دیجی مورو، یکی از بزرگترین هنرمندان آوانگارد بادکنک در ایالات متحده، گفت: «جالب است که چقدر خاطره کمی از بادکنکها در دوران کودکیام دارم.» او در ادامه افزود:«تقریباً انگار چون دائماً دور و برم بودند، حتی متوجه آنها نمیشدم.» یعنی آنها مانند هوا بودند.
مورو 29 ساله، در آپارتمان کوچکی در هیوستون زندگی می کند و از طریق فیلمبرداری عروسی امرار معاش می کند. اما علاقه واقعی او، که از والدینش به او منتقل شده، بادکنک است. او این اشتیاق را به حرفه ای تبدیل کرده است و مجسمه های بادی زودگذری را خلق می کند که با آنچه در جشن تولد یک کودک معمولی دیده می شود، متفاوت است.
یک دیوار از اتاق نشیمن/کارگاه مورو توسط جعبه های پلاستیکی پر شده است که حاوی پمپ های دستی، مترهای نواری و هزاران هزار بادکنک است که بر اساس رنگ سازماندهی شده اند. در بازدیدی در ژانویه، پیش نویس اولیه جدیدترین اثر او در وسط اتاق قرار داشت: دختری با اندازه واقعی با لباس پیش بند آبی که یک سگ ژرمن شپرد در حال غرش را با افسار نگه داشته بود. تمام گروههای عضلانی سگ کشیده و در حالت تهاجمی مخطط شده بودند. دندانهایش را به هم میفشرد و چشمان زردش از صورتش بیرون زده بود. صورت دختر ماسکی از وحشت بود.

مورو، در حالی که موهای مصنوعی ارغوانیاش با گیره موی صدفی جمع شده بود، گفت: «این قطعه، با عنوان "شب طولانی تسخیر میکند"، تصویری از حس درماندگی کلی را که با دولت جدید احساس میکردم، نشان میدهد.»
روی صفحه تلویزیون بزرگی، عکسی از یک بره مرده، به پهلو، با پوزه خون آلود، وجود داشت. این بره به آخرین عنصر ترکیب بندی تبدیل خواهد شد و گردنش به آرواره های سگ خواهد رسید.
همانطور که مورو کار می کرد، اتاق پر از صدای جیر جیر شد. برای بازآفرینی بره مرده، او بادکنک های سفید بلند را باد کرد. او شروع به پیچاندن کرد، در حالی که چشمانش به صفحه نمایش چسبیده بود، دستانش بادکنک ها را به آرامی یک کماندار که تیری را از تیردان بیرون می کشد، می گرفت و باد می کرد.
کم کم فرم فک بره شروع به شکل گرفتن کرد. همانطور که مورو می پیچاند و نیشگون می گرفت و گاهی اوقات بادکنک می ترکید، یک سر رشد کرد.
مورو بخشی از گروه بسیار کوچکی از هنرمندان بادکنک است که به دنبال استفاده از این رسانه برای بیان مفاهیم عمیق هستند. برای مورو، سفر بادکنک آرایی او در ریودوژانیرو، جایی که او متولد شد، آغاز شد، قبل از اینکه به تایوان و بعداً به هیوستون نقل مکان کند.
والدین او از اعضای خانواده خدا (که اکنون خانواده بینالمللی نامیده میشود) بودند، فرقهای که توسط جد بزرگ مورو، دیوید برگ، در سال 1968 تأسیس شد. هر دوی آنها با بادکنک کار می کردند. مادرش، با نام خانم سان شاین، هنوز هم این کار را انجام می دهد. پدرش به لاتکس حساسیت پیدا کرد و مجبور شد کار را ترک کند. (مورو گفت: «این مرا می ترساند.»)




در 16 سالگی، مورو شروع به یادگیری پیچاندن بادکنک از مادرش کرد. پس از دو هفته، او مجموعه حرکات او شامل شمشیر، کلاه، سگ و خرس عروسکی - "مجموعه استاندارد اشکال دهه 90" را یاد گرفت. او که تشنه یادگیری بیشتر بود، شروع به آزمایش با چندین بادکنک در یک قطعه کرد. به زودی او با آثار مت فالون و روپرت اپلیارد، دو رویایی پرداز بادکنک که سیستم هایی را برای ایجاد مجسمه های بزرگ ایجاد کردند، آشنا شد. مورو گفت: «خودآموخته بودن بخش بزرگی از فرهنگ فرقه بود، بنابراین من واقعاً شروع به گسترش سریع دانش بادکنک خود کردم.» (خانواده مورو در سال 2012 فرقه را ترک کردند؛ دیجی اکنون خود را یک ملحد میداند.)
در سال 2019، مورو مجسمه ای در اندازه واقعی از یک دلقک غمگین ساخت، که اولین تلاش او در زمینه ترحم بادی بود. این مجسمه از زندگی درونی او الهام گرفته شده بود.
او گفت: «من با افسردگی زیادی دست و پنجه نرم میکردم، اما به عنوان یک سرگرمکننده، دائماً تحت فشار بودم که چهرهای شاد داشته باشم.» برای اولین بار، او به درک عمق مجسمه سازی با بادکنک دست یافت.


این قطعات، مانند تمام مجسمههای او، به محض اتمام شروع به پوسیدگی کردند. حفظ بادکنک ها غیرممکن است. او گفت: «این کار مانند مومیایی کردن یک جسد است.» (مورو چاپ عکسهای آثارش را در وبسایت خود میفروشد. نسخههای ویژه بین 300 تا 600 دلار قیمت دارند.)
او در حالی که روی ظریف کاری بره مرده کار می کرد، گفت: "این کار از نظر هنری فوق العاده غنی است." اما او اعتراف کرد که "از نظر مالی، بهترین کار نیست." او در حالی که بادکنک دیگری را که باد کرده بود، پیچاند و به شکل فک پایین بره درآورد، با خوشحالی افزود: "این کار در پوچ بودن خود زیباست."