تصویری نمایانگر یک درگیری احتمالی بین اسرائیل و ایران.
تصویری نمایانگر یک درگیری احتمالی بین اسرائیل و ایران.

پیش‌بینی حمله قریب‌الوقوع اسرائیل به ایران

عوامل همگرا متعدد نشان‌دهنده احتمال بالای یک حمله مجدد و گسترده‌تر از سوی اسرائیل علیه ایران در ماه‌های آینده هستند، که به احتمال زیاد بین ۷ سپتامبر تا ۷ اکتبر ۲۰۲۵ رخ خواهد داد و احتمال آن تا اواخر نوامبر یا اوایل دسامبر نیز ادامه دارد. ضرورت‌های استراتژیک اسرائیل، بسیج دفاعی ایران، و محاسبات سیاسی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، این احتمال را تقویت می‌کنند. این یک سناریوی منفرد نیست، بلکه اوج مورد انتظار یک کارزار مرحله‌ای است که از قبل آغاز شده و برای اخلال در برنامه‌های تسلیحات استراتژیک ایران، تحمیل مزیت عملیاتی پایدار، و خنثی کردن شبکه نظامی منطقه‌ای ایران، از جمله در لبنان و یمن، طراحی شده است.

محرک‌های استراتژیک

چندین ضرورت استراتژیک، اقدام نظامی احتمالی اسرائیل علیه ایران را هدایت می‌کنند. این موارد شامل خنثی‌سازی کامل اکوسیستم نظامی منطقه‌ای ایران است. عملیات مستمر اسرائیل در غزه و فشار مداوم آن برای خلع سلاح حزب‌الله در لبنان، کارزارهای مجزا نیستند. آنها عملیات شکل‌دهنده‌ای هستند که با هدف کاهش تهدید دو جبهه‌ای (یا سه جبهه‌ای) که اسرائیل در رویارویی مستقیم با ایران با آن روبروست، انجام می‌شوند. با تضعیف ظرفیت نیروهای نیابتی در حال حاضر، اسرائیل منابع و توجه خود را برای ضربه‌ای بزرگ‌تر و متمرکزتر علیه دارایی‌های ایران آزاد می‌کند، بدون بار تلافی جویانه شدید و پایدار از سوی نیروهای نیابتی.

علاوه بر این، ممکن است اسرائیل زمان کنونی را فرصتی برای بهره‌برداری از اختلافات داخلی ایران بداند، جایی که هوش اطلاعاتی اسرائیل می‌تواند از شکاف‌های قابل بهره‌برداری در اکوسیستم رهبری ایران بهره‌برداری کند. این شامل اختلافات جاری بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش منظم ایران، و همچنین بین سپاه و شورای مشورتی رهبر معظم است. در مجموع، این نقاط ضعف، در صورت گسترش، می‌توانند واکنش یکپارچه ایران را محدود کرده و زنجیره فرماندهی آن را در ساعات اولیه یک حمله اسرائیلی پیچیده کنند.

هماهنگی یک جدول زمانی نظامی استراتژیک با زمینه سیاسی نیز عامل دیگری است که ممکن است حمله گسترده‌تری به ایران را تحریک کند. تاریخ احتمالی مورد نظر نتانیاهو قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۵، از نظر نمادین و سیاسی بسیار پرمعناست. وارد آوردن یک ضربه استراتژیک قبل از این سالگرد اهداف متعددی را دنبال می‌کند، از جمله، نه محدود به، تحکیم موقعیت سیاسی داخلی او، نشان دادن ظرفیت اسرائیل برای تحمیل هزینه‌های استراتژیک به ایران، و شکل‌دهی روایت گسترده‌تر در ایالات متحده.

نشانگرهای عملیاتی آماده‌سازی

موساد از پیش عملیات اطلاعاتی و ویژه خود را در داخل ایران، شامل شناسایی هدف و موقعیت‌یابی دارایی‌ها، تشدید کرده است. این موضوع در حملات پهپادی اسرائیل که در درگیری اخیر از داخل ایران صورت گرفت، نیز بسیار آشکار بود. این حملات منجر به حذف موفقیت‌آمیز بسیاری از اعضای ارشد نظامی ایران شد. این فعالیت‌ها صرفاً ماموریت‌های جمع‌آوری اطلاعات نیستند؛ آنها گام‌های آماده‌سازی برای عملیات‌های ترکیبی هماهنگ نیروهای ویژه، هوایی و سایبری هستند. بر این اساس، گسترش فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل علیه ایران با هدف عملیاتی از کار انداختن پیشگیرانه شبکه‌های حسگر، مراکز فرماندهی، و زیرساخت‌های پرتاب موشک‌های بالستیک ایران بسیار محتمل است.

نشانه‌ها در داخل نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) حاکی از احتمال تجدید قوا است، با توجه به تناقض آشکار بین فراخوان‌های سیاسی برای اشغال کامل غزه و تاکید رئیس ستاد ارتش اسرائیل بر استراحت نیروها. این با مرحله بازسازی رزمی مطابقت دارد. همچنین با دکترین چرخش یگان‌ها، تکمیل و آموزش برای الزامات حملات دقیق دوربرد و عملیات هوایی با سرعت بالا همخوانی دارد.

در این مرحله، نشانه‌های بسیج دفاعی ایران بسیار مهم هستند. تشکیل شورای عالی دفاع ملی تحت نظر علی لاریجانی و ادغام ۱۳ نهاد امنیتی در سه "ابرنهاد" در تهران، نشانه‌ای آشکار است که ایران انتظار رویارویی گسترده‌تری را دارد. هدف از چنین بازسازی‌هایی، تقویت امنیت داخلی، بهبود بسیج سریع نیروهای متعارف و نامتعارف، و ساده‌سازی فرماندهی و کنترل است. به طعنه، چنین سازماندهی‌های سریعی می‌توانند اصطکاک بوروکراتیک ایجاد کنند – ضعفی قابل بهره‌برداری در هرج و مرج یک حمله اولیه.

اهرم سیاسی و زمان‌بندی

مشارکت ایالات متحده و "عامل ترامپ" برای اسرائیل حیاتی است. اولویت نتانیاهو، تضمین حداقل مشارکت محدود یا پوشش سیاسی ایالات متحده است. متقاعد کردن ترامپ برای حمایت از یک حمله یا ارائه پشتیبانی آشکار/ضمنی می‌تواند مقاومت بین‌المللی را کاهش داده و به طور بالقوه پنجره عملیاتی اسرائیل را گسترش دهد. مشارکت نتانیاهو با لابی‌های حامی اسرائیل در ایالات متحده نیز با هدف کاهش مقاومت انزواگرایانه‌تر است که ریشه در فلسفه "پایان دادن به جنگ‌ها" ترامپ دارد.

بسیاری در حال حاضر، مثلث‌سازی قدرت‌های بزرگ توسط اسرائیل را اهرم سیاسی می‌دانند. به عنوان مثال، اسرائیل درگیر دیپلماسی متقابل حساب‌شده‌ای است که در آن با روسیه هماهنگ می‌کند تا از موانع احتمالی روسیه در حریم هوایی سوریه و منطقه جلوگیری کند. به موازات آن، اسرائیل از منافع ترامپ در مذاکرات اوکراین و آشتی اخیر آذربایجان و ارمنستان در ازای انعطاف‌پذیری در مورد ایران حمایت می‌کند. این مثلث‌سازی، خطر اصطکاک ژئوپلیتیکی چند جبهه‌ای را در طول پنجره حمله کاهش می‌دهد.

مفهوم عملیاتی پیش‌بینی شده اسرائیل

مطابق با دکترین ارتش اسرائیل، یک عملیات ترکیبی چند دامنه‌ای بسیار محتمل است. چنین حمله‌ای احتمالاً ترکیبی از حملات دقیق هوایی/موشکی و خرابکاری سایبری خواهد بود. اثرات توالی، با هدف کور کردن رادارهای ایران، تضعیف مراکز فرماندهی و کنترل (C2)، و خنثی‌سازی موشک‌های بالستیک در سایت‌های پرتاب در ساعات اولیه، و همچنین بهره‌برداری از رهگیری "پیش از پرتاب" برای نفی قوی‌ترین قابلیت تلافی‌جویانه ایران است. علاوه بر این، عملیات جاری در غزه و در امتداد مرز لبنان به عنوان "ماسکیروفکا" عمل می‌کند، جایی که یک فریب استراتژیک تمرکز دشمن را از صحنه ایران دور کرده و تمرین عملیاتی زنده برای هماهنگی هوا به زمین، هدف‌گیری دقیق، و پیام‌رسانی استراتژیک را فراهم می‌آورد.

با این حال، انتظار می‌رود برنامه اسرائیل شامل اقدام پیشگیرانه یا همزمان علیه حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن و نیروهای بسیج مردمی عراق باشد. این امر با توجه به این واقعیت که حزب‌الله سوگند یاد کرده که خلع سلاح نکرده و کنترل تسلیحات خود را به ارتش لبنان واگذار نخواهد کرد، بسیار محتمل است. بر این اساس، خنثی‌سازی نیروهای نیابتی ایران یکی از مهم‌ترین گام‌ها قبل از حمله تمام عیار به ایران باقی می‌ماند. این رویه برای جلوگیری از اختلالات لجستیکی و عملیاتی در مکان‌های اصلی حمله متمرکز بر ایران و همچنین محافظت از کشورهای عربی منطقه که به طور غیرمستقیم از حملات اسرائیل به ایران حمایت می‌کنند، از اقدامات تلافی‌جویانه نیروهای نیابتی ایران، حیاتی است.

تحمل فشار بین‌المللی و ارزیابی جدول زمانی

آمادگی اسرائیل برای پذیرش تلفات بیشتر و تحمل هزینه‌های حیثیتی، پیش از این در کارزارهای غزه و لبنان و همچنین حملات محدود آن علیه ایران نشان داده شده است. این نشان‌دهنده آمادگی سیاسی برای تحمل پیامدهای دیپلماتیک حمله به ایران و یک وضعیت نظامی همسو با تکمیل اقدام قاطع قبل از بسته شدن پنجره استراتژیک است.

خطرات کلیدی با یک حمله تمام عیار به ایران وجود دارد. اول، پویایی‌های سیاسی آمریکا، که برای مثال، انزواطلبی و جاه‌طلبی‌های جایزه صلح نوبل ترامپ می‌تواند مشارکت یا حمایت نظامی را تعدیل کند. دوم، تهدید از سوی نیروهای نیابتی منطقه‌ای ایران همچنان وجود دارد، جایی که خطر تشدید چند نیابتی بسیار محتمل است. در این راستا، فعال‌سازی کامل حزب‌الله، حوثی‌ها و نیروهای بسیج مردمی، سرعت عملیات اسرائیل را پیچیده خواهد کرد. سوم، احتمال غافلگیری متقابل ایران وجود دارد، جایی که تهران اقدامات پیشگیرانه خود را (سایبری، اقدام نیابتی یا حملات موشکی محدود) انجام دهد. با این حال، به نظر می‌رسد مفهوم اسرائیل برای مزیت اولین حرکت ساختار یافته است، با فرض اینکه دستگاه امنیتی سازماندهی مجدد شده ایران در پنجره حمله اولیه به کندی سازگار می‌شود.

پیش‌بینی و پیامدهای احتمالی

با توجه به همگرایی کنونی ضرورت استراتژیک، آمادگی عملیاتی و فرصت سیاسی، احتمال یک حمله گسترده‌تر و تجدید شده اسرائیل به ایران قبل از پایان سال بسیار بالا است. عملیات برنامه‌ریزی‌شده احتمالاً تلاش خواهد کرد تا از اختلافات داخلی ایران برای ایجاد هرج و مرج بیشتر، کاهش شانس تلافی‌جویی از سوی نیروهای نیابتی آن و وارد آوردن آسیب جدی به سیستم‌های موشکی، هسته‌ای و فرماندهی ایران استفاده کند – همه اینها با هدف شکل‌دهی توازن منطقه‌ای به نفع اسرائیل قبل از سالگرد ۷ اکتبر.

اگر چنین حمله‌ای اجرا شود، بزرگترین تشدید تنش بین اسرائیل و ایران تاکنون و آزمونی تعیین‌کننده برای ظرفیت دفاع هوایی و موشکی اسرائیل در برابر رگبار تلافی‌جویانه خواهد بود، که سپس همسویی استراتژیک خاورمیانه را بازتعریف کرده و به طور بالقوه دکترین تهاجمی‌تر اسرائیل برای رویارویی مستقیم با دشمنان منطقه‌ای، به جای مهار نیروهای نیابتی، را تثبیت خواهد کرد.

در حالی که پیش‌بینی‌ها ادامه خواهد یافت، دوره آتی ممکن است شامل چندین نقطه رصد عملیاتی باشد. این شامل ناهنجاری‌هایی است که در آن افزایش ناگهانی شناسایی هوایی اسرائیل بر فراز عراق، سوریه، یا در امتداد رویکردهای غربی ایران رخ می‌دهد. علاوه بر این، تغییرات در وضعیت نیروها یک نشانگر مهم است؛ استقرار مجدد یا تقویت قابل توجه سامانه‌های گنبد آهنین، فلاخن داوود، و باتری‌های آرو اسرائیل به احتمال زیاد نشانگر اصلی تقویت سیستم‌های دفاعی اسرائیل در برابر هرگونه حمله موشکی ایران خواهد بود. ترافیک دیپلماتیک نیز یک نشانگر کلیدی است، جایی که تشدید مشارکت اسرائیل در واشنگتن، مسکو و پایتخت‌های کلیدی عربی حاشیه خلیج فارس ممکن است نشان‌دهنده آمادگی اسرائیل برای یک حمله گسترده به ایران باشد.

هر اتفاقی که بیفتد، هوشیاری لازم است. بدون آن، پیامدهای قابل توجهی برای ملت‌ها و مردم سراسر منطقه در پی خواهد داشت.