تصویر هنری سبک‌سازی شده از دیسکو الیزیوم که دو شخصیت و لوگوی بازی را نشان می‌دهد
تصویر هنری سبک‌سازی شده از دیسکو الیزیوم که دو شخصیت و لوگوی بازی را نشان می‌دهد

نفرین «دیسکو الیزیوم»، برترین بازی نقش‌آفرینی تاریخ

چگونه موفقیت یک بازی ویدیویی منحصربه‌فرد، تقریباً برای تمام سازندگانش بحران‌آفرین شد

دورا کلینجیچ رویاهای خود را برای نویسندگی در بازی‌های ویدیویی کنار گذاشته بود. او همچنان از این کار الهام می‌گرفت، اما در طول سال‌های فعالیت خود در صنعت بازی، به‌طور فزاینده‌ای از شیوه‌های مدیریتی این صنعت ناراضی شده بود. بنابراین در سال ۲۰۱۹ از کار خود کناره‌گیری کرد و دوباره به مهندسی هوافضا متعهد شد. (کلینجیچ یک فیزیکدان آموزش‌دیده است.) اما این همان سالی بود که بازی دیسکو الیزیوم (Disco Elysium) منتشر شد.

این بازی ویدیویی نقش‌آفرینی، برخلاف بیشتر عناوین هم‌ژانر خود، درباره پیشگویی‌ها و قدرت‌ها نبود. نه در دنیایی فانتزی اتفاق می‌افتاد و نه یک داستان علمی-تخیلی گسترده بود. در عوض، بازیکنان را دعوت می‌کرد تا ذهن یک کارآگاه بیمار از نظر روانی، جسمی و روحی را به خود اختصاص دهند که تحقیقاتش در مورد یک قتل، او را به گشتی در شکست تاریخی سوسیالیسم، مبارزه بین کارگران و صاحبان، الکلیسم، کریپتوزوولوژی (علم موجودات خیالی)، فاشیسم و علم نژادپرستی می‌برد. گفته می‌شد که این بازی توسط یک استودیوی بازی ویدیویی شناخته‌شده ساخته نشده، بلکه توسط یک گروه هنری چپ‌گرا مستقر در استونی خلق شده است. دیسکو الیزیوم سرگرم‌کننده، خنده‌دار و سرشار از امکانات بود. این بازی معادل ویدیویی نام گل سرخ (The Name of the Rose) یا سوپرانوها (The Sopranos) بود، یک اثر هنری سطح بالا با جذابیت تجاری بسیار.

زمانی که کلینجیچ با دیسکو الیزیوم آشنا شد، تصمیم گرفت که "نمی‌تواند زندگی کند" بدون اینکه روی چیزی شبیه به آن کار کند و در سال ۲۰۲۱، شغلی در ZA/UM، شرکت سازنده بازی، پیدا کرد. آنچه کلینجیچ یافت، اصلاً یک گروه هنری نبود، بلکه یک محیط شرکتی معمولی بود که مدیران اجرایی آن از بازی‌هایی مانند ماینکرافت (Minecraft) و Among Us الهام گرفته بودند؛ هر دو بازی‌های موفق در بازار انبوه، اما هیچ‌یک حرفی درباره بت‌وارگی کالا یا ماتریالیسم تاریخی برای گفتن نداشتند. او به من گفت: "به معنای واقعی کلمه، احساس می‌کردم فریب خورده‌ام."

در سال‌های بعد، اوضاع واقعاً شروع به از هم پاشیدن کرد. ZA/UM نویسنده و هنرمند اصلی و صاحب‌نظر دیسکو الیزیوم را اخراج کرد؛ سهامداران شروع به شکایت از یکدیگر کردند؛ و پروژه کلینجیچ لغو شد. او سرانجام در سال ۲۰۲۴، در پیش‌بینی اخراج شدن پس از اظهارنظر به مطبوعات در مورد اخراج‌های شرکت، آنجا را ترک کرد. وقتی کلینجیچ و شریکش آرگو تولیک استودیوی خود را تأسیس کردند و به گروهی از تیم‌های جداشده پیوستند که امیدوار بودند جانشینی معنوی برای دیسکو الیزیوم بسازند، آن‌ها با حکم قضایی که توسط یک کارفرمای سابق گرفته شده بود، متوقف شدند.

کلینجیچ فروپاشی تیم خلاق پشت دیسکو الیزیوم را از دیدگاهی که نسبتاً کمیاب بود مشاهده کرد. میلیون‌ها بازیکنی که این بازی برای آن‌ها یک مکاشفه بود، در سردرگمی فرو رفتند در حالی که استودیوی سازنده آن ظاهراً در حال فروپاشی بود. و در سال‌های بعد، از خود پرسیدند که کدام یک از استودیوهای جدید در حال ساخت دنباله واقعی دیسکو الیزیوم است.

وقتی اوایل سال جاری از طریق زوم با هم صحبت کردیم، کلینجیچ، یک زن کروات شاد با موهای بنفش پررنگ، گفت که او شروع به این سوال کرده است که آیا مبنای علمی برای نفرین‌ها وجود دارد یا خیر. او توضیح داد: "هر کسی که با این میدان گرانشی دیسکو الیزیوم برخورد داشته، به نوعی آسیب دیده است." او افزود: "من معتقدم که وقتی شما یک شیء اینقدر قدرتمند دارید، احتمالات در اطراف آن دیگر تصادفی نیستند." او گفت سازندگان دیسکو الیزیوم قبلاً از این بازی به عنوان یک "رویداد" صحبت می‌کردند، به همان معنا که یک جنگ یا بازگشایی مقبره توت‌عنخ‌آمون رویداد هستند. "وقتی با دیسکو الیزیوم قمار می‌کنید، احتمال بیشتری دارد که «مار دو چشم» بیندازید."


رابرت کورویتز، در دوران نوجوانی در تالین، پایتخت استونی، در اوایل دهه ۲۰۰۰، دنیاهای جدیدی را در سر می‌پروراند. کورویتز، از طرفداران بازی‌های نقش‌آفرینی رومیزی و کامپیوتری، سال‌ها را صرف توسعه محیط‌هایی کرد که پر از اورک‌ها و الف‌ها بودند. امروزه کورویتز، که به درخواست‌های متعدد برای مصاحبه در مورد این داستان پاسخ نداد، به طراحان بازی در این مورد هشدار می‌دهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۲۴ گفت: "شما نمی‌توانید فانتزی سطح بالاتری از تالکین بسازید." کورویتز سرانجام در دنیایی که دنیای ما را منعکس می‌کرد، به دستاوردهای هنری بیشتری رسید. در «الیزیوم» (Elysium) او، آمریکا وجود نداشت، فرانسوی زبان مشترک بود، و کشورهای اروپا توسط نیرویی آنتروپیک و رادیواکتیو به نام «پیل» (Pale) از هم جدا شده بودند. قرون اخیر الیزیوم، مانند قرون ما، با شکست‌های خونین انقلاب و فتوحات موفق سرمایه مشخص شده بود. الیزیوم یک شبیه‌سازی مکانیکی و پرجزئیات از قرن بیستم بود، دنیایی که با اتومبیل، رادیو و درایوهای نوار کامپیوتری کار می‌کرد.

«الیزیوم» در کمپین‌های طولانی نقش‌آفرینی رومیزی که کورویتز برای دوستانش، از جمله مارتین لوییگا و آرگو تولیک، اجرا می‌کرد، کاوش می‌شد. الیزیوم تشنه بازی شدن بود. اگر تغذیه نمی‌شد، از گرسنگی می‌مرد. وقتی لوییگا و تولیک فراتر از تخیل کورویتز گام برداشتند، او را به گسترش بیشتر دعوت کردند. این کار کورویتز را به طراح بازی بهتری تبدیل کرد، هرچند او انتظار نداشت که به صورت حرفه‌ای بازی بسازد. در آن زمان در استونی، این تصور "کاملاً تخیلی" بود، همانطور که تولیک، که آن زمان یک مکانیک BMW بود، به من گفت.

تصویر هنری سبک‌سازی شده از دو شخصیت اصلی که زیر آسمانی ابری ایستاده‌اند و لوگوی دیسکو الیزیوم
انتخابی از اسکرین‌شات‌ها و هنر مفهومی برای «دیسکو الیزیوم»، با حضور شخصیت اصلی بازی، هری دو بوآ (Harry Du Bois)، کارآگاهی نامرتب که می‌تواند به عنوان یک کمونیست، نئولیبرال، فمینیست، معتاد به مواد مخدر یا هنرمندی حساس بازی شود.
صفحه موجودی از دیسکو الیزیوم که یک شخصیت با آیتم‌ها و آمار مجهز شده را نشان می‌دهد

کورویتز و دوستانش در سال ۲۰۰۹ شرکت ZA/UM را تأسیس کردند. آن‌ها نویسنده، شاعر، هنرمند و فیلسوف بودند — کورویتز آن را یک گروه هنری چپ‌گرا با یک وبلاگ می‌نامید. لوییگا گفت هدف "فرهنگ به عنوان کنشگری مدنی" بود. از جمله مشارکت‌کنندگان ZA/UM، مادر لوییگا، ماده (Made)، بود که در سال ۲۰۲۰ جایزه ادبیات اتحادیه اروپا را با نام مستعار مودلوم (Mudlum) دریافت کرد. چهارمین کتاب او، پسران لهستانی (Polish Boys)، یک رمان Künstlerroman از ZA/UM است که در آن او این شرکت را به رویای یک تابستان طولانی و مه آلود تعبیر می‌کند. همه جوان بودند، زیاد سیگار می‌کشیدند و بر سر ایده‌ها بحث می‌کردند. آرو وِلمت (Aro Velmet)، استاد تاریخ اروپا در استونی، به یاد آورد که در بخش نظرات وبلاگ ZA/UM پرسه می‌زد. "این انرژی جوانی، این تعهد به هنر رادیکال، سیاست رادیکال و به اشتراک‌گذاری کارهایی را داشت که اینترنت ممکن کرده بود." کورویتز بعدها نوشت که "ما ماسک‌های گای فاکس خود را آنقدر محکم به سر داشتیم که مغزهایمان از بینی‌هایمان بیرون می‌زد."

ZA/UM سرانجام توجه کاور کِندِر (Kaur Kender)، رمان‌نویس معروف استونیایی و یک نسل بزرگ‌تر از کورویتز را به خود جلب کرد. اولین رمان کِندِر، روز استقلال (Independence Day) در سال ۱۹۹۸، یک طنز بود که ماجراهای خشونت‌آمیز و جنسی دو تاجر قانون‌شکن را در حال جمع‌آوری ثروت در میان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دنبال می‌کرد. این کتاب موفقیت‌آمیز بود و کِندِر به عنوان یک تحریک‌کننده وارد صحنه ادبی استونی شد. او از گورگیاس (Gorgias)، فیلسوف یونانی، برت ایستون الیس (Bret Easton Ellis) و توپاک شکور (Tupac Shakur) به عنوان الهامات خود یاد کرد.

پس از انتشار هشت کتاب در شش سال با استقبال کمتر و کمتر، کِندِر به اینترنت روی آورد و یک وبلاگ فرهنگی با بودجه مارگوس لینامائه (Margus Linnamäe)، یکی از ثروتمندترین مردان کشور که ثروت خود را در داروخانه، املاک و مستغلات و رسانه به دست آورده بود، تأسیس کرد. کِندِر، که قبلاً در بازاریابی کار کرده بود، رابطه آسانی با سرمایه و قدرت داشت. او به یک اندازه هم تاجر بود و هم هنرمند. ماده لوییگا به من گفت: "در زندگی و کار کاور، شور و اشتیاق وجود دارد." "آنچه در روح او می‌گذرد را نمی‌توانم بگویم." تولیک به یاد آورد که کِندِر کلاه‌های بوم‌سوز با تصاویر حیوانات مختلف بر سر می‌گذاشت که نشان می‌داد در آن لحظه کدام جنبه، هنرمند یا تاجر، مسئول است. (وقتی با کِندِر در نزدیکی دفترش در لندن قهوه می‌نوشیدم، او چنین کلاهی بر سر داشت. به گمانم یک گوریل روی آن بود.)

در سال ۲۰۱۱، کورویتز نامه‌ای سرگشاده به کِندِر در وبلاگ ZA/UM منتشر کرد و از او خواست تا توجهش را "از روسپی‌های روسی دور کند و روی هنر تمرکز کند"، همانطور که کِندِر وقتی با او مصاحبه کردم به یاد آورد. (این وبلاگ دیگر در دسترس آنلاین نیست؛ URL آن به وب‌سایت شرکت ZA/UM هدایت می‌شود.)

کِندِر گفت: "این مرا خنداند. من یک کلمه هم نفهمیدم." اما او از آتش‌افروزان در ZA/UM کنجکاو شد و کورویتز همکارانش را تشویق کرد تا نوشته‌های کِندِر را منتشر کنند. آن‌ها زوج آشکاری نبودند. کِندِر تنومند، خالکوبی‌شده و شیطنت‌آمیز است. کورویتز بلندقد، لاغراندام و مو بلند است، انگار موزیسین «بک» (Beck) توسط فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سخت شده باشد.

کورویتز سال‌ها بود که روی رمان خودش، با موضوع الیزیوم، کار می‌کرد. این ایده برای کِندِر مضحک بود، کسی که هرگز بیش از ۲۸ روز برای نوشتن یک رمان وقت صرف نکرده بود و همیشه اولین پیش‌نویس خود را منتشر می‌کرد. فلسفه این مرد مسن‌تر: "اگر شک داری، منتشر کن." کِندِر به کورویتز کمک کرد تا کتابش را بازنویسی کند و سپس آن را در سال ۲۰۱۳، هنگام انتشار، بازاریابی کند.

بازیکن «دیسکو الیزیوم» به جای گنج، ایده‌ها، الهامات، پارانویا و اعتیادها را به دست می‌آورد.

هوای مقدس و وحشتناک (Sacred and Terrible Air) داستان ناپدید شدن چهار خواهر جوان را روایت می‌کند که دهه‌ها بعد سه دوست مرد را آزار می‌دهد. به عنوان یک رمان، ساختاری مبهم دارد، با عبارات شعری گاه‌به‌گاه از زیبایی و وحشت حسی. حدود هزار نسخه فروخت. برای کِندِر و کورویتز، این یک شکست بود. آرو وِلمت گفت: "برای یک اثر ادبی عجیب و غیرقابل دسترس که تنها به زبان استونیایی منتشر شده، هزار نسخه فروش "فوق‌العاده" است." "اما آن‌طور که کورویتز می‌خواست، گفتمان را تغییر نداد." نه مثل روز استقلال. کِندِر با صدای پرطنین و لهجه‌دارش به من گفت: "رمان رابرت کاملاً برای خواننده نامناسب است. هیچ‌کس وقت این مزخرفات را ندارد."

همزمان شدن انتشار هوای مقدس و وحشتناک با تلاش شکست‌خورده کِندِر برای تصاحب نشریه «سیرپ» (Sirp)، مجله فرهنگی استونیایی که از سال ۱۹۴۰ منتشر می‌شد، کمکی نکرد. (سیرپ به معنای "داس" است، مانند "چکش و داس".) در سال ۲۰۱۳، وزیر فرهنگ راست‌گرای استونی کارکنان را اخراج کرده و کِندِر را مسئول کرده بود. کِندِر، با دیدگاهی جسورانه برای ایجاد تغییر، کورویتز را به عنوان ویراستار با خود آورد. عملاً کل کادره فرهنگی اعتراض کردند. ظرف یک هفته، کِندِر، کورویتز و وزیر فرهنگ همگی استعفا دادند. کورویتز بعدها نوشت که این اتفاق "اوج رقت‌انگیز دوران حرفه‌ای ملی ما" را تشکیل داد. "گناه نابخشودنی" آن‌ها این بود که "به نوعی هم چپ‌گرای افراطی و هم نئولیبرال" بودند.

صحنه علمی-تخیلی تاریک که یک کشتی مانند غلاف و سازه‌های پوشیده شده با لباس با چهره‌های انسانی در نزدیکی را نشان می‌دهد

شهرت کِندِر تا سال ۲۰۱۶، زمانی که به دلیل نوشتن و انتشار داستان کوتاهی که دادستان‌ها ادعا می‌کردند توصیف خشونت جنسی در آن به منزله تولید محتوای سوء‌استفاده جنسی از کودکان است، محاکمه شد، شروع به بازسازی نکرد. کِندِر در نهایت تبرئه شد. وِلمت توضیح داد: "اگر چیزی هم بود، محاکمه او را احیا کرد." "درخشان‌ترین ذهن‌های ادبیات استونی علناً از او در دادگاه دفاع کردند. بنابراین اکنون او با دفاع از آزادی بیان و آزادی اندیشه مرتبط است."

کِندِر از زمان محاکمه دیگر ادبیات ننوشته است. تا آن زمان، او چیزی سودآورتر پیدا کرده بود. پسرش به او گفت: "هیچ‌کس کتاب نمی‌خواند." "شروع به ساخت بازی‌های ویدیویی کن." کِندِر همیشه می‌خواست درباره پدرش، یک کارآگاه قتل، بنویسد. چطور است یک بازی ویدیویی، با نویسندگان و هنرمندان ZA/UM، در دنیای الیزیوم کورویتز؟


در لاتین، دیسکو الیزیوم (Disco Elysium) به معنای "من الیزیوم را یاد می‌گیرم" است، اگرچه بازی در کوچکترین بخش از محیط گسترده کورویتز، در یک محله بندری اطراف صحنه قتل اتفاق می‌افتد. منطقه کوچک است، اما عمق تعامل زیادی دارد. بازیکن کارآگاه را هدایت می‌کند و او را به تعامل با همه چیز، از رد پاها و سوراخ‌های گلوله گرفته تا کتاب‌های کم‌ارزش و زباله‌های رهاشده، رهنمون می‌شود.

کارآگاه دچار فراموشی است، ابزاری که برای روایت‌های بازی‌ها به خوبی شناخته شده است، زیرا بازیکن می‌تواند در شخصیتی قرار گیرد بدون اینکه نیاز به دانستن پیشینه او داشته باشد. بازیکن و شخصیت با هم یاد می‌گیرند – آن‌ها "دیسکو" می‌کنند – با هم. برای بیشتر بازی‌هایی که این کار را می‌کنند، این یک بهانه مناسب است تا توضیح دهند که چرا بازیکن بازی را بدون دانستن نحوه مبارزه آغاز می‌کند، برای مثال، یا چرا به بازیکن اجازه داده می‌شود تا شخصیت فردی را که قبلاً وجود داشته، تعریف کند. پلیس مرکزی دیسکو الیزیوم می‌تواند یک کمونیست، یک نئولیبرال، یک فاشیست، یک آنارشیست، شیفته حشرات، پارانویایی، هنری یا بسیار حساس باشد. دیسکو الیزیوم نه تنها به معنای بودن هر یک از این چیزها، بلکه به معنای خواستن هر چیزی و مجبور به زنده بودن، علاقه دارد. کورویتز در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۷ گفت: این بازی "برای افرادی است که تمام ویکی پدیا را خوانده‌اند و بیشتر می‌خواهند. دنیایی دیگر به همان اندازه باورپذیر و ترسناک مثل دنیای خودمان، ابزاری برای تحلیل دنیای ما."

دیسکو الیزیوم با استفاده از مکانیک‌های بازی برای بررسی خود، فراتر از حد معمول رفت. این به اعتقاد کورویتز، شبیه‌سازی ذهن است، که بخشی از جذابیت آن برای کسانی که خارج از مخاطبان معمولی بودند را اثبات کرد. یک بازی که در آن شلیک اسلحه به خصوص خوب به نظر می‌رسد، برای کسانی که بازی‌ها را دوست ندارند جذاب نخواهد بود، اما یک بازی در مورد هدایت یک مست بی‌ادب که می‌خواهد جهان را متقاعد کند که او یک فمینیست است – این ممکن است.

یکی دیگر از ویژگی‌های خاص، سبک نوشتاری بود. دیسکو الیزیوم به نثر انگلیسی، با بیش از یک میلیون کلمه، توسط تیمی شامل کورویتز، لوییگا، تولیک و کِندِر نوشته شده است. بازیکن بیشتر وقت خود را به خواندن یا مکالمه می‌گذراند. کورویتز در ویدیویی برای وب‌سایت گیم‌اسپات (Gamespot) در سال ۲۰۲۰ گفت: "همه می‌گویند نمی‌خواهند بخوانند، اما تقریباً تمام کاری که می‌کنند خواندن است." "پیام‌رسان‌ها، رسانه‌های اجتماعی. آن‌ها دوست دارند زمان خود را به خیره شدن به متن بگذرانند." موقعیت متن دیسکو الیزیوم روی صفحه و جهتی که در آن پیمایش می‌کند، بر اساس تجربه خواندن توییتر (X) در تلفن مدل‌سازی شده است. پسر کِندِر گفت که این بازی نیست بلکه "یک تله برای وادار کردن من به خواندن" است. (در سال ۲۰۲۱، این بازی با روایت صوتی کامل دوباره منتشر شد.)

نثر، منبعی ارزان، دلیلی است که دیسکو الیزیوم می‌تواند در شبیه‌سازی یک جهان جاه‌طلبانه باشد. این بازی، سنتی ۵۰ ساله را برای تلاش در ترجمه تجربه بازی‌های نقش‌آفرینی رومیزی به صفحه نمایش ادامه می‌دهد. «سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان» (Dungeons & Dragons) یا الیزیوم اصلی کورویتز، در یک محیط اجتماعی بازی می‌شود که توسط یک استاد بازی اداره می‌شود و جهان را در ذهن خود نگه می‌دارد و بازیکنان را در آن راهنمایی می‌کند. یک بازی می‌تواند سال‌ها طول بکشد. فضای امکانات بی‌پایان است. خلق هیچ هزینه‌ای ندارد.

صفحه مهارت شخصیت از دیسکو الیزیوم که سطوح مختلف در قابلیت‌های هوش، روان، فیزیک و حرکت را نشان می‌دهد
تصویرسازی مهارت محاسبه بصری در دیسکو الیزیوم که یک صحنه جرم در نزدیکی یک کانال را تحلیل می‌کند

بار بازی ویدیویی نقش‌آفرینی این است که پس از انتشار نمی‌تواند به طور معنی‌داری تغییر کند. در طول توسعه، طراحان باید پیش‌بینی کنند که چگونه بازیکنان در طول سال‌ها قوانین را دستکاری، سوءاستفاده و نادرست درک خواهند کرد و بر اساس آن احتمالات، طراحی کنند. در دیسکو الیزیوم، هر چیز جالب، هوشمندانه یا خنده‌داری که بازیکن ممکن است بخواهد در محدوده شبیه‌سازی انجام دهد، پیش‌بینی شده و تشویق می‌شود. اگر بازیکن شکست بخورد، بازی به پایان نمی‌رسد بلکه انطباق می‌یابد. کورویتز در سال ۲۰۲۰ گفت: "ما مجبور بودیم مقدار زیادی محتوای کوچک بنویسیم که تعداد کمی از بازیکنان آن را خواهند دید، که در هر نوع تلاش سرمایه‌داری یک اشتباه بزرگ است."

دیسکو الیزیوم بر اساس بازی‌های ویدیویی نقش‌آفرینی اواخر دهه ۱۹۹۰، مانند فال‌اوت (Fallout) و دروازه بالدور (Baldur’s Gate)، توسعه می‌یابد. این بازی‌ها تجربه بازی رومیزی را با نوشتن "مقدار زیادی محتوای کوچک" تطبیق ندادند، بلکه با محدود کردن تمرکز: کاوش یک سیاهچال، کشتن هیولاها، یافتن گنج و قوی‌تر شدن برای تکرار این فرآیند با دشواری بالاتر. مبارزه هسته اصلی بیشتر بازی‌های نقش‌آفرینی است. اما اگر مبارزه و خشونت بخش عمده‌ای از یک روایت را تشکیل دهد، انواع داستان‌هایی که می‌توان روایت کرد را محدود می‌کند.

دیسکو الیزیوم مبارزه را به طور کامل حذف می‌کند. بازیکن نیازی به کشتن ندارد. به جای گنج، آن‌ها افکار، ایده‌ها، الهامات و انگیزه‌ها را به دست می‌آورند: پارانویا، اعتقاد سیاسی، تمایل به نوشیدن. این افکار با بازیکن "صحبت می‌کنند" و او را به چالش می‌کشند یا از او حمایت می‌کنند. یکی از افکار احتمالی شخصیت بازیکن این است: "مردم فکر می‌کنند کمونیسم یک ایده دیوانه‌کننده بود که ۴۰ سال پیش به سزای خود رسید. تب و لرزه‌ای که دنیا را لرزاند و هرگز باز نخواهد گشت. آن‌ها درست می‌گفتند. تا اینکه [من] امروز بیدار شدم – یک جسد روحانی؟!..." پس از مدتی فکر کردن درباره بازگرداندن شخصی کمونیسم، اما انجام ندادن هیچ کار مفیدی، ذهن بازیکن نتیجه می‌گیرد: "۰.۰۰۰۱ درصد از کمونیسم ساخته شده است. میلیاردرهای شیطان‌صفت قاتل کودکان هنوز با لبخند شیطنت‌آمیز بر دنیا حکومت می‌کنند. تمام کاری که [من] انجام داده‌ام، این است که [خودم را] غمگین کنم؟!... به جای ساخت کمونیسم، [من] اکنون مدل دقیقی از این جهان گروتسک و دوگانه می‌سازم."

لوییگا به یاد می‌آورد که کورویتز شیفته این بود که چگونه آثار هنری، از دنیای هری پاتر تا موسیقی پاپ، به موفقیت تجاری عظیمی دست یافتند. او آن‌ها را تحلیل و واکاوی می‌کرد. هر درسی که از ادبیات تجاری آموخته بود در مورد هوای مقدس و وحشتناک به کارش نیامده بود، اما او بازی‌های نقش‌آفرینی را در سطحی عمیق‌تر درک می‌کرد. به عنوان مقدمه‌ای بر الیزیوم و تجربه‌ای برای خواندن، دیسکو الیزیوم پیشرفت بی‌قید و شرطی نسبت به رمان کورویتز است. جاستین کینان (Justin Keenan)، نویسنده‌ای که در سال ۲۰۱۸ به ZA/UM پیوست، با همان بازی‌هایی که کورویتز بزرگ شده بود و آرزو داشت داستان‌های ادبی جدی بنویسد. امروز، او فکر می‌کند که گذراندن زمان زیادی در دوران شکل‌گیری با بازی‌ها، اساساً نحوه تفکر او در مورد نوشتن و خواندن را بازسازی کرده و او را برای نوشتن رمان‌ها نامناسب کرده است، اما با "نوع درست آسیب مغزی" برای نوشتن بازی‌ها.

به یک معنا، دیسکو الیزیوم نوعی بازی است که تنها نویسندگان و هنرمندان ناراضی، جاه‌طلب و سیاسی ZA/UM می‌توانستند آن را بسازند. به معنای دیگر، آن‌ها اصلاً آن را نساختند. ZA/UM، استودیوی توسعه بازی، شاید نام خود را با وبلاگ ZA/UM به اشتراک گذاشته باشد، اما یک شرکت تجاری سنتی بود که توسط مارگوس لینامائه و کِندِر (که در سال ۲۰۱۷ سهم خود را به سرمایه‌گذار خطرپذیر استونیایی، ایلمار کامپوس (Ilmar Kompus) فروخت) تأمین مالی می‌شد. در طول سه سال توسعه دیسکو الیزیوم، ZA/UM به بیش از صد نفر گسترش یافت و دفاتری در لندن و برایتون تأسیس کرد، و کورویتز و کِندِر در سال ۲۰۱۷ به انگلستان نقل مکان کردند.

این سرمایه‌گذاری نتیجه داد. اگرچه ZA/UM از افشای میزان فروش بازی خودداری کرد، اما شش ماه پس از انتشار، ZA/UM سودی معادل ۶.۷ میلیون یورو را پس از ضرر نیم میلیون یورایی در سال قبل، ثبت کرد. تخمین‌ها برای نسخه‌های فروخته شده از ۳.۵ میلیون تا ۷ میلیون نسخه متغیر است. واکنش منتقدان شورانگیز بود. واشنگتن پست (The Washington Post) آن را "به هر کسی که می‌تواند ماوس را کلیک کند" توصیه کرد. مجلات بازی‌های ویدیویی اِج (Edge) و پی‌سی گیمر (PC Gamer)، به ترتیب، از "بازنگری شگفت‌انگیز آن از قراردادهای ژانر خشک‌شده" ستایش کرده و آن را "یکی از بهترین بازی‌های نقش‌آفرینی" روی کامپیوترها نامیدند. توسعه‌دهندگان بازی‌های بسیار موفق دیگر، مانند سم لیک (کنترل) و گرگ کاساوین (هادسدیسکو الیزیوم را در میان بهترین‌های سال ذکر کردند. این بازی با جوایز صنعتی پوشیده شد.

کِندِر، که دیسکو الیزیوم را تولید و روی آن سرمایه‌گذاری کرده بود، از رها کردن ادبیات استونی برای کسب اهمیت در یک رسانه داغ‌تر خوشحال بود. برای کورویتز، موفقیت تأییدی بر برتری بازی ویدیویی نسبت به رمان بود. او در سال ۲۰۲۰ نوشت: "بازی‌ها مانند آتش‌سوزی در جهان، به گونه‌ای که رمان‌ها هرگز نمی‌توانند، گسترش می‌یابند." "آن‌ها از مرزهای ملی، زبان‌ها، ایدئولوژی‌ها، گروه‌های سنی – در عرض چند ماه عبور می‌کنند. آن‌ها ذهن‌ها را تغییر می‌دهند. آن‌ها ذهن‌ها را می‌سازند؟!... نوشتن کتاب را برای نوشتن بازی کنار بگذارید. ارزشش را دارد."

تصویرسازی سورئال از چهره‌های ماسک‌دار و لباس‌پوشیده در محیطی نیمه‌روشن و تئاتری

در سال ۲۰۲۱، لینامائه سهام اکثریت خود را در ZA/UM فروخت. دیگر سهامداران، که اکنون شامل کورویتز و کارگردان هنری دیسکو الیزیوم، الکساندر روستوف (Aleksander Rostov) نیز می‌شدند، گمان می‌کردند فرصتی برای خرید سهام او به طور مساوی بین خود خواهند داشت، اما کامپوس (Kompus) سرمایه‌گذار خطرپذیر، آن را به طور کامل خریداری کرد. (از طرف آن‌ها هیچ اشاره‌ای به اینکه لینامائه قصد تضعیف سهامداران اقلیت را داشته، وجود نداشت.) بعدها، کورویتز ادعا کرد که کامپوس این تصاحب را "با حمایت" کِندِر، از طریق وامی از یک شرکت فرعی ZA/UM و با خرید حقوق یک بازی جدید از ZA/UM به مبلغ ۱ پوند و فروش مجدد آن به ZA/UM به مبلغ ۴.۸ میلیون یورو – بدون اطلاع او یا روستوف – تأمین مالی کرده است. کامپوس به درخواست‌های اظهار نظر پاسخ نداد. کِندِر گفت که "نابغه واقعی" کورویتز در "آغاز پرونده‌های دادگاهی بی‌اساس" نهفته است.

در تحقیقی در سال ۲۰۲۳ توسط مستندسازان یوتیوب به نام «مردم بازی می‌سازند» (People Make Games)، کامپوس گفت که "تحت این تصور بوده که همه چیز مربوط به این معامله تأیید شده است". در همان مستند، کورویتز گفت که او و روستوف متعاقباً در اواخر سال ۲۰۲۱، به دلیل پرس‌وجو درباره تصاحب کامپوس و درخواست سوابق مالی، تنزل رتبه یافته و سپس اخراج شدند. در سال ۲۰۲۴، دادگاه تجدیدنظر تالین بخشی از درخواست کورویتز را مبنی بر الزام ZA/UM به ارائه سوابق مالی‌اش، اعطا کرد، اگرچه شواهد کافی برای اثبات وقوع کلاهبرداری مالی را نیافت. این شرکت از اظهارنظر در مورد ادعاهای کورویتز در مستند خودداری کرد اما در بیانیه‌ای از سخنگوی ZA/UM گفت: "تا به امروز، دادگاه‌ها به طور مداوم علیه ادعاهای اساسی شاکیان رأی داده‌اند. ما به موضع خود اطمینان داریم."

این‌ها عجیب‌ترین اتفاقاتی نیستند که تا به حال در دنیای سرمایه‌گذاری خطرپذیر رخ داده‌اند و تقریباً به اندازه عجیب بودن اینکه جوانان چپ‌گرای پرشور دیسکو الیزیوم را کاملاً در یک محیط شرکتی سنتی ساخته‌اند، نیستند. کامپوس یک گروه هنری چپ‌گرا را تصاحب نکرد، بلکه یک شرکت نرم‌افزاری را که توسط یکی از ثروتمندترین مردان استونی تأمین مالی شده بود، تصاحب کرد. دیسکو الیزیوم از فرهنگی نشأت می‌گیرد که در آن سفر هنر بدون یک لینامائه یا کِندِر، دشوار است. هلن هیندپر (Helen Hindpere)، نویسنده دیسکو الیزیوم، در سال ۲۰۲۱ هنگام دریافت یک جایزه، از مارکس و انگلس از روی صحنه تشکر کرد. اما تولیک، که تا زمان خروج خود با شریکش کلینجیچ در سال ۲۰۲۴ با ZA/UM ماند، به من گفت: "نادیده گرفتن این واقعیت که ما در نقش کمونیست‌ها بازی می‌کردیم، دشوارتر و دشوارتر می‌شد." "همه ما می‌دانستیم که این یک شرکت بسیار سنتی است؟!... اما در عین حال، این تصویر تسهیل می‌شد انگار که ما یک تعاونی یا چیزی شبیه به آن هستیم." کِندِر گفت: "دیسکو الیزیوم یک بازی کمونیستی نیست." "این یک بازی شرکت‌های Fortune 500 است."

بازی‌ها مانند آتش‌سوزی در جهان گسترش می‌یابند، به گونه‌ای که رمان‌ها هرگز نمی‌توانند.

امسال، ZA/UM نسخه موبایل دیسکو الیزیوم را معرفی کرد که "قصد دارد کاربران تیک‌تاک را با قسمت‌های کوتاه و جذاب داستان، هنر و صدا جذب کند و در نهایت شکلی کاملاً جدید و عمیقاً جذاب از سرگرمی ایجاد کند." طرفداران شوکه شدند. پی‌سی گیمر نوشت که "این پروژه ذاتاً بی‌احترامی به نظر می‌رسد؟!... به گونه‌ای که برایم قابل درک نیست؟!... اصلاً شبیه دیسکو الیزیوم نیست." اما این توصیف با نحوه توصیف کورویتز از ساخت دیسکو الیزیوم بر اساس نحوه تعامل مردم با رسانه‌های اجتماعی – در جهت جذب مخاطبان زیاد – چندان متفاوت نیست. کورویتز در سال ۲۰۲۰ به گیم‌اسپات گفت: "باور کنید یا نه، ما نخبه‌گرا نیستیم." "تنها کاری که همیشه می‌خواستیم انجام دهیم، تولید انبوه برای سرگرمی انبوه بود. البته، با شرایط خودمان."

در مصاحبه‌ای با منتقد ماریژام دیدژگالویته (Marijam Didžgalvyte)، کورویتز هنر را به یک آتش‌برافروخته تشبیه کرد. "باید مردمی دور آتش باشند و درباره آن صحبت کنند. آن وقت است که چیزی اتفاق می‌افتد." نفرین کورویتز این بود که ذاتاً در ساخت بازی‌های ویدیویی ارزشمند بسیار خوب بود. او می‌توانست آتشی برافروزد که میلیون‌ها نفر می‌خواستند دور آن بنشینند، اما نتوانست مالکیت آن را حفظ کند. لوییگا در سال ۲۰۲۲ نوشت که کورویتز با سادگی به "افراد پولدار" به دلیل "ترس عمومی از فقر" اعتماد کرد. کِندِر بعدها به من گفت که این یک ضعف بود. و اکنون، مالکیت معنوی الیزیوم که توسط کورویتز خلق شده، متعلق به ZA/UM است.

تصویرسازی سورئال از جمجمه‌ای با خرگوش‌ها و اشکال آبی مانند اوریگامی که از آن بیرون می‌آیند، احاطه شده با کابل‌ها و رابط‌ها

توسعه بازی یک فرآیند خسته‌کننده است. توسعه‌دهندگان چیزی را می‌سازند که فکر می‌کنند خوب است، اما بعد متوجه می‌شوند که آزمایش‌کنندگان بازی آن را به طور جامع بد، دشوار برای درک، یا از همه بدتر، بی‌مزه می‌دانند. سپس توسعه‌دهندگان بازنویسی می‌کنند. کورویتز در سال ۲۰۲۰ تخمین زد: "حدود ۷۰ درصد بازی بازنویسی است. حدود ۵۰ درصد بازنویسی یک بازنویسی است." این فرآیند تکرار می‌شود تا زمانی که توسعه‌دهندگان پولشان تمام شود و مجبور به انتشار چیزی شوند، در این مرحله آن‌ها نیز ممکن است متقاعد شده باشند که آنچه ساخته‌اند بسیار بد است.

تولیک گفت که کورویتز در رهبری یک تیم در این فرآیند بدون آسیب رساندن به احساسات، مشکل داشت. "لحظاتی بود که برنامه‌نویسان چیزی ساختند، نزد رابرت آمدند تا آن را نشان دهند، و رابرت گفت: 'من نمی‌توانم به آن نگاه کنم، این مرا تا حدی دلسرد می‌کند که نمی‌توانم کار کنم'؟!... خیلی اوقات پیش می‌آمد که رابرت فقط یک نگاه به ... چهار روز کار می‌انداخت [و] می‌گفت 'این کار نمی‌کند، مزخرف است' و آن را پاک می‌کرد." کورویتز به درخواست‌ها برای اظهار نظر پاسخ نداد.

لوییگا یک سال از سه سال توسعه بازی در ZA/UM کار کرد. او ترک کرد زیرا ساخت دیسکو الیزیوم عملاً یک تنزل رتبه بود — او "فقط" یک نویسنده بود، در حالی که مسئول وبلاگ ZA/UM بود — و از دستمزد ناراضی بود. کورویتز به شدت تحت استرس بود. لوییگا به من گفت: "من به تحمل بار روانی رابرت کمک کردم." "این بدان معناست که من کاملاً دیوانه شدم. دو بار تحت فشار شکست خوردم." تولیک گفت رابطه او با کورویتز فراتر از ترمیم آسیب دیده است. "این غیرقابل قبول بود که من تصمیم گرفتم پس از خروج آن‌ها در استودیو بمانم. رابرت مرا دشمن خود اعلام کرد و به من گفت اگر دوباره می‌خواهی با او صحبت کنی، باید روی زانوهایت بخزی و عذرخواهی کنی."

امروزه، کِندِر به کورویتز به عنوان چهره دیسکو الیزیوم بی‌اعتنا است. کورویتز محیط را خلق کرد، اما کِندِر مفهوم بازی را بیشتر به خود نسبت می‌دهد. کِندِر اکنون می‌گوید که ایده کورویتز، همان داستان کوتاه ناپسندی بود که کِندِر برای آن محاکمه شد. او می‌گوید کورویتز آن را نوشت. کورویتز به درخواست اظهار نظر پاسخ نداد.

پاداش نوشتن بازی‌ها به جای کتاب‌ها ممکن است بسیار بیشتر باشد، اما درد و رنج آن نیز متناسب است. ماده لوییگا گفت: "نه، یک بازی ارزش این همه رنج را ندارد." "آنچه به من، به خانواده‌ام و به دیگران نزدیک درگیر با آن، به نظر من، انجام داده، کاملاً وحشتناک است. و به نظر نمی‌رسد پایان یابد." پس از دیسکو الیزیوم، مارتین لوییگا به کورویتز گفت که قصد دارد یک بازی به یک تاجر استونیایی پیشنهاد دهد. لوییگا گفت که کورویتز به او گفت: "تو نمی‌توانی این کار را انجام دهی. خیلی سخت است."


جاستین کینان نویسنده اصلی بازی اصلی بعدی ZA/UM است. این یک تکامل از دیسکو الیزیوم است، نه یک دنباله. او به من گفت: "دیسکو الیزیوم یک پیش‌نویس عالی از نوع جدیدی از بازی ویدیویی بود." "حالا ما در حال انجام پیش‌نویس دوم هستیم." این یک بازی نقش‌آفرینی با جنبه‌های روان‌شناختی عجیب است، حرکتی از کارآگاهی به داستان‌های جاسوسی به سبک جان لوکاره (John le Carré). کینان از توماس پینچن (Thomas Pynchon) الهام گرفته و تم‌های پارانویایی موجود در دیسکو الیزیوم را برجسته می‌کند.

بهای گزافی که ZA/UM برای رهایی از کورویتز و همکارانش پرداخته، تحمل دشمنی طرفداران آن‌هاست. سامانتا بیرت (Samantha Béart)، یک بازیگر صدا، در ماه فوریه در X (توییتر سابق) نوشت: "به استودیوی بعدی که این را امتحان می‌کند: اگر 'جانشین معنوی' دیسکو الیزیوم شما شامل ... کورویتز نباشد، پس هم وقت من و هم وقت خودتان را صرفه‌جویی کنید و با آن فراخوان بازیگری مرا کنار بگذارید."

کِندِر استودیوی جدیدی در لندن به نام «بازی‌های دارک مت» (Dark Math Games) تأسیس کرده است که روی دنباله دیسکو الیزیوم خود کار می‌کند، با مضامین آشکارتر تحریک‌آمیز و جنسی. همکار نویسنده او، یوری-فرانسیسکوس لوتمن (Jüri-Franciscus Lotman) به من گفت که دیسکو الیزیوم "کمی قدیمی به نظر می‌رسد، مانند [سریال کمدی آمریکایی] زن‌شویی (Married?...with Children)." لوتمن، که در شکل‌گیری اولیه ZA/UM حضور داشت، گفت که برای کار روی بازی کِندِر "فرصت بودن در پیش‌گامان فرهنگ بشری" را داشت. "اگر این فرصت را داشته باشید، به یک وظیفه تبدیل می‌شود." قبل از تأسیس استودیو، کِندِر دوباره از لینامائه و بازیکن جدیدی به نام ریاض مولا (Riaz Moola)، یک بنیانگذار فناوری اهل آفریقای جنوبی، بودجه را تأمین کرد. مولا پس از خروج خلاقانه از ZA/UM با کِندِر و دیگران تماس گرفت. کِندِر گفت: "او یکی از بهترین پیام‌های لینکدین را برایم نوشت." "'سلام، من ریاض هستم. دیسکو الیزیوم را دوست دارم. پول دارم. بیایید صحبت کنیم.'"

مولا بعداً استودیوی خود، «لانگ‌دو» (Longdue) را تأسیس کرد که آن نیز در حال ساخت دنباله‌ای برای دیسکو الیزیوم است. مولا در ایمیلی نوشت: "از خودم می‌پرسیدم چرا دنباله‌ای وجود ندارد؟" "از بازی کردن یکی از آن‌ها به شدت مشتاق بودم. به عنوان یک کارآفرین، اغلب انگیزه اصلی شما حل مشکلاتی است که شخصاً احساس می‌کنید."

تولیک و دورا کلینجیچ با کِندِر کار کردند، با او درگیر شدند، با مولا کار کردند، سپس جدا شدند تا یک استودیو تأسیس کنند — آن‌ها نیز در حال ساخت بازی‌ای شبیه دیسکو الیزیوم هستند — اگرچه پیشرفت آن‌ها با حکم قضایی شرکت مولا کند شد. تولیک گفت: "احساس می‌کنم اگر نتوانم ببینم [دیسکو الیزیوم] تا کجا می‌تواند تکامل یابد، این یک زیان بزرگ برای فرهنگ بشری و شخصاً برای من خواهد بود." "ما فقط به بالاترین سطح ممکن با این روش‌ها رسیدیم."

کورویتز در حال ساخت بازی بعدی خود در استودیوی جدیدی به نام «رد اینفو» (Red Info) با الکساندر روستوف، هلن هیندپر و کریس اَوِلون (Chris Avellone)، نویسنده اصلی بازی ویدیایی ۱۹۹۹ پلین‌اسکیپ: تورمنت (Planescape: Torment)، که تأثیر زیادی بر دیسکو الیزیوم داشت، است. اَوِلون به من گفت: "[کورویتز] احساس می‌کرد که دیسکو الیزیوم پروژه‌ای بود که در سرش داشت، و وقتی از این فرنچایز کنار گذاشته شد، نگران بود که دیگر هیچ ایده‌ای در وجودش نباشد." "من احساس کردم این مزخرف است؟!... رابرت بیش از حد خلاق است که به سادگی چیزی خلق نکند یا به یک ایده دنیایی واحد در سرش تکیه کند."

لوییگا مدتی برای رد اینفو نوشت، سپس در لانگ‌دو متعلق به مولا سمتی گرفت. او فکر می‌کند ترجیح می‌دهد در هنرهای تجسمی کار کند – اما هیچ‌کس او را برای آن نمی‌شناسد. این در مورد تولیک و اکنون کِندِر نیز صادق است. آن‌ها بیشتر به خاطر دیسکو الیزیوم شناخته شده‌اند؛ این چیزی است که سرمایه‌گذاران را علاقه مند می‌کند.

طی دو سال گذشته، صنعت بازی‌های ویدیویی با اخراج‌های گسترده و کاهش بازدهی مالی مشخص شده است. دیسکو الیزیوم، که قبل از انتشار تصورش هم نمی‌رفت و خواسته نشده بود، اکنون حتی ممکن است یک سرمایه‌گذاری مالی امن باشد: رد اینفوی کورویتز از شرکت بزرگ فناوری چینی نت‌ایز (NetEase) بودجه دریافت کرده است. اما اگر این یک سرمایه‌گذاری مناسب باشد، قدم گذاشتن در آب‌های دیسکو الیزیوم با ریسک‌های خلاقانه و شهرت همراه است. چرا این کار را بکنیم؟ شاید، مانند لوییگا، گزینه دیگری نبینید. شاید تصور کنید که اگر دیسکو الیزیوم از طریق تکرار به موفقیت رسید، پس آنچه پس از چرخش بعدی چرخ ظاهر می‌شود، ممکن است حتی بزرگتر باشد. آنچه همه این استودیوهای جدا شده مشترک دارند، اعتقاد آن‌ها به این است که دیسکو الیزیوم آغاز چیزی است، نه اوج پیروزمندانه یک دهه هنر و رویا.

به یک معنا، موفقیت به نظر نمی‌رسد اعضای سابق ZA/UM را تغییر داده باشد: اوج شور هنری جوانی، پایان دادن به دوستی‌ها بر سر پیش‌نویس‌های اولیه است. کورویتز به یاد آورد که مردم دور آتش بودند که هنر را معنی‌دار می‌کردند. او در سال ۲۰۲۴ گفت: "قطعا پیشنهاد می‌کنم، وقتی دنیایی می‌سازید، مردم و دوستی‌ها را در اولویت قرار دهید." "بزرگترین دارایی در زندگی شما برای ساخت جهان یا دستیابی به هر چیزی، آن دوست درخشان شما خواهد بود. آن‌ها با مشکلات خود می‌آیند. همه همینطورند. در این دنیا، می‌توانید تنها باشید یا بخشنده. من بخشش را پیشنهاد می‌کنم."

آتش دیسکو الیزیوم اکنون به آتش‌های کوچک در همه جا پراکنده شده است، که توسط دوستان سابق احاطه شده‌اند، کسانی که همدیگر را دوست ندارند یا عمیقاً از یکدیگر محتاطند. در این لحظه، گسترش آتش و مردن آتش شبیه به یک چیز هستند.