فریدریش مرز، رهبر دموکراتهای مسیحی (CDU) راست میانه آلمان، ساعاتی پس از پیروزی در انتخابات یکشنبه گذشته، در تلویزیون ملی گفت که تلاش خواهد کرد تا «به استقلال از ایالات متحده آمریکا دست یابد. هرگز فکر نمیکردم مجبور شوم چنین چیزی را در یک برنامه تلویزیونی بگویم.» مرز ادامه داد: «اما واضح است که آمریکاییها… تا حد زیادی نسبت به سرنوشت اروپا بیتفاوت هستند.»
تضمینهای امنیتی آمریکا از سال 1945 از جمهوری فدرال آلمان محافظت کرده است. از آن زمان، هرگز صدراعظم آن کشور پیشنهاد نکرده است که از واشنگتن جدا شود. حتی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، که از زمان انتخابش در سال 2017 خواستار ایجاد «اروپای مستقل» قادر به دفاع از خود شده است، نمیتوانست این ضرورت را با صراحت بیشتری بیان کند. پس این صدراعظم آینده آلمان که این درخواست تحولآفرین را مطرح میکند، کیست؟
مرز از هر نظر -اجتماعی، مالی، سیاسی- یک محافظهکار است و با این که نماینده نسل جدید و آزاداندیش در آلمان نیست، ممکن است آخرین صدراعظمی باشد که از نسل قدیم برمیخیزد. اما تاریخ برای او برنامههایی دارد. او احتمالاً در حالی که ایالات متحده، تحت رهبری دونالد ترامپ، نقش خود را در قاره اروپا پس از جنگ جهانی دوم رها میکند، وارد بالاترین مقام در بزرگترین اقتصاد و قدرتمندترین کشور اروپا خواهد شد. مرز، با غرایز راستگرایانه و ریشههایش در نظام سیاسی، کشورش و شاید کل قاره را از دورهای از تغییرات اساسی عبور خواهد داد.
مرز از هم اکنون متعهد شده است که هزینههای دفاعی را افزایش دهد و پاریس، ورشو و لندن را در رأس سیاست جدیدی قرار دهد تا حاکمیت اوکراین را تقویت کند و از اروپا در برابر روسیه با یا بدون ایالات متحده دفاع کند. او حتی به دنبال بررسی این موضوع بوده است که آیا فرانسه و بریتانیا میتوانند چتر هستهای خود را به جای حمایت آمریکا به بقیه اروپا گسترش دهند یا خیر. در هر زمان دیگری، این دستور کار خوداتکایی اروپا ممکن بود یک دستور کار رادیکال باشد. اکنون این یک پاسخ منطقی به رویدادها است.
هنگامی که او احتمالاً در پایان ماه آوریل و در راس یک دولت ائتلافی با سوسیال دموکراتهای چپ میانه (SPD) زمام امور را به دست میگیرد، مرز سوار بر موجی از اشتیاق نخواهد بود. CDU تنها 28.6 درصد از آرا را در این انتخابات به دست آورد -تقریباً هشت امتیاز بیشتر از حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD)، و دومین بدترین عملکرد در تاریخ حزب. مرز به داشتن شخصیتی مغرور، جاهطلب و بیش از حد متفکر شهرت دارد. او یک سیاستمدار با لبههای تیز است و بسیاری از آلمانیها، به ویژه زنان، او را دوست ندارند.
صدراعظم آینده با قد 6 فوت و 5 اینچ، به معنای واقعی کلمه از بالا به اکثر افرادی که با آنها صحبت میکند، نگاه میکند. او همچنین یک چند میلیونر خودساخته است که خود را «طبقه متوسط بالا» مینامد، اما با هواپیمای ملخی شخصی خود پرواز میکند. او یک توپچی سابق در بوندسور است که به اقتدار و نظم علاقه دارد و به ژاکتهای یقه هفت کشمیری و پیراهنهای چهارخانه علاقه دارد. یک بار، زمانی که یک گروه تلویزیونی یک روز او را دنبال میکرد، او یکی از کارمندان را توبیخ کرد که موهایش را شانه کند.
نسل پس از جنگ که مرز به آن تعلق دارد، دهههاست که بر آلمان حکومت میکند. مردان و زنان آن در بحبوحه ارزیابی اخلاقی فوری کشور از وحشتهای رایش نازی بزرگ شدهاند و این ضرورت را در مرکز دیدگاه خود قرار دادهاند. پدربزرگ مرز یک نازی قهوهایپوش و شهردار بریلون، یک شهر خوشمنظره در غرب کشور بود که مرز نیز در آنجا بزرگ شد. دو نسل بعد، مرز با نگرانی عمیقی شاهد ظهور حزب راست افراطی AfD بوده و آن را «ننگی برای آلمان» خوانده است.
زندگی مرز در بریلون از نظر اقتصادی راحت بود، اما همیشه آسان و منظم نبود. او در کودکی شش ماه را در یک آسایشگاه سل که توسط راهبهها اداره میشد گذراند - تجربهای که او به طور خشک آن را «اصلاً خوب نبود» توصیف کرده است. خواهرش در 21 سالگی در یک تصادف رانندگی کشته شد. او یک نوجوان بیقرار و تندخو بود که به دلایل انضباطی مجبور شد دبیرستان محلی خود را ترک کند و نمراتش آنقدر بد بود که مجبور شد یک سال را تکرار کند.
حرفه سیاسی مرز نیز به همین ترتیب ناهموار بوده است. او احتمالاً بیش از هر سیاستمدار زنده آلمانی دیگری شکست را تجربه کرده است. او که یک قاضی سابق است، در دهه 1990 به عنوان عضوی از پارلمان به عنوان پرچمدار اردوگاه محافظهکار در CDU به شهرت رسید. با این حال، در سال 2000، مرز پیشنهاد رهبری حزب را به یک آلمانی شرقی بیتکلف به نام آنگلا مرکل واگذار کرد. هنگامی که او صدراعظم شد، مرکل بر این نکته تاکید کرد که رقیب تهدیدآمیز خود را به حاشیه براند.
مرز در سال 2009 سیاست را ترک کرد تا پول درآورد - مقدار زیادی. او به یک شرکت حقوقی در دوسلدورف پیوست و در هیئت مدیره بسیاری از شرکتهای بزرگ، از جمله شرکتهای سرمایهگذاری معتبر مانند BlackRock Germany، که ریاست آن را بر عهده داشت، و همچنین شرکتهای معمولی مانند تولیدکننده دستمال توالت WEPA، نشست. نه سال طول کشید تا او به سیاست بازگردد. در آن زمان، در سال 2018، مرکل به دلیل اجازه دادن به نزدیک به یک میلیون پناهنده از جنگ داخلی سوریه به آلمان، در میان انتقادات قرار گرفت. در عرض چند دقیقه پس از اعلامیه او مبنی بر کنارهگیری از رهبری CDU، مرز بیانیهای آماده داشت که نامزدی خود را اعلام کرد. اما CDU او را انتخاب نکرد - حداقل، نه در ابتدا. دو بار، افراد میانهرو را به شکل مرکل انتخاب کرد. اما حزب به از دست دادن موقعیت انتخاباتی خود ادامه داد. سرانجام، در سال 2022، اعضای آن مناسب دیدند که به مرز فرصتی بدهند تا با انتقال CDU به سمت راست، آن را احیا کند.
مرز طرفدار سیاست قانون و نظم و رویکردی نسبتاً سختگیرانه در مورد مهاجرت بود. او حتی در یک مقطع زمانی از اعلام وضعیت اضطراری برای بازگرداندن مهاجران از مرزهای آلمان حمایت کرد، چیزی که قانون اتحادیه اروپا در غیر این صورت آن را ممنوع میکند. تنها چند هفته پیش، او یک طرح پارلمانی را تصویب کرد که خواستار قرار دادن مهاجران فاقد مدرک در انتظار اخراج در مراکز بسته بود. این پیشنهاد تنها به این دلیل تصویب شد که آرای AfD را به دست آورد. مرز پیشتر قول داده بود که هرگز با حزب راست افراطی کار نخواهد کرد. اکنون به منتقدان گفت که اگر AfD بخواهد به پیشنهاد او رای دهد، به سختی میتواند از آن جلوگیری کند.
برخی از لفاظیهای مرز در مورد مهاجرت بسیار شبیه لفاظیهای راستگرایان پوپولیست است. او یک بار پناهندگان جنگی اوکراینی را «گردشگران رفاه اجتماعی» خواند - اگرچه بعداً به خاطر آن عذرخواهی کرد. او همچنین پسران مهاجرانی را که به معلمان زن احترام نمیگذارند، «پاشاهای کوچک» نامیده است. اگر هدف از همه اینها کاهش جذابیت AfD با انتقال CDU به سمت راست بود، این یک شکست بود. صحبتهای تند او مانع از آن نشد که AfD تقریباً 21 درصد از آرا را در سال جاری به دست آورد - دو برابر آنچه در سال 2021 به دست آورد.
دیدگاههای اقتصادی مرز ممکن است به چالشبرانگیزترین دیدگاهها در لحظه ژئوپلیتیکی که او در آن قرار دارد تبدیل شود. برای خارج کردن امنیت اروپا از چارچوب آمریکای شمالی، سرمایهگذاریهای جدید، برنامههای جدید و تقریباً به طور اجتنابناپذیری، هزینههای زیادی لازم است. مرز در این وظیفه، غرایز یک بازار آزاد را به همراه دارد که با هزینهها و بوروکراسی دولتی بیتاب است. در دهه 2000، او قول داد که اگر وزیر دارایی شود، فرم اظهارنامه مالیات بر درآمد را که در آلمان به دهها صفحه میرسد، روی یک شیر آبجو جا میدهد. در سال 2008، سال بحران مالی جهانی، مرز کتابی منتشر کرد و در آن استدلال کرد که آلمان باید دولت رفاه خود را کاهش دهد، اقتصاد خود را مقرراتزدایی کند و مردم را تشویق کند تا به جای اینکه پساندازهای خود را در حسابهای بانکی بگذارند، سهام بیشتری بخرند. اقتصاد آلمان در پنج سال گذشته راکد بوده است و به نظر میرسد اکثر راهحلهای مرز برای آن، به هزینه کارگران یا محیط زیست تمام میشود: کاهش مزایای بیکاری، ایجاد انگیزه برای آلمانیها برای کار کردن ساعات طولانیتر و عقب نشینی از مقررات آب و هوا. با بحران در صنعت خودرو، او از حذف ممنوعیت اتحادیه اروپا برای خودروهای موتور احتراق داخلی که قرار است از سال 2035 آغاز شود، حمایت میکند.
اما اصول اقتصاد محافظهکارانه ممکن است به زودی با اولویتهای دیگری برخورد کند، برخی از آنها به همان اندازه به هسته اصلی مرز نزدیک هستند. مرز مانند اکثر سیاستمداران آلمانی نسل پس از جنگ، یک اروپاییگرا است. او اتحادیه اروپا را نه به عنوان یک محدودیت، بلکه به عنوان یک اعتقاد میبیند. او یک حامی مشتاق اوکراین است و از اولاف شولتز، جانشین خود، به دلیل حمایت بیش از حد محتاطانه از کیف و همگام شدن با رئیس جمهور جو بایدن به جای انتخاب یک مسیر قاطعتر با پاریس و لندن، انتقاد کرده است. شولتز زمانی خود را به عنوان «صدراعظم صلح» معرفی کرد که مرز گفت: «صلح را میتوانید در هر قبرستانی پیدا کنید. این آزادی ماست که باید از آن دفاع کنیم.»
مرز میخواهد اروپا مستقل و عاری از مداخله خارجی شود، زیرا معتقد است که دولت جدید در واشنگتن، مانند مسکو، به دنبال تفرقه و تضعیف دموکراسی در اروپا است. به نظر میرسد کاخ سفید، مانند کرملین، قصد دارد در انتخابات به نفع راست افراطی مداخله کند و بروکسل را مجبور کند تا مقررات مربوط به شرکتهای بزرگ فناوری را که ممکن است اطلاعات نادرست و سخنان نفرت انگیز را محدود کند، لغو کند. مقابله با این دستور کار، زمانی که تنها دستور کار روسیه بود، کاملاً مطابق با ارزشهای محافظهکارانه آلمان بود. صدراعظم در انتظار روز یکشنبه گفت: «من هیچ توهمی در مورد آنچه از آمریکا میگذرد ندارم. فقط به مداخلات اخیر آقای ایلان ماسک در مبارزات انتخاباتی آلمان نگاه کنید… مداخلات از واشنگتن کمتر چشمگیر و شدید و در نهایت شنیعتر از مداخلاتی نبود که از مسکو دیدهایم.»
محافظهکاری مرز ممکن است به او اجازه دهد تا اروپا را از طریق یک تحول تاریخی هدایت کند. همانطور که ریچارد نیکسون، سیاستمدار ضد کمونیست سرسخت، به طور منحصر به فردی برای ایجاد روابط آمریکا با جمهوری خلق چین در سال 1972 قرار داشت، و همانطور که گرهارد شرودر، صدراعظم چپگرا، در بهترین موقعیت برای کاهش دولت رفاه آلمان در دهه 2000 بود، مرز، با اعتبارنامه محکم، راست میانه و تبار پس از جنگ خود، ممکن است دقیقاً همان رهبری باشد که آلمانیها و اروپاییها را وادار میکند تا برای رهایی خود از ایالات متحده هزینههای زیادی را بپردازند.