تدریجاً این واقعیت در حال جا افتادن است. اروپا باید بتواند بدون کمک آمریکا از خود دفاع کند. از فریدریش مرتس، صدراعظم احتمالی بعدی آلمان، تا امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه و مدافع دیرینه "خودمختاری استراتژیک"، سیاستمداران خواستار افزایش هزینههای دفاعی هستند. این درخواستها خوشایند و در واقع بسیار دیرهنگام است. مشکل این است که تاکنون هیچ یک از این سیاستمداران ایدههای زیادی در مورد اینکه قرار است پول آن از کجا تأمین شود، ارائه نکردهاند.
در حال حاضر، کشورهای عضو اتحادیه اروپا سالانه حدود ۳۲۵ میلیارد یورو (۳۴۰ میلیارد دلار) برای دفاع هزینه میکنند که حدود ۱.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی این بلوک است. این میزان هنوز، سه سال پس از جنگ در اوکراین، کمتر از هدف ۲ درصدی است که ناتو پس از الحاق غیرقانونی کریمه و اشغال منطقه دونباس شرقی توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ برای اعضای خود تعیین کرد. گونترام ولف از بروگل، یک اندیشکده در بروکسل، و الکس بوریلکوف از دانشگاه لوفانا لونبورگ، نیاز فوری را ۳.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی محاسبه میکنند تا اروپا بتواند بدون آمریکاییها از خود دفاع کند—و در بلندمدت The Economist فکر میکند که هزینهها باید بیشتر شبیه ۴-۵ درصد باشد. حتی رقم ۳.۵ درصد نیز شکافی معادل ۱.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی را برای پر کردن باقی میگذارد.

هزینههای اروپا برای حمایت از اوکراین نیز به همان اندازه ناچیز است. از ژانویه ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن ۱۱۳ میلیارد یورو در کمکهای مالی، نظامی و بشردوستانه هزینه کردهاند که معادل کمی بیش از ۰.۲ درصد از تولید ناخالص داخلی آنها در هر یک از این سه سال است، طبق دادههای مؤسسه کیل، یک اندیشکده، و محاسبات اضافی توسط The Economist. برای اینکه اروپا جایگزین حمایت آمریکا شود، در صورت قطع آن، اتحادیه اروپا باید سهم خود را تقریباً به همان میزان افزایش دهد. ۰.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی که باید سالانه برای اوکراین هزینه شود، تنها نیمی از سطحی است که دانمارک در حال حاضر برای این کشور جنگزده هزینه میکند و تقریباً برابر با کاری است که فنلاند انجام میدهد (به نمودار مراجعه کنید). این نشان میدهد که این امر ممکن است و حمایت از اوکراین تنها بخش کوچکی از وظیفه بسیار بزرگتر تقویت هزینههای دفاعی خود اروپا است.
سه راه برای یافتن ۱.۹ درصد اضافی از تولید ناخالص داخلی وجود دارد که برای افزایش هزینههای دفاعی به ۳.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی در سال و همچنین جایگزینی حمایت آمریکا مورد نیاز است. اولین راه، کاهش هزینهها در جاهای دیگر و/یا افزایش مالیات است. اما رتبهبندی جهانی کشورهای دارای بالاترین مالیات در جهان تحت سلطه کشورهای اروپایی است، بنابراین افزایش بیشتر ایده بدی (و نامحبوبی) به نظر میرسد. اقتصادهای منطقه یورو حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف رفاه، بازنشستگی و حمایتهای اجتماعی میکنند، اما کاهش هزینههای اجتماعی نیز به همان اندازه نامحبوب خواهد بود. بسیاری از کشورها در حال حاضر تحت فشار هستند تا برای کاهش کسری بودجه خود، هزینهها را کاهش دهند یا مالیاتها را افزایش دهند. فرانسه، با برخی از بالاترین هزینههای اجتماعی در اروپا، قبلاً متعهد شده است که کسری بودجه خود را از ۶.۱ درصد در سال ۲۰۲۴ به ۴ درصد تا سال ۲۰۲۷ کاهش دهد. در آلمان، یک دولت ائتلافی سال گذشته سقوط کرد زیرا نتوانست بر سر کاهشهای کافی به توافق برسد و دولت جدید نیز مطمئناً به همین ترتیب تلاش خواهد کرد. تحت فشار قرار دادن بیشتر بودجههای ملی برای تقویت دفاع از نظر سیاسی دردناک خواهد بود.

گزینه دوم استقراض است. کشورها میتوانند کسری بودجه خود را برای مدتی افزایش دهند و با تعدیل قوانین مالی بلوک موافقت کنند. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، "بند فرار" برای سرمایه گذاریهای دفاعی را پیشنهاد کرده است. اما این قوانین چنین مقرراتی ندارند، بنابراین نیاز به یک اصلاح بحثبرانگیز دیگر خواهد بود. لوکاس گوتنبرگ از بنیاد برتلسمان، یک اندیشکده، استدلال میکند: "هنوز طرز فکر این است که یک استثنای اضطراری وجود دارد که محافظها را از بین میبرد." آلمان قبلاً اشاره کرده است که هر گونه استثنا در قوانین فقط برای کشورهایی اعمال میشود که بیش از ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع میکنند. این امر ایتالیا و اسپانیا را مستثنی میکند. لوئیس گاریکانو از مدرسه اقتصاد لندن میگوید: "من نمیتوانم تصور کنم که اسپانیا بیش از ۲ درصد صرف دفاع کند." "اسپانیاییها، دور از تجاوز روسیه، همچنان نگران جنگ نیستند."
گزینه سوم این است که هزینههای دفاعی از طریق اتحادیه اروپا تأمین شود. پس از شیوع همهگیری، صندوق بازیابی ۸۰۶ میلیارد یورویی این بلوک این مفهوم را پیشگام کرد. اتحادیه اروپا بدهی را بر عهده میگیرد که باید از بودجه اتحادیه اروپا تأمین و بعداً بازپرداخت شود. اما مشکلاتی وجود دارد. ایجاد چنین صندوقی نیاز به اتفاق آرا دارد و کشورهای طرفدار روسیه مانند مجارستان و اسلواکی احتمالاً اعتراض خواهند کرد، اگرچه ممکن است برای این کار تحت فشار قرار گیرند. این امر بار بدهی کل بلوک را افزایش میدهد، حتی اگر چنین بدهی در آمار ملی محاسبه نشود. و اتحادیه اروپا باید توافق کند که آن را برای چه چیزی و به نفع چه کسی هزینه کند. این کار زمان میبرد.
برای پر کردن شکاف ۱.۹ درصد از تولید ناخالص داخلی، همه گزینهها را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، دولتهای ملی میتوانند بودجه خود را سختتر کنند و هزینههای دیگر را کاهش دهند تا هزینههای دفاعی و حمایت از اوکراین را به میزان ۰.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی در سال افزایش دهند. این امر شکافی "فقط" حدود ۸۵۰ میلیارد یورو بین امروز و سال ۲۰۳۰ باقی میگذارد که باید از ترکیبی از کسری بودجه ملی بالاتر و بدهی بیشتر اتحادیه اروپا تأمین شود و تأثیر زیادی بر چرخه بودجه هفت ساله بعدی اتحادیه اروپا داشته باشد. پس، زمان آن فرا رسیده است که طرفداران خودمختاری اروپا، مانند آقای مکرون و آقای مرتس، استدلالهایی را برای کاهش هزینههای رفاهی و یارانههای کشاورزی ارائه دهند و زمینه را برای ادغام مالی بیشتر در اتحادیه اروپا آماده کنند. تا آن زمان، درخواستهای آنها برای خودمختاری استراتژیک فقط حرف مفت است. ¦
این مقاله در بخش اروپای نسخه چاپی با عنوان "بهای امنیت" منتشر شد.