از چین تا برزیل تا آلمان، تعداد زیادی از مردم به خرید معتاد هستند، که بخشی از آن ناشی از شرکتهایی است که از استراتژیهای بازیسازی استفاده میکنند.
سیدی سالهاست که مشکل خود را از خانوادهاش پنهان میکند. او در شغل روزانهاش، به عنوان یک عامل خرید برای یک شرکت علمی کار میکند، که نیازمند سفارشهای بزرگ برای همه چیز از معرفهای شیمیایی گرفته تا ویالهای شیشهای به ارزش ۸ میلیون دلار است. اما سیدی در اوقات فراغت خود، به خرید کردن برای خودش میپردازد. او دوربین، لوازم جانبی دوربین، لوازم اسکرپبوکینگ، تجهیزات فلزیاب، لیزر، بازیهای تختهای، برنامهریز، خودنویس، ابزارهای فناوری، لاک ناخن، قطعات صفحه کلید کامپیوتر و نخ خریده است. او همه چیز را آنلاین خریده است.
قبل از اینکه بفهمد، ۲۰،۰۰۰ دلار بدهکار بود. او میگوید: "باورم نمیشد." "من هرگز به شوهرم نگفتم چقدر بد بود." او در حال پرداخت بدهی است، اما نمیتواند دقیقاً بگوید که امروز کل آن چقدر است. او میگوید: "من خیلی خجالت میکشم که حتی موجودی را بررسی نمیکنم." سیدی خواست که نامش فاش نشود تا خانوادهاش متوجه نشوند که او یک خریدار اجباری است.
تلاش سیدی یک پدیده جدید نیست. امیل کرپلین (Emil Kraepelin)، روانپزشک آلمانی، krankhafte Kauflust - میل آسیبشناختی به خرید - را در اوایل سال ۱۸۹۹ توصیف کرد. اما بسیاری از متخصصان نگران هستند که این مشکل اکنون بسیار بدتر شود - بخشی از آن به دلیل ظهور شرکتهای تجارت الکترونیکی مانند آمازون، شرکت مد سریع چینی Shein و بازار آنلاین Temu است، که برخی از آنها از استراتژیهای شبیه بازی برای فروش اقلام استفاده میکنند. سال گذشته، کمیسیون اروپا اعلام کرد که در حال بررسی جنبههای مختلف تجارت Temu، از جمله "خطرات مرتبط با طراحی اعتیادآور این سرویس" است.
با انتقال بیشتر و بیشتر خرید به صورت آنلاین، خردهفروشان به طور فزایندهای از تکنیکهای روانشناختی قدرتمندی برای نگه داشتن خریداران در حال خرج کردن پول استفاده میکنند. اینترنت در واقع، از نظر آنا لمبکه (Anna Lembke)، روانپزشک دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا، و نویسنده کتابهای محبوب در مورد اعتیاد، "رفتارهای پیش پا افتاده" مانند خرید را به "چیزی شبیه به یک دارو" تبدیل کرده است. در نتیجه، او میگوید: "ناگهان این مشکل برای تودهها ایجاد میشود."
و این مشکل در سراسر جهان گسترش مییابد. محققان خرید اجباری را در بسیاری از کشورها، از جمله ایالات متحده، ترکیه، لهستان، آلمان، هند، برزیل، کره جنوبی و پاکستان مورد مطالعه قرار دادهاند - جایی که تقریباً یک سوم دانشجویان دانشگاه به عنوان خریداران اجباری در هر دو فروشگاه فیزیکی و آنلاین طبقهبندی شدهاند۱.
نگرانی خاصی در مورد این مشکل در چین وجود دارد، که ممکن است بالاترین شیوع این بیماری را داشته باشد. هپینگ هی (Heping He)، محقق بازاریابی در دانشگاه شنژن در چین، نظرسنجی انجام داد که نشان داد حدود ۲۹.۱٪ از جمعیت عمومی چین به طور اجباری خرید میکنند۲.
او یکی از بسیاری از محققان در سراسر جهان است که در حال بررسی شیوع این مشکل و همچنین مسیرهای مغزی درگیر و چگونگی ارتباط خرید اجباری با انواع مشابه این بیماری هستند. اما محققان مطالعه این مسائل با مشکلی روبرو هستند: هیچ تشخیص رسمی برای اعتیاد به خرید یا خرید اجباری وجود ندارد، که میتواند به تحریک تحقیقات بیشتر و کمک به مطالبات برای تنظیم مقررات کمک کند.

فرهنگ مصرف کننده
اگرچه خرید اجباری احتمالاً تا زمانی که پول و بازار وجود داشتهاند وجود داشته است، اما اینترنت خرید را برای مردم بسیار آسانتر کرده است. هی میگوید: "قبل از ظهور خرید آنلاین در چین، تعداد کمی از مردم به رفتار خرید اجباری توجه میکردند." امروزه، چین "از نظر تجارت اینترنتی یکی از توسعهیافتهترین مناطق جهان است." او میگوید. این را به آنچه او "فرهنگ مصرفکننده مادیگرایانه" توصیف میکند اضافه کنید و شما یک اپیدمی اعتیاد به خرید دارید.
خرید اجباری زمانی به عنوان مشکلی تلقی میشد که بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. اما همه مطالعات تفاوتهایی بین جنسیتها پیدا نکردهاند، به ویژه در میان خریداران جوانتر۳. هی میگوید، در چین "شکاف جنسیتی در خرید اجباری به نظر میرسد در حال باریک شدن است، زیرا مردان به طور فزایندهای خرید آنلاین را در میان رونق خردهفروشی اینترنتی میپذیرند".
اگرچه دادهها نشان میدهند که این مشکل در حال افزایش است، اما هیچ ورودی رسمی برای اعتیاد به خرید یا خرید اجباری در دو مرجع اصلی که برای کمک به تشخیص استفاده میشوند وجود ندارد: طبقهبندی بینالمللی بیماریها - که توسط سازمان بهداشت جهانی نگهداری میشود - و راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM). بسیاری از پزشکان و محققان میگویند که زمان آن فرا رسیده است که این بیماری را رسمی کنیم. آنها میگویند این برای کمک به افرادی که با این مشکل روبرو هستند ضروری است تا به مراقبت دسترسی پیدا کنند.
یکی از دلایلی که خرید اجباری هنوز یک اختلال شناخته شده نیست، عدم توافق بر سر علت آن است. محققان بحث میکنند که آیا این ناشی از سطح آسیبشناختی تکانشگری، اجباری شبیه به اختلال وسواس فکری-عملی یا یک اعتیاد رفتاری است، که مسیرهای پاداش را مشابه مسیرهای مرتبط با داروها و الکل فعال میکند. اگرچه بسیاری از محققانی که این موضوع را بررسی کردهاند، مایلند مطالعات بیشتری انجام شود، اما مدل اعتیاد برای خرید اجباری به نظر میرسد در میان متخصصان در حال صعود است، زیرا دسته گستردهتری از اعتیادهای رفتاری به طور فزایندهای پذیرفته میشوند. اختلال قمار، که از بسیاری جهات شبیه به خرید اجباری است، در سال ۲۰۱۳ به نسخه پنجم DSM اضافه شد و با اعتیاد به مواد دستهبندی شد.
به گفته لمبکه، پدیدارشناسی اعتیاد به خرید نیز از الگوی اعتیاد کلاسیک پیروی میکند: "مردم در ابتدا این کار را یا برای تفریح یا برای حل مشکل، از مدیریت اضطراب یا افسردگی گرفته تا تنهایی تا بیحوصلگی انجام میدهند." اگر این رفتار برای آنها کارساز باشد، آنقدر به تکرار آن ادامه میدهند تا "مغزشان را تغییر دهد" و نمیتوانند متوقف شوند، حتی زمانی که به بدهی فرو میروند و در برخی موارد، روابط خود را با خانواده نزدیک از بین میبرند.
برخی از مطالعات تصویربرداری مغز وجود دارد که از نظریه اعتیاد برای خرید حمایت میکنند. پاتریک تروتزکه (Patrick Trotzke)، روانشناس دانشگاه شارلوت فرسنیوس در کلن، آلمان، مغز ۱۸ نفر را که به دنبال درمان اختلال خرید-خرید بودند و ۱۸ شرکتکننده کنترل را در حین نشان دادن تصاویری از مراکز خرید و کیفهای خرید، و همچنین اشیاء مطلوب، مانند کیفهای دستی و لوازم الکترونیکی مصرفی، اسکن کرد. در افراد مبتلا به مشکل خرید، این تصاویر سیستم پاداش دوپامین را در استریاتوم فعال کرد - همان سیستمی که در اعتیاد به مواد مخدر نقش دارد۴. تروتزکه میگوید: "وقتی این تصاویر را به آنها نشان میدهید، هیجانزده میشوند." "سیستم پاداش دوپامینرژیک آتش میگیرد." تروتزکه میافزاید، این تمایل دارد سیستم کنترل را در قشر جلوی مغز تضعیف کند، تا زمانی که افراد مبتلا "دیگر کنترلی" بر رفتار خرید خود ندارند.
شواهد بیشتر مبنی بر اینکه خرید اجباری به این سیستم پاداش دوپامین مرتبط است، از افرادی به دست میآید که مقادیر بیش از حدی از دارو مصرف میکنند که این سیستم را تغییر میدهد - و سپس رفتارهای خرید کنترل نشدهای ایجاد میکنند۵. در یک گزارش موردی از فردی مبتلا به بیماری پارکینسون که بیش از حد تجویز شده داروی دوپامینرژیک مصرف میکرد۶، فرد "با لباسهای رنگارنگ و سه گردنبند طلا پوشیده شده بود". مشخص شد که آنها "بیش از ۵۰۰۰ ساعت جیبی و ۴۲ اتومبیل قدیمی و غیرقابل استفاده" خریداری کردهاند.
در سال ۲۰۲۱، از ۱۳۸ متخصص از ۳۵ کشور خواسته شد تا در مورد معیارهای تشخیصی اختلال خرید-خرید اظهار نظر کنند. این گروه از روش دلفی استفاده کرد، که یک روش تکراری و ناشناس برای جمعآوری نظرات از یک گروه است که از اعمال نفوذ بیرویه محققان برجسته جلوگیری میکند۷. این گروه موافق بودند که این بیماری یک موجودیت متمایز است که "به دلیل رفتارهای اعتیادآور" است و نام "اختلال خرید اجباری" را بر آن نهادند. نویسندگان این مطالعه فهرستی پیشنهادی از معیارها برای این اختلال تهیه کردند، که شامل تمایلات مزاحم برای خرید است. عدم کنترل بر خرید؛ خرید اقلام بدون استفاده از آنها؛ تعقیب لذت خرید و استفاده از خرید برای احساس بهتر در مورد احساسات بد؛ و تجربه عواقب منفی به دلیل خرید.
با این حال، این ایده که افراد یا دارای اختلال خرید اجباری هستند یا نیستند، ممکن است سادهانگارانه باشد. لمبکه میگوید: "این یک اختلال طیفی است، درست مانند مواد مخدر و الکل." "برخی از افراد کمی مشکل خرید دارند و برخی دیگر به اعتیادهای بسیار شدیدی مبتلا میشوند که به بدهی مالی هنگفتی فرو میروند و روابط اصلی خود را از دست میدهند."
مطالعهای در سال ۲۰۲۰ بر روی بیش از ۱۰۰۰ نفر در سوئیس، شرکتکنندگان را در دستههای خریداران، از جمله "پرمخاطره" و "معتاد" قرار داد. محققان تخمین زدند که حدود ۳٪ از افراد در نمونه آنها واقعاً به خرید آنلاین معتاد هستند، و ۱۱٪ دیگر در معرض خطر هستند، زیرا آنها با این اظهارات موافق بودند "من تمام وقت به خرید/خرید چیزها فکر میکنم" و "من خرید/خرید چیزها را به منظور تغییر خلق و خوی خود انجام میدهم"۸.
مطالعات تصویربرداری مغز مانند مطالعه تروتزکه را نمیتوان برای تشخیص دقیق اختلال خرید اجباری استفاده کرد، زیرا خرید حداقل تا حدی برای اکثر افراد پاداشدهنده است. او توضیح میدهد: "من خرید را دوست دارم، و وقتی چیزهای مرتبط با خرید را به من نشان میدهید، سیستم پاداش مغز من نیز روشن میشود."
