شفاییم، اسرائیل - از اوریا برودوتچ پنج ساله اخیراً توسط دستیار مربی مهدکودکش پرسیده شد که آیا اخیراً خوابی دیده است یا خیر. پسر گفت که خواب دیده مردانی او را از خانهاش میبرند و افراد دیگری را میکشند.
افراد مسلح فلسطینی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اوریا، برادر بزرگترش یووال ۹ ساله و خواهرش افری ۱۱ ساله را به همراه مادرشان هاجر و ابیگیل، دختر ۴ ساله ای از کیبوتصشان که صبح آن روز در حالی که غرق در خون پدرش بود، در خانه خانوادگیشان حاضر شده بود، ربودند. هر دوی والدین او مرده بودند.
خانواده برودوتچ و ابیگیل تقریباً دو ماه اسیر بودند تا اینکه آزاد شدند. بیش از یک سال بعد، همه آنها هنوز از این آسیب روحی رنج میبرند.
آویهای، پدر اوریا، در آن روز در نبرد با افراد مسلح زخمی شد اما از دست ربایندگان فرار کرد. پسر جوانش، به گفته آویهای، خواب خشونتآمیز خود را «طوری تعریف کرد که انگار این فقط بخشی از زندگی است. گریه نمیکرد. به نظر میرسد برایش عادی است.»
آویهای گفت: «افراد زیادی در اطراف او کشته شدند و او را به غزه بردند. آنها اجساد را همه جا دیدند و خانهها در آتش بودند. بسیاری از دوستان و همسایگان من که به خوبی میشناختیم، خانوادههایشان کشته شدند. بنابراین مرگ اکنون بخشی از زندگی ماست.»
روز شنبه، سه گروگان دیگر، از جمله ساگی دکل چن ۳۶ ساله آمریکایی-اسرائیلی، به عنوان بخشی از گفتگوهای جاری برای پایان دادن به جنگ، توسط گروههای شبه نظامی در غزه آزاد شدند. آزادی آنها پایان یک بخش از مصیبت آنها را رقم زد - اما تنها آغاز چیزی بود که اسیران آزاد شده قبلی در مصاحبهها آن را یک فرآیند طولانی و طاقت فرسا بهبودی توصیف کردند.
حدود ۲۵۰ نفر در ۷ اکتبر به گروگان گرفته شدند که ۴۰ نفر از آنها کودک بودند. حدود ۷۰ نفر در غزه باقی ماندهاند، اگرچه مقامات اسرائیلی فکر میکنند بیش از ۳۰ نفر از آنها مردهاند. کسانی که گمان میرود زنده باشند تاکنون نزدیک به ۵۰۰ روز را در اسارت تحمل کردهاند. گروگانهای سابق، اعضای خانواده و درمانگران گفتند زندگی کسانی که آزاد میشوند هرگز مثل قبل نخواهد بود.
حمله ۷ اکتبر که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر شد و متعاقباً تهاجم و بمباران غزه توسط اسرائیل، باعث رنج گستردهای شده است، از جمله برای تعداد بیشماری از فلسطینیها که عزیزان خود را از دست دادهاند و شاهد ویرانی بسیاری از این منطقه بودهاند. به گفته مقامات بهداشتی محلی، از زمان آغاز جنگ، بیش از ۴۷۰۰۰ فلسطینی در غزه کشته شدهاند، که نمیگویند چه تعداد از آنها رزمنده بودهاند.
بسیاری از گروگانهای ۷ اکتبر که در غزه باقی ماندهاند در تونلها نگهداری میشوند و - بر اساس اظهارات افراد آزاد شده - احتمالاً نیمه گرسنه هستند و آزار و اذیت روانی و در برخی موارد جسمی را تحمل کردهاند. دو گروگانی که یک هفته پیش آزاد شدند، به خانواده آلن اوهل ۲۴ ساله، گروگان باقی مانده، گفتند که او در یک تونل زیرزمینی زنجیر شده زندگی میکند، ترکشهایی در چشمش فرو رفته و فقط با یک نان پیتا در روز زنده مانده است.
مصاحبه با سه گروگانی که بیش از یک سال پیش آزاد شدند، و همچنین با اعضای خانواده دیگران و روانشناسانی که اسیران سابق را معالجه میکنند، نشان میدهد که بسیاری از گروگانهای آزاد شده برای بهبودی تلاش میکنند. بهبودی ممکن است برای کسانی که مدت طولانیتری نگهداری شدهاند، سختتر باشد.
الی شارابی، ۵۲ ساله، که پس از آزادی یک هفته پیش، لاغر و نحیف به نظر میرسید، قبل از تحویلش به جمعیتی در غزه گفت که مشتاق دیدن همسرش، لیان، و دخترانش نویا ۱۶ ساله و یاهل ۱۳ ساله است. شارابی نمیدانست که افراد مسلح هر سه نفر را در خانه خانوادگیشان در ۷ اکتبر به همراه سگ خانواده کشتهاند.
جسمی و روانی
گروگانهای سابق گفتند که سختیهایشان به آنها نشان داد که چقدر توانایی زنده ماندن دارند، اما آنها را با عوارض جسمی و روانی دست و پنجه نرم کردند. بسیاری به خانههای خود بازنگشتهاند و سعی خواهند کرد زندگی خود را در مکانهای جدید، معمولاً دورتر از مرز غزه، بازسازی کنند.
لوئیس هار، ۷۱ ساله متولد آرژانتین که از کیبوتص نیر ییتزاک ربوده شده بود، یکی از چندین کیبوتصی که در آن روز مورد حمله قرار گرفت، گفت: «دیگر شبها زیاد نمیخوابم. سرم پر از فکر است.» «خیلی وقتها، یک صدا - یک موتور سیکلت یا یک آمبولانس - شما را به عقب برمیگرداند. شما باید به بدن خود بگویید که اینجا هستید، آنجا نیستید.»
میا شم، شهروند ۲۲ ساله فرانسوی-اسرائیلی که ویدیوی گروگانگیری او یکی از اولین ویدیوهایی بود که در روزهای پس از حمله منتشر شد و در اسرائیل به یک سلبریتی تبدیل شده است، گفت که در حال سوار شدن به یک ترن هوایی احساسی است. بعضی روزها، سختیهای او مانند یک فیلم یا یک رویایی است که برای شخص دیگری اتفاق افتاده است. او گفت: «احساسات غزه از بین نمیروند.»
او گفت: «مردم فکر میکنند شما بیرون هستید، در امان هستید و همه چیز تمام شده است. اما اینطور نیست. هر روز یک نبرد برای بلند شدن و جنگیدن است.» او گفت که انبوه اجساد در جشنواره موسیقی نوا را به وضوح به یاد میآورد، جایی که نزدیک به ۴۰۰ نفر قتل عام شدند و نالههای دلخراش زنانی را که نمیتوانست ببیند اما معتقد بود مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
موران استلا یانای، طراح جواهرات ۴۱ ساله که در جریان جشنواره نوا دستگیر شد و ۵۱ روز در فضاهای تاریک نگهداری شد، گفت که نمیتواند بیش از چند دقیقه در داخل خانه یا در یک اتاق بسته تحمل کند. او گفت که وقتی بیرون نیست، بیشتر وقت خود را در پاسیو آپارتمانش در تلآویو میگذراند.
او گفت: «ایوان لنگر من است. میدانم مهم نیست در یک روز چه اتفاقی میافتد، به ایوان خواهم رسید، این فضای امن من است.» او روی مچ دستش یک دستبند نقرهای دارد که روی آن نوشته شده است «جنگجو».
یانای گفت که نمیتواند درک کند که چرا او زنده مانده است در حالی که یکی دیگر از گروگانهایی که با او دوست شده بود، کارمل گت ۴۰ ساله، توسط اسیرکنندگانشان به قتل رسید زیرا ارتش اسرائیل به تونلی که آنها در آن نگهداری میشدند نزدیک میشد.
یانای گفت: «ما مثل یک تصویر آینهای هستیم. او یوگا میکرد. من پیلاتس میکردم. هر دوی ما سعی کردیم با اسیرکنندگانمان ارتباط برقرار کنیم. بنابراین من از خدا میپرسم: "چرا او را انتخاب کردی و نه من؟" این سوالی است که تا آخر عمر با من خواهد بود. گاهی اوقات احساس میکنم اشتباهی رخ داده است. شاید او فرد بهتری بود. شاید او باید نجات پیدا میکرد.»
یانای بیشتر شنوایی خود را در اسارت از دست داد و اکنون از سمعک استفاده میکند. هر دو پایش در جریان ربودن شکسته شد و از زمان آزادی چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.
شم، گروگان سابق فرانسوی-اسرائیلی، در تلاش برای فرار از جشنواره موسیقی نوا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. آرنجش از بین رفته است. چهار عمل جراحی بعد، بازوی راستش چند اینچ کوتاهتر از بازوی چپش است. او گفت که پس از نزدیک به ۵۰ روز حبس انفرادی در همان اتاق با اسیر کننده مسلح مردش، جایی که فقط میتوانست چرت بزند، به بیماری صرع مبتلا شده است. او گفت: «بدنم هنوز منقبض است.»
برخی از گروگانها و خانوادههایشان پس از آزادی، سرخوشی را توصیف کردند که چندین هفته به طول انجامید. آویهای، پدر پسر کوچکی به نام اوریا، گفت: «احساس میکنید که مواد مخدر مصرف کردهاید. همه دوباره دور هم جمع شدهاند.» او گفت: «اما بعد از مدتی، همه چیز شروع به از هم پاشیدن میکند.»
او گفت که خانوادهاش کم کم متوجه شدند که بسیاری از نزدیکترین دوستان و همسایگانشان، که مرتباً برای باربیکیوهای هفتگی به خانهاش میآمدند، مردهاند.
هار، آرژانتینی-اسرائیلی که پس از ۱۲۹ روز اسارت توسط کماندوهای اسرائیلی نجات یافت، گفت که تا چند روز بعد اخبار را تماشا نکرده است، بنابراین تا بعداً از کشتارهای دسته جمعی در جشنواره موسیقی نوا مطلع نشد. این خبر او را تحت تاثیر قرار داد.
گروگانهای سابق گفتند که احساسات خود را در طول اسارت سرکوب کردهاند تا زنده بمانند. یانای گفت: «ما به خاطر گریه کردن، به خاطر خندیدن، به خاطر دلتنگ شدن برای والدینمان مجازات میشدیم.» «آنها میخواهند شما یک ربات باشید، مطابق با نیازهای آنها عمل کنید. یک بار گریه کردم و کتک خوردم. بنابراین وقتی آمد و به خاطر گریه کردن سرم داد زد، فقط متوقف شدم. من گفتم: "باشه".»
درمانگرانی که با گروگانهای آزاد شده کار میکنند، گفتند که بسیاری از آنها، از جمله کودکان، از ترومای پیچیده رنج میبرند، وضعیتی که ناشی از قرار گرفتن در معرض رویدادهای آسیبزای متعدد و مکرر است.
افریت شاپیر برمن، متخصص تروما در دانشگاه عبری اورشلیم، گفت کسانی که از آن رنج میبرند، «عمیقترین حس را دارند که باید خود را تسلیم کنید تا جان خود را نجات دهید». او گفت بسیاری از کسانی که از آن رنج میبرند در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند.
< p>همه گروگانهای سابق مصاحبه شده گفتند که در ارتباط با افرادی که هیچ ارتباطی با ۷ اکتبر ندارند مشکل دارند. یانای گفت: «بیشتر ما اکنون دوستان متفاوتی داریم. اینطور نیست که با دوستان قدیمیام دعوا کرده باشم. فقط این است که آن دوستیها کم کم از بین رفت. احساس میکنم دیگر نمیتوانم یک گفتگوی عادی داشته باشم.»گروگانهای سابق و خانوادههایشان گفتند که ایجاد یک رابطه عادی با غذا و آب ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد. در زمان اسارت، هر یک از اعضای خانواده برودوتچ فقط یک نان پیتا در روز دریافت میکردند که آن را به قطعات کوچک تقسیم میکردند تا سعی کنند تمام روز دوام بیاورند. پدرش گفت وقتی اوریای کوچک پس از آزادی در بیمارستان بود، نانش را زیر بالش میگذاشت تا بعداً بخورد.
آویهای گفت: «به عنوان یک یهودی، شما با داستانهای هولوکاست و تصاویر این بدنهای نحیف بزرگ میشوید. و اکنون خانواده شما از این موضوع عبور کردهاند.»
تصاویر سه اسیر آزاد شده در یک هفته پیش، خشم بسیاری از اسرائیلیها را برانگیخت و برخی از بستگان و مقامات اسرائیلی گفتند که به نظر میرسد در اردوگاههای کار اجباری نگهداری شدهاند.
بسیاری از گروگانهای سابق، حس هدفی را در کمک به لابیگری برای آزادی اسیران باقی مانده و کمک به خانوادههایشان برای مقابله با آن یافتهاند. یانای گفت: «در ذهنم این تصویر را دارم که وقتی آخرین گروگان آزاد شود، تلویزیون را خاموش میکنم، به تایلند پرواز میکنم و سه هفته روی ساحل مینشینم و تا جایی که میتوانم گریه میکنم.»
درمانگرانی که کودکانی را که در ۷ اکتبر ربوده شده بودند معالجه کردهاند، گفتند که برخی دوباره شروع به خیس کردن تخت خود کردهاند. در خانواده برودوتچ، هر سه کودک هر شب با یکی از والدین یا هر دوی آنها میخوابند.
آویهای گفت: «قبلاً آنها صدای آژیر [نشان دهنده حمله موشکی] را میشنیدند و به داخل میرفتند. اما هرگز ترسی وجود نداشت. اکنون ترس زیادی وجود دارد. اگر دری به هم بخورد یا صدای بلندی در بیرون شنیده شود، نگران میشوند که مردم وارد شوند و درهایشان را بشکنند.»
کودکان برودوتچ که یک سال از مدرسه را از دست دادهاند، هنوز برای شرکت بیش از سه روز در هفته تلاش میکنند. یووال ۹ ساله به ندرت یک روز کامل را قبل از اینکه بخواهد مادرش او را ببرد، سپری میکند.
پدرش گفت که یووال در مدرسه معلم سرخانهای دارد که به صورت انفرادی با او کار میکند. «بقیه بچهها با او خیلی مهربان هستند. آنها فوقالعاده بودهاند. اما او فقط نمیخواهدhtml در کلاس باشد.»
ایریس گوریلی راحابی، روان درمانگری که به تأسیس First Line Med کمک کرد، که مشاوره رایگان به گروگانهای سابق و دیگر بازماندگان ۷ اکتبر ارائه میدهد، گفت که بیشتر کودکانی که گروگان بودند، نمیخواهند تحت درمان قرار گیرند زیرا میخواهند سعی کنند آنچه را که اتفاق افتاده فراموش کنند. اما نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد کودکان با احساس گناه دست و پنجه نرم میکنند.
گاوریلی راحابی گفت که یکی از کودکان گروگان، پس از هفتهها اسارت، رو به مادرش کرد و گفت: «میدونی مامان، ما گیر افتادیم چون من گریه میکردم.» مادر به او اطمینان داد که اینطور نیست، مهاجمان میدانستند که آنها در خانه هستند زیرا هات چاکلت روی اجاق گاز هنوز گرم بود.
روان درمانگر گفت که پسر دیگری، ماهها پس از آزادی، ناگهان به پدرش گفت که نام واقعی پدرش را به ربایندگان گفته است. او گفت که رباینده با او مهربان بوده و از او خواسته است که نامش را بگوید، اما متاسف است. گاوریلی راحابی گفت: «بسیاری از بچهها چیزهایی را با خود حمل میکنند که ما نمیدانیم.»
یانای، طراح جواهرات، گفت که در طول اسارت قسم خورده است که اجازه ندهد ربایندگانش زندگی او را خراب کنند. او گفت: «وقتی حالم خوب نیست، آنها برنده میشوند. اگر بتوانم به طور کامل بهبود پیدا کنم، من برنده میشوم.» او همچنین تصمیم گرفت که سعی کند مادر شود، با وجود اینکه در سن ۴۱ سالگی مجرد بود. «این انتقام من خواهد بود.»
برای تماس با Carrie Keller-Lynn به آدرس [email protected] و David Luhnow به آدرس [email protected] ایمیل بزنید.