
هفت سال پیش، درست قبل از اینکه ماسایوشی سون 60 ساله شود، خبرنگاری از او پرسید که چگونه به خود در مقیاس 1 تا 100 نمره می دهد. پاسخ این میلیاردر: 28 بود.
بنیانگذار شرکت ژاپنی SoftBank Group Corp. گفت: «من چه کاری انجام دادهام؟» «کارهای زیادی بود که میتوانستم متفاوت انجام دهم و با فکر کردن به تمام اوقاتی که کوتاهی کردم، احساس ناامیدی میکنم. اما این پایان کار نیست.»
سون در آن زمان میلیاردها دلار پول عربستان سعودی و ابوظبی را به صدها شرکت نوپا سرازیر میکرد و قوانین سرمایهگذاری جسورانه را بازنویسی میکرد و بزرگترین رونق ارزشگذاری استارتآپهای جهان را تأمین مالی میکرد. او قبلاً تعدادی از پیشگامان فناوری چینی از جمله Alibaba Group Holding Ltd. را که در سال 2014 در بزرگترین عرضه اولیه تاریخ ایالات متحده عرضه شد و بیشتر از مجموع لیست های گوگل، فیس بوک و توییتر سرمایه جذب کرد، حمایت مالی کرده بود. در سال 2016، او معاملهای برای مالکیت طراح تراشه مستقر در کمبریج Arm Holdings Plc انجام داد که به او دیدی نسبت به نوآوریهای دستگاههای تلفن همراه در سراسر جهان میداد. در ژاپن در دهه 2000، او به آوردن اتصال پرسرعت و آیفون به خانهها کمک کرد و رفتار مصرفکننده را برای همیشه در آنچه که در آن زمان دومین اقتصاد بزرگ جهان بود، تغییر داد.
او همه این کارها را با چیزی بیش از جذابیت رک، گستاخی و ایمان تأثیرگذار و تقریباً سادهلوحانه به توانایی فناوری در دستیابی به شادی انسان انجام داد.
زندگینامه روشنگرانه لیونل باربر با عنوان مرد قمارباز: داستان مخفی بزرگترین مخرب جهان، ماسایوشی سون (آتریا، 21 ژانویه) به بررسی اشتیاق همیشگی این کارآفرین اسرافکار برای برجای گذاشتن ردپایی در تاریخ میپردازد. باربر، ما را در سفری گیجکننده از طریق مذاکرات بر سر پیتزا با جری یانگ، بنیانگذار یاهو، تا یک رد محترمانه اما قاطع از وارن بافت، تا یک جلسه تغییردهنده بازی با استیو جابز میبرد. ما میبینیم که سون از روپرت مرداک پیشی میگیرد، پس از یک بنبست با ایلان ماسک دست خالی میرود و در مورد شانه کردن مو از دونالد ترامپ درس میگیرد.
در طول چهار دهه، ما شاهد پیروزیهای کلیدی سون از طریق فروشندگی صادقانه و اعتماد به نفس و خوشبینی خاص او هستیم. این واقعیت که او مایل است مبالغ زیادی پول را بپردازد که گاهی اوقات ندارد، ضرری ندارد. او بارها میگوید: "من واقعاً میخواهم سرمایهگذاری کنم." "من واقعاً میخواهم این معامله را انجام دهم."
لاف و گزافهگوییهای زیادی همراه با محاسبات اشتباه پرهزینه و ابتدایی در مورد ماهیت انسان و واقعیتهای ژئوپلیتیکی وجود دارد. و سخت است که پوچی را در تلاش بیپایان و حریصانه سون برای رسیدن به اوجهای بیشتر، گاهی به قیمت قربانی شدن و زحمت کشیدن شرکای تجاری برای کمک به او، نادیده بگیریم.
اما سپس باربر خاطرات سون را به ما یادآوری میکند که از بوی خوکهایی که مادربزرگ کرهایتبارش در خانهشان در کنار ریل راهآهن پرورش میداد و از تکههایی که او در خانه جمعآوری میکرد تا به آنها غذا بدهد، در عذاب است. نمیتوانید کمکی کنید جز اینکه برای او و عزم او برای برخاستن از ریشه های زاغه نشینی در جامعه ای که در آن بسیاری از خانواده های کره ای تبار هنوز برای پیشرفت، ریشه خود را پنهان می کنند، ریشه بدوانید.
این کتاب به دوران کودکی سون و تأثیر پدر سختکوش و پارهپارهاش میپردازد. باربر از جزئیاتی که بیوگرافینویسان ژاپنی از آن چشم پوشی کردهاند، دریغ نمیکند و صعود میتسونوری سون از یک پرورشدهنده خوک به پادشاه پاچینکو را روایت میکند، فقط برای اینکه در دهه 1990 پس از یک سری معاملات مشکوک املاک و مستغلات، نیاز به کمک مالی از پسر میلیاردر خود پیدا کند، اقدامی که عرضه سهام سافتبانک در بازار سهام را به خطر انداخت.
قهرمان کودکی سون، ریوما ساکاموتو، سامورایی بود که در پایان دادن به شوگونسالاری توکوگاوا و آغاز عصر مدرنسازی در ژاپن قرن نوزدهم نقش اساسی داشت. سون گفته است که آرزو داشته در آن دوران پرتلاطم به دنیا میآمد. این عصر فرصتها بود، زمانی که نیروی دریایی و شرکت تجاری خصوصی ساکاموتو، پیشروی گروه قدرتمند میتسوبیشی را ایجاد میکرد - اوج احترام شرکتی ژاپن، و درجهای که هنوز با تحقیر ملایمی با سون رفتار میکند.
داستان اختراع و بازآفرینی شخصی سون، داستان یک بیگانه است که محکوم به تلاش برای پذیرفته شدن در جامعهای است که هرگز به طور کامل آن را نمیپذیرد. هیچ رشته پیروزی ای پایدار نیست و اوج سون به ناچار با فرودهای فلج کننده و سپس تلاش دیگری دنبال می شود.
رونق داتکام اواخر دهه 1990 به طور خلاصه سون را به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل کرد، فقط برای اینکه او بیشتر از هر کس دیگری در رکود ضرر کند. در سال 2021، شرکت هلدینگ فناوری مستقر در توکیو، سافتبانک، بزرگترین سود خالص را در تاریخ شرکتهای ژاپنی گزارش کرد و یک سال بعد یکی از بزرگترین زیانهای این کشور را در پی داشت زیرا برخی از ریسکپذیرترین شرطبندیهای او ضرر دادند.
از حدود سال 2017، صندوق ویژن سون بیش از 100 میلیارد دلار به صدها استارتآپ مانند شرکت کار مشترک ویورک پمپ کرده بود و یکی از بزرگترین حبابهای سرمایهگذاری جسورانه در تاریخ را تغذیه میکرد. با تبخیر شدن صبر سرمایه گذاران برای عدم سودآوری، ارزش ویورک از 47 میلیارد دلار به 8 میلیارد دلار در سال 2019 سقوط کرد، شروع یک سفر چهار ساله به ورشکستگی. سایر سرمایه گذاری های صندوق ویژن بین سال های 2020 و 2023 از بین رفتند زیرا همه گیری مدل های تجاری را مختل کرد و بازار عرضه اولیه را خشک کرد، از جمله شرکت ساختمانی Katerra، شرکت کالاهای مستقیم به مصرف کننده Brandless و شرکت تحویل پیتزا ساخته شده توسط ربات Zume.
باربر چرخههای بیپایان فراز و نشیبهای سون را با سیزیف مقایسه میکند: ایدههای تبآلود که با تمرکز و اشتیاق، زیادهروی، شکست و توبه در یک حلقه مداوم دنبال میشوند. او می نویسد: «او که همیشه به آینده چشم دوخته بود، قادر به تمرکز بر دستاوردهای گذشته یا حال نبود. این نسخه ای برای نارضایتی دائمی بود.»
اما سون در پیگیری معاملات و اهرم های بزرگتر، تغییرات عمیقی ایجاد کرده است. معاونان او که مشتاق بودند راه را برای رئیس خود باز کنند، با صدور اوراق قرضه بسیار بزرگ، سلطه بانک ها بر تامین مالی شرکت های ژاپنی را شکستند. و هر نقصی که داشته باشد، سون الهام بخش کارآفرینان بیشماری بوده است که در کشوری زندگی میکنند که هنوز نسبت به ریسک محتاط است.
باربر سون را ارتقا می دهد و یک پیگیری سرسختانه و مصمم برای پول را به یک داستان نشاط آور برای هر کسی که می فهمد که هیچ کس بودن و برای همیشه تلاش کردن برای تبدیل شدن به کسی چیست، تبدیل می کند.
این کتاب در لحظاتی که باربر از طریق چشم همتایان سون، به جنبه دیگر معامله روشنایی می بخشد، می درخشد. (فارست موزر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، که مترجم سخنرانی جیبی را که اولین محصول سون شد، توسعه داد، میگوید: «من اولین شریک تجاری او بودم و در اولین معامله تجاری او به من دروغ گفت و تقلب کرد.») این کتاب گاهی اوقات هنگامی که باربر کلیشه های فرهنگی را تکرار می کند، مانند صدا زدن یکی از شرکای تجاری نزدیک سون «یک فرد برونگرای نادر ژاپنی» است، کم می آورد.
باربر می گوید داستان سون باید گفته شود زیرا یک دوره 25 ساله از ابرجهانی شدن را به تصویر می کشد که در آن پول، فناوری و ایده ها آزادانه جریان داشتند. این دوره اکنون در حال محو شدن است زیرا حمایت گرایی زنجیره های تامین جهانی را به دو اردوگاه تقسیم می کند: یکی برای ایالات متحده و دیگری برای چین.
و با این حال هیچ نشانه ای وجود ندارد که سون آماده محو شدن باشد. مرد قمارباز با مصاحبه با خود مرد به پایان می رسد. در اینجا، سون اعتراف می کند که صندوق ویژن برای سوار شدن بر رونق هوش مصنوعی ناشی از ظهور ChatGPT OpenAI بسیار زود بوده است.
با این حال، حقیقت این است که سون عجله زیادی داشت. در حدود سال 2019، او که از کاهش قیمت سهام ناامید شده بود، 4.9 درصد سهام Nvidia Corp. را که امروزه حدود 160 میلیارد دلار ارزش داشت، جدا کرد. و اگر او قدرت صندوق ویژن را پس انداز کرده بود تا ارزش هوش مصنوعی مولد نوظهور را بهتر بسنجد، سون اکنون به جای شمارش بازدهی تک رقمی از صندوق ویژن 1 و زیان در صندوق ویژن 2، در کنار غول های فناوری جهانی، در کنار Amazon.com Inc.، Alphabet Inc.، Microsoft Corp. و Meta Platforms Inc. ایستاده بود.
سون که دلسرد نشده است، در حال آماده شدن برای یک بازگشت دیگر است - چیزی که باربر در پایان سخن خود به آن اشاره می کند. او در حال همکاری با OpenAI، Oracle Corp. و سرمایه گذار دولتی ابوظبی MGX در یک پروژه 500 میلیارد دلاری چهار ساله برای ساخت مراکز داده، نیروگاه های خورشیدی و زیرساخت های هوش مصنوعی در سراسر ایالات متحده است. او همچنین در حال آماده شدن برای مقابله با انویدیا در تحول بعدی بازار تراشه های هوش مصنوعی است. با حمایت رئیس جمهور دونالد ترامپ، این تلاش ها قرار است صندوق ویژن را کوچک کند.
فصل بعدی سون آغاز می شود، درست همانطور که کتاب باربر به پایان می رسد. نویسنده در جمع بندی خاطرنشان می کند که تکبر سون را نه یک بار، نه دو بار، بلکه سه بار سرنگون کرد و او همچنان بلند می شود. باربر همچنین به ما یادآوری می کند که سون در کنار لاف و گزاف گویی های خود، تغییرات واقعی را به وجود آورده است. او از بانک های ژاپنی بر اساس یک طرح تجاری به جای مسیر سنتی تر استفاده از املاک و مستغلات به عنوان وثیقه، وام گرفت. او بر مخالفت شدید برای ایجاد مشاغل پهنای باند و مخابرات خود غلبه کرد. چنین شجاعت و خلاقیتی بخشی از میراثی است که سون ایجاد کرده است، حتی اگر تلاش شخصی او برای ایجاد تأثیر ماندگار ادامه یابد.
— با همکاری یاسوتاکا تامورا