تصویرسازی از آکشیتا چاندرا / آتلانتیک. منبع: گتی.
تصویرسازی از آکشیتا چاندرا / آتلانتیک. منبع: گتی.

حمله به حق شهروندی بدو تولد آزمون بزرگی برای قانون اساسی است

آیا متن به همان معنایی است که به وضوح بیان می کند؟

هدف از متمم چهاردهم این بود که یک بار برای همیشه مسئله شهروندی نژادی را حل کند و برای همیشه از تسلط یک طبقه از مردم توسط طبقه دیگر جلوگیری کند. فرمان اجرایی دونالد ترامپ که مدعی پایان دادن به حق شهروندی بدو تولد است، تلاشی برای معکوس کردن یکی از نتایج جنگ داخلی است، با ایجاد یک طبقه فرودست دائمی از افراد بی تابعیت که هیچ حقی برای دفاع از خود ندارند.

در سال 1856، در تصمیم بدنام دِرِد اسکات که اعلام کرد سیاه پوستان نمی توانند شهروندان آمریکایی باشند، قاضی ارشد راجر تانی نوشت که سیاه پوستان به عنوان "یک طبقه فرودست و پست تر از انسان ها"، "هیچ حقی ندارند که مرد سفیدپوست مجبور به احترام به آن باشد." بله، اعلامیه استقلال اظهار داشته بود که "همه انسان ها برابر آفریده شده اند"، اما "نژاد آفریقایی برده شده قرار نبود شامل آن شود."

فردریک داگلاس، که استدلال می کرد قانون اساسی برده داری را تحریم نمی کند، به تصمیم تانی پاسخ داد و گفت که می توان از برده داری در قانون اساسی دفاع کرد فقط "با بی اعتبار کردن و دور انداختن با ارزش ترین قواعد تفسیر حقوقی به عنوان بی ارزش؛ با نادیده گرفتن قرائت واضح و عقل سلیم خود ابزار؛ با نشان دادن اینکه قانون اساسی به معنای آنچه می گوید نیست و آنچه را که نمی گوید می گوید، با فرض اینکه قانون اساسی مکتوب باید در پرتو یک درک پنهانی و نانوشته از تدوین کنندگان آن تفسیر شود، که این درک به نفع برده داری اعلام شده است." چقدر آشنا به نظر می رسد.

فرمان اجرایی ترامپ نیز به همین ترتیب قانون اساسی را با حکم تغییر می دهد، چیزی که رئیس جمهور به سادگی اختیار انجام آن را ندارد. این فرمان، که مدعی است فرزندان متولد شده در ایالات متحده از مهاجران غیرمجاز را از شهروندی مستثنی می کند، بیان می کند که چنین کودکانی "مشمول صلاحیت" ایالات متحده نیستند و بنابراین در زبان متمم که شهروندی را به "همه افراد متولد یا تابع شده در ایالات متحده" گسترش می دهد، گنجانده نشده اند. این به خودی خود هیچ معنایی ندارد - همانطور که آماندا فراست، حقوقدان، اوایل این ماه نوشت، "مهاجران بدون مدرک باید از تمام قوانین فدرال و ایالتی پیروی کنند. وقتی قوانین کیفری را نقض می کنند، زندانی می شوند. اگر غیرقانونی پارک کنند، جریمه می شوند." قاضی فوق محافظه کار فدرال جیمز سی. هو در سال 2006 مشاهده کرد که "متن، تاریخ، سابقه قضایی و تفسیر قوه مجریه تأیید می کند که بند شهروندی بیشتر کودکان متولد شده در ایالات متحده از اتباع خارجی، از جمله مهاجران غیرقانونی را شامل می شود."

به این ترتیب، فرمان اجرایی ترامپ در مورد حق شهروندی بدو تولد، آزمون اولیه ای برای قوه قضائیه فدرال و میزان تمایل قضات و دادرسان منصوب شده جمهوری خواه برای اصلاح قانون اساسی از جایگاه خود فقط برای دادن آنچه ترامپ می خواهد است. آنها حداقل دو بار قبل از این کار را انجام داده اند، بار اول با نوشتن ممنوعیت متمم چهاردهم برای شورشیان در شرکت در انتخابات در قانون اساسی و بار دوم با تلاش برای محافظت از ترامپ در برابر پیگرد قانونی با اختراع مصونیت سلطنتی ریاست جمهوری از هیچ. اما پذیرش تلاش ترامپ برای لغو حق شهروندی بدو تولد عواقب مستقیمی برای میلیون ها نفر خواهد داشت، با باطل کردن این اصل که تقریباً هر کسی که در اینجا متولد می شود، آمریکایی است.

در پی جنگ داخلی، سفیدپوستان جنوبی سعی کردند جامعه برده داری را که قبل از جنگ وجود داشت، علیرغم لغو برده داری در متمم سیزدهم، با اسلحه بازگردانند. جمهوری خواهان در کنگره متمم چهاردهم را برای تأمین شهروندی برابر و متمم پانزدهم را برای حمایت از حق رأی صرف نظر از نژاد تصویب کردند، متمم هایی که برابری سیاسی و مدنی را تضمین می کردند. متمم های جنگ داخلی، کار حزب جمهوری خواه، سنگ بنای دموکراسی چند نژادی در ایالات متحده است. علی رغم این دستاورد تاریخی، در حدود 80 سال گذشته، حزب لینکلن تلاش های خود را معطوف به لغو یا باطل کردن آنها کرده است.

اریک فونر، مورخ، در بنیانگذاری دوم، تاریخچه متمم های جنگ داخلی، می نویسد: "حق شهروندی بدو تولد، که با آن متمم چهاردهم آغاز می شود، که به عنوان بخشی از تلاش برای پاکسازی ایالات متحده از میراث برده داری تصویب شده است، بیانیه ای شیوا در مورد ماهیت جامعه آمریکا، نیروی قدرتمندی برای جذب فرزندان مهاجران و رد تاریخ طولانی نژادپرستی باقی می ماند"، اگرچه او محتاط است که خاطرنشان کند که این اصول همیشه توسط دولت رعایت نمی شد - جیم کرو و بازداشت ژاپنی ها نمونه های آشکار هستند. حق شهروندی بدو تولد "رد چشمگیری از سنت قدرتمند برابرسازی شهروندی با سفیدی بود، دکترین که از ابتدا در روند تابعیت گنجانده شده و توسط دیوان عالی کشور در دِرِد اسکات به قانون اساسی تبدیل شد."

این جدایی شهروندی آمریکایی از سفیدی، یکی از بخش‌های متمم چهاردهم بود که دموکرات‌ها، در آن زمان حزب برتری سفیدپوستان، بیش از همه از آن متنفر بودند. فونر می نویسد: "اعضای دموکرات کنگره بارها ملیت آمریکایی را با 'نژاد قفقازی' معرفی کردند، اصرار داشتند که دولت 'برای مردان سفیدپوست ساخته شده است' و به گسترش 'مزایای' شهروندی آمریکایی به 'سیاه پوستان، کولی ها و سرخپوستان' اعتراض کردند."

متفکران مهاجرتی ترامپ هم همین طور می بینند. استیون میلر، مسئول امور مهاجرت ترامپ، در ایمیل‌هایی با خبرنگاران محافظه‌کار، مقالات حمله کننده به لغو محدودیت های نژادپرستانه در مورد مهاجرت در سال 1965 را که در سال 1921 تصویب شده بود و هدف آن جلوگیری از ورود افراد غیر سفیدپوست، اروپایی های جنوبی و شرقی و یهودیان بود، تحسین کرد. این قوانین بار دیگر شهروندی آمریکا را از نظر نژادی تعریف کردند و به نازی ها الهام بخشیدند. پایان این محدودیت ها به این معنی بود که مهاجران غیر سفیدپوست بیشتری قادر به کسب شهروندی در ایالات متحده شدند، پدیده ای که محافظه کاران آن را "جایگزینی بزرگ" نامیده اند، با قرض گرفتن مفهومی از منابع برتری طلب سفیدپوستان. این که ائتلاف ترامپ اکنون شامل افرادی است که توسط سیاست های مهاجرتی مورد ترجیح میلر از ورود منع می شدند، این واقعیت را تغییر نمی دهد که مشاوران مهاجرتی ترامپ کاهش سهم سفیدپوستان از جمعیت را یک رویداد آخرالزمانی می دانند که باید معکوس شود. تصادفی نیست که این پروژه با ابطال زبان قانون اساسی که شهروندی را صرف نظر از نژاد یا کشور مبدأ تضمین می کند، آغاز می شود.

جمهوری خواهان در چند سال گذشته پیشرفت های چشمگیری در بین رای دهندگان غیر سفیدپوست داشته اند. دلایل آنها برای حمایت از ترامپ نه قصد همراهان او را تغییر می دهد و نه اثرات سیاست های او را. لغو موفقیت آمیز حق شهروندی بدو تولد به این معنا خواهد بود که حزب به اصطلاح طرفدار زندگی، طبقه ای از نوزادان بی تابعیت، یک طبقه سایه ای که عمدتاً توسط قانون محافظت نمی شوند، ایجاد می کند. این امر مستلزم آن است که آمریکایی ها بارها و بارها شهروندی خود را ثابت کنند و آنها را در معرض خطاهای اداری قرار دهد که می تواند اثبات وضعیت آنها را به خطر بیندازد. این بارها احتمالاً به طور نامتناسبی بر روی افرادی غیر سفیدپوستی که ترامپیست ها آنها را "جایگزین کننده" خود می دانند، صرف نظر از اینکه چقدر مشتاق ترامپ باشند، اعمال می شود.

از زمان ظهور ترامپ، این ایده به حاشیه رانده شده که متمم چهاردهم به فرزندان مهاجران غیرقانونی شهروندی نمی دهد، در میان محافظه کاران بلندپروازی که اصول انعطاف پذیرشان به آنها اجازه می دهد خود را مطابق با هوس های ترامپ شکل دهند، محبوبیت پیدا کرده است. تا نوامبر 2024، هوی که پیش از این یک مقاله حقوقی مفصل در رد چنین نظریه هایی نوشته بود، به یک قاضی پر سر و صدای طرفدار ترامپ تبدیل شده بود. او با احتیاط گام های خود را پس گرفت و اصرار کرد که بند حق شهروندی بدو تولد در مورد "تهاجم" مهاجران صدق نمی کند و نکات مورد بحث فاکس نیوز را جایگزین استدلال حقوقی کرد.

این سطح از احترام به قانون اساسی است که می توان از حقوقدانان محافظه کار در دوران ترامپ انتظار داشت. هر چه ترامپ بگوید درست است. آنچه که تدوین کنندگان اصلی متمم چهاردهم درک کردند این بود که ضروریات دموکراسی چند نژادی چیزی بیش از تعظیم و کرنش در برابر این نوع بی قانونی می طلبد. در حال حاضر، به نظر نمی رسد رهبری سیاسی هیچ یک از احزاب برای این کار آماده باشد.