تصویرسازی از آتلانتیک. منبع: آنجلینا کاتسانیس / گتی.
تصویرسازی از آتلانتیک. منبع: آنجلینا کاتسانیس / گتی.

اوج احتمالی دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ

اوج احتمالی دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ

از زمانی که دونالد ترامپ به عنوان یک تهدید معتبر برای بازگشت به کاخ سفید ظهور کرد، حفاظ‌هایی که به نظر می‌رسید او را در دوره اول ریاست جمهوری‌اش مهار می‌کردند - سیاسی، قانونی، روانی - با سرعتی شگفت‌آور فرو ریختند. نامزدهای او از جلسات استماع تأیید صلاحیت خود عبور می‌کنند، از جمله برخی که صلاحیت لازم را ندارند و از نظر ایدئولوژیک افراطی هستند. غول‌های تجارت و رسانه به عنوان التماس‌کنندگان خود را به پای او می‌اندازند. او هنجارهای دیرینه را از بین برده و بدون شرم، از شرکت‌هایی که با دولت کار دارند، درخواست پرداخت رشوه می‌کند. (وال استریت ژورنال گزارش می دهد که پارامونت، که شرکت مادر آن برای ادغام به تایید ترامپ نیاز دارد، در حال بررسی حل و فصل یکی از دادخواست‌های بی‌اساس او است.) اقداماتی که حتی متحدانش زمانی آنها را غیرقابل تصور می‌دانستند، مانند آزاد کردن خشن‌ترین شورشیان 6 ژانویه که پلیس را کتک زده بودند، بار دیگر نوار عادی بودن را بازنشانی کرده است.

این نمایش‌های سلطه، بسیاری از منتقدان و حامیان ترامپ را متقاعد کرده است که دوره دوم او به شکلی کاملاً متفاوت از دوره اول عمل خواهد کرد. در جایی که زمانی او توسط "دولت پنهان" محدود می شد - یا، بسته به پیش‌فرض‌های سیاسی شما، توسط تلاش‌های کارمندان وظیفه‌شناس دولتی - ترامپ اکنون یک دولت کاملاً مطیع در اختیار خواهد داشت، همراه با نخبگان تجاری و رسانه‌ای که به تازگی مطیع شده‌اند. بنابراین، او قادر خواهد بود انواع اهداف سیاستی وحشیانه‌ای را که در دوره اولش محقق نشد، انجام دهد.

با این حال، اولین نشانه‌ها حاکی از آن است که این ممکن است فقط نیمی از حقیقت باشد. ترامپ به وضوح قلمرویی را در جنگ‌های فرهنگی به دست آورده است: او اکنون با افراد دهکده در حضور فیزیکی می‌رقصد، نه صرفاً با ضبط آهنگ معروف گروه. و وقتی صحبت از فرار از خودفروشی و سوء استفاده از قدرت به میان می آید، او بر سیستم تسلط یافته است. اما یک سیاستمدار و حزبی که برای تبلیغات و سرکوب مخالفان ساخته شده‌اند، به طور کلی ابزاری برای حکومت داری مؤثر ندارند. از نظر دستاوردهای سیاستی، دوره دوم ترامپ به خوبی می تواند به اندازه دوره اول ناامید کننده باشد.

ترامپ وعده یک انقلاب بزرگ را داده است. او در یک تجمع پیش از تحلیف اعلام کرد: «مردم آمریکا به ما اعتماد کرده اند و در عوض، ما بهترین روز اول، بزرگترین هفته اول و خارق العاده ترین 100 روز اول را در تاریخ ریاست جمهوری آمریکا به آنها خواهیم داد.» او تحلیف خود را "روز آزادی" نامید، دستور کار ورودی خود را "انقلاب عقل سلیم" نامید و لاف زد: "هیچ چیز مانع ما نخواهد شد." او پس از ادای سوگند در روز دوشنبه، مجموعه ای از دستورات اجرایی را در اقدامی امضا کرد که "شوک و وحشت" نام گرفته است.

این دستورات به چند دسته مختلف تقسیم می شوند. برخی واقعاً خطرناک هستند - بالاتر از همه، عفو دسته جمعی حدود 1500 متهم 6 ژانویه، که به طور قطعی نشان می دهد که قانون شکنی در خدمت براندازی انتخابات به نفع ترامپ تحمل خواهد شد. دیگران، از جمله خروج از سازمان بهداشت جهانی و انجماد انرژی بادی فراساحلی، پیامدهایی خواهند داشت اما شاید ماندگار نباشند - آنچه با دستور اجرایی قابل انجام است را می توان با آن خنثی کرد.

آنچه واقعاً قابل توجه است این است که بسیاری در دسته اقدامات نمادین جنگ فرهنگی یا اعلامیه های مبهم قصد قرار می گیرند. ترامپ مجموعه ای از "وضعیت های اضطراری" را در مورد مسائل مورد علاقه خود اعلام کرد، درست مانند جو بایدن. به نظر می رسد دستور او مبنی بر اعلام پایان شهروندی از طریق تولد، به دلایل قانون اساسی رد شود، اگرچه دیوان عالی کشور همیشه می تواند متن ظاهراً واضح متمم چهاردهم را مطابق میل خود تفسیر کند. او در حال تغییر نام کوهی در آلاسکا است - که در طی چهار سال، ممکن است دوباره تغییر نام داده شود، شاید به نام یکی از افسران پلیسی که تلاش شورش ترامپ را دفع کردند. او به دولت فدرال دستور داده است که رسماً فقط دو جنس، مرد و زن را به رسمیت بشناسد. یک مقام ورودی کاخ سفید گفت: «دیگر منوهای کشویی قوی و طولانی هنگام پرسیدن در مورد جنسیت نخواهید داشت.» اوه، فرم های پذیرش فدرال کوتاه تر خواهند بود!

در همین حال، ترامپ قبلاً بسیاری از وعده های بزرگ روز اول خود را در طول مبارزات انتخاباتی کاهش داده است. قبل از تصدی پست، به جنگ اوکراین پایان دهید؟ نیویورک تایمز گزارش می دهد که او «از زمان انتخابش هیچ تلاش جدی شناخته شده ای برای حل جنگ انجام نداده است.» چند ماه دیگر دوباره بپرسید. قیمت مواد غذایی را پایین بیاورید؟ بی خیال.

حامیان ترامپ احتمالاً متوجه شده بودند که برخی از وعده های کارزار او اغراق آمیز بوده است. با این حال، حتی با استانداردهای واقع بینانه، به نظر می رسد ترامپ برای تحقق برخی از بزرگترین اهداف اعلام شده خود آمادگی ندارد. سیاست داخلی مشخص او را در نظر بگیرید. ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری با صدای بلند وعده داد که پس از روی کار آمدن، تعرفه های جهانی هنگفتی را وضع کند. با این حال، حتی آن پیشنهاد همچنان نظری است. دستور اجرایی ترامپ در مورد تجارت دستور می دهد: «وزیر بازرگانی، با مشورت وزیر خزانه داری و نماینده تجاری ایالات متحده، باید علل کسری تجاری سالانه بزرگ و مداوم کشور ما در کالاها و همچنین پیامدهای اقتصادی و امنیت ملی و خطرات ناشی از چنین کسری را بررسی کرده و اقدامات مناسب را توصیه کند.» و سپس به صدور درخواست های جدی تر برای بررسی این موضوع می پردازد.

روسای جمهور همیشه با برنامه های کاملاً شکل گرفته وارد دفتر نمی شوند، اما ترامپ حتی مفاهیم یک طرح را نیز ندارد یا راهی برای حل تنش اساسی بین این باور خود که کشورهای خارجی باید تعرفه بپردازند و این واقعیت که تعرفه ها قیمت ها را برای آمریکایی ها افزایش می دهند. سند دیگری از کاخ سفید اعلام می کند: "همه آژانس ها اقدامات اضطراری را برای کاهش هزینه های زندگی انجام خواهند داد." چه اقداماتی؟ ما می توانیم کاملاً مطمئن باشیم که هیچ طرح مخفی برای رونمایی وجود ندارد.

هیچ یک از اینها به این معنی نیست که ترامپ هیچ کاری انجام نخواهد داد. حداقل، او مهاجرت را محدود خواهد کرد و کاهش مالیات پس‌روانه را امضا خواهد کرد. اما حتی موفقیت های سیاستی او نیز احتمالاً بذر یک واکنش ترموستاتیک را در افکار عمومی خواهد کاشت. آمریکایی‌ها در حالت انتزاعی طرفدار اخراج دسته‌جمعی هستند، اما وقتی به جزئیات فکر می‌کنند، حمایت‌شان کاهش می‌یابد. یک نظرسنجی آکسیوس نشان داد که اکثریت قاطع با جدا کردن خانواده‌ها، به کارگیری ارتش در حال خدمت برای یافتن مهاجران غیرقانونی و استفاده از بودجه نظامی برای اجرای سیاست‌های مهاجرت مخالف هستند. حتی برخی از متحدان سطح بالای ترامپ هشدار داده اند که اخراج های دسته جمعی باعث اختلال فوری اقتصادی خواهد شد.

دستور کار مالی ترامپ جایی است که خواسته های خیرخواهان ثروتمند او، ترجیحات رای دهندگانش و شرایط اقتصادی به شدت با هم برخورد خواهند کرد. دو رئیس جمهور جمهوری خواه قبلی که روی کار آمدند - جورج دبلیو بوش در سال 2001 و ترامپ در سال 2017 - تورم پایین و نرخ بهره پایین یا در حال سقوط را به ارث بردند. هر دو توانستند بدون مواجهه با هیچ هزینه اقتصادی کوتاه مدت، مالیات ها را کاهش داده و هزینه ها را افزایش دهند. ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود با اقتصادی مواجه است که در حالی که به طور هوشمندانه ای در حال رشد است، هنوز با نرخ بهره بالا نسبت به هنجار قبل از کووید دست و پنجه نرم می کند. اگر ترامپ دفترچه بازی قدیمی کاهش مالیات ها را در حال حاضر و نگرانی در مورد هزینه های بعدی را بازبینی کند، ممکن است متوجه شود که "بعداً" بلافاصله اتفاق می افتد.

یکی از پاسخ های این معضل، پرداخت هزینه های کاهش مالیات با کاهش عمیق هزینه های اجتماعی برای فقرا، یکی از اصلی ترین بودجه های گذشته جمهوری خواهان خواهد بود. با این حال، قدرت ترامپ در میان رای دهندگان کم درآمد، این مانور را به منبع بالقوه دیگری از واکنش تبدیل می کند. ماه گذشته، تیم کریگ از واشنگتن پست با رای دهندگان کم درآمد ترامپ در یک شهر فقیرنشین در پنسیلوانیا مصاحبه کرد که صادقانه باور دارند که او به مزایای آنها دست نخواهد زد.

در همین حال، برخی از حامیان برجسته ترامپ از اذعان به اینکه هیچ انتخاب سختی در انتظار نیست، خودداری می کنند. راس دوثات، ستون نویس نیویورک تایمز، در مصاحبه ای اخیر، نگرانی‌هایی را با مارک آندریسن، یکی از میلیاردرهای سیلیکون ولی که امیدوار است بر دستور کار داخلی ترامپ تأثیر بگذارد، مطرح کرد مبنی بر اینکه طرح های ایلان ماسک برای کاهش بودجه، رای دهندگان را بیگانه می کند. در پاسخ، آندریسن اصرار داشت که این پیشنهاد منعکس کننده "تحقیر مطلق مالیات دهنده" است و به جای درگیر شدن با مشکل، نسخه هایی از این جمله را تکرار کرد. خود ماسک اخیراً هدف خود را برای کاهش 2 تریلیون دلاری از بودجه به تنها 1 تریلیون دلار کاهش داده است. وقتی مغزهای این عملیات اعداد گرد خودسرانه را انتخاب می کنند و سپس آنها را خودسرانه اصلاح می کنند، فرد شروع به زیر سوال بردن درک آنها از چالشی که با آن روبرو هستند می کند.

اینکه آیا ترامپ برای عدم تحقق وعده های غیرواقعی - یا برای موفقیت در تحقق وعده های نامحبوب - بهایی سیاسی می پردازد یا خیر، یک سوال باز است. مشکلات سیاسی خود به خود ایجاد نمی شوند. آنها نیازمند یک اپوزیسیون پرانرژی و زیرک خواهند بود. و هدف اصلی مانورهای ترامپ برای ارعاب نخبگان شرکتی و رسانه ای، جلوگیری از واکنش منفی با به دست آوردن کنترل بر محیط اطلاعات است.

یکی از بزرگترین نقاط قوت ترامپ به عنوان یک سیاستمدار این است که دائماً اهداف سیاستی خود را به گونه ای بازتعریف می کند که هر کاری انجام دهد "برنده شدن" محسوب می شود. موفقیت این تاکتیک نشان دهنده وضعیت فکری تنزل یافته فرهنگ داخلی حزب جمهوری خواه است. جنبش محافظه‌کار دهه‌ها پیش نهادهایی مانند دانشگاه‌ها و رسانه‌های اصلی را رد کرد و شبکه ای از نهادهای متقابل وفادار خود را ساخت که واقعیت جایگزینی را می‌سازد. این امر به جمهوری خواهان کمک کرده است تا در مواجهه با فساد و سوء رفتار که در دوران گذشته، یک ائتلاف حاکم را از هم می پاشید، متحد بمانند. (امروزه، واترگیت فقط یک شکار جادوگر دیگر خواهد بود.) اما انگیزه برای نادیده گرفتن تخصص و انتقاد، توانایی جمهوری خواهان را برای انجام تحلیل عینی نیز از بین برده است. دو دولت جمهوری خواه گذشته بر این اساس به فاجعه ختم شدند، زیرا رئیس جمهور دولتی از درباریان ساخته بود که باورهای از پیش موجود او را، چه در مورد سلاح های کشتار جمعی و عراق یا کووید و اقتصاد، چاپلوسی می کردند.

هیچ یک از آن آسیب شناسی ها از بین نرفته است. برعکس، GOP دوران MAGA بیش از هر زمان دیگری فرقه گرا شده است. تلاش نادر و ضعیف برای دور کردن ترامپ از تصمیمات بد معمولاً در چاپلوسی فروتنانه دفن می شود. ریاست جمهوری ترامپ، بنا به تعریف، یک عصر طلایی خواهد بود، زیرا ترامپ در تمام آن دوره رئیس جمهور خواهد بود. اما این معیار زوال متحدانش است که آنها آماده اند هر موضعی را که او در نهایت اتخاذ کند، به آن سلام کنند.

ترامپ ترس را در حزب خود و روسای شرکت های آمریکایی ایجاد کرده است. تحلیف او نمایشی از تسلط بود، نشانه ای که هیچ کس جرات مخالفت با خواسته های او را نخواهد داشت. اما رهبری که توسط چاپلوسان احاطه شده باشد نمی تواند توصیه هایی را دریافت کند که برای جلوگیری از خطای فاجعه بار و نشان دادن اینکه متحدانش می توانند از دولت او ثروتمند شوند، دعوت به رسوایی کند. ترامپ در نمایش تحلیف خود از سلطه و ارعاب، بذر شکست خود را می کاشت.