تصویرسازی: پیتر شرانک
تصویرسازی: پیتر شرانک

کدام اروپایی باید با ترامپ و پوتین مقابله کند؟

مکرون، توسک، کاستا: نامزدهای این شغل جهنمی

هنری کیسینجر، گذشته از صدای بم و تلاش‌هایش برای تنظیم مجدد جهان مانند قطعات تتریس، شاید بیشتر به خاطر چیزی شناخته شود که احتمالاً هرگز نگفته است: اینکه او هرگز نتوانست بفهمد برای صحبت با اروپا با چه کسی تماس بگیرد. سؤالی که برای اولین بار (نه) در دوران تلفن‌های چرخشی مطرح شد، در عصر زوم بی‌پاسخ مانده است. زمان آن فرا رسیده است که اروپا یک مذاکره‌کننده واحد برای دنیای خارج معرفی کند. به زودی، تحت شرایطی که هنوز مشخص نیست، مذاکرات صلح بر سر جنگ در اوکراین ممکن است انجام شود. با توجه به آنچه در خطر است، اروپا به شدت - و به طور موجه - خواهان حضور در این مذاکرات است. اما برای اینکه در این مذاکرات شرکت داده شود، باید کسی را معرفی کند که بتواند برای عکس گرفتن با ولادیمیر پوتین (نماینده منافع رژیم مستبد روسیه) و دونالد ترامپ (نماینده منافع دونالد ترامپ) و شاید ولودیمیر زلنسکی (اوکراین) آماده شود. در نظر برخی جناح‌ها، مشخص کردن اینکه چه کسی نمی‌تواند در صندلی اروپا بنشیند آسان است. پیدا کردن نام کسی که بتواند، دشوار است.

با وجود 40 و چند کشور که به ندرت در مورد چیزی توافق دارند، پاسخ معمول این است که اروپا افراد متعددی را برای نمایندگی از منافع خود بفرستد. اما این بار این گزینه وجود نخواهد داشت. چه بهتر و چه بدتر (بیشتر بدتر)، آقای ترامپ نیروی محرکه این مذاکرات است، آغازین مراحل آن - بدون هیچ ورودی یا نمایندگی از اوکراین و اروپا - در عربستان سعودی آغاز شده است. اگر او تصمیم بگیرد اصلاً اروپا را وارد کند، بعید است که بیش از یک صندلی به آن بدهد. اوکراین از اروپا خواسته است که یک نام واحد پیدا کند، اما از گفتن اینکه چه کسی ممکن است باشد، خودداری کرده است.

کمترین پاسخ بحث‌برانگیز ممکن است این باشد که به مقامات ارشد اتحادیه اروپا مراجعه شود. یکی از "رئیس جمهورهای" آن (بسیار زیاد است)، رئیس شورای اروپا، قرار است اتحادیه اروپا را در سطح رئیس دولت نمایندگی کند. اما منصوب کردن آنتونیو کاستا، رئیس فعلی، بریتانیا را منزوی می‌کند، یک منبع اصلی حمایت از اوکراین که دیدگاه‌هایش به سختی می‌تواند توسط یکی از بزرگان اتحادیه اروپا نمایندگی شود. آقای کاستا، نخست‌وزیر سابق پرتغال، طبیعتاً یک اپراتور پشت پرده است. بر عهده گرفتن شغل نماینده مانع از کار روزانه‌اش در ریاست جلسات سران اتحادیه اروپا می‌شود، که یک جلسه اضطراری آن برای 6 مارس برنامه‌ریزی شده است. این کمک نمی‌کند که طرفداران ترامپ نهادهای اتحادیه اروپا را تحقیر می‌کنند و آنها را یک لکه عمیق دولتی فراملی می‌دانند که برای DOGE آماده است. این موضوع همچنین اورسولا فون در لاین، یکی دیگر از روسای اتحادیه اروپا (کمیسیون اروپا) را رد می‌کند.

یک نامزد واضح برای مقام اروپایی، یکی از رهبران ملی آن خواهد بود. زمانی این شغل به آنگلا مرکل، صدراعظم ثروتمندترین کشور اروپا و واسطه سخت‌ترین مصالحه‌های آن برای بیش از یک دهه، می‌رسید. اما ماه‌ها طول می‌کشد تا جانشین احتمالی او، فردریک مرتس، پس از انتخابات 23 فوریه، یک ائتلاف را سرهم‌بندی کند، و او کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.

دومین کشور بزرگ اروپا فرانسه است. امانوئل مکرون ادعای قوی برای شغل آقای اروپا دارد. او در دوره اول ریاست جمهوری خود با آقای ترامپ معامله کرد و در دیدار با او در کاخ سفید در 24 فوریه نشان داد که رابطه خوبی وجود دارد. مانند روسیه و آمریکا، فرانسه یک قدرت مسلح هسته‌ای با یک کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل است. دیدگاه آقای مکرون مبنی بر اینکه اروپا به "خودمختاری استراتژیک" نیاز دارد، یعنی از آمریکا، با توجه به رویدادهای اخیر، دوراندیشانه به نظر می‌رسد. آشفتگی سیاسی در داخل کشور به طور متناقضی به آقای مکرون زمان بیشتری می‌دهد تا روی امور خارجی تمرکز کند. نقص اصلی او این است که بازها در شمال و مرکز اروپا به او اعتماد چندانی ندارند، به ویژه در مورد روسیه، که او می‌خواست قبل از سال 2022 یک "گفتگوی استراتژیک" در مورد امنیت با آن باز کند. آقای مکرون تلاش‌هایی برای تعامل با آن کشورها انجام داده است، و گاهی اوقات به اندازه آنها تندرو به نظر می‌رسد - به عنوان مثال، در میان اولین کسانی بود که پیشنهاد کردند نیروهای اروپایی باید به اوکراین اعزام شوند.

کسانی که با آقای مکرون مخالف هستند ممکن است دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان و رئیس سابق شورای اروپا را انتخاب کنند. کشور او تهدید روسیه را به شدت درک می‌کند. این کشور بیشترین (به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی) را در دفاع از هر کشور ناتو هزینه می‌کند، که به خوبی با طرفداران ترامپ بازی می‌کند. اما لهستان اعزام نیرو به اوکراین را رد کرده است و روابطی گاهی تند با رهبری آن دارد. آقای توسک در حالی که آقای ترامپ از قدرت خارج بود، نابخردانه او را تحقیر کرد. او نظارت بر سیاست خارجی را با رئیس جمهور لهستان تقسیم می‌کند، که در ماه ژوئن جایگزین خواهد شد و ممکن است دیدگاه‌های آقای توسک را نداشته باشد. لهستانی مشکلی متضاد با مشکل آقای مکرون دارد: اروپایی‌های غربی نمی‌خواهند به تندروترین عضو خود اجازه دهند تا از طرف آنها عمل کند.

در مورد سایر رهبران کشورهای بزرگ چطور؟ اسپانیا از اوکراین دور است و نخست‌وزیر آن، پدرو سانچز، در میان حامیان پر سر و صدایش نیست. سر کی‌یر استارمر فکر می‌کند بریتانیا می‌تواند "پل" با آمریکا باشد، اما برگزیت آن را در اروپا منزوی کرده است. جورجیا ملونی یک متحد ایدئولوژیک رئیس جمهور آمریکا است. اما او هنوز باید حل کند که چگونه هم طرفدار اوکراین و هم طرفدار ترامپ باشد. فرستادن یک رهبر محترم از یک کشور کوچکتر، مانند پتر پاول، یک ژنرال بازنشسته که رئیس جمهور چک شده است، زمانی یک سازش معمول اروپایی بود. آقای ترامپ بدون شک با تحقیر انتخاب اجماعی، روند کار را آغاز می‌کند. ("این یارو اصلاً کیه؟")

برخیز، آقای اروپا

به نظر می‌رسد آقای مکرون انتخاب معقولی است. او این شغل را می‌خواهد و قبلاً گروه‌هایی از رهبران اروپایی را در پاریس تشکیل داده است. او قبل از گفتگوی سه ساعته خود با آقای ترامپ در این هفته، به طور گسترده با بزرگان همکار خود مشورت کرد. کسانی که از غرایز ژئوپلیتیکی او مطمئن نیستند، می‌توانند پیشنهاد کنند که زیردستانی برای متعادل کردن آنها، اعزام شوند. کایا کالاس، استونیایی تندرو که ریاست بازوی سیاست خارجی اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، می‌تواند نماینده خوبی در برابر وزیر امور خارجه آمریکا در مذاکرات مقدماتی باشد. این بخشی از تاریخ و جذابیت اروپا است که نمی‌تواند به راحتی یک نفر را برای عمل از طرف همه معرفی کند. اما این نوع تجملات ناشی از این است که عمدتاً یک قدرت نرم است، و اینها دوران قدرت سخت هستند. اروپایی‌ها باید درک کنند که داشتن یک نماینده واحد در میز مذاکره که برخی را آشفته می‌کند، بهتر از این است که دور از آن مشاجره کنند. ¦

مشترکین اکونومیست می‌توانند در خبرنامه Opinion جدید ما ثبت نام کنند، که بهترین رهبران، ستون‌ها، مقالات مهمان و نامه‌های خوانندگان ما را گرد هم می‌آورد.