در 4 فوریه 2021، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، مسافت کوتاهی از کاخ سفید تا فاگی باتم را طی کرد تا در مورد سخنرانی یک اداره دولتی تحت فشار صحبت کند. هدف او کمک به بازگرداندن خودباوری و منابع به وزارت امور خارجه بود، که چهار سال سخت را تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ تحمل کرده بود:
"سرمایه گذاری در دیپلماسی چیزی نیست که ما فقط به این دلیل انجام می دهیم که کار درست برای جهان است. ما این کار را برای زندگی در صلح، امنیت و رفاه انجام می دهیم. ما این کار را انجام می دهیم زیرا به نفع آشکار خود ماست."
نویسندگان سخنرانی بایدن در توصیف دیپلماسی به عنوان ابزاری برای پیشبرد "منافع آشکار" هوشمندانه عمل کردند. از نظر پیام رسانی عمومی، حذف نوع دوستی از دیپلماسی ایالات متحده، وزارت امور خارجه را حیاتی و بی رحم، خط مقدم دفاع کشور نشان داد. اما هدف اصلی رئیس جمهور درمانی بود: اطمینان دادن به اینکه وزارت امور خارجه تحت نظارت او مورد احترام قرار می گیرد و دوباره انرژی می گیرد.
دوره اول ریاست جمهوری ترامپ برای وزارت امور خارجه بسیار سخت بود. به دلیل کاهش شدید بودجه پیشنهادی - که تا حدی توسط کنگره کاهش یافت اما به روحیه آسیب زد - توقف استخدام و خروج متخصصان حرفه ای، این وزارتخانه در طول ریاست جمهوری ترامپ 10 درصد کاهش پرسنل را تجربه کرد. توهین روی توهین انباشته شد و در طول چهار سال استراحتی اندک وجود داشت. قبل از اینکه ترامپ سوگند یاد کند، تیم انتقالی او اعلام کرد که همه سفیران غیرحرفه ای رئیس جمهور باراک اوباما (عمدتاً جمع آوران کمک های مالی دموکرات) باید تا روز تحلیف سفارت های خود را ترک کنند، که برخلاف سنت اعطای یک دوره تنفس به سفیران بود.
رکس تیلرسون، مدیر عامل سابق اکسون موبیل، اولین وزیر امور خارجه ترامپ، توقف استخدام را معرفی کرد و به یک شرکت مشاوره مدیریتی، Insigniam، ماموریت داد تا به تحقق کارایی کمک کند. این شرکت خصوصی پرسشنامه ای را توزیع کرد که از کارمندان وزارت امور خارجه دعوت می کرد تا در اخراج خودشان کمک کنند: "برای حمایت بهینه از ماموریت آینده وزارتخانه، واحد کاری شما باید کاملاً از انجام یا ارائه کدام یک یا دو کار خودداری کند؟" جای تعجب نیست که تیلرسون و اینسگنیوم به میزان پاسخ مورد انتظار خود نرسیدند.
اینکه بسیاری از محافظه کاران وزارت امور خارجه را در درجه اول به عنوان مخالف دستور کار ترامپ می دیدند، نه ابزاری برای پیشبرد منافع ایالات متحده، در مصاحبه ای که لورا اینگرام از فاکس نیوز در نوامبر 2017 با رئیس جمهور انجام داد، نشان داده شد. اینگرام پرسید: "آیا نگران هستید که وزارت امور خارجه نامزدهای دونالد ترامپ کافی در آنجا نداشته باشد تا دیدگاه شما را پیش ببرد؟" قبل از اینکه اضافه کند "وزارتخانه های امور خارجه دیگر، از جمله وزارت امور خارجه [رئیس جمهور رونالد] ریگان، گاهی اوقات دستور کار او را تضعیف می کردند. ... و این نگرانی وجود دارد که وزارت امور خارجه در حال حاضر دستور کار شما را تضعیف می کند."
ترامپ به درستی پاسخ داد که "من تنها کسی هستم که مهم است. زیرا وقتی صحبت از آن می شود، این همان چیزی است که سیاست خواهد بود. شما آن را دیده اید. شما آن را به شدت دیده اید." او همچنین مزایای صرفاً خالی گذاشتن پست ها را برجسته کرد، زیرا بهتر بود کسی در نقش ها نباشد تا افراد اشتباه: "بنابراین، ما به همه افرادی که آنها [وزارت امور خارجه] می خواهند نیاز نداریم. می دانید، فراموش نکنید، من یک تاجر هستم. من به افرادم می گویم، "وقتی نیازی به پر کردن جایگاه ها ندارید، آنها را پر نکنید." اما ما افرادی داریم که من از آنها راضی نیستم."
اگرچه مایک پومپئو، که در آوریل 2018 جانشین تیلرسون تحقیر شده شد، توقف استخدام را لغو کرد، مشکلات قابل توجهی همچنان باقی ماند. سفارتهای کلیدی و نقشهای دستیار وزیر امور خارجه - که توسط کالین پاول، وزیر امور خارجه سابق، ژنرال چهار ستاره بازنشسته، به عنوان معادل "فرماندهان گردان" توصیف شده است - پر نشدند. در طول دوره تیلرسون و پومپئو، دیپلمات ها به دلیل "تفکر اشتباه" در دولت های قبلی مورد هدف قرار گرفتند.
همانطور که ویلیام برنز، دیپلمات با تجربه و رئیس برکنار شده سیا، در سال 2019 در مقاله ای نوشت، "مخرب ترین چیزها، عمل سیاه فهرست کردن افسران منفرد صرفاً به این دلیل بود که آنها در مسائل بحث برانگیز در دوران دولت اوباما مانند توافق هسته ای ایران کار می کردند، که روحیه را به پایین ترین سطح در دهه های اخیر رساند." آنتونی بلینکن، که پس از پیروزی بایدن در انتخابات 2020 جانشین پومپئو به عنوان وزیر امور خارجه شد، در مصاحبه ای قبل از تصدی این سمت، در مورد خساراتی که کاهش پرسنل و توقف استخدام دولت ترامپ بر وزارت امور خارجه وارد کرده بود، گفت که "شما را به طرق مختلف مجازات می کند که برای نسل ها ادامه خواهد داشت، نه فقط برای چند سال."
بنابراین، دوره دوم ترامپ برای وزارت امور خارجه چه معنایی دارد؟ پاسخ واضح این است که بدبختی بیشتری در پیش است. اما بیایید با یک جنبه بالقوه مثبت تا به امروز در مورد رهبری وزارتخانه شروع کنیم. انتخاب ترامپ برای وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، از طریق روند تأیید سنا با سرعت بالایی عبور خواهد کرد و به نظر نمی رسد که او وزارتخانه ای را که به زودی رهبری خواهد کرد، به عنوان بخشی از اصطلاحاً دولت پنهان بداند. روبیو عضو کمیته روابط خارجی سنا بوده، مداخلهگر دائمی بوده، به این عقیده مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه سابق مبنی بر اینکه ایالات متحده تنها "ملت ضروری" است، اعتقاد دارد و سابقه مشخصی در اعلام مسائل حقوق بشر دارد. روبیو تا جایی که در حال حاضر وجود دارد، یک جمهوری خواه دوستدار تشکیلات است.
اما این تقریباً تضمین میکند که روبیو دچار ناامیدیهای قابل توجهی خواهد شد، زیرا دیدگاه بینالمللی او و شعار آمریکا اول ترامپ با یک شکاف از هم جدا شدهاند. اگر دوره اول ترامپ راهنما باشد، روبیو باید به اندازه پومپئو تعظیم کند تا دوره مسئولیتش شانسی برای ادامه داشته باشد. روبیو با نامزد شدن به عنوان وزیر امور خارجه، نشان داده است که برخی از آن ویژگی های خودگذشتگی را دارا است. اما حفظ انعطاف پذیری و وفاداری لازم در حین خدمت در منصب بسیار چالش برانگیز خواهد بود، زیرا توصیه های روبیو در خلاء محو می شود و ترامپ شروع به خالی کردن توهین ها در شبکه های اجتماعی می کند. این نشانگر خوبی نیست که تامی بروس، انتخاب ترامپ برای سخنگوی وزارت امور خارجه، زمانی روبیو را به عنوان «بچه ای که در پشت اتاق دیوانه وار دست تکان می دهد و سعی می کند مرتبط بودنش را ثابت کند»، توصیف کرده بود.
البته این نیز ممکن است که ترامپ روبیو را در وزارت امور خارجه قرار داده باشد، زیرا او هیچ قصدی برای استفاده معنادار از این مرد و وزارتخانه ای که رهبری می کند، به عنوان شکل دهنده سیاست خارجی ندارد. اما سوابقی برای نادیده گرفتن وزارت امور خارجه و اداره سیاست خارجی از کاخ سفید وجود دارد. آیا نام ویلیام پی. راجرز به گوشتان آشنا است؟ احتمالا نه، و همین نشان می دهد که رئیس جمهور ریچارد نیکسون چگونه به وزارت امور خارجه می نگریست: به عنوان مانعی دست و پا گیر و مستعد درز اطلاعات در برابر ابتکارات جسورانه سیاست. وزیر امور خارجه راجرز تقریباً به طور کامل از مهمترین دستاورد سیاست خارجی دولت نیکسون، یعنی گشایش به چین، کنار گذاشته شد. (تحقیر راجرز پیش درآمدی بر به حاشیه راندن وزارت امور خارجه بود.) تفاوت بین نیکسون و ترامپ در این است که اولی از هنری کیسینجر بهره می برد، البته، و دومی به احتمال زیاد از غرایز خود بهره می برد، که نزدیکترین مشاورانش بدون توجه به کیفیت و فایده آنها، تشویقش می کنند.
فراتر از فردی که وزارت امور خارجه را رهبری می کند، ممکن است تغییر لرزه ای در نحوه استخدام و اخراج دیپلمات ها نیز ایجاد شود. سه ماه قبل از پایان دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ دستور اجرایی 13957 را صادر کرد، که به او اجازه می داد تا مشاغل خاصی از خدمات دولتی فدرال را - یعنی همه "مشاغل حرفه ای در خدمات فدرال با ماهیت محرمانه، تعیین کننده خط مشی، سیاست گذاری یا طرفدار سیاست" - را به "خدمات مستثنی شده" تحت طبقه بندی برنامه F تبدیل کند. این امر به طور موثری به رئیس جمهور اجازه می داد تا کارمندان خدمات دولتی را اخراج کرده و بدون رعایت رویه معمول استخدام و جابجایی خدمات دولتی، جایگزین ها را استخدام کند. در واقع آنها منصوب شدگان سیاسی می شدند. ترامپ صریحاً در اولین رویداد کمپین 2024 خود ابراز کرد که هدف گسترده تر او این است: "یا دولت پنهان آمریکا را نابود می کند یا ما دولت پنهان را نابود می کنیم." برنامه F به اجرا در نیامد زیرا بایدن به محض تصدی ریاست جمهوری آن را لغو کرد. اما ترامپ در یک فرمان اجرایی که اواخر روز تحلیف با عنوان "لغو اولیه دستورات و اقدامات اجرایی مضر" امضا شد، دستور بایدن را به عنوان اولین گام برای بازگرداندن برنامه F و شکست دادن آنچه که او به عنوان یک بوروکراسی فدرال خصمانه غیرقابل حل می داند، لغو کرد. ترامپ به طور شومی به "وزارت امور خارجه دولت پنهان" اشاره کرده است و این وزارتخانه به شدت در تیررس او قرار دارد.
اگر ترامپ موفق شود، پیامدهای آن برای وزارت امور خارجه وخیم است. اصول شایسته سالاری به نفع وفاداری به دستور کار رئیس جمهور کنار گذاشته خواهد شد. تهدید از دست دادن شغل به دلیل بی وفایی درک شده نیز ممکن است تأثیر بازدارنده ای بر کیفیت توصیه های ارائه شده توسط کارمندان وزارت امور خارجه داشته باشد. چرا باید خطر اعلام موارد نقض حقوق بشر در کشوری را که اتفاقاً در حال حاضر در کتاب های خوب رئیس جمهور قرار دارد، به جان خرید؟
اما دستیابی به اصلاحات ترامپ آسان نخواهد بود. در آوریل 2024، بایدن مقرراتی را تحت عنوان "حمایت از حفاظت های خدمات دولتی و اصول نظام شایستگی" معرفی کرد که به "تقویت و شفاف سازی حمایت های قدیمی خدمات دولتی و اصول نظام شایستگی" کمک می کرد. ترامپ باید یک مقررات جدید صادر و نهایی کند که زمان می برد. کنگره تقریباً به طور قطع به عنوان مانعی برای اقدام ریاست جمهوری عمل می کند. حداقل یک توافق دو حزبی وجود دارد مبنی بر اینکه شایستگی یک ویژگی ارزشمند برای یک دیپلمات است. با توجه به ماهیت عمیق تغییر بالقوه، برخلاف هدف شایسته سالاری قانون پندلتون در سال 1883 که خدمات دولتی مدرن ایالات متحده را ایجاد کرد، برنامه F احتمالاً در نهایت به دیوان عالی خواهد رسید. و سپس ترامپ متوجه خواهد شد که آیا انتصابات او به قوه قضاییه به همان اندازه که انتظار دارد وفادار هستند یا خیر. محافظ ها به شدت آزمایش خواهند شد و نمی توان گفت که آیا دوام خواهند آورد یا خیر.
هر چه اتفاق بیفتد، فاگی باتم با روزهای سختی روبرو خواهد شد. وزارت امور خارجه نمایشی کامل از طبقه حرفهای-مدیریتی است، اصطلاحی که توسط باربارا و جان اهرنریچ ابداع شده است، و به شدت مورد تنفر جنبش ترامپ است. وزارت امور خارجه پر از کارمندانی است که در دانشگاه های نخبه و آکادمی های نظامی تحصیل کرده اند، ادعا می کنند که به عینیت دو حزبی به گونه ای وفادار هستند که باعث تحریک جانبداران می شود و ابتکارات سیاست خارجی مربوط به ایجاد اتحاد و توافقنامه های تجارت آزاد را تدوین کرده است که با اعتقادات آمریکا اول ترامپ در تضاد است. اگر بخواهید یک نقشه سیاسی از ایالات متحده را با ایالت هایی که سرویس خارجی عمدتاً از آنها استخدام می کند، همپوشانی کنید، همپوشانی کمی بین قرمز و آبی وجود خواهد داشت. چرا رأی دهندگان ترامپ باید به یک نهادی که از نظر فرهنگی با آنها بیگانه است و به نظر می رسد در صرف منابع گسترده در جنگ های غیرضروری و کمک های خارجی همدست بوده است، اهمیت دهند؟
البته تاریخ طولانی تر افول وزارت امور خارجه نیز بسیار مهم است. در 40 سال گذشته، وزارت امور خارجه در حال مبارزه ای باختنی برای نفوذ در قوه مجریه بوده است، زیرا پنتاگون و شورای امنیت ملی تقویت شده این وزنه بردار سنگین وزن را به اطراف هل داده اند. و شایان ذکر است که این وزارتخانه از سوی روسای جمهور جمهوری خواه و دموکرات به طور یکسان متحمل ریاضت شده است: کاهش بودجه و پرسنل در دوران بیل کلینتون، که ناشی از تمایل گمراهانه برای تحقق سود صلح پس از جنگ سرد با کاهش شدید منابع دیپلماتیک بود، ویرانگر بود.
اما تهدیدی که ترامپ ایجاد می کند، ایدئولوژیک، از پیش طراحی شده و از مرتبه ای متفاوت است. این مخزن وسیع تخصص، دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را حتی سختتر از دوره اول تحمل خواهد کرد و این خبر ناامیدکنندهای برای ایالات متحده و جهان است. همانطور که ژنرال جیمز متیس، قبل از دوره خود به عنوان وزیر دفاع ترامپ، در سال 2013 هشدار داد، "اگر وزارت امور خارجه را به طور کامل تأمین مالی نکنید، آنگاه باید مهمات بیشتری بخرم."
این پست بخشی از پوشش مداوم FP از دولت ترامپ است. اینجا را دنبال کنید.