برای حدود نیمی از مردم زنده امروز، داستان اینکه از کجا آمدهاند، روشنتر شده است.
قرنهاست که مورخان و زبانشناسان در جستجوی مهد هندواروپاییها بودهاند، مردمی باستانی که تاریخ را شکل دادند و بزرگترین خانواده زبانی جهان را ایجاد کردند که اکنون بیش از 40 درصد از بشریت به آن صحبت میکنند. اکنون تحقیقاتی که توسط دیوید رایش، متخصص ژنتیک در دانشکده پزشکی هاروارد که در مطالعه جمعیتهای باستانی تخصص دارد، انجام شده، ارائه پاسخی دقیق را ممکن میسازد.
مردم اروپا و غرب آسیا، و همچنین تمام کسانی که از مهاجرتهای آنها در سراسر جهان به وجود آمدهاند - حدود چهار میلیارد انسان زنده امروزی - میتوانند اصل و نسب خود را به یامنایا، جامعه کوچکی از گلهداران گاو که 5000 سال پیش در اوکراین امروزی زندگی میکردند، ردیابی کنند.
کارآگاهان DNA، از جمله در آزمایشگاه رایش، نمونههای DNA بهدستآمده از بقایای حدود 450 فرد ماقبل تاریخ را از 100 مکان در اروپا، و همچنین دادههای 1000 نمونه باستانی شناختهشده قبلی را تجزیه و تحلیل کردند. در دو مقاله منتشر شده در مجله علمی نیچر (Nature) در ماه گذشته، محققان شواهد ژنتیکی را با باستانشناسی و زبانشناسی ترکیب میکنند تا استدلال کنند که زمانی قبل از 3000 سال قبل از میلاد، مردمی ناشناخته از رودخانه ولگا به استپ اوکراین در شمال دریای سیاه مهاجرت کردند، جایی که آنها با یک جمعیت محلی مخلوط شدند و یامنایا را تشکیل دادند.
دهکده اوکراینی میخایلیوکا، که اکنون تحت اشغال روسیه است، به عنوان مهد ژنتیکی یامنایا مشخص شد. از آنجا آنها در سراسر اوراسیا گسترش یافتند و ژنها و شیوه زندگی خود را از پرتغال تا مغولستان گسترش دادند. باستانشناسان و متخصصان ژنتیک میگویند این گسترش، بخش عمدهای از میراث ژنتیکی و فرهنگی جهان را تا به امروز تعریف میکند. رایش گفت: «آنها جمعیت اروپا و در نهایت جهان را تغییر دادند.»
کریستیان کریستیانسن از دانشگاه گوتنبرگ سوئد، یکی از متخصصان یامنایا که در تحقیقات جدید شرکت نداشته است، گفت: «این گسترش باورنکردنی، بنیادی برای جهانیشدن پیشامدرن ایجاد کرد.» زبان آنها، که نوشته نشده بود اما زبانشناسان میتوانند تا حدی آن را بازسازی کنند، نیای 400 زبان بعدی، از جمله لاتین و یونانی، انگلیسی و روسی، اردو و آلمانی بود. تحقیقات جدید نشان میدهد که تمدنهای باستانی که ما معمولاً آنها را بهعنوان دشمن میشناسیم – رومیها و سلتها، ایرانیها و مقدونیها – همگی این میراث ژنتیکی و فرهنگی را مشترک داشتند.
این مردم باستانی خود را یامنایا نمینامیدند. این نام توسط باستان شناسان از کلمه روسی یاما (yama) به معنی "گودال" ابداع شد، زیرا آنها افراد مهم را در گودالهای زیر تپههایی معروف به کورگان (kurgan) دفن میکردند. آنها همچنین احتمالاً اولین کسانی بودند که اسب سواری کردند و از ارابههای چرخدار استفاده کردند، فناوریهایی که به آنها اجازه داد استپ اوراسیا را فتح کنند.
تعداد کمی از آزمایشگاهها روی تحقیقات DNA باستانی کار میکنند. دانشمندان میتوانند DNA را از استخوانها، دندانها یا بافتهای انسانی از مجموعههای موزه، و همچنین از سکونتگاههای غار باستانی، گورستانها، میدانهای جنگ و مکانهای فاجعه بازیابی کنند. DNA در غیرمحتملترین مکانها حفظ میشود: اروپاییهای باستان بزاق خود را با قطران توس مخلوط میکردند تا چسبی برای تعمیر ظروف و اتصال سر پیکان بسازند. آزمایشگاه برنده جایزه رایش در هاروارد، یکی از بزرگترین پایگاههای داده DNA باستانی در جهان را دارد و از نرمافزار اختصاصی تجزیه و تحلیل ژن استفاده میکند که توسط نیکلاس پترسون، ریاضیدان بریتانیایی که زمانی به عنوان رمزگشا برای سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا کار میکرد، ساخته شده است.
تحقیقات جدید ژنتیکی، نظریههای قبلی در مورد گسترش یامنایا را که بر اساس شواهد زبانی و باستانشناسی استوار بود، تقویت میکند. این ایده که زبانهای اروپا، ایران و هند از یک زبان باستانی واحد نشأت میگیرند، اولین بار توسط سر ویلیام جونز، قاضی استعماری بریتانیا در هند قرن هجدهم، پیشنهاد شد. جونز سانسکریت را به خود آموخت تا قوانین محلی را تفسیر کند و پیشنهاد کرد که زبان باستانی هند با لاتین، یونانی و ایرانی باستان دارای نیای مشترک است.
شواهد DNA نشان میدهد که جمعیت اولیه یامنایا از منطقه ولگا به آناتولی مهاجرت کردهاند و احتمالاً زبان خود را در طول مسیر گسترش دادهاند. با این حال، برخی از زبان شناسان همچنان محتاط هستند. لهتی ساگ، محقق DNA باستانی در دانشگاه تارتو در استونی، گفت: «شواهد ژنتیکی به تنهایی هرگز برای اثبات منشأ یک زبان کافی نخواهد بود.»
رایش گفت، برای مردمانی که قبل از ورود یامنایا در اوراسیا زندگی میکردند، تسخیر شدن به منزله «حذف فرهنگی» بود. این حذف اغلب فیزیکی نیز بود. در بسیاری از مکانها، DNA مردان بومی پس از ورود یامنایا ناپدید میشود، در حالی که DNA زنان بومی در نسلهای بعدی قابل ردیابی است.
این نشان میدهد که تازه واردان، مردان را در جمعیتهای کشاورز و شکارچی-گردآورندهای که با آنها روبرو میشدند، نابود میکردند، در حالی که زنان بازمانده را در جامعه خود ادغام میکردند. یامنایا در اصل پوست تیره، با موهای تیره و چشمان قهوهای داشتند. نوادگان آنها در اروپای غربی ژنهای چشمان آبی و پوست روشنتر را از زنانی که تسخیر کرده بودند، به ارث بردند.
رایش گفت، در مکانهای دیگر، «این فرآیندی تقریباً بدون اختلاط با مردم قبلی است که به سادگی ناپدید میشوند.» این همان اتفاقی است که برای تمدن بسیار پیشرفتهای که استونهنج (Stonehenge) را در بریتانیا ساخت، رخ داد. اندکی پس از تکمیل سازه سنگی غولپیکر در حدود 2500 سال قبل از میلاد، نوادگان اسبسواران استپ یامنایا در سواحل بریتانیا فرود آمدند. بر اساس تجزیه و تحلیل رایش از نمونههای DNA آن زمان، در عرض چند سال پس از ورود آنها، حدود 99 درصد از مردم بومی ناپدید شدند. استونهنج، اوج یک فرهنگ مغلوب شده که قرنها طول کشید تا تکمیل شود، به یک زبالهدان تبدیل شد.
کارشناسان بر این باورند که احتمالاً یک محرک مذهبی یا ایدئولوژیک برای گسترش یامنایا وجود داشته است. از آنجایی که آنها هیچ سابقه کتبی از خود به جای نگذاشتند، غیرممکن است که دقیقاً بدانیم آنها به چه چیزی اعتقاد داشتند و چه چیزی آنها را به گسترش به شیوهای که انجام دادند، سوق داد. اما حماسههای باستانی فرهنگهایی که آنها ایجاد کردند، از جمله ریگودا (Rigveda) هندو و ایلیاد (Iliad) هومر، نشان میدهد که آنها نبرد را تجلیل میکردند و از طریق استعمار گسترش مییافتند.
شواهد باستانشناسی از سکونتگاهها و گورستانهای آنها نشان میدهد که مردان جوان یامنایا نه تنها در شکار، گلهداری، اسبسواری و ماهیگیری، بلکه برای جنگجو بودن نیز آموزش دیده بودند. محققان با تجزیه و تحلیل کلمات مربوط به خویشاوندی و نظم اجتماعی از فرهنگهای بعدی که از یامنایا نشأت گرفتهاند، به این نتیجه رسیدهاند که آنها دارای ساختار اجتماعی پدرسالارانه بودند که در آن پسران اول تمام اموال پدران خود را به ارث میبردند. ولکر هاید، استاد باستانشناسی در دانشگاه هلسینکی، گفت که این سیستم حق اولویت فرزند اول، یک «پویایی گسترده» ایجاد کرد که پسران کوچکتر را تشویق به تسخیر میکرد.
یامنایا همچنین دارای مزایای بیولوژیکی بودند. محققان بر این باورند که مطالعات مقایسه اسکلتهای آنها با سایر گروههای معاصر نشان میدهد که آنها به طور متوسط حدود 6 اینچ بلندتر بودند، احتمالاً در نتیجه مصرف گوشت و لبنیات.
هاید گفت: «این گروهی از آرنولد شوارتزنگرهایی بودند که برای تسخیر سوارکاری میکردند.»
ردپای یرسینیا پستیس (Yersinia pestis)، باکتری عامل طاعون، در بقایای یامنایا یافت شد، که نشان میدهد آنها ممکن است نسبت به این بیماری ایمنی پیدا کرده باشند و آن را به عنوان یک «سلاح بیولوژیکی» ناخواسته حمل کرده باشند که گروههای رقیب را نابود کرد.
یک گروه مشتق شده از یامنایا، آریاییها بودند که فرهنگهای هند و ایران باستان را شکل دادند. در قرن بیستم، اصطلاح آریایی با برتری سفیدپوستان مرتبط شد، پس از آنکه نظریهپردازان نژادپرستی به دروغ آنها را به عنوان یک نژاد فاتح ژرمنی برتر از سایر اروپاییها معرفی کردند.
در واقع، یافتههای جدید نشان میدهد که اکثر مردم اروپا اصل و نسب یامنایا را به عنوان یکی از عناصر یک میراث ژنتیکی پیچیده به اشتراک میگذارند، که شامل DNA گروههای شکارچی-گردآورنده و کشاورز اولیه و مردمان مهاجر بعدی مانند هونها یا مغولها نیز میشود.
رایش گفت: «جابجایی گسترده مردم یک رویداد مکرر در تاریخ بشر است و اغلب مخرب بوده است.» «این اتفاق بارها و بارها و بارها رخ میدهد.»