

لاذقیه، سوریه - قلب مرد جوان از سینهاش خارج و روی بدنش گذاشته شده بود. نام او در لیست دستنویس ۶۰ کشته، شماره ۵۶ بود که شامل پسرعموها، همسایگان و حداقل شش کودک از روستای ساحلی آنها در سوریه میشد.
مردانی که سلیمان رشید سعد، ۲۵ ساله را کشتند، از تلفن قربانی جوان با پدرش تماس گرفتند و او را به آوردن جسد تحدید کردند. جسد کنار آرایشگاه بود.
رشید سعد، پدرش گفت: «سینهاش باز بود. قلبش را بیرون آورده بودند. آن را روی سینهاش گذاشته بودند.» غروب ۸ مارس در روستای الرصافه بود. کشتار علویان هنوز تمام نشده بود.
قتل سلیمان رشید سعد بخشی از موج کشتارها توسط جنگجویان سنی در جوامع علوی در امتداد سواحل مدیترانه سوریه از ۷ تا ۹ مارس بود. این خشونت در پاسخ به شورش یک روزه افسران سابق وفادار به بشار اسد رئیسجمهور برکنارشده صورت گرفت که به گفته دولت، ۲۰۰ نیروی امنیتی کشته شدند.
تحقیقات رویترز نحوه وقوع این قتلعامها را بازسازی کرده و زنجیره فرماندهی را از مهاجمان مستقیماً به مردانی که در کنار رهبران جدید سوریه در دمشق خدمت میکنند، شناسایی کرده است. رویترز دریافت که نزدیک به ۱۵۰۰ علوی سوری کشته و دهها نفر مفقود شدهاند. این تحقیقات ۴۰ محل متمایز کشتار انتقامی، تاخت و تاز و غارت علیه این اقلیت مذهبی را که مدتها با دولت ساقط شده اسد مرتبط بودهاند، آشکار کرد.
روزهای کشتار، قطببندی عمیق در سوریه را آشکار کرد که دولت جدید آن هنوز نتوانسته بر آن غلبه کند؛ بین مردمی که از اسد حمایت میکردند، چه پنهانی و چه آشکارا، و کسانی که امیدوار بودند شورش علیه او در نهایت موفق شود. بسیاری در سوریه از علویان که در طول دو دهه حکومت اسد از نفوذ نامتناسبی در ارتش و دولت برخوردار بودند، کینه دارند.
یافتههای رویترز در حالی منتشر میشود که دولت ترامپ به تدریج تحریمهای سوریه را که به دوران حکومت اسد بازمیگردد، لغو میکند. این نزدیکی برای واشنگتن ناخوشایند است: دولت جدید سوریه توسط یک گروه اسلامگرا که اکنون منحل شده است، رهبری میشود؛ گروهی که قبلاً به نام هیئت تحریر الشام (Hayat Tahrir al-Sham) یا HTS شناخته میشد و پیشتر شاخه القاعده در سوریه، معروف به جبهه النصره بود.
این گروه، که قبلاً توسط رئیسجمهور جدید سوریه، احمد الشرع، رهبری میشد، از سال ۲۰۱۴ تحت تحریمهای سازمان ملل قرار داشته است. الشرع، یک مسلمان سنی مانند اکثریت سوریها، پس از رهبری یک حمله غافلگیرانه که منجر به فروپاشی دولت اسد و تصرف دمشق شد، در ژانویه رئیسجمهور شد.
رویترز دریافت که حداقل دهها گروه تحت فرماندهی دولت جدید، از جمله اتباع خارجی، در کشتارهای ماه مارس شرکت داشتهاند. تقریباً نیمی از آنها سالها به دلیل نقض حقوق بشر، از جمله قتل، آدمربایی و تجاوز جنسی، تحت تحریمهای بینالمللی بودهاند.
دولت سوریه، از جمله وزارت دفاع و دفتر رئیسجمهور، به خلاصه تفصیلی یافتههای این گزارش یا پرسشهای مرتبط رویترز در مورد نقش نیروهای دولتی در این قتلعامها پاسخ نداد.
خواهر، گلولهها مثل باران بر ما میبارید. نمیدانستیم کجا برویم و چگونه فرار کنیم.
زنی که پدر و برادرانش را از دست داده است
در مصاحبهای با رویترز، تنها چند روز پس از کشتارها، الشرع این خشونتها را به عنوان تهدیدی برای مأموریت خود در جهت متحد کردن کشور محکوم کرد. او قول داد که مسئولان را، از جمله افراد وابسته به دولت را در صورت لزوم، مجازات کند.
او گفت: «ما جنگیدیم تا از مظلومان دفاع کنیم، و نخواهیم پذیرفت که هیچ خونی به ناحق ریخته شود، یا بدون مجازات و پاسخگویی بماند، حتی در میان نزدیکترین افراد به ما.»
از جمله واحدهایی که رویترز دریافت درگیر بودند، سرویس امنیت عمومی دولت (General Security Service) بود، که در زمان حکومت HTS بر ادلب، اصلیترین نهاد اجرای قانون آن بود و اکنون بخشی از وزارت کشور است؛ و واحدهای سابق HTS مانند نیروی جنگی نخبه "یگان ۴۰۰" (Unit 400) و "تیپ عثمان" (Othman Brigade). همچنین شبهنظامیان سنی که به تازگی به صفوف دولت پیوسته بودند، از جمله "تیپ سلطان سلیمان شاه" (Sultan Suleiman Shah Brigade) و "لشکر حمزه" (Hamza division) نیز درگیر بودند که هر دو به دلیل نقششان در مرگ و میرها توسط اتحادیه اروپا تحریم شده بودند. اتحادیه اروپا واحدهای سابق HTS را تحریم نکرده است. ایالات متحده هیچ تحریمی در مورد این کشتارها وضع نکرده است.
رئیسجمهور الشرع دستور تشکیل کمیتهای برای تحقیق در مورد این خشونتها و برقراری میانجیگریهای "صلح مدنی" را صادر کرده است.
یاسر فرحان، سخنگوی این کمیته، گفت که رئیسجمهور نتایج آن را در دو هفته دریافت خواهد کرد، زیرا کمیته در حال حاضر مشغول تحلیل اطلاعات و سپس نگارش گزارش نهایی خود بر اساس شهادتها و اطلاعات جمعآوری شده از بیش از ۱۰۰۰ نفر، علاوه بر گزارشهای مقامات و بازجویی از بازداشتشدگان است. او به رویترز توصیه کرد که یافتههایش را قبل از انتشار گزارش منتشر نکند.
او گفت: «ما قادر به ارائه هیچ پاسخی قبل از تکمیل این فرآیند به احترام به تمامیت حقیقت نیستیم»، و افزود: «من انتظار دارم که نتایج را مفید بیابید و آنها حقیقت را آشکار کنند.»
رویترز دریافت که کشتارها تا به امروز ادامه دارد.
دولت جدید سوریه گفته است که از دست دادن کنترل ساحل به شورش حامیان اسد بیم داشته است. به گفته شش جنگجو و فرمانده و سه مقام دولتی، در ۶ مارس دستورات قاطعی برای سرکوب کودتای نافرجام «فلول» یا «باقیمانده»های رژیم صادر کرد.
بسیاری از مردانی که این دستورات را دریافت کردند، تنها چند ماه بود که لباسهای فرم دولتی به تن داشتند و تفسیری از اسلام سنی را به اشتراک میگذاشتند که به دلیل بیرحمیاش بدنام بود.
تیمی از رویترز به امتداد سواحل سوریه سفر کردند تا نحوه وقوع این کشتارها را کشف کنند.
برخی در آن روز با شور و اشتیاق کلمه «فلول» را به معنای همه علویها، اقلیتی دو میلیون نفری که بسیاری در سوریه آنها را عامل جنایات خانواده اسد میدانند، تفسیر کردند.
احمد الشامی، استاندار استان طرطوس و یکی از مقامات دولت جدید، به رویترز گفت که علویان هدف قرار نمیگیرند. او «تخلفات» علیه غیرنظامیان علوی را پذیرفت و تخمین زد که حدود ۳۵۰ نفر در طرطوس کشته شدهاند، که با یافتههای رویترز همخوانی دارد. این آمار هرگز توسط دولت منتشر نشده است.
استاندار گفت: «فرقه علوی در هیچ لیست سیاهی، قرمزی یا سبزی قرار ندارد. نه جنایتکار محسوب میشود و نه برای انتقام هدف قرار میگیرد. علویان مانند بقیه مردم سوریه به طور کلی تحت حکومت اسد با بیعدالتی روبرو بودند.» او افزود: «این فرقه به امنیت نیاز دارد. این وظیفه ما به عنوان یک دولت است که روی آن کار خواهیم کرد.»
در پاسخ به درخواست اظهارنظر در مورد یافتههای رویترز، انور الانونی، سخنگوی اتحادیه اروپا، خاطرنشان کرد که اتحادیه اروپا «جنایات هولناک مرتکب شده علیه غیرنظامیان، توسط همه طرفها» را محکوم کرده است، اما نگفت که چرا واحدهای سابق HTS نیز تحریم نشدهاند. سخنگویان وزارت خارجه و خزانهداری آمریکا به درخواستها برای اظهارنظر پاسخ ندادند.
تخمین زده میشود که صدها هزار سوری از سال ۲۰۱۱، زمانی که سرکوب اعتراضات اسد به جنگ داخلی کشیده شد، کشته شدهاند. او هرگونه مخالف مظنون را هدف قرار داد. اما سنیها که آشکارترین گروههای مسلح علیه اسد را تشکیل میدادند، به طور نامتناسبی هدف قرار گرفتند.
رویترز با بیش از ۲۰۰ خانواده قربانی در بازدید از محلهای کشتار و از طریق تلفن، ۴۰ مقام امنیتی، جنگجو و فرمانده، و بازرسان و میانجیهای منصوب دولت صحبت کرد. رویترز همچنین پیامهای یک چت تلگرامی را که توسط یک مقام وزارت دفاع برای هماهنگی پاسخ دولت به شورش حامیان اسد ایجاد شده بود، بررسی کرد. خبرنگاران این خبرگزاری دهها ویدئو را بررسی کردند، فیلمهای دوربین مداربسته را به دست آوردند و لیستهای دستنویس اسامی قربانیان را مرور کردند.
برخی از مهاجمانی که به شورش ماه مارس پاسخ میدادند، لیست نام مردان را برای هدف قرار دادن، از جمله اعضای سابق شبهنظامیان اسد را که توسط دولت جدید به طور موقت عفو شده بودند، حمل میکردند. خانوادههای کامل با آن نامهای خانوادگی بعداً در لیست کشتهشدگان دستنویس توسط بزرگان روستا ظاهر شدند. چندین بازمانده چگونگی مثله شدن اجساد عزیزانشان را توصیف کردند.
جنگجویان، که بسیاری از آنها نقابدار بودند، در مرکزیت دولت جدید در ادلب، حمص، حلب و دمشق جمع شدند. و هنگامی که کاروانهای زرهی به سمت غرب سوریه به راه افتادند، فریادهای «سنیها، سنیها» از شبهنظامیان در شب برخاست، همراه با شعارهای قافیهدار که مردم را به «قتل عام علویها» فرا میخواندند، طبق ویدئوهایی که رویترز صحت آنها را تأیید کرد.
بسیاری از ویدئوها نشان میدادند که جنگجویان مردان علوی را تحقیر میکنند و آنها را مجبور به خزیدن و زوزه کشیدن مانند سگها میکنند. برخی دیگر، که بعضی توسط خود جنگجویان فیلمبرداری شده بودند، تودههایی از اجساد خونین را نشان میدادند.
نیروهای پلیس و جنگجویان دولتی مردان علوی را به زمین میاندازند و به آنها دستور میدهند مانند سگها زوزه بکشند، پس از جمعآوری آنها در شهر سلحب که رویترز حداقل ۱۶ کشته را در آنجا تأیید کرد. یک جنگجو فریاد میزند: «عکس نگیرید.» دیگری فریاد میزند: «سگها.» ویدئو از طریق تلگرام.
در میان کشتهشدگان، خانوادههای کامل، شامل زنان، کودکان، سالمندان و معلولان در دهها روستا و محله عمدتاً علوینشین بودند. در یک محله، ۴۵ زن در میان ۲۵۳ کشته بودند. در روستایی دیگر، ۱۰ نفر از ۳۰ کشته شده، کودک بودند. در حداقل یک مورد، یک شهر علوینشین به طور کامل تقریباً یک شبه خالی شد و صدها نفر از ساکنان آن با سنیها جایگزین شدند.
اولین سؤالی که جنگجویان تازه وارد از ساکنان میپرسیدند، به گفته بیش از ۲۰۰ شاهد و بازمانده، گویا بود: «شما سنی هستید یا علوی؟»
شورش
به گفته یاسمین، خواهر بزرگترشان، عبیده شلی و برادر دوقلویش، جوانترین اعضای یک خانواده سنی نه نفره از پسران و دختران از ادلب، شهری در شمال غربی سوریه بودند.
برادران دوقلو به عنوان مزدور به لیبی سفر کردند. دو سال پیش به نهاد اجرای قانون HTS معروف به سرویس امنیت عمومی (General Security Service) در ادلب پیوستند، جایی که HTS اساساً اداره موازی خود را اداره میکرد.
به این ترتیب بود که شلی، در سن ۲۳ سالگی، با لباس فرم سیاه GSS خود را در حال نگهبانی یک ایست بازرسی در نزدیکی شهر بانیاس یافت، به گفته یاسمین و پیامهای صوتی واتساپی که او برایش فرستاده بود و رویترز آنها را بررسی کرد.
در حدود غروب ۶ مارس، ایست بازرسی و سایر پستهای GSS در سراسر استانهای لاذقیه و طرطوس مورد حمله قرار گرفتند و دهها نیروی امنیتی کشته شدند.
به گفته دولت جدید و ساکنان این مناطق، مهاجمان توسط افسرانی که هنوز به اسد وفادار بودند، رهبری میشدند.
بر اساس مصاحبه با ساکنان، این افسران توسط مردان جوانی همراهی میشدند که پس از اخراج هزاران کارمند علوی توسط دولت جدید و انحلال دستگاه امنیتی اسد، معیشت خود را از دست داده بودند. یکی از رهبران جامعه این شورش را تصمیمی خودجوش از سوی افراد ناامید توصیف کرد.
شلی در حدود ساعت ۸:۳۰ شب یک پیام صوتی به خواهرش فرستاد تا به او بگوید نیمی از مردان اطرافش کشته شدهاند. صدایش آرام و تسلیم سرنوشت بود.
خواهرش گفت: «او گفت در حال کمک به یافتن راههایی برای بیرون آوردن اجساد مردان است.» او پرسید چرا فرار نکرد. پاسخ او: راه فراری نیست.
یاسمین دو ساعت بعد متوجه شد برادرش کشته شده است.
نیروهای حامی اسد همچنین در بانیاس، بزرگترین شهر طرطوس، حملاتی را ترتیب دادند. آنها جاده اصلی و بیمارستان را تصرف کردند و به مقر امنیتی دولت جدید حمله کردند، به گفته ابوالبحر، یک مقام امنیتی مستقر در بانیاس که آن شب را در ادلب میگذراند. رویترز نتوانست به طور مستقل صحت این گزارش را تأیید کند.
الشرع گفت ۲۰۰ نیروی امنیتی در این شورش کشته شدند، اما دولت اسامی یا آمار به روز شدهای را منتشر نکرده است. وزارت دفاع به سوالات رویترز درباره تعداد بهروز شده نیروهای کشته شده یا نقش نیروهای وابسته به دولت در کشتار علویها پاسخ نداد.
اتحادیه اروپا در ۲۳ ژوئن، سه افسر حامی اسد را تحریم کرد و گفت که آنها مسئول رهبری شبهنظامیانی هستند که «تنشهای فرقهای را دامن زدند و خشونت را تحریک کردند.»
حمزه العلی، افسر GSS مسئول شهر القادوس، تقریباً ۳۰ کیلومتر به سمت شرق، گفت که حامیان رهبر سابق «قصد کودتا و اعلام منطقه خودمختار در امتداد ساحل را داشتند.»
وزارت دفاع از تمام گروههایی که اخیراً به نیروهای رئیسجمهور الشرع پیوسته بودند، درخواست نیروی کمکی کرد. بلندگوهای مساجد در سراسر کشور ندای جهاد سر دادند.
محمد الجاسم، فرمانده تیپ سلطان سلیمان شاه به رویترز گفت که وقتی درگیریها شروع شد، او به دلیل مشکلات سلامتی در بیمارستانی در ترکیه بستری بود. رویترز نتوانست مکان الجاسم را در طول کشتارها تأیید کند. او نقش مردانش را در این خشونتها انکار کرد.
او گفت که به زودی به یک گروه چت تلگرامی اضافه شد که توسط یک مقام ارشد وزارت دفاع اداره میشد و او را فقط با نام ابو عهد میشناخت. ابو عهد الحموی نام مستعار حسن عبدالغنی، سخنگوی وزارت دفاع است.
به تیپ الجاسم، که با نام عمشات نیز شناخته میشود، دستور داده شد تا بزرگراه ساحلی M1 را که لاذقیه و جبله را به هم متصل میکند، بازگشایی کند. او گفت که شبهنظامیانش در خارج از شهر جبله مستقر شدند.
همزمان با وقوع قتلعام علویان، عبدالغنی، سخنگوی وزارت دفاع، علناً اعلام کرد که عملیات در ساحل طبق برنامه و با هدف حفظ کنترل منطقه و «تنگتر کردن حلقه محاصره بر عناصر باقیمانده افسران و بازماندگان رژیم سابق» پیش میرود، به گزارش خبرگزاری دولتی سانا.
در پشت صحنه، عبدالغنی یک چت تلگرامی از رهبران شبهنظامی و فرماندهان نظامی را اداره میکرد که واکنش دولت به شورش حامیان اسد را هماهنگ میکرد، بر اساس دهها پیام متنی و صوتی در یک تبادل بین او و یک فرمانده ارشد از گروهی دیگر.
دو نفر تأیید کردند که حساب تلگرام متعلق به عبدالغنی است و ابو عهد نام مستعار اوست. رویترز مستقیماً با او در تلگرام در همین حساب تماس گرفت. او به رویترز گفت که توسط کمیته تحقیق درباره کشتارها مورد بازجویی قرار گرفته اما از اظهارنظر بیشتر خودداری کرد.
پیامها به مکانها و جابجایی نیروها اشاره داشتند، از جمله یکی از عبدالغنی در پل منتهی به روستای المختاریه، جایی که کشتارها در حال وقوع بود.
نانار هاواش، تحلیلگر ارشد در گروه بینالمللی بحران، گفت که این کشتارها مشروعیت دولت جدید را در میان سوریها، به ویژه اقلیتها، از بین برد.
هاواش گفت: «استقرار واحدهایی که به خصومت با جوامعی که آنها را دشمن میدانند، و با سابقه سوءاستفاده شناخته شدهاند، منجر به پیامدهای قابل پیشبینی شد. آنها در انجام وظیفه اساسی خود برای محافظت کوتاهی کردند.»
در نشانهای از کنترل شکننده دولت بر جنگجویان خود، گروههای تازه ادغام شده گهگاهی در خیابانهای روستا با هم درگیر میشدند، طبق گفته شاهدان در سه مکان مختلف که همگی شاهد تلاش یک طرف برای محافظت از غیرنظامیان حیرتزده از مردان یونیفرم پوشی بودند که قصد کشتن آنها را داشتند.

۷ مارس
بزرگراه M4 از دریای مدیترانه به داخل کشور میرود. M1 به سمت جنوب میرود و موازی با خط ساحلی است و سپس در نزدیکی لبنان به سمت شرق منحرف میشود.
قتلعامهایی که پیش از طلوع آفتاب ۷ مارس آغاز شد، عمدتاً از این دو مسیر اصلی پیروی میکرد. بسیاری از شهرها جوامع کشاورزی بودند، با باغهای مرکبات که در ماه مارس پر از لیمو و پرتقال بودند و مزارع سبزیجات که در آب و هوای مدیترانهای در تمام طول سال به وفور رشد میکنند.
المختاریه، اولین روستا در کنار بزرگراه M4 که ادلب و لاذقیه را به هم متصل میکند، حدود ساعت ۶ صبح مورد حمله قرار گرفت.
هشت شاهد به رویترز گفتند که انبوهی از مردان، از جمله بسیاری با لباسهای GSS، درها را شکستند تا مردان را به بیرون بکشند و برخی را مجبور به خزیدن و برخی دیگر را با خود بردند. تیراندازی حدود یک ساعت طول کشید. هنگامی که تمام شد، ۱۵۷ نفر کشته شدند – تقریباً یک چهارم جمعیت المختاریه، طبق لیستی از یک رهبر جامعه که رویترز با چندین ساکن بازمانده تأیید کرد.
بر اساس لیستهای جمعآوری شده توسط بازماندگان و رهبران جامعه، ۲۸ نفر از خانواده عبدالله، ۱۴ نفر از خانواده درویش و ۱۱ نفر از خانواده الجهنی در میان کشتهشدگان بودند.
زنی که پدر و برادرانش را از دست داده بود، گفت: «خواهر، گلولهها مثل باران بر ما میبارید. نمیدانستیم کجا برویم و چگونه فرار کنیم.»
زن دیگری که ۱۷ نفر از بستگانش را از دست داده بود، یک اسکرینشات از ویدئویی که رویترز تأیید کرده بود، به اشتراک گذاشت. او به تودهای از اجساد در اسکرینشات اشاره کرد و گفت: «این خانواده من هستند.»
او با فلشی روی صفحه نمایش به سمت مردی مرده در یک کاپشن رنگ پریده اشاره کرد و آن را برای رویترز فرستاد. «این شوهرم است.»
ساکنان گفتند که روستا روزها پس از کشتار تقریباً خالی بود. با نبود کسی برای برداشت، پرتقالها روی درختان پوسیدند.
به گفته علی ملحم، بنیانگذار گروه صلح مدنی سوریه، سازمانی که سوءاستفادهها و اختلافات را مستند میکند و میانجیگری میکند، روستاهایی که بیشترین خونریزی را تجربه کردند، آنهایی بودند که ساکنانشان به زیرگروهی از علویها به نام الکلازیه تعلق داشتند. ملحم و یک رهبر ارشد جامعه علوی گفتند که خانواده اسد نیز از علویهای الکلازیه بودند، همانطور که بسیاری از مقامات امنیتی بلندپایه دیکتاتور.
از جمله مکانهای مرتبط با زیرشاخه الکلازیه، صنوبار بود، یک جامعه کشاورزی با حدود ۱۵۰۰۰ نفر که خانههایشان در میان مزارع سبزیجات پراکنده است.
سه روستایی به رویترز گفتند که نیروی نخبه HTS به نام «یگان ۴۰۰» در دسامبر وارد صنوبار شد و قول داد که این شهر تحت رهبری جدید در صلح خواهد بود. آنها زندگی را متشنج، اما قابل تحمل توصیف کردند.
اوایل ۷ مارس، مردان یگان ۴۰۰ و صدها نیروی کمکی تجمع کرده و شروع به کشتار کردند. در مجموع، طبق گفته ۱۷ شاهد، نُه گروه مختلف حمله کردند.
یک مرد جوان گفت که دید جنگجویان یگان ۴۰۰ هنگام ورود به خانهاش شروع به تیراندازی کردند. یازده نفر از بستگانش کشته شدند. او با پنهان شدن در انبار طبقه بالا جان سالم به در برد.
به گفته بازماندگانی که نشانهای تیپ سلطان سلیمان شاه را شناختند، یکی دیگر از گروههای حمله کننده، تیپ سلطان سلیمان شاه (Sultan Suleiman Shah Brigade) بود. این تیپ در طول جنگ داخلی به عنوان یک شبهنظامی تحت حمایت ترکیه به شهرت رسید و از سال ۲۰۲۳ تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفته است و توسط وزارت خزانهداری ایالات متحده به «آزار و اذیت، آدمربایی و سایر سوءاستفادهها» متهم شده است. الجاسم به رویترز گفت که این اتهامات «ساختگی» است و مردانش را بسیار منظم توصیف کرد.
سخنگویان GSS و وزارت دفاع که بر یگان ۴۰۰ نظارت دارند، به سوالات مربوط به حملات پاسخ ندادند. ترکیه، در پاسخ به سوالی درباره نقش تیپ سلطان سلیمان شاه و سایر شبهنظامیان تحت حمایت ترکیه در این کشتارها، جوابی نداد. دولت ترکیه پاسخ عمومی به تحریمهای اتحادیه اروپا که در ماه مه علیه این شبهنظامیان اعمال شد، نداده است.
در یک ویدئوی سلفی از صنوبار، یک جنگجوی یونیفرمپوش اجساد را نشان میدهد و اعلام میکند: «سلیمان شاه بازماندگان رژیم سابق را شکست داد. الله اکبر و الحمدلله.»
دوربین سپس به سمت ۱۱ مرد غیرمسلح با لباس غیرنظامی میچرخد که مرده روی یکی از حاصلخیزترین خاکهای سوریه افتادهاند، که اکنون به خون آغشته شده است. در میان کشتهشدگان، یک تعمیرکار موتورسیکلت، دو دانشجو، دو کشاورز و یک پلیس عفو شده بودند، به گفته بستگان کشتهشدگان که آنها را با نام شناسایی کردند.
الجاسم، فرمانده سلطان سلیمان شاه، هرگونه مسئولیت مردانش را در کشتار در هر یک از روستاهایی که وارد شدند، انکار کرد.
او به رویترز گفت: «به عنوان فرمانده یک واحد نظامی، میدانم که هر دستوری باید به طور کامل اجرا شود.» «دستورات کلمه به کلمه اجرا میشوند، نه بیشتر و نه کمتر.»
در آوریل، این شبهنظامیان – که در آن زمان به عنوان لشکر ۶۲ ارتش سوریه نامگذاری شده بودند – گفتند مردی که ویدئو را ضبط کرده، هیچ ارتباطی با سلطان سلیمان شاه نداشته و او را متهم به جعل هویت یک جنگجو «برای خدشهدار کردن اعتبار لشکر و تحریف سابقه آن» کردند. رویترز نتوانست به طور مستقل هویت یا وابستگی این مرد را تأیید کند.
گروه دیگری خود را جنگجویان شبهنظامی «جیش الاسلام» معرفی کردند.
مسئول رسانهای جیش الاسلام تصاویری از جنگجویان در حال حرکت به سمت ساحل در ۷ مارس را در فیسبوک منتشر کرد. او همچنین نسخهای از یک سند عفو را منتشر کرد که ادعا میکرد روی جسد پلیس دوران اسد پیدا شده و نشان میدهد که مرد مرده سوگند خود را مبنی بر عدم قیام علیه دولت جدید، شکسته است.
حمزه برقیدار، مسئول رسانهای نوشت: «هیچ امنیتی، هیچ ثباتی در کشور ما نیست مگر با پاکسازی آنها.» این پست ۱۶۰ لایک دریافت کرد.
زنی از صنوبار به رویترز گفت که جنگجویان اتاق نشیمن او را تصرف کردند.
یکی از آنها از او پرسید: «شما میدانید ما کی هستیم؟» او گفت که پاسخ داد: «شما ارتش هستید!»
او گفت آنها به او گفتند: نه. «ما جهادگران جیش الاسلام هستیم. آمدهایم تا به شما اسلام بیاموزیم.»
مسئول رسانهای برقیدار و جیش الاسلام به درخواستها برای اظهارنظر درباره خشونتها پاسخ ندادند.
در مجموع، ۲۳۶ نفر از ساکنان صنوبار کشته شدند، طبق لیستهایی که رویترز بررسی و با چندین ساکن تأیید کرد. بیشتر آنها مردان جوان بودند، در رده سنی ۱۶ تا ۴۰ سال. مجروحین شامل یک زن باردار بود که سقط جنین کرد اما از جراحات گلوله خود جان سالم به در برد.
یک مادر جوان گفت که شوهرش در خانه همسایه بود که در خانهاش شکسته شد. افراد مسلح به طبقه بالا رفتند و شروع به شکستن وسایل کردند و به دنبال او گشتند.
او گفت که گروهی رفتند و گروه دیگری جایگزین شدند. سپس گروه سومی آمد که رهبرش کودکان او را در آغوش گرفت و قول داد که هیچ آسیبی به آنها نخواهد رسید. گروه چهارمی به سمت ساختمان آتش گشود. گروه پنجمی از جنگجویان با سربندهای سبز و یک مترجم وارد شدند. آنها عربی صحبت نمیکردند. او زبانشان را نمیشناخت.
او گفت: «سه شبهنظامی آمدند و تفنگهایشان را به سمت سرم نشانه گرفتند.» آنها به او گفتند: «شما خوکهای علوی هستید. شما سزاوار آنچه بر سرتان میآید هستید. اگر گریه کنید، به ضرب گلوله کشته میشوید و جسد شما روی اجساد دیگر خواهد بود.»
او گفت که تمام این مدت، بیهوده تلاش میکرد تا به همسرش برسد.
پس از غروب آفتاب، زن بیرون رفت. او همسرش را روی زمین پیدا کرد، با گلوله به چشم و قلبش.
شاهدان گفتند که جنگجویان غذا دزدیدند تا روزه رمضان را بشکنند، و در بیرون جشن میگرفتند در حالی که زنان وحشتزده از پنجرهها نگاه میکردند.
عکسی از صنوبار، که توسط دو علوی بازمانده از شهر تأیید شده است، پیامی را نشان میداد که روی دیوار یک خانه نوشته شده بود: «شما اقلیت بودید، و اکنون نادر هستید.»

۸ مارس
اولین گروه از مردان مسلح که شنبه وارد شهر الرصافه شدند، حدود دوازده نفر بودند. کمی بعد از ساعت ۱۰ صبح بود. برخی لباسهای سیاه نظامی و کفشهای ورزشی پوشیده بودند.
ساکنان از روز قبل در داخل خانههای خود محبوس بودند، زمانی که کاروانی از دولت متشکل از حدود ۵۰ وسیله نقلیه، از جمله یک تانک، مواضعی را در اطراف روستا ایجاد کرده، برق را قطع کرده و شروع به تیراندازی کرده بودند، گاهی به سمت مردم و گاهی به طور تصادفی.
اکنون، شنبه، این گروه جدید از جنگجویان وقتی به داخل خانه خانواده سعد نگاه کردند، به نظر راضی نبودند.
غاده علی گفت: «آنها به پسرها دستور دادند روی زمین دراز بکشند، که انجام دادند. آنها را به بیرون کشاندند.» او با درماندگی تماشا میکرد که آنها روی بدن ۱۷ ساله صالح، کوچکترین پسرش، پا گذاشتند.
او گفت: «آنها به آنها گفتند در حالی که از آنها فیلم میگرفتند، مانند سگها زوزه بکشند.» بعد از مدتی، صالح را به مادرش فرستادند، و سپس یکی از جنگجویان پرسید چرا هنوز گریه میکند. او پاسخ داد: «من فرزندانم را میخواهم.»
او گفت که آنها به او گفتند: «ما یکی را به تو پس فرستادیم.» در مورد پسر بزرگترش، سلیمان رشید ۲۵ ساله، گفتند شاید به زودی برگردد.
در عوض، پدرش رشید سعد تماسی دریافت کرد. آنها به او گفتند: «ما او را کشتیم و قلبش را بیرون آوردیم. بیا پسرت را بردار قبل از اینکه سگها او را بخورند.»
سعد و برادرش، که آن روز چهار پسر را از دست دادند، پتوها را برداشتند و از صالح کمک خواستند. سعد گفت که هر پنج جسد را به خانه آوردند و زنان آنها را در باغ دفن کردند.
رهبر جامعه گفت که مهاجمان خود را از جناحهای حمزه (Hamza)، سلطان سلیمان شاه (Sultan Suleiman Shah) و جیش العزه (Jaysh al-Ezza) معرفی کردند. نمایندگان حمزه و جیش العزه از اظهارنظر در مورد خشونت در شهر خودداری کردند. الجاسم هرگونه حضور مردانش در الرصافه را انکار کرد.
در مجموع، ۶۰ علوی در الرصافه کشته شدند، بر اساس لیستهایی که رویترز مشاهده کرد. کوچکترین آنها ۴ ساله بود.
درست مانند صنوبار، بازماندگان گفتند که مهاجمان پیامی روی دیوارها گذاشتند: «مردان سنی از اینجا عبور کردند. ما آمدیم تا خون شما را بریزیم.»
نزدیکتر به ساحل، ساکنان قرفیص ناامید شدند. این شهر و حرم با گنبد سفید در مرکز آن، به نام احمد قرفیص، یک شخصیت مذهبی مورد احترام علوی، نامگذاری شدهاند.
به گفته دو بازمانده و یک نفر با بستگان در آنجا، نیروهای تیپ عثمان، همراه با یگان ۴۰۰، پس از سقوط اسد، مواضع خود را در روستا مستقر کرده بودند.
روز جمعه، با انتشار خبر کشتارها در منطقه، روستاییان چهار نفر از ساکنان مورد احترام را برای میانجیگری با جنگجویان تیپ عثمان انتخاب کردند.
آنها در یک نیمدایره در بالکن یک خانه روستایی خارج از قرفیص نشستند، و روستاییان تلاش کردند جنگجویان را متقاعد کنند که شهر هیچ حامی اسد را پناه نداده و نیازی به ماندن و جنگیدن آنها نیست. یک نفر آشنا با گفتگوها گفت: «آنها بر ماندن اصرار داشتند، زیرا میگفتند برنامهای از قبل تعیین شده است.» صدای سلاحهای خودکار و ضدهوایی از دور شنیده میشد.
جنگجویان و میانجیها خانه روستایی را ترک کردند و به سمت روستا بازگشتند. در حالی که آنها صحبت میکردند، نیم دوجین مرد در آنجا به ضرب گلوله کشته شدند، و اجسادشان در حیاط و پلههای حرم پراکنده شده بود، به گفته دو شاهد.
وزارت دفاع، که مستقیماً بر تیپ عثمان و یگان ۴۰۰ نظارت دارد، به درخواستها برای اظهارنظر درباره کشتارها در الرصافه و قرفیص پاسخ نداد.
یکی از شاهدان گفت: «هیچ یک از این مردان سلاح حمل نمیکردند، و هیچ کس بخشی از ارتش سابق نبود. یکی از مردان بیمار روانی بود.»
شاهد دیگر، که در میان مجروحان بود، گفت که حدود ۵۰ عبادتکننده در داخل حرم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
با این حال، به نظر میرسید که شاید از مرگ عظیم که در جاهای دیگر شنیده بودند، فرار کردهاند. شاهدان گفتند صبح شنبه متوجه شدند که اشتباه میکنند.
کاروان جدیدی متشکل از ۸۰ وسیله نقلیه وارد شد. کسی یک بار در هوا شلیک کرد، و سپس، گویی در انتظار یک سیگنال، اعضای شبهنظامیان آتش گشودند. در مجموع، ۲۳ نفر در طول دو روز کشته شدند، بر اساس عکسهای کشتهشدگان که با رویترز به اشتراک گذاشته شد.
شاهدانی که در داخل حرم مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، گفتند که غارت در حالی که قرفیص سوگواری میکرد، ادامه داشت. این مرد گفت که برادرش کشته شد.
او گفت که یکی از مردان یگان ۴۰۰ به او گفت گریه ممنوع است و روستا باید فقط به خاطر اجازه دفن مردگانشان سپاسگزار باشد.
آن مرد گفت: «نتوانستم گریه کنم. جرأت گریه کردن را نداشتم.»
۹ مارس
تا روز یکشنبه، کشتارهای دیوانهوار فروکش کرده بود.
وقت دفن مردگان بود، با ترس و اغلب در خفا.
برای ۴۸ ساعت یا بیشتر، زنان علوی عزادار، اجساد پدران، برادران، شوهران و فرزندانشان را نگهبانی داده بودند. بسیاری از خانوادهها تنها زمانی وسعت خشونت را کشف کردند که به خیابانهایی پر از بوی مرگ بیرون آمدند، یا سعی کردند سگهایی را که اجساد را پاره پاره میکردند، دور کنند.
در بانیاس، نزدیک جایی که حمله حامیان اسد به ایست بازرسی باعث کشتارهای انتقامی شد، ۲۵۳ جسد برای دفن وجود داشت، بر اساس لیستهای کشتهشدگان که با رویترز به اشتراک گذاشته شد.
در شهر جبله، آمار کشتهشدگان علوی به ۷۷ نفر رسید، به گفته ۳۰ نفر از اعضای خانواده. این شهر توسط یگان ۴۰۰ و تیپ عثمان، همراه با سلطان سلیمان شاه، حمزه و حزب اسلامی ترکستان، متشکل از اویغورها و دیگر جنگجویان خارجی، هدف قرار گرفت، به گفته شش شاهد و یک مقام امنیتی در جبله.
الجاسم، فرمانده سلطان سلیمان شاه، گفت که مردانش وارد جبله شدند و آنجا را ترک کردند زیرا «نقضهای زیادی» را مشاهده کردند و نمیخواستند مسئولیت کشتارهایی را که تقصیر آنها نبود، بر عهده بگیرند. نمایندگان سایر نیروها به سوالات پاسخ ندادند.
چت تلگرامی نشان داد که سخنگوی وزارت دفاع، عبدالغنی، از «تخلفات» در جبله مطلع شده است. پاسخ او در چت: «خداوند پاداشتان دهد.»
بسیاری از بازماندگان، به ویژه در بانیاس، گفتند که همسایگان سنی داشتند که آنها را به مکان امن قاچاق کردند یا سعی در محافظت از آنها داشتند.
در جبله، یک همسایه سنی دخالت کرد تا به تخلیه همسر رو به مرگ رشا قوصون کمک کند، با وجود مخالفت دو مرد از سرویس امنیت عمومی. با کمک همسایه او، یک آمبولانس موافقت کرد که همسر قوصون را به لاذقیه ببرد، اما پزشکان آنجا نتوانستند او را احیا کنند.
قوصون در کنار جسد در سردخانه شلوغ ایستاده بود و گفت که یک افسر GSS مسئول ثبت مرگ، از صدور سند برای یک علوی خودداری کرد.
او به یاد آورد: «او گفت: 'کافر!' و رفت.» پاهایش و دستانش در حالی که ماجرا را تعریف میکرد، میلرزید.
مانند بیشتر قربانیان این کشتار، هنوز گواهی فوت برای همسر قوصون صادر نشده است.
پسلرزهها
بسیاری از روستاهای علوینشین و محلهها در سراسر مناطق لاذقیه، طرطوس و حماه پس از حملات خالی شدند، و هزاران نفر از ساکنان آنها در یک پایگاه روسی نزدیک اردو زدند از ترس کشتارهای جدید.
هدف قرار دادن علویان تا به امروز ادامه دارد. بین ۱۰ مه و ۴ ژوئن، ۲۰ علوی در مناطق لاذقیه و حماه به ضرب گلوله کشته شدند، به گفته دیدبان حقوق بشر سوریه. عاملان شناسایی نشدهاند.
به گفته پائولو سرجیو پینیرو (Paulo Sérgio Pinheiro)، رئیس کمیسیون سوریه در سازمان ملل، در گزارش خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل در ۲۷ ژوئن، مقامات به سازمان ملل گفتند که دهها نفر از عاملان مظنون بازداشت شدهاند.
با این حال، هیچ کس در مورد مرگ علویان در ماه مارس متهم نشده است.
دولت هنوز آماری از کشتهشدگان منتشر نکرده است، و سازمان ملل گفت که آمار ۱۱۱ کشته خود، کمتر از واقعیت است.
در دسامبر، سه ماه پیش از کشتارهای ساحلی، رئیسجمهور الشرع مجموعهای از ترفیعات را برای تلاش جهت متحد کردن ارتش صادر کرد. از جمله کسانی که ترفیع یافتند، رئیس جیش الاسلام و رهبر سلطان سلیمان شاه، الجاسم، بودند که به درجه سرتیپی با فرماندهی یک واحد رسمی ارتش سوریه رسید.
ابوالخیر تفتناز، فرمانده یگان ۴۰۰، در دسامبر به سرتیپی و دوباره در ژوئن ترفیع یافت و اکنون به درجه ژنرالی رسیده است، طبق اعلامیههای وزارت دفاع. او مسئولیت مناطق لاذقیه و طرطوس را بر عهده گرفت، به گفته یکی از جنگجویان یگان ۴۰۰.
سیف بولاد ابوبکر، رهبر لشکر حمزه تحت حمایت ترکیه، پس از کشتارها به سرتیپی ترفیع یافت، به گفته حساب توییتر او. حزب اسلامی ترکستان، یک شبهنظامی با نیروی خارجی بزرگ که رویترز نیز دریافت جنگجویان آن بسیاری از حملات را انجام دادهاند، در ماه مه به طور کامل در ارتش ادغام شد. رهبر آن در دسامبر در میان ترفیع یافتگان بود.
در ۳۰ مه، وزارت دفاع یک آییننامه رفتار را صادر کرد که سوءاستفاده علیه غیرنظامیان، تبعیض یا سوءاستفاده از قدرت را ممنوع میکرد. وزارتخانه هیچ اظهارنظری درباره ترفیعات یا ارتباط ادعایی واحدهای فرماندهان با کشتارها نداشت.
هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان جنایتی تحت قوانین بینالمللی بشردوستانه است، و افسرانی که در جلوگیری یا مجازات چنین حملاتی کوتاهی میکنند، تحت اصل مسئولیت فرماندهی، پاسخگو محسوب میشوند.
روستای ارزه به عنوان یادآور تلخی از چرخه انتقام باقی مانده است که دولت هنوز نتوانسته آن را حل کند. ارزه توسط اسد به عنوان پایگاهی برای حمله به جوامع شورشی، مانند روستای همسایه خطاب در سال ۲۰۱۳، استفاده میشد. و کمتر قبیلهای به اندازه السلیمانها به طور برجسته حامی اسد بودند. آنها یک چهارم از ۹۰ عضو شبهنظامی حامی اسد از ارزه را تشکیل میدادند که بیش از یک دهه پیش به دلیل حمله به خطاب برای بازداشت شورشیان بدنام بودند.
در ۷ مارس، مردانی از خطاب حملهای را به ارزه رهبری کردند که به کشته شدن ۲۳ نفر، از جمله اعضای قبیله السلیمان، منجر شد و ۱۲۰۰ نفر از ساکنان باقیمانده شهر را فراری داد، به گفته چهار ساکن سابق و دو ویدئو که رویترز تأیید کرد.
چهار شاهد به رویترز گفتند که مردان خطاب قربانیان را به میدان اصلی آوردند و از رهبرشان، ابوجابر الخطابی، پرسیدند: «شیخ، چه فکر میکنی؟» آنها گفتند اگر او پاسخ دهد «الله اکبر» – که او تقریباً در هر مورد این کار را کرد – قربانی به ضرب گلوله کشته میشد.
الخطابی به رویترز گفت: «همه آنها جنایتکار هستند. این مانند نهایت عدالت الهی است. همانطور که ما را بیخانمان کردید، شما نیز بیخانمان خواهید شد، و همانطور که ما را کشتید، شما نیز کشته خواهید شد.»
وقتی از او در مورد نقشش در مرگ و میرهای آن روز سوال شد، او اعتراف کرد که در ارزه بوده اما دادن دستور کشتار را انکار کرد.
مهاجمان خانههای متروکه را تصرف کردهاند. الخطابی گفت: ارزه دیگر وجود ندارد. او در فیسبوک عکسی از تابلوی جدید روستا را منتشر کرد: «خطاب جدید». ¦
شمارش کشتهشدگان
تحقیقات رویترز چگونگی وقوع کشتارهای ۷ تا ۹ مارس علویهای سوریه در امتداد سواحل مدیترانه این کشور را بازسازی کرد و زنجیره فرماندهی را از مهاجمان مستقیماً به مردانی که در کنار رهبران جدید سوریه در دمشق خدمت میکنند، شناسایی کرد.
این تحقیقات نشان داد که ۱۴۷۹ علوی سوری کشته و دهها نفر در ۴۰ مکان متمایز از کشتارهای انتقامی، تاخت و تاز و غارت علیه این اقلیت مذهبی، که مدتها با دولت اسد مرتبط بودند، مفقود شدهاند.
رویترز تعداد کشتهشدگان را با جمعآوری لیستهای محلی اسامی قربانیان، که بسیاری از آنها دستنویس بودند، از رهبران جامعه و خانوادههای قربانیان، شمارش کرد. روستاییان همچنین عکسها و جزئیات شخصی قربانیان را جمعآوری کردند. برای هر لیست، که به زبان عربی نوشته شده بود، رویترز اسامی را با فعالانی که یا در روستای مربوطه هستند، یا صفحات فیسبوک را اداره میکنند، یا در دیاسپورا هستند و بستگان در مکانهایی که مورد حمله قرار گرفتهاند، مقایسه کرد.
برای هر مکان کشتار، رویترز همچنین عکسهای قربانیان، و عکسها و مکانهای گورهای دسته جمعی را جمعآوری کرد.
در ۱۱ مارس، سازمان ملل گفت که ۱۱۱ مورد مرگ را شمارش کرده است، اما پذیرفت که این آمار کمتر از واقعیت است. از آن زمان تاکنون آمار کشتهشدگان را بهروز نکرده است.
آخرین آمار از شبکه حقوق بشر سوریه، یک گروه مستقل نظارتی، ۱۳۳۴ نفر کشته را نشان میدهد، از جمله ۶۰ کودک و ۸۴ زن. از این تعداد، ۸۸۹ نفر توسط نیروهای دولتی و ۴۴۶ نفر توسط جنگجویان حامی اسد کشته شدهاند. از ۴۴۶ نفر، SNHR گفت که نیمی غیرنظامی و نیمی نیروهای دولتی بودند. SNHR توضیح نداد که چگونه هویت عاملان را تأیید کرده است. رویترز نتوانست آمار SNHR را برای علویهای کشته شده توسط وفاداران به اسد یا نیروهای دولتی تأیید کند.
در ۱۷ مارس، سازمان دیدبان حقوق بشر سوریه، یک سازمان جامعه مدنی دیگر، گفت که ۱۵۵۷ مورد مرگ غیرنظامی را ثبت کرده است، اما جزئیات چگونگی رسیدن به این رقم را ارائه نداد. این گروه همچنین ۲۷۳ کشته در میان نیروهای دولتی و ۲۵۹ کشته در میان شبهنظامیان علوی وابسته به نیروهای حامی اسد را شمارش کرد.
رئیسجمهور الشرع گفته است که ۲۰۰ نیروی دولتی کشته شدهاند. دولت آماری از کشتهشدگان در میان غیرنظامیان علوی منتشر نکرده است. ¦
گروههای پشت کشتارها
در ۲۹ ژانویه، احمد الشرع و بیش از ۱۲ فرمانده دیگر از گروههای مسلح که برای سرنگونی بشار اسد متحد شده بودند، در کاخ ریاست جمهوری در دمشق جمع شدند تا وحدت را در میان مردانی که تقریباً به همان اندازه با اسد جنگیده بودند، به نمایش بگذارند.
الشرع رئیسجمهور شد و قانون اساسی را همراه با انحلال ارتش و دستگاه امنیتی دولت اسد، لغو کرد.
او گفت: «خورشید سوریه جدید در حال طلوع است.»
هر فرمانده یک لشکر ارتش و یک رتبه دریافت کرد، و آنها متعهد شدند که جناحهای خود را در ارتش جدید سوریه ادغام کنند. از نظر تئوری، الشرع شبهنظامی خود را که قبلاً به نام هیئت تحریر الشام (Hayat Tahrir al-Sham) یا HTS شناخته میشد و پیشتر شاخه القاعده در سوریه، معروف به جبهه النصره بود، منحل کرد.
شورش حامیان اسد در اوایل مارس در مناطق ساحلی سوریه اولین آزمون این وحدت شکننده بود.
چند ساعت پس از آغاز شورش، دولت جدید درخواست نیروی کمکی برای شکست شورش باقیماندههای دولت اسد، که در عربی به آن «فلول» میگویند، کرد. دهها هزار وسیله نقلیه، جنگجو و سلاح به ساحل سرازیر شدند.
به گفته سه منبع امنیتی، از جمله محمد الجاسم، فرمانده تیپ سلطان سلیمان شاه، که با نام عمشات نیز شناخته میشود، وزارت دفاع ساحل را به بخشهایی تقسیم کرد و آنها را تحت فرمان یک مقام ارشد قرار داد تا جابجاییها و موقعیتها را هماهنگ کند.
پنج گروه اصلی در قتلعامهای گسترده در شهرها و محلههای علوینشین درگیر بودند که بسیاری از آنها در طول سه روز توسط چندین گروه مورد حمله قرار گرفتند:
واحدهای HTS
اینها شامل یگان ۴۰۰، تیپ عثمان و نهاد اصلی اجرای قانون آن، معروف به سرویس امنیت عمومی است. رویترز دخالت آنها را در حداقل ۱۰ مکان، که نزدیک به ۹۰۰ نفر کشته شدند، یافت.
پیش از سقوط اسد، GSS بازوی اصلی اجرای قانون HTS در استان ادلب تحت کنترل آن بود. اکنون بخشی از وزارت کشور سوریه است.
در سال ۲۰۲۰، سازمان ملل گزارشهای «بسیار نگرانکننده» از اعدامها و سوءاستفادهها به دست مقامات اجرای قانون HTS را توصیف کرد. دیدبان حقوق بشر مستند کرده است که چگونه HTS، که در آن زمان با نام جبهه النصره شناخته میشد، در سال ۲۰۱۳ در لاذقیه ۱۴۹ علوی را در اعدامهای فراقانونی کشت.
از یگان ۴۰۰ در چند پست آنلاین نام برده شده است، که هیچ یک از آنها از حسابهای رسمی دولت سوریه نیست. چندین پست از اوایل دسامبر، با زبانی یکسان، میگویند که جنگجویان یگان ۴۰۰ در حال استقرار در غرب سوریه هستند. این پستها یگان ۴۰۰ را به عنوان "یکی از قویترین یگانها" در هیئت تحریر الشام توصیف میکنند که "سطوح بالایی از آموزش را دریافت کرده و به مدرنترین سلاحها مجهز شده است."
یگان ۴۰۰ پس از سقوط اسد به مناطق ساحلی منتقل شد، به گفته چندین شاهد و یکی از اعضای این واحد. یک منبع اطلاعاتی خارجی گفت که این واحد مقر خود را در آکادمی نیروی دریایی سابق سوریه ایجاد کرده و تنها به سطوح عالی وزارت دفاع پاسخگو است.
شبهنظامیان مورد حمایت ترکیه
در طول دهه گذشته، ترکیه تهاجمات نظامی در سوریه انجام داد و از شورشیان آنجا برای مقابله با اسد و نیروهای کرد که آنها را تهدید میدانست، حمایت کرد.
این گروهها بخشی از ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه بودند، که دومین ائتلاف بزرگ مخالفان سوریه است. گروههای ارتش ملی سوریه سابقه آدمربایی، خشونت جنسی و غارت گسترده دارند، به گفته دیدبان حقوق بشر و سایر گروههای حقوق بشری.
از جمله کسانی که ترکیه در طول جنگ داخلی از آنها حمایت کرد، تیپ سلطان سلیمان شاه و لشکر حمزه بودند.
در کشتار علویان، رویترز دخالت این دو گروه را در حداقل هشت مکان مختلف که نزدیک به ۷۰۰ نفر کشته شدند، یافت.
در صفحه فیسبوک خود، یک شبهنظامی وابسته به لشکر سلطان سلیمان شاه نوشت: «دوربینها را خاموش کنید. هر مردی را بکشید. خونشان مانند خوکها کثیف است.»
گروههای سنی
اینها شامل نیروهای شورشی ضد اسد جیش الاسلام (Jayish al-Islam)، جیش الاحرار (Jayish al-Ahrar) و جیش العزه (Jayish al-Izza) هستند. رویترز دریافت که آنها در حداقل چهار مکان حضور داشتند که نزدیک به ۳۵۰ نفر در آنها کشته شدند.
در سال ۲۰۱۳، جیش الاسلام تعدادی از زنان و مردان علوی را اسیر کرد و آنها را در قفسهای فلزی بزرگ قرار داد تا به عنوان سپر انسانی در برابر حملات هوایی سوریه و روسیه در دمشق استفاده کند. این گروه همچنین توسط گروههای حقوق بشری برای ناپدید شدن فعالان برجسته در طول انقلاب سرزنش میشود.
جنگجویان خارجی
اینها شامل حزب اسلامی ترکستان (Turkistan Islamic Party) یا TIP، ازبکها، چچنیها، و برخی جنگجویان عرب در شش مکان هستند که رویترز دریافت نزدیک به ۵۰۰ نفر در آنها کشته شدند.
غیرنظامیان مسلح سنی
تلخی فرقهای ناشی از سالها جنگ داخلی و سوءاستفادههای اسد، مردم را به حمله به روستاها و محلههای علوینشین همسایه، اقلیتی مرتبط با خانواده اسد، سوق داد. رویترز دریافت که دو مکان اصلی این کشتارهای انتقامی، روستای ارزه و شهر بانیاس بودند، که در مجموع ۳۰۰ نفر در آنها کشته شدند. ¦