این یک ویژگی عجیب از جنگ روسیه در اوکراین بود: تقریباً سه سال پس از تهاجم تمام عیار ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، کییف همچنان اجازه میداد گاز روسیه از طریق خط لوله از اوکراین عبور کرده و به مصرفکنندگان در اروپا که هنوز به آن وابسته بودند، برسد. از دیدگاه کییف، هدف حفظ حمایت غرب از دفاع از خود اوکراین و در عین حال دادن زمان به مصرفکنندگان غربی برای انتقال به منابع دیگر بود.
اروپا از دسترسی به گاز روسیه سود میبرد و روسیه از فروش گاز به اروپا سود میبرد، بدین ترتیب بودجه جنگ خود را تأمین میکرد. در تمام این مدت، روسیه همچنان حق ترانزیت را به اوکراین پرداخت میکرد، حتی در حالی که به دنبال نابودی کامل این کشور بود.
با این حال، در اوایل سال 2024، اوکراین اعلام کرد که با پایان یافتن توافق ترانزیت، به این ترانزیتهای گاز روسیه پایان خواهد داد و به مصرفکنندگان اروپایی فرصت میدهد تا خود را تطبیق دهند و در عین حال این منبع درآمد روسیه را قطع کنند. از اول ژانویه 2025، این ترانزیتها در واقع خاتمه یافتند.
با توجه به زمان کافی برای آماده شدن، اروپای غربی با موفقیت ابزارهای دیگری برای دسترسی به انرژی بدون تکیه بر چنین ترانزیتهایی را برقرار کرد.
با این حال، جمهوری مولداوی با چالشی بهویژه دشوار مواجه است.
سالها، روسیه گاز طبیعی رایگان را از طریق همان خطوط لوله ترانس اوکراینی به منطقه جداییطلب ترانسنیستریا در مولداوی که یک باریکه باریک و محصور در خشکی با تعداد کمی از افسران فعال نظامی، اطلاعاتی و نیروهای ویژه روسیه و جمعیتی کمتر از 400000 نفر است، تأمین میکرد. ترانسنیستریا ریشههای اسلاوی و پیوندهای تاریخی با مسکو دارد، اما منافع محلی و اقتصادی خود را نیز دارا است.
گاز رایگانی که روسیه به ترانسنیستریا ارائه میکرد، مستقیماً توسط مردم محلی برای گرمایش و سایر مصارف و همچنین برای تولید برق مورد استفاده قرار میگرفت، که سپس به بقیه مولداوی فروخته میشد.
این توافق درآمد عملیاتی برای دولت جداییطلب ایجاد کرد. همچنین باعث اعتیاد به انرژی ارزان قیمت روسی در سراسر کشور شد. (تأمین گاز ارزان روسیه به این شکل، یادآور سیاستهای انرژی آن در قبال آلمان در دوران صدراعظمی آنگلا مرکل است، که در آن زمان مسکو عمداً گاز ارزان را به آلمان عرضه میکرد تا منافع آلمان را در اجتناب از تقابل با روسیه پرورش دهد.)
اکنون که اوکراین ترانزیتها را قطع کرده است، گاز دیگر از طریق خطوط لوله اوکراینی از روسیه به ترانسنیستریا جریان نمییابد. این بدان معناست که گاز باید از مسیرهای مختلف به مولداوی برسد—به عنوان مثال، از طریق خط لوله ترکاستریم، یا از طریق واردات گاز طبیعی مایع از طریق بندر الکساندروپلیس یونان، که سپس از طریق بلغارستان و رومانی ترانزیت خواهد شد.
در بلندمدت، میتوان گاز روسیه را به صفر رساند. اما در کوتاهمدت، این وضعیت به روسیه امتیازات فشاری قابل توجهی بر مولداوی میدهد، زیرا این کشور با کمبود برق، هزینههای بالای انرژی و خاموشیهای نوبتی دست و پنجه نرم میکند. نارضایتی عمومی در اواسط زمستان—و بهطور حیاتی، قبل از انتخابات پارلمانی که قرار است در اواخر امسال برگزار شود، رخ میدهد.
مولداوی نه از نظر مالی و نه از نظر ساختاری قادر به جایگزینی تمام گاز روسیه و برق تولید شده توسط گاز روسیه تا سال 2026 نیست. همانطور که نخست وزیر رسیان در دسامبر 2024 به من گفت، اتصال دهندههای جدید برق مولداوی با اتحادیه اروپا تا سال 2026 بهطور کامل عملیاتی نخواهند شد. در حالی که روسیه ممکن است به دنبال تأمین گاز به مولداوی از طریق مسیر دیگری باشد—به عنوان مثال، از طریق خط لوله ترکاستریم—برای هر گازی فراتر از نیازهای فوری ترانسنیستریا، از مولداوی هزینه دریافت خواهد کرد، در نتیجه افزایش فوری در هزینههای تولید برق برای تقاضای مولداوی ایجاد میکند.
هنوز مشخص نیست که آیا هزینههای بالاتر برق بلافاصله به مصرف کنندگان منتقل میشود یا توسط دولت—یا احتمالاً با حمایت اتحادیه اروپا یا مؤسسات مالی بینالمللی—یارانه داده میشود. برخی از تعرفهها از قبل افزایش یافتهاند، اما نه به سطح بازار.
از دیدگاه اقتصادی پایدار، تنها درست است که هزینههای برق مولداوی به سطح بازار افزایش یابد. اما از دیدگاه استراتژیک، معرفی چنین افزایش شدیدی بلافاصله قبل از انتخابات ملی میتواند خشم عمومی علیه دولت طرفدار غرب را برانگیزد و بنابراین به روی کار آمدن یک دولت طرفدار روسیه در جای آن کمک کند. حداقل این چیزی است که مسکو روی آن حساب میکند. به همین دلیل است که اتحادیه اروپا، ایالات متحده و مؤسسات مالی بینالمللی باید وارد عمل شوند.
تنها نکته مثبت در این مجموعه رویدادهای در حال وقوع، تصمیم بزرگترین شرکت انرژی خصوصی در اوکراین، DTEK، برای واردات گاز طبیعی مایع ایالات متحده به اوکراین از طریق خط لوله یونان-بلغارستان-رومانی است، بنابراین دسترسی مولداوی را نیز فراهم میکند. (DTEK توانایی تأمین گاز، زغال سنگ و برق را بسته به ظرفیت و نیازهای مولداوی دارد.)
این در را به روی یک منبع غیر روسی گاز برای مولداوی باز میکند، اگرچه با قیمت بالاتری خواهد بود. در اینجا، به ویژه بانک اروپایی بازسازی و توسعه میتواند با تأمین مالی برای چنین معاملاتی وارد عمل شود تا به مولداوی در این انتقال حساس در سال 2025 کمک کند. هدف باید تسهیل انتقال این کشور از گاز روسیه بهطور کلی بدون انتقال تمام هزینههای انتقال کوتاه مدت به خانوادههای مولداوی در اواسط سال انتخابات باشد.
کمک به مولداوی در این انتقال نمونه خوبی از همسویی منافع ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اوکراین است. مولداوی و اوکراین تحت دولت فعلی طرفدار غرب خود، با هم همکاری کردهاند تا اطمینان حاصل کنند که نیروهای روسیه در ترانسنیستریا جبهه غربی جدیدی در جنگ روسیه علیه اوکراین باز نمیکنند.
با بسته شدن ایستگاههای مرزی بین ترانسنیستریا و اوکراین، تجارت و ترانزیت از طریق مولداوی اصلی مجبور شد. این انزوای بیشتر ترانسنیستریا پیوندهای این منطقه جداییطلب با قلب مولداوی را تقویت کرده و در عین حال نفوذ روسیه را تضعیف کرده است. اگر دولت فعلی مولداوی با یک دولت طرفدار روسیه جایگزین شود، میتواند برای تضعیف اوکراین غربی با استفاده از پایگاههای روسیه در ترانسنیستریا اقدام کند.
از لحاظ تاریخی، مولداوی بین دولتهای طرفدار غرب و طرفدار روسیه در نوسان بوده است. احساسات طرفدار روسیه، در جایی که وجود دارد، بر اساس عوامل مختلفی است، از جمله الیگارشهای طرفدار روسیه مولداوی، جمعیت محلی اسلاوی، یک رابطه عشق و نفرت با رومانی (که مولداوی با آن پیوندهای تاریخی و زبانی دارد) و فقر نسبی در مولداوی در مقایسه با رومانی و اتحادیه اروپا به طور کلی.
مایا ساندو، رئیس جمهور طرفدار غرب، که در سال 2019 برای مدت کوتاهی به عنوان نخست وزیر خدمت کرد، در سال 2020 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. پس از انتخاب او، حزب اقدام و همبستگی (PAS) او نیز در انتخابات پارلمانی ملی در سال 2021 پیروز شد و از آن زمان تاکنون یک دولت باثبات تشکیل داده است. ساندو در اکتبر 2024 در انتخابات مجدد پیروز شد و یک همهپرسی همزمان، آرزوهای کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا را تثبیت کرد.
اما حتی این پیروزی انتخاباتی نیز متزلزل بود. اکثریت رای دهندگان ساکن در داخل مولداوی به رقیب طرفدار روسیه او رای دادند: رای دهندگان دیاسپورا در اروپا و ایالات متحده بودند که آرای مورد نیاز برای پیروزی کلی ساندو را به او دادند.
با نگاهی به انتخابات پارلمانی مولداوی، که انتظار می رود تا سپتامبر 2025 برگزار شود، روسیه فعالانه به تعدادی از احزاب سیاسی که هدف آنها سرنگونی دولت طرفدار غرب مولداوی است، بودجه می دهد. اینها شامل یک حزب سوسیالیست مرتبط با ایگور دودون، رئیس جمهور پیشین ساندو، و همچنین سایر احزابی است که توسط مسکو از طریق الیگارش تبعیدی مولداوی، دانیل شور، حمایت می شوند. هر دو چالش تهاجمی را برای دولت PAS ایجاد می کنند و اختلالات انرژی و افزایش قیمت ها می تواند به راحتی به نفع آنها باشد.
مسکو محاسبه می کند که مشکلات اقتصادی ناشی از قیمت بالای برق و خاموشی های نوبتی باعث می شود که رای دهندگان ساندو و نخست وزیر دورین رسیان را مقصر بدانند و در عوض آرا را به احزابی منتقل کنند که تصور می شود قادر به انجام معامله با روسیه هستند.
اگر این استراتژی موفق شود، نمایندگان مسکو در مولداوی می توانند اکثریت را در پارلمان به دست آورند و مولداوی می تواند از متحد غرب و اوکراین در دفاع در برابر تجاوز روسیه، به نهادی تبدیل شود که به دستور روسیه درست در مرز غربی اوکراین عمل می کند. این نه تنها برای مولداوی، بلکه برای اوکراین نیز یک فاجعه خواهد بود.
صرف نظر از مکانیسم های مورد استفاده، غرب و اوکراین با هم منافع حیاتی در کمک به مولداوی در این انتقال انرژی با حداقل هزینه سیاسی برای دولت مولداوی دارند. در کوتاه مدت، قطع گاز رایگان روسیه یک بحران است که روسیه به دنبال بهره برداری از آن است. با این حال، در میان مدت تا بلند مدت، قطع و جایگزینی آن با منابع غربی یک فرصت است: نه تنها برای کاهش نفوذ روسیه بر این کشور، بلکه برای اتحاد مجدد منافع اقتصادی و سیاسی ترانس نیستریا و بقیه مولداوی و تسهیل ورود مولداوی به اتحادیه اروپا و ناتو.
برای طرفداری از چنین تحول مثبتی، ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید به سرعت برای تسریع در ساخت پیوندهای جایگزین گاز و برق به مولداوی، ارائه بودجه ای که به مولداوی اجازه می دهد تا به تدریج قیمت های بالاتر انرژی مصرف کننده را کندتر کند و با عوامل بخش خصوصی که ابزار فوری برای رفع نیازهای انرژی مولداوی را دارند، همکاری کنند. هر سه باید در یک استراتژی منسجم گرد هم آیند که منافع استراتژیک کلی غرب را برای سالهای آینده پیش ببرد.