دونالد ترامپ، رئیس جمهور، زمان زیادی صرف نکرد تا اولین حملات خود را به تلاشهای ایالات متحده برای مقابله با تغییرات آب و هوایی آغاز کند. او در مجموعهای از دستورات اجرایی که درست پس از روی کار آمدن در روز دوشنبه صادر شد، روند خروج از توافقنامه پاریس را آغاز کرد، وعده تسریع در تصویب پروژههای سوخت فسیلی را داد و وضعیت اضطراری انرژی اعلام کرد. تمام این تلاشها با هدف تحریک صنعت سوخت فسیلی ایالات متحده و «حفر چاه بچه، حفر چاه» طراحی شده بودند.
او در سخنرانی تحلیف خود گفت: «ما دوباره یک کشور ثروتمند خواهیم بود. و این طلای مایع زیر پای ماست که به انجام این کار کمک خواهد کرد.»
ای کاش تغییر سیستم انرژی به همین سادگی بود. تلاش ترامپ برای تحریک تولید فسیلی ایالات متحده و رهاسازی «سلطه انرژی» آمریکا - عبارتی که او اغلب به کار میبرد، نه من - با یک واقعیت دشوار روبرو میشود: قلم رئیسجمهور فقط تا این اندازه بر عوامل عرضه و تقاضایی که بازارهای انرژی را دیکته میکنند، تأثیر دارد. در برخی موارد، اقدامات او به عنوان کاتالیزوری برای روندهای بازار که قبلاً در حال انجام است، عمل میکند. در موارد دیگر، با شرایط غیرقابل انعطاف بازار روبرو خواهد شد.
این بدان معنا نیست که اقدامات ترامپ مهم نیستند. علامت دهی از سوی کاخ سفید در بازارها تاثیر دارد، اما فقط به عنوان یکی از ورودی های متعدد عمل می کنند.
جیسون بوردوف، که مرکز سیاست انرژی جهانی در دانشگاه کلمبیا را اداره می کند، می گوید: «تصمیماتی که شرکت های آمریکایی در مورد میزان افزایش تولید نفت می گیرند، قبل از هر چیز بر اساس سیگنال های بازار تعیین می شود.»
شاید هیچ بخشی از بخش انرژی بهتر از نفت این پویایی را نشان ندهد. این کالا در بازار جهانی تولید و به فروش می رسد و این صنعت به روندهای بین المللی بیش از اقدامات سیاستی کوچک داخلی واکنش نشان می دهد. منصفانه است که بگوییم دولت بایدن بزرگترین حامی صنعت نفت نبود. با این وجود، ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری بایدن با اختلال در جریان تجارت ناشی از حمله روسیه به اوکراین، رکوردهای تولید نفت را شکست.
در نهایت، عوامل اصلی تعیین کننده اقدامات صنعت، قیمت نفت و سودآوری تولید است. دو سوم از مدیران نفت و گاز که در دسامبر توسط فدرال رزرو دالاس نظرسنجی شدند، گفتند که انتظار دارند زمان صدور مجوز برای حفاری در چهار سال آینده کاهش یابد - تحولی که به برخی از شکایت های صریح آنها در مورد دولت بایدن رسیدگی می کند. اما حتی با وجود اینکه آنها به آنچه می خواهند می رسند، بخش مشابهی از این مدیران گفتند که هیچ برنامه ای برای افزایش سرمایه گذاری های خود در سال 2025 فراتر از برنامه های خود قبل از انتخابات ندارند.
بزرگترین اهرم برای تحریک تولید نفت یا کاهش آن، قیمت است. به طور کلی، قیمت های بالای نفت شرکت های نفتی را به تولید بیشتر سوق می دهد. قیمت های پایین نفت باعث می شود آنها عقب نشینی کنند. اما در سالهای اخیر، شرکتهای نفتی در برابر وسوسه سرمایهگذاری قابل توجه در گسترش حفاری هنگام افزایش قیمتها مقاومت کردهاند و در عوض توانایی فروش نفت خود را با قیمت بالا پذیرفتهاند. ترامپ قدرت محدودی برای تأثیرگذاری بر قیمت نفت دارد. و حتی در جاهایی که این کار را انجام میدهد، با یک پویایی پیچیده روبرو است. قیمتهای بالاتر ممکن است منجر به تولید بیشتر شود، که او میخواهد، اما مصرفکنندگانی را نیز ناراحت میکند که مجبور خواهند شد هزینه بیشتری در پمپ بنزین بپردازند.
و سپس روند طولانی مدت ناشی از انتقال انرژی وجود دارد. در حالی که مدلها طیفی از سناریوهای بالقوه برای تقاضای نفت در آینده را پیشنهاد میکنند، توافق گستردهای وجود دارد مبنی بر اینکه نمیتوان از تمام ذخایر نفت به طور سودآور بهرهبرداری کرد. بنابراین، به جای حفاری در هر کجا که می توانند، بسیاری از شرکت های نفتی بر استخراج هر دلار از چاه های موجود تمرکز کرده اند. در واقع، باز کردن زمین های بیشتر برای حفاری نفت اگر شرکت ها نخواهند حفاری کنند، اهمیت چندانی نخواهد داشت. حراج های اجباری کنگره برای حق حفاری در زمین های فدرال در دوران دولت بایدن کمترین علاقه را به خود جلب کرد.
در همین حال، انرژی تجدیدپذیر همچنان کمهزینهترین منبع برق در بسیاری از مکانها است. و پیشرفتها در طیفی از سایر فناوریهای پاک - از خودروهای الکتریکی گرفته تا ذخیرهسازی باتری - به طور فزایندهای آنها را به یک انتخاب آسان تبدیل میکند. لیا سلیگمن، کاتالیزور اصلی تغییر و مدیرعامل گروه تجاری B Team، که بر آب و هوا متمرکز است، میگوید: «ما حتی با وجود داشتن یک لابی اسب قوی، زمانی که ماشینها آمدند، به اسبها بازنگشتیم.»
روندهای دیگر به نفع ترامپ است. شبکه برق ایالات متحده با افزایش تقاضای برق تحت فشار است که تا حد زیادی به دلیل ساخت سریع مراکز داده برای هوش مصنوعی است. بخش عمده ای از این تقاضا با انرژی پاک تامین خواهد شد - تا حدی به این دلیل که ارزان تر است و تا حدی به این دلیل که شرکت های فناوری که در هوش مصنوعی سرمایه گذاری می کنند مایل به صرف هزینه های کلان برای تحقق تعهدات انتشار خالص صفر خود هستند. اما این فشار همچنین منجر به برنامه هایی برای گسترش قابل توجه زیرساخت های گاز طبیعی ایالات متحده شده است. بر اساس داده های شرکت تحقیقات انرژی Rystad Energy، شرکت های برق ایالات متحده 17.5 گیگاوات ظرفیت جدید گاز طبیعی برنامه ریزی کرده اند که معادل بیش از هشت سد هوور است. ترامپ می تواند مسیر این زیرساخت ها را هموار کند، به ویژه با تسهیل مجوزها، اما او این روند را پیش نمی برد.
ناتوانی ترامپ در توقف روندهای بازار به این معنا نیست که اقدامات آب و هوایی او باید نادیده گرفته شود. برای کسانی که در صنعت نفت و گاز هستند، دستورات اجرایی و تغییر جهت گیری ایالات متحده در مورد آب و هوا ممکن است به معنای کاغذبازی کمتر و حاشیه سود کمی بالاتر باشد. بسیاری نیز جشن می گیرند زیرا ترامپ به جای شیطانی جلوه دادن صنعت آنها، از آن حمایت می کند.
و حتی اگر ترامپ نتواند جلوی انتقال انرژی را بگیرد، فشار او اثرات مخرب آب و هوایی خواهد داشت. ریاست جمهوری او قطعاً بسیاری از ابتکارات آب و هوایی دولت بایدن را که قرار بود در ماهها و سالهای آینده به ثمر برسند، متوقف خواهد کرد. برای مثال، آینده نامشخصی بر بسیاری از برنامههای آب و هوایی ایجاد شده توسط قانون کاهش تورم وجود دارد. در حاشیه، داشتن یک دولت دوست با انگشت روی ترازو به نفع سوخت های فسیلی، مطمئناً به صنعت نفت و گاز کمک می کند زیرا دولت فدرال در مورد سیاست های مربوط به تجارت و صدور مجوز، از جمله موارد دیگر، تصمیم گیری می کند.
بدیهی است که دستورات اجرایی او - از جمله و به ویژه تصمیم او برای خروج از توافقنامه پاریس - نشان می دهد که ایالات متحده دیگر یک مرجع در مورد آب و هوا در صحنه جهانی نیست. اما دستورات اجرایی ترامپ این را به واقعیت تبدیل نکرد، بلکه انتخاب او این کار را کرد.