ببینید، من نیکلاس کیج یا هیچکس دیگری را که در
خوکها هر چقدر که بتوانند دنبلان میخورند. آنها کف جنگل را مانند بولدوزرهای سمدار پاره میکنند، به همین دلیل از دهه ۱۹۸۰ میلادی وارد کردن آنها به شکار دنبلان در ایتالیا غیرقانونی بوده است. و هنگامی که یک برداشتکننده در راه یک نقطه مخفی دنبلان است، آنها تمایل دارند بازی را لو دهند.
دب واکر، یک مربی حرفهای سگ، گفت: "شما یک خوک ۱۳۶ کیلوگرمی را در پشت ماشین سوباروی خود قرار میدهید و مردم میدانند کجا میروید." او در حال آموزش حدود دو ده انسان بود که در ماه جاری به مزرعهای در خارج از یوجین آمده بودند تا هنر کار با سگها را برای بو کشیدن دنبلانهای وحشی مشکلپسند، فاسدشدنی و مرموز بیاموزند. حدود ۲۰۰۰ سگ در شمال غربی اقیانوس آرام طی ۲۰ سال گذشته از دورههای مشابه فارغالتحصیل شدهاند.

در حالی که بسیاری از مردم به سادگی به آموزش یک ترفند جدید عجیب و غریب به سگهای خود راضی هستند، دیگران شکار دنبلان را به عنوان یک سرگرمی جدی در نظر گرفتهاند. معدودی از شکارچیان آن را در طول فصل اوج، که از اکتبر تا مه ادامه دارد، به یک کار جانبی سودآور تبدیل کردهاند. سایر برداشتکنندگان، هیچکس نمیداند دقیقاً چند نفر، خاک رسی زیر درختان صنوبر داگلاس را به جای سگها با چنگکهای انگشتدار بلند شانه میکنند.

دلالان قارچهای وحشی آنها را در پستهای تجاری در جنگل میخرند که میتوانند فضای اردوگاههای معدن را در دوران هجوم طلا به خود بگیرند. سرآشپزها در پورتلند، سیاتل و شهرهای دیگر مورد بازدید افرادی قرار میگیرند که زیر ناخنهایشان خاک دارند و سبدها، سطلها و کیفهای چرمی پر از دنبلانهای سفید کوچک و دنبلانهای سیاه بزرگ و گرهدار را با قیمتهایی ارائه میدهند که میتواند به ۸۰۰ دلار در هر پوند برسد. دنبلانهای اورگان به روغن، پنیر، شکلات، آبجو و ودکا تبدیل شدهاند.
به نظر برخی از خبرهها، دنبلانها به اندازه مورلها و شاهتوتها یادآور این منطقه هستند.
چارلز روف، مدیر آشپزی
با این حال، اشتیاق محلی رو به رشد برای این دنبلانهای بومی به طور گسترده در خارج از شمال غربی اقیانوس آرام به اشتراک گذاشته نمیشود.
جان ماگازینو، که دنبلان را برای
ویتوریو جوردانو، معاون رئیس شرکت، گفت: "در مقایسه با دنبلان سیاه پریگورد، دنبلان اورگان "به این قدرت نیست". "مصرفکنندگانی که به دنبلان عادت دارند، تصوری از عطر و طعم آن دارند و این یکی بسیار، بسیار متفاوت است."
برداشتن عطر
در آخرین روز فوریه، همراه با چارلز لوفور، که بیش از هر کس دیگری برای گسترش خبر دنبلانهای اورگان تلاش کرده است، من یک باغ خنک و سایهدار از درختان صنوبر داگلاس را در خارج از یوجین کاوش کردم. دقیقتر بگوییم، سگهای دکتر لوفور، دانته و لوکا، باغ را کاوش کردند، در حالی که من و او برای همگام شدن با آنها تقلا میکردیم.

او در حالی که دانته را از میان یک انبوه شاخههای افتاده دنبال میکرد، گفت: "اگر یک ثانیه چشم از او بردارم، یک دنبلان میخورد."
دنبلانهای سیاه و سفید، دو نوع رایج حفر شده در این منطقه، تا جنوب پوینت ریز در کالیفرنیا و تا شمال جزیره ونکوور در بریتیش کلمبیا یافت شدهاند، اما اورگان به ویژه از نظر زیستگاه مورد علاقه آنها غنی است. دکتر لوفور زمین شکار ایدهآل را به عنوان چمنزارهای سابق توصیف کرد که ۱۵ تا ۳۰ سال پیش در آن درختان صنوبر داگلاس کاشته شدهاند. او میتواند زمین کلاسیک دنبلان را از چرخ ماشین خود تشخیص دهد، اما تصاویر ماهوارهای را مفیدتر میداند.
او گفت: "شکارچی دنبلان مدرن از Google Earth شروع میکند."
حدس او در مورد این باغ از درختان صنوبر از ژانویه، زمانی که او اجاره حقوق دنبلان را با کشاورزی که صاحب زمین است امضا کرد، به خوبی نتیجه داده بود. دکتر لوفور گفت: "هر بار که به اینجا آمدهایم، دنبلانهایی به ارزش حدود ۵۰۰۰ دلار پیدا کردهایم." او بیشتر آنها را به جشنواره دنبلان اهدا میکند، که به تأسیس آن کمک کرده است. او از تلقیح نهالهای درخت با اسپورهای دنبلان اروپایی و فروش آنها به افرادی که میخواهند باغهای خود را راهاندازی کنند، امرار معاش میکند.
دانته و لوکا Lagotto Romagnolos هستند، نژادی که در یافتن دنبلان تخصص دارد. (مربیان میگویند که هر سگی با انگیزه میتواند دنبلان شکار کند.)
برخی از حملات اخیر به لگن دانته آسیب رسانده بود. او روز دیگر تا حدودی با طب سوزنی احیا شده بود و به نظر میرسید بوی جنگل او را کاملاً زنده میکند. به محض اینکه شروع به خرخر کردن در یک نقطه از خاک سطحی کرکی و رسی میکرد، دکتر لوفور کنار او روی یک زانو مینشست و سعی میکرد جایزه را بقاپد و قبل از اینکه وارد معده دانته شود، آن را در کیسهای که روی رانش بسته بود پنهان کند. این الگو - سگ حفر میکند؛ انسان شیرجه میزند - حدود دو بار در دقیقه تکرار میشد.

شما میتوانید یک دنبلان را مانند یک سیب بخورید. این چیزی است که آنها برای آن ساخته شدهاند. آنها اجسام میوهدار شبکههای میسیلی ظریف و نامرئی قارچ هستند که در میان ریشههای درخت رشد میکنند و حاوی اسپورهایی هستند که باید در روده حیواناتی که از آنها تغذیه میکنند به مکانهای جدید منتقل شوند.
دنبلانها سرشار از پروتئین و کربوهیدرات هستند. با این حال، بیشتر انسانها نسبت به محتوای غذایی آنها علاقه کمتری به طعم آنها دارند، که بیشتر آن در عطری متمرکز شده است که آنقدر نافذ است که موشها، سنجابها و سگها را مجبور میکند در خاک ریشه بدوانند.
من صورتم را در یک مشت دنبلان سفید که دانته و لوکا پیدا کرده بودند، دفن کردم. اولین برداشت من از رمپ یا سیر کوهی، سپس قارچهای دکمهای بود، اما عطر غالب یک بوی حیوانی قوی بود. آنها فقط از راه دور یادآور گونه سفید ایتالیایی معروفتر، با ارزشترین دنبلانهای جهان بودند.
دنبلانهای سفید آنقدر تند بودند که گاهی اوقات حتی من هم میتوانستم تشخیص دهم که بالای یک خوشه رسیده ایستادهام. دنبلانهای سیاه عطر پخششدهتری داشتند. من نمیتوانستم آن را بگیرم، اما دانته میتوانست. او در سراسر کف جنگل زیگ زاگ میزد و قبل از ایستادن در نقطهای که ممکن بود ۳۰ متر دورتر باشد، تکان میخورد و میلرزید.

او با نگاه کردن به دانته گفت: "کمی انرژی بالاتر. مشکل در یافتن آن. این رفتار سیاه است."
اولین فکری که با بالا گرفتن بینیام به سمت یک توده تیره و پوشیده از خاک که کمی کوچکتر از یک توپ تنیس بود و دانته ما را به سمت آن هدایت کرده بود، به ذهنم رسید، پاپاو رسیده بود، با طعمهای گرمسیری نرم آناناس و موز، به اضافه یک گرد و غبار پودر کاکائو و یک بوی جعبه آب میوه.
یک دنبلان سیاه پریگورد، با طعمهای زیتون سیاه و قارچهای خشک شده، میخواهد در یک گراتین سیب زمینی پخته شود یا زیر پوست یک مرغ بریان شود. این دنبلان میخواست دسر باشد.
جذابیتی برای سرآشپزها
آقای روف گفت که در ۱۰ سال اول حضورش در جشنواره دنبلان، "فکر میکردم وظیفه من این است که دنبلانهای خود را به جهان بفرستم." سپس، در سفری به ایتالیا، او غذایی را خورد که یک سرآشپز با دنبلانهای سفید محلی تهیه کرده بود و به او برداشتی عمیق از مکان داد. او گفت: "تفکر من کاملاً وارونه شد."
از آن لحظه به بعد، این جشنواره بر کمک به سرآشپزها در شمال غربی اقیانوس آرام متمرکز شده است تا دنبلانهای خود را به همان اندازهای که سرآشپزهای فرانسوی و ایتالیایی دنبلانهای خود را درک میکنند، درک کنند.

الیاس قاهره، صاحب شرکت سالامی
آقای قاهره گاهی اوقات سالامی را در کنار دنبلانهای سفید اورگان عمل میآورد تا عطر و طعم آنها را جذب کند، که در آن جوز هندی، فلفل دلمهای و میخک را تشخیص میدهد. آقای قاهره که یک شکارچی است، متوجه میشود که آنها همچنین بویی از خود ساطع میکنند که او را به یاد شکار میاندازد.
او پرسید: "نمیدانم آیا تا به حال گراز وحشی خوردهاید که کمی بیش از حد بدبو باشد؟" "من حیوانی نر مسنتر را تصور میکنم که میخواهد جفتگیری کند، که فرمونهایش تحریک شده است." او میفهمد که این ممکن است مطابق میل همه نباشد.
دب مایر، سرآشپزی که صاحب

جف لئونارد، مدیر اجرایی
آقای روف گفت که دنبلانهای سیاه "به روشی خوب به بینی شما لگد میزنند". گابریل راکر، سرآشپز
او گفت: "آنچه در یک دنبلان سیاه اورگان وجود دارد، این است که شما این عطر ترشی، میوهای، ترش را دریافت میکنید." او افزود: "دنبلانهای سیاه با گوشت به خوبی جفت میشوند، زیرا طعم کمی چربی میگیرند."
دکتر لوفور در حالی که آخرین دنبلانهای سفید را از کیسهاش خالی میکرد، گفت که دنبلانهای سیاه تازه به او یادآوری یک کمپ هیزم میاندازند که با رگههای عطر آناناس پوشیده شده است، در حالی که دنبلانهای سفید عطر سیر با زمین جنگلی ترکیب شده دارند. سپس دنبلانها را در دستم میگذاشت.
او گفت: "تو در آنجا بوی شمال غربی اقیانوس آرام را استشمام میکنی."