- الیاس تیونگ و همسرش، هایلی چونگ، پس از سفر به ژاپن در سال ۲۰۱۸، کسبوکار نوشیدنی چای بطری را آغاز کردند.
- آنها به عنوان وکلای تمام وقت ریسکگریز و بدون تجربه تجاری، این کسبوکار را در کنار شغل خود آغاز کردند.
- آنها از آن زمان شغل خود را رها کردهاند تا روی ساختن برند خود، Crafti، به صورت تمام وقت تمرکز کنند.
این مقاله به روایت، بر اساس گفتگویی با الیاس تیونگ، ۳۱ ساله، بنیانگذار Crafti، یک کسبوکار ماچا در سنگاپور، است. موارد زیر برای طول و وضوح ویرایش شده است. Business Insider درآمد کسبوکار آنها را تأیید کرده است.
بعد از یک سال در حقوق شرکتها، متوجه شدم که ممکن است فنجان چای من نباشد.
شرکت حقوقی که در آن کار میکردم به وکلای تازه کار پس از یک سال آموزش، یک ماه مرخصی پیشنهاد داده بود. این تعطیلات به موقع بود. من وزن کم کرده بودم - نه به روشی خوب - و آکنه من بدتر شده بود. شروع کردم به فکر کردن به اینکه آیا وکیل بودن انتخاب شغلی درستی است یا خیر.
تصمیم گرفتم با نامزد آن زمانم، هایلی، به ژاپن سفر کنم. در آن سفر، متوجه شدم که چقدر به قهوه وابسته شدهام. از زمانی که به شرکت پیوستم، شروع به نوشیدن دو تا چهار فنجان در روز کردم. در حالی که از مناطق دورافتاده سفر میکردم، نتوانستم قهوه تهیه کنم و با میگرن شدید دست و پنجه نرم میکردم. این را به عنوان زنگ هشداری دیدم که باید سالمتر زندگی کنم و وابستگی خود به کافئین را کاهش دهم.
اتفاقاً در فروشگاههای ژاپنی، با نوشیدنیهای چای بطری زیادی روبرو شدیم. برخلاف قهوه، که متوجه شدم در خارج از صحنه قهوه تخصصی تنوع کمتری دارد، انواع مختلفی از چای وجود داشت - از هوجیچا و ماچا گرفته تا گنمایچا.
آنها به عنوان جایگزین مناسبی برای قهوه ظاهر شدند. در حالی که چایهایی مانند ماچا حاوی کافئین هستند، متوجه شدم که مانند قهوه باعث ایجاد لرزش نمیشوند.
بنابراین هایلی و من فکر کردیم: چرا سعی نکنیم چیزی مشابه در سنگاپور بسازیم؟
در سال ۲۰۱۹، ما یک کسبوکار جانبی برای فروش ماچا بطری شروع کردیم. ما از مواد اولیه مرغوب مانند ماچا درجه تشریفاتی و شیر تازه استفاده کردیم، بنابراین طعم نوشیدنیها بیشتر شبیه نوشیدنیهای کافهای بود و کمتر شبیه چیزی بود که معمولاً در یک فروشگاه پیدا میکنید.
ما به عنوان وکلایی که تجربه تجاری نداشتیم، ریسکگریز بودیم. ما مقدار کمی سرمایه اولیه - حدود ۱۵۰۰ دلار - فقط برای انجام تحقیق و توسعه و تهیه اولین دسته از موجودی سرمایهگذاری کردیم.
درباره تغییر شغل از ما سؤال میشد
در ابتدا، برخی از مردم پرسیدند: "چرا باید وکیل باشید و چای بفروشید؟"
والدینم نیز از من در مورد هزینه فرصت شروع یک کسبوکار سؤال کردند. اما من نگران این نبودم که چقدر پول در میآورم. من به چیزی علاقه داشتم، معتقد بودم که با آن میتوانم شکوفا شوم.
کسبوکار قوی شروع شد. همهگیری منجر به افزایش تقاضا برای تجارت الکترونیک شد و نوشیدنیهای بطری ما به خوبی به فروش رفت. آن زمان بود که تصمیم گرفتم به اندازه کافی خوب عمل میکنیم که من استعفا دهم و به طور تمام وقت روی کسبوکار چای تمرکز کنم.
اما با رفع محدودیتهای همهگیری، تقاضا کاهش یافت و شاهد سقوط کسبوکار بودیم. ترسناک بود. این اولین تجربه ما با نوسانات بود - چیزی که از آن زمان یاد گرفتهایم با آن زندگی کنیم.
ما تصمیم گرفتیم از فروش لاته چای بطری به فروش پودر ماچا برای مصرفکنندگان برای تهیه لاته چای سالم در خانه تغییر جهت دهیم. کسبوکار ما که اکنون Crafti نام دارد، سالانه ۵۰ تا ۸۰ درصد از نظر درآمد رشد کرد. در پایان سال ۲۰۲۴، به درآمدی اندک ۷ رقمی رسیدیم.
ترکیب کسبوکار و ازدواج
وقتی شروع کردیم، تصمیم گرفتیم کسبوکار را به صورت جانبی اداره کنیم زیرا نمیخواستیم ریسک زیادی کنیم. ما باید وام مسکن و سایر هزینهها را در نظر میگرفتیم. بنابراین، حتی زمانی که من کارم را رها کردم تا این کار را به صورت تمام وقت انجام دهم، همسرم به کار در حقوق ادامه داد و به اداره کسبوکار به صورت جانبی کمک کرد.
اما در سال ۲۰۲۴، او کارش را رها کرد تا به صورت تمام وقت در Crafti کار کند. و من خوشحالم که توانستهایم آن را عملی کنیم.
ما مکمل خوبی برای یکدیگر هستیم. من نقش مدیریتیتری را بر عهده میگیرم و روی استراتژی تجاری بلندمدتتر کار میکنم در حالی که او نقش خلاقانهتری را بر عهده میگیرد.
من نمونههای زیادی از کسبوکارهای موفقی که توسط زوجها اداره میشوند دیدهام. مزیتها این است که زوجها اغلب دیدگاه مشترکی دارند و این هنگام اداره یک کسبوکار بسیار مهم است.
البته نکته بد این است که گاهی اوقات اختلافاتی وجود دارد.
یادگیری مدیریت اختلافات، رابطه ما را تقویت کرده است. ما هنوز پدر و مادر نشدهایم، اما معتقدم شباهتهایی با والدین دارد از این نظر که یک پروژه مشترک بین ما است. بسیاری از زوجها به من گفتهاند که والدین شدن آنها را به هم نزدیکتر کرده است و من به کسبوکارمان به همین شکل نگاه میکنم.
ماچا به عنوان یک برنامه بلند مدت
ما از کسبوکارمان راضی هستیم و برنامهای برای بازگشت به حقوق نداریم.
نکتهای که در مورد اداره یک کسبوکار وجود دارد این است که میتوانید روی کاغذ سود داشته باشید، اما ممکن است پول نقد در بانک نداشته باشید، زیرا باید دوباره در کسبوکار خود سرمایهگذاری کنید. پس از پنج سال، اکنون به خودمان همان مقداری را پرداخت میکنیم که در مشاغل قبلی خود دریافت میکردیم.
بزرگترین تغییر این است که من کسی را داشتم که در شرکت حقوقی من را به جلو هل دهد. اما اکنون، همسرم و من مسئول اطمینان از انجام کارها هستیم. در طول سالها، به تیمی ۱۰ نفره رسیدهایم و در یک فضای کار اشتراکی کار میکنیم.
با این حال، من احساس رضایت بیشتری میکنم. قبلاً مشتاقانه منتظر کار نبودم. اما اکنون، هر زمان که من و همسرم به تعطیلات میرویم، نمیتوانیم صبر کنیم تا برگردیم و کارها را انجام دهیم.