ژاک سیکوت سرعت و جمعآوری کلکسیون را دوست دارد. این مهندس هستهای فرانسوی در زمینه ساعت نیز دستی داشته و به مدت 15 سال با یک قایق بادبانی 12 متری از کلاس جام آمریکا متعلق به سال 1931 که زمانی در اختیار خانواده آنیلی، بنیانگذاران فیات بود، مسابقه داده است. این موضوع به او میآید، چرا که این کانادایی میتواند به راحتی یک صنعتگر ایتالیایی مو نقرهای به نظر برسد.
اما این موتورها و پیستونها، چه در خشکی و چه در آب، هستند که واقعاً قلب او را به تپش میاندازند.

برای گشت و گذار از خانه خود در کوت دازور، او یک قایق تندرو سوئدی J Craft به ارزش 1.75 میلیون پوند دارد که به او اجازه میدهد از ترافیک ریویرا بگذرد و به گفته خودش، همان هیجانی را به او میدهد که اسکی روی برف تازه پودری دارد. او میگوید: «وقتی دریای مدیترانه آرام است، میتوانم به سرعت 42 گره دریایی برسم که برای یک قایق 12 تنی واقعاً سریع است.» با این حال، او همچنین از آن برای رساندن دو فرزند نوجوانش پس از مدرسه استفاده کرده است.
اما عشق اول او، کلکسیون 60 خودرویش است که با دقت در گاراژ او نگهداری میشوند. این علاقهای است که به دوران کودکیاش برمیگردد. او میگوید: «وقتی در مونترال بزرگ میشدم، من و دوستم آخر هفتهها به یک اوراقفروشی میرفتیم و فولکسواگنهای قدیمی میخریدیم، آنها را با تریلر به خانه میآوردیم، تکهتکه میکردیم و با آنها باگی بیابان میساختیم.»
چندین دهه بعد، گاراژ او نه با فولکسواگنهای جوشخورده – «راستی، آنها هرگز یکپارچه برنمیگشتند، همیشه آنها را در تپههای شنی خراب میکردیم» – بلکه بیشتر با خودروهای کلاسیک و ایتالیایی پر شده است: فراریها، آلفا رومئوها و مازراتیها. گاراژ او مکان خوشحالیاش است: «وقتی اوضاع کمی استرسزا میشود، میروم و آنجا مینشینم. بوی این موتورهای قدیمی با فضای داخلی چرمیشان... واقعاً منحصر به فرد است.»
برای این علاقهمند به دنیای خودرو، سفری طولانی از کانادا به جنوب فرانسه بوده است. در طول این مسیر، اولویتهای او به عنوان یک کلکسیونر تغییر کرده است. «در اواخر سی سالگیام، عمدتاً به خودروهای عضلانی آمریکایی علاقه داشتم. یادم میآید که در ماه عسلم در مونترال با یک شورولت کوروت مدل 57 گشت و گذار میکردم.» سیکوت میگوید که در آن زمان، همه چیز به عملکرد مربوط میشد. «من دوست داشتم این خودروهای سرسخت را داشته باشم، با شتابهای شگفتانگیزشان. اما وقتی به اروپا آمدم، شروع به جمعآوری فراریها و مازراتیهای قدیمیتر کردم – و دیگر عملکرد چندان جذاب نبود، بلکه استایل و زیبایی آنها بود.»
او از جگوار ای-تایپ مدل 1961 خود به عنوان «یکی از زیباترین خودروهایی که تا به حال ساخته شده» نام میبرد و به طور خاص از فراری دینو خود یاد میکند: «مدل 206، کوپه، منظورم شکل آن است... اگر از کنار به آن نگاه کنید – این منحنیها، این حسیت. منحصر به فرد است. بحث عملکرد نیست، بلکه زیبایی است.» این خودروها توسط افراد پرشور طراحی شدهاند، به همین دلیل شور و اشتیاق را برمیانگیزند: او میگوید: «صدای آنها را دوست دارم»، اما نه فقط صدای موتور. «یک فراری دندهای دستی یک شیفتر دنده بسیار خاص دارد و کلیک، کلک، کلک صدایی است که تولید میکند.»


سیکوت میگوید که اکنون بیشتر طرفدار زیباییشناسی است تا آدرنالین، اما همچنان از هیجان رانندگی لذت میبرد. در میان کلکسیونش، برخی از ماشینهای مدرن و پیشرفته نیز وجود دارند که با آنها مسابقه میدهد. «من در چیزی که ما آن را 'سری فراری' مینامیم، شرکت میکنم، جایی که خودروهای مسابقهای را در پیستهای فرمول یک، مانند 488 چالش که در لمانز برنده شده است، میرانیم. این رقابتی است، اما چگونه بگویم... مردم مراقبند که ماشین خراب نشود.» با این حال، هیجانانگیز است. «مسابقه در پیست تنها راهی است که میتوانید بفهمید این خودروها چقدر از نظر فناوری پیشرفته هستند. شما تقریباً با سرعت 280 کیلومتر در ساعت حرکت میکنید.»
آیا او با موتورهای کلاسیکتر خود نیز رانندگی میکند؟ او میگوید: «حتماً این کار را میکنم.» اگرچه اضافه میکند: «آنها دیگر واقعاً خودرو نیستند – برخی اکنون هنر صنعتی محسوب میشوند. رکورد حراج برای یک فراری 250 GTO 51.7 میلیون دلار است، و فروشهای خصوصی زیادی با قیمتهای بالاتر نیز وجود دارد.» او از خرید خودروهای عضلانی آمریکایی با چند هزار دلار به داشتن، در میان سایر خودروها، یک فراری F50 مدل 1996 بسیار کمیاب به رنگ جیالو مودنا (زرد اصلی فراری) رسیده است که ممکن است امروز تا 6 میلیون پوند ارزش داشته باشد.
با این حال، سیکوت تنها به دلیل سرمایهگذاری انگیزه ندارد. او میگوید: «همانطور که به همسرم، لیندا، میگویم، نمیتوانم آنها را بفروشم. ما آنها را بیش از حد دوست داریم.» لیندا در اطمینان از اینکه خودروها و قایق موتوری در شرایط عالی نگهداری میشوند، به ویژه از نظر بازسازی و ترکیب رنگهای داخلی، دخیل است. «ما اخیراً در مورد اینکه چقدر عجیب است که ارزش این کلکسیون از هر ملکی که داریم بیشتر است، صحبت کردیم.»

چیزی که او مصمم به انجام آن است، لذت بردن از ماشینهایش است. «من در رویدادهای باشگاههای خودرو شرکت میکنم که در آن کلاسیکهایمان را برای یک یا دو روز میرانیم، تا رویدادهای بزرگ کلاسیک، مانند میله میگلیا، که چند سال پیش انجام دادم. این یک رویداد چهار روزه است که در آن هزار مایل طاقتفرسا را با یک خودروی کلاسیک واجد شرایط میرانید، و برای واجد شرایط بودن باید دقیقاً همان نوع خودرویی را داشته باشید که در دهه 1950 در این مسابقه واقعی شرکت کرده است.» به طرز دلنشینی، خودروی ورودی او یک آستین-هیلی 100 بود.
او همچنین در رویدادهای «فراری کاوالکیدز» نیز شرکت میکند. «برای این رویدادهای سالانه باید یک فراری داشته باشید که 100 درصد اورجینال باشد. این یک رویداد چهار روزه و 700 کیلومتری است که از طریق آلپ یا در سیسیل برگزار میشود. سال گذشته در مراکش بود.»
سیکوت میگوید همانند آثار هنری، اصالت یک خودروی کلاسیک نیز اهمیت دارد و بخشی از جذابیت آن است. او از آلفا رومئو 2500 S خود صحبت میکند که تنها سه یا چهار نمونه از آن ساخته شده است. «این یکی از محبوبترینهای من است: موتور و شاسی آن قبل از جنگ در سالهای 1938 یا 1939 ساخته شدهاند و سپس بدنه آلومینیومی در سال 1946 به آن اضافه شده است – همیشه بهترین نمایش را برنده میشود!»
سیکوت میگوید برای یک خودروی واقعاً کلاسیک، چندین عنصر لازم است: «شما به زیبایی، به استایل نیاز دارید، اما به کمیاب بودن نیز نیاز دارید. اگر به تعداد زیاد باشند، هرگز به کلکسیونی تبدیل نمیشوند.»
بیش از هر چیز، این علاقهمند معتقد است که او در حال حفظ یک قطعه از تاریخ است. «همیشه به بچههایم میگویم: 'ما صاحب این خودروهای بسیار کمیاب نیستیم. ما فقط نگهبانان آنها برای نسلهای بعدی هستیم. ما از آنها مراقبت میکنیم، آنها را بازسازی میکنیم، نوازششان میکنیم، نمایش میدهیم، و سپس امیدواریم که شما آنها را به بچههایتان منتقل کنید، و سپس بچههای شما نیز همین کار را خواهند کرد. و 100 سال دیگر مردم خواهند گفت: 'خدای من، اینها از کجا آمدهاند؟ از یک سیاره دیگر؟' و آنها خواهند گفت: 'نه، پدربزرگ بزرگ من صاحب آنها بود.'»