تصویرسازی سیاست خارجی/iStock و Getty Images
تصویرسازی سیاست خارجی/iStock و Getty Images

ترامپ کل سیستم تجارت جهانی را در تیررس خود قرار داده است

جاه‌طلبی‌های رئیس‌جمهور ایالات متحده برای «عمل متقابل» محدود به چین نیست.

جنگ تجاری دور دوم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، رسماً روز سه‌شنبه با تعرفه‌های جدید بر چین و تلافی از سوی پکن آغاز شد، اما این تنها نمونه کوچکی از آن چیزی است که در پیش است.

او در دوره اول خود، به‌عنوان «مرد تعرفه» تعرفه‌هایی را در مقیاسی بی‌سابقه از دهه 1930 وضع کرد، اگرچه اهداف نسبتاً محدودی داشت: محافظت از برخی صنایع مورد علاقه مانند فولاد؛ تمرکز بر چین، بزرگ‌ترین رقیب ایالات متحده؛ و تحت فشار قرار دادن متحدان برای همسویی با اهداف سیاسی ایالات متحده. اولین حملات او این بار بخشی از آن استراتژی را دنبال کرد، زمانی که به دلیل آنچه که سیاست‌های سهل‌انگارانه آنها در مورد مهاجرت و قاچاق مواد مخدر خواند، کانادا، مکزیک و چین را به اعمال تعرفه تهدید کرد.

اما او برای دور دوم خود هدف بزرگ‌تری در ذهن دارد و برنامه‌هایی را در دست تهیه دارد. ترامپ به دنبال بازسازی تجارت جهانی بر اساس چیزی است که آن را "عمل متقابل" می‌نامد - رفتار با سایر کشورها، ظاهراً، به همان شیوه‌ای که آنها با ایالات متحده رفتار می‌کنند. این بار چین هدف نیست - یا حداقل تنها هدف نیست. او نگاه خود را به هر کشوری معطوف کرده است که ایالات متحده با آن کسری تجاری بزرگ و مداوم دارد، که به نظر او به این معنی است که با ایالات متحده "به طرز وحشتناکی" رفتار می‌شود. موفقیت به معنای کاهش شدید کسری تجاری خواهد بود، مهم نیست که به کدام کشور ضربه بزند یا چه اهداف ژئوپلیتیکی دیگری را مانع شود.

به عنوان مثال، جو بایدن، رئیس جمهور سابق، در مورد دفاع از تایوان در برابر چین صحبت کرد، هدفی سنتی از جمهوری خواهان طرفدار چین مانند وزیر امور خارجه جدید، مارکو روبیو. در مقابل، ترامپ تهدید می‌کند که اقتصاد تایوان را با تعرفه‌های تا 100 درصد بر روی نیمه‌رساناها از بین می‌برد و همچنین از آن می‌خواهد که به ایالات متحده برای دفاع هزینه بپردازد. اگرچه ترامپ دولت خود را با طرفداران چین پر کرده است، اما مدت‌هاست که به دنبال سازش با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در مورد تجارت و سایر مسائل بوده است.

"ترامپ در این مقطع به هیچ وجه بر چین متمرکز نیست، هم از نظر آنچه در ملاء عام دیده شده و هم از نظر آنچه در پشت صحنه اتفاق می‌افتد." درک سیزرز، کارشناس چین در مؤسسه امریکن اینترپرایز که مدت‌ها بر برنامه‌های تجاری ترامپ تمرکز داشته است.

از دهه 1990، صادرات به ایالات متحده مانند رانندگی در یک جاده باز بوده است. در طرح ترامپ، این جاده به یک پل عوارضی تبدیل خواهد شد، با هزینه عبور 10 یا 20 درصدی - "تعرفه جهانی" برنامه‌ریزی شده او - مگر اینکه تصمیم بگیرد از آن چشم‌پوشی کند، چه برای کشورها و چه برای شرکت‌های منفرد. او ماه گذشته از طریق ویدئو کنفرانس به رهبران شرکت‌های جهانی که در داووس، سوئیس گرد هم آمده بودند، گفت: «اگر محصول خود را در آمریکا تولید نمی‌کنید، که این حق شماست، پس، به سادگی، باید تعرفه بپردازید.»

مفهوم به ظاهر ساده عمل متقابل زیربنای برنامه‌های ترامپ است. شرکای تجاری اصلی ایالات متحده سطوح تعرفه بالاتری نسبت به ایالات متحده دارند، بنابراین ایالات متحده باید تعرفه‌های خود را به آن ارتفاعات یا فراتر از آن افزایش دهد تا تجارت منصفانه باشد. ترامپ در یک ویدئوی تبلیغاتی در سال 2023 در توضیح طرح خود برای تصویب آنچه که "قانون تجارت متقابل ترامپ" نامید، گفت: "چشم در برابر چشم".

یک مقام کاخ سفید گفت که رئیس جمهور و تیم تجاری او برنامه‌های خود را نهایی نکرده‌اند و هنوز در حال بررسی گزینه‌ها هستند. این مقام گفت: "عمل متقابل تمرکز اصلی رئیس جمهور است." "همچنین سؤالی در مورد محدودیت‌های کلی وجود دارد، و او در مورد احیای تولید و صنعت صحبت کرده است."

داگلاس ایروین، مورخ اقتصادی کالج دارتموث، گفت که عمل متقابل به عنوان یک مفهوم تجاری حداقل به توماس جفرسون باز می‌گردد. وزیر امور خارجه وقت در سال 1793 نوشت: «در جایی که یک ملت عوارض بالایی را بر محصولات ما تحمیل می‌کند یا آنها را به طور کلی ممنوع می‌کند، ممکن است برای ما مناسب باشد که همین کار را با محصولات آنها انجام دهیم.»

فرانکلین دی. روزولت، رئیس جمهور، در دهه 1930 به گونه‌ای متفاوت از این مفهوم استفاده کرد، زیرا او به دنبال این بود که جهان را از حمایت‌گرایی ناشی از جنگ‌های تعرفه‌ای اسموت-هاولی دور کند. او مجموعه‌ای از توافق‌های تجاری متقابل را مذاکره کرد که در آن ایالات متحده و یک شریک تجاری توافق کردند که تعرفه‌ها را برای برخی کالاها کاهش دهند، و سپس ایالات متحده آن تعرفه‌های کاهش یافته را برای سایر کشورهایی که با آنها معامله متقابل داشت، اعمال کرد.

پس از جنگ جهانی دوم، معاملات فردی جای خود را به دورهای چندجانبه کاهش تعرفه‌ها داد و ایالات متحده پیشتاز شد. باز هم، عمل متقابل اصل راهنما بود - ایالات متحده فقط در صورتی تعرفه‌ها را کاهش می‌دهد که سایر کشورها نیز این کار را انجام دهند. اما کاهش تعرفه‌ها برابر نبود. ایالات متحده با هدف پیشگامی و جذب متحدان در طول جنگ سرد، تعرفه‌ها را عمیق‌تر کاهش داد.

این یک معامله خوب بود. مصرف‌کنندگان از کالاهای ارزان‌تر و متنوع‌تر بهره‌مند شدند و تولیدکنندگان داخلی مجبور شدند تا بازی خود را برای رقابت با شرکت‌های خارجی ارتقا دهند. به گفته مؤسسه اقتصاد بین‌الملل پیترسون تجارت آزاد، گسترش تجارت از سال 1950، 2.6 تریلیون دلار به تولید ناخالص داخلی ایالات متحده افزوده است.

اما جنبه‌های منفی تجارت آزاد شده نیز در طول سال‌ها آشکار شد، زیرا رقابت خارجی ابتدا از ژاپن و سپس چین شهرهای کارخانه‌ای ایالات متحده را در غرب میانه و جنوب شرقی، مانند اولنی، ایلینوی و هیکوری، کارولینای شمالی، توخالی کرد. زمانی که چین فقیر و در حال تلاش بود، تلاش برای تعرفه‌های حداقلی یک چیز بود، اما زمانی که به بزرگ‌ترین صادرکننده جهان تبدیل شد، چیز دیگری بود.

میانگین تعرفه‌های چینی تا 10 درصد در مقایسه با تعرفه‌های 3.4 درصدی ایالات متحده به نظر به شدت ناعادلانه می‌رسید، چه رسد به میانگین تعرفه‌های هند تا 50.8 درصد یا اندونزی 37.1 درصد. این کشورها همچنین از مقررات و یارانه‌ها بسیار بیشتر از ایالات متحده برای حمایت از صنایع داخلی استفاده می‌کنند.

شورای مشاوران اقتصادی ترامپ در سال 2018 نوشت: «صادرکنندگان ایالات متحده با موانع رسمی تقریباً سه برابر بیشتر از موانعی که ایالات متحده بر واردکنندگان تحمیل می‌کند، مواجه هستند و موانع غیر تعرفه‌ای تحمیل شده بر صادرکنندگان ایالات متحده 36 درصد بیشتر از موانعی است که واردکنندگان به ایالات متحده با آن مواجه هستند.»

اکنون ترامپ می‌خواهد مفهوم عمل متقابل FDR را وارونه کند و جهان را به دوران حمایت‌گرایی بازگرداند. او می‌خواهد حداقل تعرفه‌های ایالات متحده را به سطح شرکای تجاری ایالات متحده برساند. او با درک دشواری مذاکره بر سر معاملات فردی، وعده داده است که یک تعرفه جهانی 10 یا 20 درصدی را در ابتدا اعمال کند.

دنیای مسطح توماس فریدمن را فراموش کنید. دنیای ترامپ ناهموار و پر از تخته سنگ و گودال است. ترامپ در یک کنفرانس مطبوعاتی در مار-آ-لاگو در ماه دسامبر گفت: «فقط بگوییم این: ما معاملات بزرگی انجام خواهیم داد و همه کارت‌ها را در اختیار داریم.»

ترامپ می‌گوید که این معاملات عدالت را به سیستم تجارت بازمی‌گرداند، از مشاغل ایالات متحده محافظت می‌کند و شرکت‌ها را مجبور به بازگرداندن عملیات به ایالات متحده می‌کند. اما این تلاش دارای جنبه‌های منفی عظیمی است، از جمله جنگ‌های تجاری با متحدان و قیمت‌های بالاتر از طریق تعرفه‌ها و تلافی. همچنین تمرکز را از چین دور می‌کند، زیرا کشورهای بسیار دیگری در تیررس ترامپ هستند که تمرکز بر روی یک کشور دشوار است.

زمانی که ترامپ آخر هفته گذشته بر سر مهاجرت و مواد مخدر تعرفه تهدید کرد، پیشنهاد کرد که 25 درصد مالیات بر مکزیک و کانادا وضع شود، اگرچه پس از صحبت با رهبران هر دو کشور و ادعای اینکه آنها امتیازاتی داده‌اند، آنها را به مدت یک ماه به تعویق انداخت. نکته قابل توجه، تمایل او به پاره کردن توافقنامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا، یک پیمان تجارت آزاد بود که او در اولین دوره ریاست جمهوری خود مذاکره کرد.

او تهدید خود مبنی بر اعمال تعرفه 10 درصدی علیه چین را عملی کرد و گفت که این مالیات‌ها می‌تواند بالاتر رود و باعث شد پکن با تعرفه‌ها و اقدامات دیگر تلافی کند. اما او قصد دارد ظرف چند روز آینده با شی صحبت کند، جایی که این دو ممکن است به توافقی دست یابند.

شارلین بارشفسکی، نماینده تجاری سابق ایالات متحده که توافقنامه سازمان تجارت جهانی (WTO) ایالات متحده با چین را مذاکره کرد، گفت: «ایالات متحده نمی‌تواند به تنهایی از پس چین برآید.» «این کشور به متحدان و شرکایی نیاز دارد که به همان روشی که ایالات متحده به چین نگاه می‌کند، به چین نگاه کنند. برای اینکه ایالات متحده این روابط را تقویت کند، آخرین کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که با دوستان خود دعوا کنید. این نتیجه معکوس دارد.»

پیتر ناوارو، مشاور ارشد تجاری کاخ سفید ترامپ، واضح‌ترین نقشه راه رویکرد متقابل ترامپ را در مقاله‌ای در پروژه 2025 ارائه کرده است، مجموعه 887 صفحه‌ای از توصیه‌ها برای ترامپ 2.0. ناوارو اهداف تجاری را بر اساس اندازه کسری تجاری دوجانبه آنها با ایالات متحده و تفاوت در میانگین سطوح تعرفه رتبه‌بندی می‌کند.

او فهرستی از هشت هدف را ارائه می‌دهد: هند و چین در صدر فهرست قرار دارند و پس از آن اتحادیه اروپا، تایلند، تایوان و ویتنام و سپس مالزی و ژاپن قرار دارند. به جز چین، همه متحدان ایالات متحده یا کشورهایی هستند که ایالات متحده دوست دارد به عنوان متحد در نظر بگیرد. نکته قابل توجه این است که این فهرست شامل مکزیک، کانادا یا کلمبیا نمی‌شود - اولین اهداف ترامپ.

اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری ترامپ، نیز جهان را به اردوگاه‌های مختلف تقسیم می‌کند وقتی صحبت از تعرفه‌ها به میان می‌آید. او در کنفرانسی در مؤسسه محافظه‌کار منهتن در ماه ژوئن گذشته گفت: «من فکر می‌کنم باید به وضوح بگوییم که یک سطل سبز، یک سطل زرد و یک سطل قرمز وجود دارد و به همه اطلاع می‌دهیم که کجا هستند [و] این چیزی است که از شما می‌خواهیم.»

حتی یک کارزار موفقیت‌آمیز علیه همه متخلفان تجاری برای برابر کردن تعرفه‌ها، تأثیر کمی بر کسری تجاری کلی خواهد داشت. ناوارو تخمین می‌زند که چه ایالات متحده تعرفه‌های خود را افزایش دهد تا به سطوح سایر کشورها برسد و چه آنها تعرفه‌های خود را به سطوح ایالات متحده کاهش دهند، کسری تجاری کلی حدود 10 درصد کاهش می‌یابد - سود چندانی برای مجموعه‌ای از نبردهای تجاری که بازارها را متزلزل می‌کند و رشد و تورم جهانی را تهدید می‌کند.

ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود در مورد یک تهاجم تجاری متقابل صحبت کرد. در سال 2019، او قانون تجارت متقابل ایالات متحده را پیشنهاد کرد که به او اختیار می‌داد تعرفه‌ها را به سطح رقبا افزایش دهد و از سخنرانی سالانه خود برای ترویج این لایحه استفاده کرد. ناوارو تلاش‌های لابی‌گری دولت را رهبری کرد، اما این لایحه هرگز از کمیته در مجلس نمایندگان یا سنا خارج نشد، زیرا کاخ سفید به جای آن بر مبارزه با چین تمرکز کرد.

این بار، ترامپ عمل متقابل را در اولویت قرار داده و از یکی از اولین دستورات اجرایی خود برای آغاز مجموعه‌ای از مطالعات در سال جاری استفاده کرده است که مبنایی برای تلاش او فراهم می‌کند. انتخاب‌های او برای مناصب بالای تجاری اولویت او را تکرار می‌کنند.

هوارد لوتنیک، وزیر بازرگانی ترامپ، در جلسه استماع تأیید خود گفت: "ما به طرز وحشتناکی توسط محیط تجارت جهانی با ما رفتار می‌شود." "ما باید با احترام با ما رفتار شود و می‌توانیم از تعرفه‌ها برای ایجاد عمل متقابل، عدالت و احترام استفاده کنیم."

ابتدا مسائل زیادی وجود دارد که باید حل شود، از جمله اینکه آیا دوباره برای قانون‌گذاری تلاش کنیم یا از قانون تجارت یا اختیارات اضطراری برای ایجاد یک تعرفه یکپارچه استفاده کنیم. همچنین، دولت از چه معیارهایی برای حذف تعرفه‌ها استفاده می‌کند اگر یک شریک تجاری امتیازاتی قائل شود؟ ترامپ همچنین باید تصمیم بگیرد که آیا حرکت اولیه خود را با یک تعرفه سنگین - نوعی رویکرد بیگ بنگ - دنبال کند یا به تدریج حرکت کند.

به عنوان مثال، بسنت در مورد مرحله‌بندی تعرفه‌ها صحبت کرده است. او سال گذشته از افزایش تدریجی تعرفه‌ها به طور خاص بر چین حمایت کرد که در نهایت می‌تواند به 60 درصد برسد. فایننشال تایمز اخیراً گزارش داد که او در مورد تعرفه جهانی 10 یا 20 درصدی بر همه شرکای تجاری نیز همین رویکرد را دنبال می‌کند.

اینکه چقدر بر چین تمرکز شود نیز مطمئناً موضوع بحث و جدال در داخل دولت خواهد بود. ناوارو، که مدافع اصلی یک رویکرد متقابل گسترده بوده است، احتمالاً سرسخت‌ترین جنگجوی چین در تیم اقتصادی نیز است.

قبل از پیوستن به دولت، او یک ویدئوی تبلیغاتی برای یکی از کتاب‌های خود منتشر کرد که در آن یک خنجر با برچسب «ساخت چین» قلب آمریکا را سوراخ می‌کرد. او از آن زمان آرام نشده است و نقش قدرتمندتری در دولتی پر از منصوبان سیاسی دارد که فاقد دانش او در مورد سیاست تجاری و روابط طولانی مدت با ترامپ هستند.

جیمسون گریر، گزینه ترامپ برای نماینده تجاری، خواستار "جداسازی انتخابی" از چین و پایان دادن به ترجیحات تجاری آن کشور، معروف به روابط تجاری عادی دائمی شده است، که اکنون به طور کلی به چین همان نرخ‌های تعرفه‌ای را می‌دهد که ایالات متحده به سایر اعضای سازمان تجارت جهانی می‌دهد. استیو بنن، مشاور ارشد سابق ترامپ، بر این تمرکز خواهد کرد که چین را مجبور به پذیرش یک توافق تجاری بسیار سخت‌تر از توافق فاز یک دوره اول ترامپ کند. بنن هنوز به مقامات کاخ سفید ترامپ نزدیک است.

اما ترامپ سابقه محدود کردن اجبار تجاری چین را دارد، حداقل در ابتدا، به این امید که از کمک آن در سایر مسائل بهره‌مند شود. در طول دولت اول، او اقدام تجاری علیه چین را به مدت یک سال به تعویق انداخت در حالی که به دنبال کمک شی در مهار کره شمالی بود، که باعث ناراحتی کارکنان امنیت ملی او شد. اکنون او می‌گوید که می‌خواهد از کمک چین در تحت فشار قرار دادن روسیه برای حل جنگ در اوکراین استفاده کند.

به گزارش لینگلینگ وی از وال استریت ژورنال، پکن همچنین در حال تهیه پیشنهادی برای خرید کالاهای بیشتر آمریکایی است، همانطور که ترامپ مدت‌ها به دنبال آن بوده است. چین متعهد شده بود که 200 میلیارد دلار کالای اضافی را طی دو سال به عنوان بخشی از توافق فاز یک که در جریان دولت اول ترامپ امضا کرد، خریداری کند، اما به دلیل همه‌گیری و عوامل دیگر، 40 درصد کمتر از آن تعهد عمل کرد.

مشاوران سابق ترامپ می گویند که او هرگز چین را به تنهایی انتخاب نمی‌کند. او احساس می‌کند که این به شی فضای زیادی می‌دهد تا بدون اینکه ضعیف به نظر برسد، امتیازاتی بدهد. برای مثال، کاهش ارزش اندک یوان چین بیشتر تأثیر تعرفه 10 درصدی را که به تازگی وضع شده است، از بین می‌برد.

واکنش بازار دلیل دیگری است که ترامپ ممکن است از تحت فشار قرار دادن بیش از حد چین از همان ابتدا نگران باشد. سال اول جنگ تجاری ترامپ علیه چین یک سال بد برای سهام بود و به عنوان یک محدودیت در تهدیدات تجاری ترامپ عمل کرد. شاخص S&P 500 بیش از 6 درصد در سال 2018 کاهش یافت که بدترین عملکرد آن در یک دهه بود.

جون هیلسنراث، روزنامه‌نگار مالی، خاطرنشان کرد: «نوسانات بازار نیز افزایش یافت، به این معنی که روزهای خوب واقعاً خوب بودند و روزهای بد واقعاً بد بودند.» "در طول یک دوره سه ماهه در اواخر سال، بازار 20 درصد کاهش یافت."

به عنوان مثال، روز دوشنبه، میانگین صنعتی داو جونز بیش از 650 واحد سقوط کرد و به اخبار مربوط به تعرفه‌ها بر مکزیک، کانادا و چین واکنش نشان داد و قبل از اینکه دوباره جهش کند و با 122.75 واحد یا 0.3 درصد به پایان برسد، پس از اینکه ترامپ گفت که مالیات‌های مکزیک را به تعویق می‌اندازد.

پیتر هارل، یک مقام سابق شورای امنیت ملی بایدن که اکنون در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی فعالیت می‌کند، گفت: "ترامپ عامل X در تجارت در دولت خود است." پایتخت‌های سراسر جهان در حال برنامه‌ریزی پاسخ خود هستند زیرا ترامپ برنامه‌های خود را برای آنچه تجارت متقابل می‌خواند، شکل می‌دهد.