تهران — ایالات متحده و ائتلافی متشکل از 13 کشور متحد – از جمله بریتانیا، فرانسه، آلمان و کانادا – این هفته بیانیهای مشترک صادر کردند که در آن بر افزایش توطئههای ترور، آدمربایی و آزار و اذیت مرتبط با ایران در سراسر اروپا و آمریکای شمالی تأکید شده بود.
این بیانیه، سازمانهای اطلاعاتی ایران را به دلیل آنچه "نقض غیرقابل قبول" حاکمیت خواند، محکوم کرد و هشدار داد که تهران به طور فزایندهای با شبکههای جنایی بینالمللی برای هدف قرار دادن مخالفان، روزنامهنگاران، شهروندان یهودی و مقامات فعلی یا سابق همکاری میکند.
این بیانیه، که یکی از جامعترین و هماهنگترین واکنشهای غرب به عملیات پنهان ادعایی تهران تا به امروز است، با واکنش سریع ایران مواجه شد.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، این بیانیه را "بیاساس" و "مضحک" و بخشی از یک کارزار گستردهتر "ایرانهراسی" توصیف کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه در بیانیهای که توسط رسانههای دولتی ایران منتشر شد، دولتهای غربی را به "ریاکاری" متهم کرد که خودشان "عناصر تروریستی را میزبانی و حمایت میکنند" و ادعا کرد که محکومیت هماهنگ، تاکتیکی برای انحراف افکار عمومی از "نسلکشی" اسرائیل در غزه است. بقایی همچنین تأکید کرد که غرب فشارها را برای منزوی کردن و تضعیف تهران افزایش میدهد.
دولت بریتانیا، به ویژه، سطح هشدار خود را افزایش داده است. ماه گذشته، یک کمیته پارلمانی بریتانیا از ایران در حداقل 15 توطئه ادعایی برای کشتن یا ربودن افراد در خاک بریتانیا از سال 2022 نام برد. همچنین، در بیانیهای به پارلمان در ماه مارس، دن جارویس، معاون وزیر کشور بریتانیا، در مورد "تهدید متنوع و در حال تکامل" از سوی دستگاه اطلاعاتی ایران هشدار داد. او نوشت: "به جای آنکه مستقیماً در خاک بریتانیا کار کنند، از واسطههای جنایتکار برای انجام کارهای خود استفاده میکنند. این به پنهان کردن مشارکت آنها کمک میکند، در حالی که خودشان با خیال راحت در تهران مستقر هستند."
به طور جداگانه، سرویسهای اطلاعاتی هلند تأیید کردند که در سال 2024 یک توطئه ترور علیه یک تبعه ایرانی ساکن هلند را خنثی کردهاند. و در سال 2023، وزارت دادگستری ایالات متحده سه نفر از اعضای یک گروه جنایتکار اروپایی را به دلیل توطئه با حمایت تهران برای کشتن مسیح علینژاد، روزنامهنگار مخالف ایرانی-آمریکایی، متهم کرد.
تشدید در میان فروپاشی دیپلماسی
در حالی که اتهامات توطئههای ایران در خاک غرب چیز جدیدی نیست، بستر سیاسیای که آخرین بیانیه در آن صادر شد، آن را بسیار مهمتر از حد معمول میکند.
جنگ غزه و پیامدهای دومینوی آن، توازن قدرت منطقهای را بازتعریف کرده و ایران را به گوشه رینگ کشانده است. درگیری اخیر اسرائیل و ایران، برنامه هستهای جمهوری اسلامی را به شدت آسیب زده است، همانطور که عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، تأیید کرد. سیستمهای دفاع هوایی ایران و صنعت موشکی آن نیز در طول جنگ، توسط حملات بیامان اسرائیل به شدت ضربه خورده و تضعیف شدند، که راه را برای حملات آتی در صورت تشدید اوضاع هموار میکند.
در چنین شرایطی، چشمانداز دیپلماسی هستهای دوباره که قبلاً مورد نظر هر دو طرف بود، در حال حاضر از بین رفته به نظر میرسد. بررسی اظهارات اخیر مقامات آمریکایی نشان میدهد که تمایل کمتری برای مذاکرات جدید وجود دارد. ایران نیز به نوبه خود، مذاکرات تازه را به پرداخت غرامت توسط آمریکا برای خسارات وارده به تأسیسات هستهای ایران، مشروط کرده است، همانطور که عراقچی این هفته در مصاحبه با فایننشال تایمز بیان کرد.
با این حال، تامی پیگوت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، روز پنجشنبه در یک نشست خبری، آشکارا درخواست ایران را "مضحک" خواند.
بسیاری از کشورهای اروپایی، تهران را در ضعیفترین وضعیت خود در حافظه اخیر میدانند. بحران اقتصادی آن به حدی عمیق شده که به آستانه فروپاشی رسیده است، واسطههای منطقهای آن آسیب دیدهاند و ناآرامیهای داخلی – هرچند موقتاً سرکوب شدهاند – ممکن است هر لحظه دوباره شعلهور شوند.
این فرسایش بازدارندگی ایران میتواند اروپا را به جای سیاست قدیمی خویشتنداری یا حتی مماشات، به سمت عمل سوق دهد.
در گذشته، ترس از تلافی ایران از طریق متحدان مجهز مانند حزبالله یا سایر گروههای شبهنظامی، اغلب مانع از پاسخهای قویتر اروپا به چنین توطئههای ادعایی میشد و معمولاً آنها را به بیانیههای سیاسی یا تحریمهای ملایم محدود میکرد.
اما در مواجهه با جمهوری اسلامی منزویتر و درگیرتر، پایتختهای غربی اکنون ممکن است جسارت بیشتری برای اتخاذ اقدامات ملموس – از تحریمهای سختتر و اخراج دیپلماتها تا همکاریهای اطلاعاتی متقابل تقویتشده و تعیین گروههای ایرانی به عنوان تروریستی – احساس کنند.
اقدام بریتانیا برای قرار دادن فعالیتهای ایران تحت قوانین ثبتنام سختگیرانهتر، نشانهای واضح از تغییر رویکرد است که دیگر کشورهای اروپایی ممکن است از آن الگوبرداری کنند، به ویژه اگر شواهد محکومکننده بیشتری در مورد فعالیتهای سازمانیافته تهران با اهداف بدخواهانه در خاک آنها آشکار شود.
عملیات اطلاعاتی ایران که مخالفان و دشمنان پنداشته شده در خارج از کشور را هدف قرار میدهد، طی دههها در اروپا مستند شده است، از جمله ترور رهبران مخالف کرد، وابستگان سلسله پهلوی سرنگونشده، فعالان سیاسی و حتی هنرمندان مخالف در دهههای 80 و 90.
تغییر امروز نه چندان در روش، بلکه در بسامد و جسارت چنین عملیاتی است. نگرانی فزاینده، همانطور که در بیانیه مشترک غرب منعکس شده است، این است که این عملیات دیگر حوادثی مجزا نیستند، بلکه بخشی از یک کارزار استراتژیکاند.
این کارزار ادعایی شاید به تکاملی در نحوه نمایش قدرت ایران در خارج از کشور نیز اشاره دارد – نه از طریق واسطههای سنتی و اکنون تضعیفشدهاش در خاورمیانه، بلکه از طریق کانالهای پنهان و اغلب قابل انکار، دور از مرزهایش.
قمار پرخطر
پاسخ رد ایران ممکن است در داخل کشور، به ویژه در میان افزایش احساسات ملیگرایانه و سرخوردگی از فشارهای غرب، برای وفاداران خوب جلوه کند. اما با بیتوجهی علنی به یک هشدار چندجانبه غربی، تهران خطر تقویت این برداشت را دارد که مایل به تعامل دیپلماتیک برای کاهش نگرانیها نیست.
این رویکرد ممکن است در لحظهای که تهران به هیچ وجه به فشار بینالمللی بیشتر در چندین جبهه – از برنامه هستهای مورد مناقشه و مداخلات منطقهای تا سابقه حقوق بشری و حمایت از جنگ روسیه در اوکراین – نیاز ندارد، کشنده باشد.
اثر انباشته میتواند به حلقه تنگتری از انزوای دیپلماتیک منجر شود که تهران ممکن است برای شکستن آن با مشکل مواجه شود، به ویژه که متحدان اصلی آن – چین و روسیه – کمتر از گذشته تمایل به کمک به آن دارند، به دلیل محدودیتهای دیپلماتیک خود و پویاییهای منطقهای در حال تحول سریع.
بنابراین، سرزنش هماهنگ غرب و سرپیچی ایران میتواند نشاندهنده گسیختگی بیشتر در روابط از پیش شکننده ایران و غرب باشد. با توقف مذاکرات هستهای و از بین رفتن اعتماد متقابل، چشمانداز کاهش تنش اندک به نظر میرسد. در عوض، آنچه پدیدار میشود، الگویی از رویارویی بالقوه فزاینده، هم پنهان و هم آشکار است که فاز بعدی تعامل ایران با دشمنان سنتیاش را شکل میدهد.
با سخت شدن مواضع هر دو طرف، فضای دیپلماسی به ویژه برای جمهوری اسلامی که از پیش توسط چرخههای اخیر جنگ و فشار آسیبپذیر شده است، در حال تنگ شدن است. این تنش، اگر با ظرافت مدیریت نشود، ممکن است ایران را با فضای کمی برای مانور و کاهش شانس بازگشت به جامعه جهانی مواجه کند، چیزی که برای احیای اقتصاد آسیبدیدهاش و تضمین بقای خود به شدت به آن نیاز دارد.
در مصاحبهای اخیر با یکی از مشاوران وزارت امور خارجه، علیاکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، احتمال وقوع دوباره جنگ را منتفی ندانست. وقتی از او پرسیده شد: "فکر میکنید دوباره جنگی دربگیرد؟" صالحی قبل از پاسخ دادن با عبارتی عربی که تقریباً به معنای "بیایید این بحث را تمام کنیم" است، مکثی طولانی کرد.