوم به سرنگونی کمونیسم کمک کرد.

البته، تمایز بین خوب و بد امروزه کمتر واضح است. جانشین شوروی پوتینیسم اقتدارگرا است که به طور مرتب در یک الگوی شرق و غرب قرار نمی‌گیرد و فرانسیس در پیامی اخیر از بیمارستان، از آنچه که او آن را «بحران چندگانه» جهان نامید، ابراز تاسف کرد. این راه حل مستلزم چیزی است که او زمانی آن را «مسیر دست‌ساز» به یک صلح دست‌ساز ایجاد شده توسط اقدامات و تصمیمات روزانه افراد خواند.

این مسیر سخت‌تری در دنیای به ظاهر پیچیده‌تر پس از جنگ سرد است. اما از آنجایی که دموکرات‌ها برای پیامی برای مقابله با آقای ترامپ دست و پا می‌زنند، می‌توانند بدتر از گوش دادن به پاپی باشند که بیش از یک دهه است که در حال موعظه آن است.

دیوید گیبسون مدیر مرکز دین و فرهنگ در دانشگاه فوردهام است و به مدت چهار دهه به عنوان روزنامه‌نگار واتیکان را پوشش داده است.