مجموعهای از بازداشتگاههای گمرک و حفاظت مرزی از ریو گرانده تا اقیانوس آرام امتداد دارد. در شمال دورتر، آنها در میان جنگلها و کوههای امتداد مرز کانادا پراکنده شدهاند. اکثر بازداشتگاهها، حتی با استانداردهای سختگیرانه مراکز بازداشت، ساده هستند. سلولهای عمومی معمولاً مستطیلهای بتنی، بدون تخت یا وسایل دیگر هستند. آنها حتی برای نگهداری افراد در طول شب ساخته نشدهاند، اگرچه برخی از مهاجران برای هفتهها در آنجا حبس شدهاند. برخی از آنها این بازداشتگاهها را *hieleras* مینامند که به معنی «یخدان» است، یا *perreras* که به معنی «محل نگهداری سگ» است. در داخل، مردم اغلب بیمار میشوند و گاهی میمیرند.
در سال مالی ۲۰۲۲ (آخرین سالی که دادههای جامعی در مورد آن داریم)، پنجاه و دو نفر - به طور متوسط یک نفر در هفته - در بازداشت C.B.P. جان باختند. مرگهایی از این دست به ندرت تیتر اخبار میشوند. با این حال، در دسامبر ۲۰۱۸، دو استثنا وجود داشت، به یک دلیل وحشتناک: قربانیان کودک بودند. در ۸ دسامبر، جکلین کال ماکین، دختر هفت ساله، بر اثر عفونت باکتریایی درگذشت. در شب کریسمس، فیلیپه گومز آلونسو، پسر هشت ساله، بر اثر عوارض آنفولانزا درگذشت. هر دو از جوامع بومی گواتمالا آمده بودند. گومز تقریباً یک هفته را در بازداشت گذرانده بود تا اینکه به بیمارستان منتقل شد.
عکسهای کال و گومز که توسط خانوادههایشان به اشتراک گذاشته شد، پس از مرگشان به سرعت پخش شد. در یکی، کال روی یک تکه چمن در مقابل انبوهی از درختان و سرخسها ایستاده است، پیراهن آبی و کفشهای کتانی صورتی به تن دارد، با نگاهی خجالتی و صبور. این تصویری است که بسیاری به یاد خواهند آورد و به دامن زدن به واکنش شدید علیه سرکوب مهاجران توسط دولت ترامپ کمک کرد. یک ماه پس از مرگ این دو کودک، نظرسنجی گالوپ نشان داد که آمریکاییها بیش از هر زمان دیگری از دهه شصت میلادی به بعد، طرفدار مهاجرت هستند.
بازداشتگاهها مکانهای خطرناکی هستند و دونالد ترامپ قصد دارد مهاجران بیشتری را بیش از هر زمان دیگری زندانی کند. در حال حاضر، اداره مهاجرت و گمرک (ICE) حدود چهل هزار نفر را در هر زمان معین بازداشت میکند. دولت جدید قصد دارد این تعداد را به بیش از دو برابر، یعنی صد هزار نفر، افزایش دهد - نزدیک به تعداد آمریکاییهای ژاپنیتبار که در طول جنگ جهانی دوم در اردوگاههای کار اجباری نگهداری میشدند. مهاجران در مراکز بازداشت موقت و پایگاههای نظامی نگهداری خواهند شد. بیش از صد نفر قبلاً به خلیج گوانتانامو فرستاده شدهاند. مصلحتاندیشی بر هر چیز دیگری اولویت خواهد داشت. ماه گذشته، تام هومن، «قیصر مرزی» ترامپ، به گردهمایی سالانه کلانترهای کشور گفت که دولت قصد دارد استانداردهای بازداشت مهاجران فدرال را کاهش دهد تا بتوانند فضای بیشتری در بازداشتگاههای محلی پیدا کنند. کودکان مستثنی نخواهند بود. دولت در حال از سرگیری بازداشت خانوادهها است.
وقتی مردم - به ویژه کودکان بدون همراه - میمیرند، ممکن است ما از آن مطلع نشویم. بسیاری از مهاجران از روستاهای دورافتادهای میآیند که دسترسی کمی به اینترنت دارند و بسیاری فقط به زبانهای بومی صحبت میکنند. وقتی آنها میمیرند یا ناپدید میشوند، خانوادههایشان گاهی هرگز نمیفهمند چه اتفاقی برایشان افتاده است. C.B.P. مرگ کال و گومز را گزارش کرد. اگر این کار را نمیکرد، ممکن بود این مرگها علنی نشوند. در واقع، زمانی که کال درگذشت، بسیاری تصور میکردند که او اولین کودک مهاجری است که از سال ۲۰۱۰ در بازداشت جان خود را از دست داده است. اما این درست نبود. در سپتامبر همان سال، دارلین واله، یک کودک ده ساله بدون همراه از السالوادور، بدون اینکه رسانهها متوجه شوند، در بازداشت دولت درگذشت. تقریباً هشت ماه گذشت تا اینکه وزارت بهداشت و خدمات انسانی (HHS)، آژانس مسئول کودکان بدون همراه، در پاسخ به سؤالات خبرنگاران سیبیاس، اعتراف کرد که این دختر فوت کرده است.
هیچ قانونی HHS را ملزم به گزارش علنی مرگ کودکان بدون همراه تحت مراقبت خود نمیکند و دلیلی وجود دارد که شک کنیم این آژانس داوطلبانه این کار را انجام دهد. تنها چند روز پس از تحلیف ترامپ، او بازرس کل HHS، کریستی گریم را اخراج کرد. در سال ۲۰۲۰، دفتر او گزارشی منتشر کرد که نشان میداد HHS برای مراقبت از کودکانی که تحت سیاست «تحمل صفر» ترامپ از والدینشان جدا شدهاند، آمادگی کافی ندارد. با بررسی امکانات نگهداری از تعداد فزایندهای از کودکان، این دفتر به موارد متعددی از نقض قوانین پی برد. ترامپ با برکناری گریم، از شر ناظر رسمی که ممکن بود در مورد مرگ کودکان هشدار دهد، خلاص شد. (HHS به درخواست اظهار نظر پاسخی نداد.)
قانون C.B.P. را ملزم میکند که مرگهای در بازداشت خود را به طور علنی اعلام کند، و *ICE* الزامات گزارشدهی سختگیرانهتری دارد. هر دو آژانس اکنون به وفاداران کامل ترامپ پاسخ میدهند، و اگر بخواهند مرگ و میر را پنهان کنند، یک راه گریز سخاوتمندانه دارند که میتوانند از آن سوء استفاده کنند. هر دو آژانس اختیارات گستردهای برای *آزادسازی* افراد از بازداشت خود قبل از مرگشان دارند. در آوریل ۲۰۱۹، گشت مرزی یک مادر گواتمالایی و پسر دو سالهاش، ویلمر خوسوئه رامیرز واسکز را در غرب تگزاس دستگیر کرد. این دو به مدت سه روز در بازداشت C.B.P. بودند و روی زمین میخوابیدند، تا اینکه مادرش به زندانبانان هشدار داد که پسرش بسیار بیمار است. ماموران رامیرز را به اورژانس ال پاسو بردند. او هفتهها بعد در بیمارستان درگذشت. کالبد شکافی نشان داد که او در روزهای آخر عمرش از آنفولانزا، ایکولای (*E. coli*) و چندین انگل روده رنج میبرده است. C.B.P. هرگز مرگ او را گزارش نکرد. این آژانس پسر را در حالی که هنوز در بیمارستان بود، آزاد کرد. (C.B.P. به درخواست اظهار نظر پاسخی نداد، اما گفته است که نقش خود را در تضمین سلامت بازداشتشدگان جدی میگیرد.)
مرگ رامیرز به طور گسترده گزارش شد و وکلای خانواده برای تحقیقات مستقل فشار آوردند. سایر مهاجران منزویتر هستند. در سال ۲۰۲۰، در اوج *COVID*، مارتین وارگاس آرلانو، که در کودکی از مکزیک مهاجرت کرده بود، در مرکز بازداشت بزرگ *ICE* در آدِلانتو، در جنوب کالیفرنیا نگهداری میشد. او پنجاه و پنج ساله بود، اما وکیلش، مارگارت هلرشتاین، به یاد آورد که او بسیار مسنتر به نظر میرسید. وارگاس روی صندلی چرخدار نشسته بود، بیحال و تکیده. هلرشتاین گفت که بدنش طوری به نظر میرسید که انگار «به درون خود کشیده شده است.» او سالها بیخانمان بود، از خانوادهاش دور شده بود و از اسکیزوفرنی، دیابت، فشار خون بالا و هپاتیت C و سایر بیماریها رنج میبرد. هلرشتاین از *ICE* درخواست کرد که وارگاس را مشروط آزاد کند، اما این آژانس بارها امتناع کرد. در ماه دسامبر، او به *COVID* مبتلا شد و علائم بیماریاش برای هفتهها ادامه داشت. وارگاس در تماس تلفنی با هلرشتاین، در حالی که به سختی نفس میکشید و ترسیده بود، از او التماس کرد که او را از آدِلانتو بیرون بیاورد. سپس، در ماه مارس، تماسهایش قطع شد. وقتی هلرشتاین از *ICE* در مورد آنچه اتفاق افتاده بود پرسوجو کرد، مقامات برای چند روز او را معطل کردند، سپس گفتند که وارگاس دیگر در بازداشت نیست.
در نهایت، هلرشتاین گزارش مفقود شدن را به اداره پلیس محلی ارائه داد. وقتی با دفتر پزشکی قانونی تماس گرفت، بالاخره متوجه شد چه اتفاقی افتاده است: وارگاس دچار سکته مغزی شده و به بیمارستان منتقل شده بود، جایی که پزشکان او را مرگ مغزی اعلام کردند. در آنجا، *ICE* بالاخره او را مشروط آزاد کرد. وارگاس سه روز بعد درگذشت. بر اساس شکایت A.C.L.U.، *ICE* چندین مهاجر دیگر را با شرایط سلامتی تهدید کننده زندگی، چند روز قبل از مرگشان، مشروط آزاد کرده است. (در این دادخواست، *ICE* این اتهامات را رد کرد. این سازمان به درخواست اظهار نظر پاسخی نداد.)
ترامپ در اولین هفتههای بازگشت به قدرت، رویکردی افراطی برای خارج کردن مهاجران از بازداشت در پیش گرفته است - مجبور کردن بازداشتشدگان به خروج کامل از خاک ایالات متحده. ترامپ با استفاده از تهدیدهای آشکار، دولتهای کشورهایی مانند گواتمالا، پاناما، السالوادور، مکزیک و کاستاریکا را متقاعد کرده است که مهاجرانی از سراسر جهان را که در ایالات متحده دستگیر شدهاند، بپذیرند. در کاستاریکا و پاناما، مهاجران در مراکز بازداشت موقت نگهداری میشوند، جایی که برخی از آنها به طور نامحدود باقی خواهند ماند. (هر دو دولت گفتهاند که از مهاجران در برابر قاچاقچیان محافظت میکنند و از شرایط در این مراکز دفاع کردهاند.)
نیویورک *تایمز* گزارش داد که در پاناما اولین پروازهای این مهاجران شامل مسیحیانی بود که از آزار و اذیت در ایران فرار کرده بودند و اتباع چینی که به دنبال پناهندگی بودند. دولت پاناما برخی از آنها را مجبور به رفتن به اردوگاهی در جنوب روستایی گلآلود این کشور، در حاشیه جنگلهای خصمانه شکاف دارین میکند. به مطبوعات اجازه دسترسی داده نشده است، اما یک شهروند چینی که یک تلفن همراه را به طور قاچاقی وارد کرده بود، موفق شد به آسوشیتدپرس بگوید که او با مهاجرانی از افغانستان و روسیه زندانی شده است. پوتین و طالبان بعید است دیپلماتهایی را برای تضمین رفاه این تبعیدیها بفرستند. اگر مهاجران در این اردوگاهها بمیرند، بدون تابعیت و تنها خواهند مرد. شاید روزنامهنگاران درباره برخی از مرگها بشنوند. اما مطبوعات انگلیسیزبان که تحت فشار زیادی هستند، منابع لازم برای پوشش آنچه روزانه در مراکز بازداشت دورافتاده در چندین کشور اتفاق میافتد را ندارند.
ما قبلاً یک نسخه از این استراتژی را برای دور نگه داشتن مهاجران و هر اتفاقی که ممکن است برای آنها بیفتد، از دید عموم دیدهایم. اولین دولت ترامپ پناهجویان را مجبور کرد تا برای منتظر ماندن برای تاریخ دادگاه خود، به آن سوی مرز جنوبی بازگردند، برنامهای که به عنوان «ماندن در مکزیک» شناخته میشود. صدها نفر مورد تجاوز، حمله، آدمربایی یا گروگانگیری قرار گرفتند، بر اساس اسناد نگهداری شده توسط سازمان دیدهبان حقوق بشر. در سال ۲۰۱۹، C.B.P. یک مرد سی و پنج ساله اهل السالوادور، همسرش و دو فرزندشان را به تیخوانا فرستاد تا منتظر نتیجه پرونده پناهندگی خود باشند. در حالی که آنها هنوز منتظر بودند، مرد با چاقو از ناحیه گردن مورد اصابت قرار گرفت. سن دیگو *یونیون-تریبون* این داستان را گزارش کرد، اما چون این قتل در مکزیک اتفاق افتاد، به نظر نمیرسید که تأثیر زیادی بر خوانندگان آمریکایی داشته باشد. حداقل یک پناهجوی دیگر تحت برنامه «ماندن در مکزیک» جان خود را از دست داد و ممکن است ما هرگز تعداد کل را ندانیم. هنگامی که دولت ترامپ آنها را به آن سوی مرز فرستاد، دیگر آنها را پیگیری نکرد.
در ماههای آینده، اگر خانوادههای مهاجران مرده به طور علنی عزاداری کنند، اگر روزنامهنگاران جسور داستان را به دست آورند، آیا آمریکاییها اهمیت خواهند داد؟ ما از سال ۲۰۱۹، زمانی که عکسهای جکلین کال ماکین و فیلیپه گومز آلونسو، که توسط خانوادههایشان به اشتراک گذاشته شد، برای هفتهها در اخبار ظاهر میشد، فاصله زیادی داریم. در سال ۲۰۲۳، آنادیت ریس آلوارز، دختر هشت ساله پانامایی با والدین هندوراسی، پس از گذراندن نه روز در بازداشت C.B.P. درگذشت. دموکراتها در سنا تحقیقات رسمی را آغاز کردند که نشان داد «مشکلات سیستمی در ارائه مراقبتهای پزشکی وجود داشت که منجر به مرگ آنادیت شد.» اما مرگ ریس توجه کمی را به خود جلب کرد. عکسی از او با یک پاپیون آبی، در حالی که یک خرس عروسکی سفید را در آغوش گرفته بود، فقط یک جرقه در مطبوعات بود.
مقامات ترامپ به راحتی میتوانند مرگ مهاجران را پنهان کنند، چه در گل و لای پاناما بمیرند و چه در بیمارستانهای روستایی خارج از مراکز بازداشت دورافتاده. در نهایت، ممکن است نیازی به این کار نداشته باشند. از زمانی که ترامپ به کاخ سفید بازگشته است، *ICE* سه مورد مرگ در بازداشت خود گزارش کرده است: گنری روئیز گیلن، یک هندوراسی بیست و نه ساله، در ۲۳ ژانویه در میامی درگذشت. سراویت گزاهگن دجنه، یک اتیوپیایی چهل و پنج ساله، در ۲۹ ژانویه در فینیکس درگذشت. ماکسیم چرنیاک، یک اوکراینی چهل و چهار ساله، در ۲۰ فوریه در میامی درگذشت. هر سه در بیمارستان درگذشتند، اما *ICE* آنها را در بازداشت نگه داشت. زمانی که آنها فوت کردند، همه آنها هنوز رسماً بازداشتشده بودند. مقامات احتمالاً نگرانی زیادی در مورد علنی کردن مرگ آنها نداشتند. مرگ کودکان میتواند - گاهی اوقات، در شرایط مناسب - خشم را برانگیزد. تعداد کمی هرگز اهمیت خواهند داد که مردان بالغ در ماشین اخراج بمیرند. ؟