
نامگذاری کوه ها به یک اولویت بسیار بالا برای دونالد ترامپ تبدیل شد. تنها چند ساعت پس از تحلیف، رئیس جمهور یک فرمان اجرایی را امضا کرد تا نام بلندترین قله آمریکا را از دنالی، با ریشه آلاسکایی بومی، به کوه مک کینلی، همانطور که به طور رسمی تا مداخله باراک اوباما در سال 2015 شناخته می شد، تغییر دهد. این تغییر نام بیشتر از یک پینگ پنگ معمول جنگ فرهنگی است. ویلیام مک کینلی نیز مانند آقای ترامپ "مرد تعرفه" بود. او به عنوان نماینده کنگره و بعداً رئیس جمهور، آمریکا را در اواخر قرن نوزدهم به سمت حمایت گرایی سوق داد. آقای ترامپ در سخنرانی تحلیف خود گفت: "رئیس جمهور مک کینلی از طریق تعرفه ها و استعداد، کشور ما را بسیار ثروتمند کرد."
بیش از یک قرن بعد، آقای ترامپ امیدوار است همین ترفند را اجرا کند. انبوهی از دستورات اجرایی روز اول او هیچ تعرفه جدیدی را وضع نکرد، بلکه بر کوهها، وضعیت اضطراری مرزی، حفاری نفت و توقف برنامههای DEI متمرکز بود. اما رئیس جمهور همچنان فرصت یافت تا یک تعرفه 10 درصدی بر چین و همچنین یک تعرفه 25 درصدی بر کانادا و مکزیک را تهدید کند که از اول فوریه اعمال می شود. او همچنین یک "تعرفه تکمیلی جهانی" را مطرح کرد که بر هر کالای وارداتی از خارج از کشور، بدون توجه به کشور مبدا آن، اعمال می شود.
آقای ترامپ و حامیانش میگویند که تعرفههای بالاتر، تولیدات آمریکایی را افزایش میدهد و هزینههای کاهش مالیات را با هزینه کم برای مردم عادی تامین میکند و در عوض، خارجیها هزینه را پرداخت میکنند. این توجیهات ضعیف است، درست همانطور که در زمان مک کینلی بود. برای شروع، شرکت ها معمولاً با افزایش قیمت ها، تعرفه ها را منتقل می کنند. در جریان آخرین یورش آقای ترامپ علیه تولیدات چین در سالهای 2018-2019، قیمت اقلام تحت تاثیر تقریباً به طور مساوی با تعرفه های بالاتر افزایش یافت.
مشاوران متفکرتر آقای ترامپ، مانند اسکات بسنت، نامزد وزارت خزانه داری، و استیون میران، برای ریاست شورای مشاوران اقتصادی، این پویایی را می پذیرند. اما آنها تاکید می کنند که تعرفه ها با ترغیب آمریکایی ها به خرید کمتر از خارج، دلار را نیز تقویت می کنند. این امر قدرت خرید آنها را افزایش می دهد و بنابراین باید به خنثی کردن قیمت های بالاتر کمک کند. نرخ ارز به چیزهای بسیار بیشتری از تجارت کالاها بستگی دارد، بنابراین تأثیر تعرفهها در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ اندک بود. برای مثال، در سالهای 2018-2019، به گفته اولیویه ژان و جونگ وون سون از دانشگاه جانز هاپکینز، آنها حداکثر یک پنجم از حرکت دلار را در طول این دوره توضیح میدهند. تعرفه های بزرگتر اثرات بزرگتری خواهد داشت.
با این حال، حتی اگر دلار افزایش یابد، این درد به صادرکنندگان منتقل می شود، که کالاهای آنها برای خریداران بین المللی گران تر می شود (به همین دلیل است که آقای ترامپ معمولاً طرفدار دلار ضعیف تر است). میران، به نوبه خود، در مقاله ای اخیر استدلال کرد که محبوبیت دلار سبز "اثرات خارجی" بر اقتصاد آمریکا تحمیل می کند، زیرا تقاضا برای دارایی ها دلار را بالاتر از ارزش منصفانه آن می کشاند و در این روند، صادرات را مختل می کند. این نظریه به خودی خود مشکوک است. کسری های بزرگی که دولت های اخیر اجرا کرده اند نمی توانستند بدون صف خارجی هایی که اوراق خزانه می خرند، به این ارزانی تامین مالی شوند. علاوه بر این، اگر میران به خواسته خود عمل می کرد، هر گونه افزایش دلار ناشی از تعرفه ها کوتاه مدت خواهد بود: کاهش ارزش دلار بار دیگر خانوارها را با قیمت های بالاتر مواجه می کند.
حامیان تعرفه همچنین احتمال پاسخ متقابل سایر کشورها را کم اهمیت جلوه می دهند. و صبر، حتی در میان متحدان، در حال تمام شدن است. کلودیا شینبام، رئیس جمهور مکزیک، در ماه نوامبر هشدار داد: «یک تعرفه با تعرفه دیگری دنبال خواهد شد». جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، قول داده است که "واکنش سریع و قاطع" نشان دهد. چنین اقداماتی دلار را در جهت های مخالف می کشاند: تقاضای آمریکا برای واردات از خارج کاهش می یابد، اما تقاضای خارجی برای صادرات آمریکا نیز کاهش می یابد. در مجموع، خانوارهای آمریکایی با محافظت کمی در برابر تعرفه ها باقی می مانند.
بنابراین تعرفه ها قیمت ها را افزایش می دهند. آیا این بدان معناست که آنها باعث تورم دردناک می شوند؟ لزوماً نه. افزایش یکباره قیمت ها ممکن است تنها یک جهش کوتاه مدت در تورم ایجاد کند، نه یک افزایش پایدار. تعرفهها قدرت کلی خرید مصرفکنندگان را کاهش میدهند، و کاهش مصرف چیزهایی که در داخل تولید میشوند، در طول زمان باعث کاهش تورم میشود. با این حال، حداقل خطری وجود دارد که یک شوک یکباره باعث ایجاد یک مارپیچ صعودی قیمت ها و دستمزدها شود. پس از چندین سال تورم بالا، چنین خطری اکنون بیشتر شده است.
مشکلات طاقت فرسا
بدتر از آن، تعرفهها با ایجاد "زیان بی بازده" نیز رشد اقتصادی را محدود میکنند، زیرا تقاضا به سمت شرکتهای داخلی متمایل میشود، حتی زمانی که کارایی کمتری دارند. در نتیجه، منابع برای تولیدی هدر می رود که گران تر از آنچه در غیر این صورت بوده است. نتیجه یک تحریف اقتصادی گسترده و کاهش درآمد در کل اقتصاد است.
این اثر با این واقعیت تشدید می شود که تعرفه ها شرکت ها را به نوآوری کمتر و رفتار بدتر ترغیب می کنند. شرکت ها که از رقبا خارجی بهتر در امان هستند، انگیزه کمتری برای تولید محصولات برتر و ارزان تر دارند. آلا لیلیوا از دانشگاه یورک و دانیل ترفلر از دانشگاه تورنتو دریافتند که کاهش تعرفههای آمریکا در اواخر دهه 1980 و 1990 باعث شد کارخانههایی که قبلاً بهرهوری کمتری داشتند در کانادا نوآوری بیشتری داشته باشند، فناوری پیشرفته را اتخاذ کنند و در نتیجه، بهرهوری کارگران خود را افزایش دهند. رژیمهای تعرفهای نیز مملو از معافیتها هستند که باهوشترین شرکتها یاد میگیرند از آنها سوء استفاده کنند، همزمان که لابیهای آنها به دنبال معافیتهای بیشتری هستند. عشق آقای ترامپ به بخشش لطف میتواند در این زمینه مشکل خاصی ایجاد کند.
در طول دوران سیاسی خود، اشتیاق مک کینلی به حمایت گرایی کاهش یافت. اگرچه بیست و پنجمین رئیس جمهور آمریکا هرگز به یک تاجر آزاد از نوع اکونومیست تبدیل نشد، اما مزایای معاملات تجاری متقابل سودمند با کشورهای دوست را درک کرد. او در سال 1901 در بوفالو، نیویورک، پیش از آنکه اضافه کند "جنگ های تجاری غیر سودآور هستند" اعلام کرد: "ما نباید با این تصور امنیت خیالی داشته باشیم که برای همیشه می توانیم همه چیز را بفروشیم و چیز کمی یا هیچ چیزی نخریم." شاید چهل و پنجمین و چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا درس های درست را از سلف خود نیاموخته باشد. ■
مشترکین اکونومیست می توانند در خبرنامه نظرات جدید ما ثبت نام کنند، که بهترین مقالات رهبران، ستون ها، مقاله های مهمان و مکاتبات خوانندگان ما را گرد هم می آورد.