آواتارهای «انرژی مردانه»، در جهت عقربه‌های ساعت از چپ: پادکستر جو روگان، مدیرعامل متا مارک زاکربرگ، بازیگر مایکل داگلاس در «سقوط»، مدیرعامل تسلا ایلان ماسک، و بازیگر کارول اوکانر در نقش آرچی بانکر در «همه در خانواده». عکس: دانا اسمیت
آواتارهای «انرژی مردانه»، در جهت عقربه‌های ساعت از چپ: پادکستر جو روگان، مدیرعامل متا مارک زاکربرگ، بازیگر مایکل داگلاس در «سقوط»، مدیرعامل تسلا ایلان ماسک، و بازیگر کارول اوکانر در نقش آرچی بانکر در «همه در خانواده». عکس: دانا اسمیت

آیا مردان سفیدپوست بالاخره می‌توانند از شکایت دست بردارند؟

جو روگان در سال 2024 گفت: «در نهایت به جایی می رسد که مردان سفیدپوست راست نمی توانند صحبت کنند.
جو روگان در سال ۲۰۲۴ گفت: «در نهایت به جایی می‌رسد که مردان سفیدپوست صاف نمی‌توانند صحبت کنند.» عکس: mark j. rebilas/USA TODAY Sports
افسران پلیس دیترویت در ماه مه 1975 به تبعیض معکوس اعتراض می کنند
افسران پلیس دیترویت در ماه مه ۱۹۷۵ به «تبعیض معکوس» اعتراض می‌کنند. عکس: Walter P. Reuther Library, Archives of Labor and Urban Affairs, Wayne State University
کارول اوکانر در نقش آرچی بانکر آزرده خاطر در سریال تلویزیونی 'همه در خانواده'.
کارول اوکانر در نقش آرچی بانکر آزرده خاطر در سریال تلویزیونی 'همه در خانواده'. CBS Photo Archive/Getty Images
کاهش مشاغل تولیدی در دهه 1970 به معنای فرصت های اقتصادی کمتری برای مردان بود.
کاهش مشاغل تولیدی در دهه ۱۹۷۰ به معنای فرصت‌های اقتصادی کمتری برای مردان بود. H. Armstrong Roberts/ClassicStock /Getty Images
برد پیت در 'باشگاه مبارزه'، 1999.
برد پیت در 'باشگاه مبارزه'، 1999. 20th Century Fox/Everett Collection
مایکل داگلاس در 'سقوط'، 1993.
مایکل داگلاس در 'سقوط'، 1993. Warner Bros/Everett Collection

دنیای مردان پیروز شد. پادکسترهای مرد در صدر جدول‌ها قرار دارند. مارک زاکربرگ از متا اعلام می‌کند که شرکتش به «انرژی مردانه‌تر» نیاز دارد. ایلان ماسک پستی را به اشتراک می‌گذارد که می‌گوید فقط «مردان با موقعیت بالا» باید کشور را اداره کنند. کاخ سفید سیاست‌های تنوع، برابری و شمول (DEI) را از بین می‌برد و چندین شرکت، از تارگت گرفته تا مک‌دونالدز نیز همین کار را می‌کنند.

خب، آقایان، آیا بالاخره از شکایت دست خواهید کشید؟

در سال ۲۰۲۱، جو روگان به طور مشهوری گفت: «در نهایت به جایی می‌رسد که مردان سفیدپوست صاف نمی‌توانند صحبت کنند… به اینجا می‌رسد که «شما اجازه ندارید بیرون بروید»… شوخی نمی‌کنم. واقعاً به آنجا خواهد رسید، اینقدر دیوانه‌وار است.» اما شکایت روگان در واقع شکایتی قدیمی است که هر دهه یا بیشتر از ۵۰ سال به عنوان یک فراخوان جمعی منفجر شده است. مردان سفیدپوست دیگران را به خاطر از دست دادن شغل، شکست‌های تحصیلی، مشکلات اقتصادی و اعتیاد به مواد مخدر سرزنش کرده‌اند.

همیشه تقصیر کس دیگری است. معلوم می‌شود که مرد سفیدپوست قدرتمند، گل بسیار ظریفی است.

یک مدیر بازنشسته بازاریابی در یک داستان روی جلد نیوزویک در سال ۱۹۹۳ اعلام کرد: «مرد سفیدپوست مورد آزار و اذیت ترین فرد در ایالات متحده است.» این مجله فهرستی از گلایه‌های مردان سفیدپوست را فهرست کرد: فرهنگی که آنها را شیطانی می‌کند، برنامه‌های تنوع که افسارگسیخته شده‌اند، زنان و سیاه‌پوستان مشاغلی را به دست می‌آورند که حق آنها بود. گزارش داد: «این لحظه عجیبی برای یک مرد سفیدپوست است.» «ناگهان مردان سفیدپوست آمریکایی توسط فمینیست‌ها، چندفرهنگ‌گرایان، پلیس‌های P.C.، کارفرمایان اقدام مثبت… احاطه شده‌اند، همه آنها یک چیز می‌گویند: تو پسر بدی بودی.»

آشنا به نظر می‌رسد؟

نژادپرستی و تبعیض جنسی به قدمت زمان است. اما اصطلاح «مرد سفیدپوست تحت ستم» اختراعی نسبتاً مدرن است که ریشه در پیروزی‌های حقوق مدنی و حقوق زنان در دهه ۱۹۶۰ دارد. اعتراضات و دادخواست‌ها به دنبال داشت، و مردان سفیدپوست آزرده‌خاطر زبان حقوق مدنی را برعکس کردند. جمعیتی از افسران پلیس سفیدپوست دیترویت در سال ۱۹۷۵ فریاد زدند: «صحبت از حقوق؛ ما هیچ حقی نداریم!»، در اعتراض به حکم دادگاه به نفع افسران نسبتاً کم سیاهپوست و زن اداره پلیس.

شخصیت تلویزیونی آرچی بانکر، آواتار مرد سفیدپوست تحت ستم، این روحیه را در قسمت ۱۹۷۴ «همه در خانواده» به تصویر کشید، زمانی که او از یک همکار زن که دستمزدش برابر با او بود شکایت کرد: «اگر قرار باشد همه چیز به تساوی ختم شود، چه فایده‌ای دارد که یک مرد تمام عمرش سخت کار کند و سعی کند به جایی برسد؟!»

این به معنای کم‌اهمیت جلوه دادن تغییرات اجتماعی واقعی در آن سال‌ها نیست. مشاغل تولیدی ایالات متحده در سال ۱۹۷۹ به اوج خود رسید؛ با کاهش آنها، مردان سفیدپوست بدون مدرک دانشگاهی فرصت‌هایی برای یک زندگی طبقه متوسط قوی از دست دادند. در همان زمان، زنان شروع به کسب مدارک دانشگاهی بیشتری نسبت به مردان کردند، زنان و افراد رنگین پوست بیشتری وارد نیروی کار شدند و جمعیت آمریکا به طور کلی از نظر قومی متنوع‌تر شد.

اما بیایید این تغییرات را در چشم‌انداز قرار دهیم: مردان سفیدپوست هنوز از تقریباً هر کس دیگری وضعیت بهتری داشتند. در دهه ۱۹۸۰، نرخ بیکاری برای مردان سفیدپوست کمتر از نیمی از نرخ بیکاری مردان سیاهپوست بود و مردان سفیدپوست به طور کلی هنوز از گروه‌های دیگر درآمد بیشتری داشتند.

با این حال، مرد سفیدپوست آزرده‌خاطر به بازگشت خود ادامه داد. او در دهه ۱۹۹۰ از یک لحظه اوج فرهنگی برخوردار بود، زمانی که توسط یک رکود اقتصادی، یک نیروی کار متنوع و تمرکز فزاینده بر آزار جنسی تهدید شد. همانطور که نیویورک تایمز در سال ۱۹۹۴ بیان کرد، مردان احساس می‌کردند که مورد هدف «انگشت اتهام فمینیستی» قرار گرفته‌اند. روی پرده، آنها از پدرسالار خردمند «پدر بهتر می‌داند» به احمق‌ها، مانند برنامه تلویزیونی «متأهل با فرزندان»، یا اراذل، مانند فیلم موفق «تلما و لوئیز» تبدیل شده بودند. آنها از فرهنگی که به نظر می‌رسید زنان و اقلیت‌ها را تکریم می‌کند در حالی که آنها را مسخره می‌کند، احساس توهین می‌کردند.

غم و اندوه آنها ژانر جدیدی از ادبیات بحران مردانه را به وجود آورد. قفسه‌های کتابفروشی‌ها مملو از عناوینی مانند «بی‌گناه»، «اسطوره‌های مردانگی» و «پایان مردانگی» بود. وارن فارل در کتاب پرفروش خود در سال ۱۹۹۳ با عنوان «اسطوره قدرت مردانه: چرا مردان جنس مصرف‌شدنی هستند» ادعا کرد که مردان «سیاهان جدید» هستند و استدلال کرد که قانون آزار جنسی یک «محیط خصمانه» برای مردان ایجاد می‌کند.

هنگامی که جمهوری خواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۱۹۹۴ کنترل مجلس نمایندگان را به دست گرفتند، یک تیتر در USA Today عبارت آشنای امروزی را ابداع کرد: «مردان سفیدپوست خشمگین: آرای آنها مسیر را برای حزب جمهوری‌خواه تغییر داد.» مرد سفیدپوست خشمگین حتی با فیلم «سقوط» در سال ۱۹۹۳، فانتزی انتقام خود را به دست آورد، که در آن مایکل داگلاس نقش یک کارگر دفاعی اخراج شده را بازی کرد. او که از «منسوخ» شدن خشمگین شده بود، به یک قتل‌عام مرگبار دست می‌زند و به هر کسی که سر راهش قرار می‌گیرد حمله می‌کند. فیلم با این سوال ناباورانه به پایان می‌رسد: «من آدم بدم؟»

برای روشن شدن، همه مردان سفیدپوست تبعیض جنسی، نژادپرست یا نالان نیستند، و نه همه - یا حتی بیشتر - به عقده آزار و اذیت مرد سفیدپوست اعتقاد دارند. اما تا دهه ۱۹۹۰، نمونه اولیه مردانه شکل گرفته بود و دوباره ظاهر می‌شد. به زودی او به یک عنصر ثابت در فرهنگ عامه تبدیل شد، که در فیلم «باشگاه مبارزه» در سال ۱۹۹۹ توسط تایلر دوردن، ضد قهرمان خشونت طلب براد پیت، تجسم یافت، که مردان را به عنوان «فرزندان میانی تاریخ، مرد. بدون هدف یا مکان… ما بسیار، بسیار عصبانی هستیم.»

مرد سفیدپوست ستمدیده دوباره پس از بحران مالی ۲۰۰۸ به شدت بازگشت، زمانی که مردان سفیدپوست تحصیل کرده دانشگاهی که از رکودهای قبلی به خوبی جان سالم به در برده بودند - حتی وال استریترها! - ناگهان ضربه خوردند. «مرد سفیدپوست به ساحل رانده شده» یک داستان روی جلد نیوزویک در سال ۲۰۱۱ را فریاد زد، که مصیبت‌های مردی را شرح می‌داد که «قبلاً شغل بزرگی داشت» اما اکنون «کاملاً شسته شده است و هیچ امیدی ندارد». در میان سایر اهانت‌ها، تهدیدی برای مردانگی مردان وجود داشت، به طوری که زنان مجبور بودند ساعات طولانی‌تری کار کنند و شوهران در اتاق خواب احساس جذابیت کمتری داشتند.

با تسلط مردان سفیدپوست بر دولت، فرهنگ عامه، امواج رادیویی و فضای مغزی ما، این سوال مطرح می‌شود که چرا ذهنیت قربانی هنوز پابرجا است. این فریادها که DEI به نوعی زندگی مردان سفیدپوست را خراب کرده است، به ویژه با توجه به این که، همانطور که یک تحلیل اخیر وال استریت ژورنال نشان داد، ابتکارات تنوع شرکتی تأثیر نسبتاً کمی بر نیروی کار داشته است، گیج کننده است.

با این حال، مردان سفیدپوست هنوز اصرار دارند که توسط هیولای ترسناک DEI وحشت زده شده‌اند و آن را به خاطر همه چیز، از آتش سوزی‌های کالیفرنیا گرفته تا سقوط هواپیمای پوتوماک و فروپاشی پل فرانسیس اسکات کی سرزنش می‌کنند. و قدرتمندترین و ممتازترین آنها همچنان بلندترین شکایت‌ها را دارند.

واقعاً، بچه‌ها؟ دیگه کافیه.

Joanne Lipman مدیر ارشد محتوای سابق Gannett و سردبیر USA Today است. او نویسنده کتاب «بعدی! قدرت اختراع مجدد در زندگی و کار.»

عکس‌های تصویرسازی: در جهت عقربه‌های ساعت از چپ: Carmen Mandato/Getty Images; Kenny Holston/Press Pool; Warner Brothers/Everett Collection; Nathan Howard/Reuters; CBS/Getty Images