تصویرگری: اویو برای بلومبرگ
تصویرگری: اویو برای بلومبرگ

چگونه مهاجرت و قدرت نرم زبان‌های هندواروپایی را غالب ساختند

تاریخ نشان می‌دهد که زبان‌شناسی به شیوه‌های غیرقابل پیش‌بینی تکامل می‌یابد و برتری زبان انگلیسی تضمین‌شده نیست.

حدود ۵۰۰۰ سال پیش، گروهی از دامداران که در چمن‌زارهای شمال دریای سیاه زندگی می‌کردند، به سمت غرب حرکت کردند و حیوانات خود را نیز با خود بردند. آن‌ها تا حوضه کارپات – منتهی‌الیه غربی دشت وسیع اوراسیا که در مجاورت مجارستان امروزی قرار دارد – پیش رفتند، اما نوادگانشان مسیر را ادامه دادند و در عرض ۱۰۰۰ سال، زبان‌های مرتبط با زبان‌های مهاجران اولیه تا غرب ساحل اقیانوس اطلس ایرلند صحبت می‌شد.

این توضیح پیشرو امروزی برای چگونگی صحبت اکثریت اروپاییان به زبان‌های کنونی‌شان است. و نه تنها اروپاییان. همزمان با حرکت این ساکنان جسور دشت به سمت غرب، دیگرانی که به گویش‌های مرتبط صحبت می‌کردند، به سمت شرق رفتند و شیوه گفتار خود را در آسیا کاشتند. هر دو گروه گویش‌های شرقی و غربی عنوان "هندواروپایی" را مشترکاً یدک می‌کشند، زیرا زمانی که زبان‌شناسان در قرن هجدهم به شباهت خانوادگی آن‌ها پی بردند، این زبان‌ها از اروپا تا شبه‌قاره هند صحبت می‌شدند.

هزاران سال حماسه‌های انسانی به تبدیل آن گویش‌های اولیه هندواروپایی به شاخه‌هایی که امروزه به عنوان رومی، سلتیک و ژرمنی می‌شناسیم، کمک کرد؛ علاوه بر آن، بالتی، اسلاوی، آلبانیایی، یونانی، ارمنی، هندی و ایرانی نیز از این جمله هستند. این حماسه‌ها، که من در کتابم با عنوان پروتو: چگونه یک زبان باستانی جهانی شد (ویلیام کالینز، آوریل ۲۰۲۵) بازگو می‌کنم، خطوط کلی چشم‌انداز زبانی اوراسیا را تعیین کردند که به طور گسترده تا به امروز پابرجا مانده است. هندواروپایی اکنون بزرگترین خانواده زبانی جهان است. این خانواده زبانی، شامل انگلیسی، هندی، اسپانیایی، روسی و صدها زبان دیگر، توسط تقریباً نیمی از بشریت صحبت می‌شود.

اما اگر امروز زبان‌هایی را که صحبت می‌کنیم بدیهی می‌انگاریم، درس تاریخ این است که یک چشم‌انداز زبانی همیشه در حال تغییر است و رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی می‌توانند آن را به طرز چشمگیری بازآرایی کنند. زبان‌ها، مانند امپراتوری‌ها، می‌توانند سقوط کنند و همچنین صعود کنند.

جلد کتاب Proto: How One Ancient Language Went Global
جلد کتاب Proto: How One Ancient Language Went Global
تصویری که مفهوم مهمان‌نوازی و زبان‌های باستانی را نشان می‌دهد.
تصویرگری: اویو برای بلومبرگ

ساختن اتحادها

فرضیه موسوم به «دشت» برای گسترش زبان‌های هندواروپایی تنها حدود یک دهه پیش به برتری رسید. تا آن زمان، یک نظریه رقیب معتقد بود که زبان‌های هندواروپایی ۹۰۰۰ سال پیش، توسط کشاورزان از خاور نزدیک آورده شدند. اما در سال ۲۰۱۵، پس از تجزیه و تحلیل DNA از استخوان‌های باستانی انسان، ژنتیک‌دانان تغییر قابل توجهی در گنجینه ژنی اروپاییان در ۵۰۰۰ سال پیش را آشکار کردند. این تاییدی بود که بسیاری از زبان‌شناسان به دنبال آن بودند که زبان‌ها نیز در همان زمان و توسط مهاجرانی وارد شده‌اند که DNA خود را به DNA ساکنان قبلی اضافه کرده‌اند — در برخی نقاط تقریباً جایگزین آن شده‌اند.

زبان‌شناسان در مورد چگونگی این تغییر کمتر مطمئن بودند، و برخی از کارشناسان پیشنهاد کردند که این اتفاق تنها از طریق فتح خشونت‌آمیز رخ داده است. اما باستان‌شناسان با این سناریو مخالفت کردند و خاطرنشان کردند که مهاجران دشت از آنچه اکنون مجارستان است فراتر نرفتند، جایی که فرهنگ مادی تعریف‌کننده آن‌ها — ابزارها، زیورآلات بدنی و بقایای مراسم تدفین آن‌ها — به پایان می‌رسید. همچنین این مهاجران به طور خاص خشن نبودند، با توجه به فقدان شواهد آسیب‌های تروماتیک بر اسکلت‌هایشان و کمیاب بودن سلاح در قبورشان.

یک معمای دیگر نیز وجود داشت. باستان‌شناسان تخمین زدند، بر اساس شمارش تپه‌های تدفینی که مهاجران از خود به جای گذاشته بودند، که ممکن است ۴۰ هزار نفر از آن‌ها در اوج مهاجرت در پوستا (دشت مجارستان) اردو زده باشند. جمعیت اروپا در آن زمان حدود ۷ میلیون نفر بود — یعنی ۷ میلیون نفر به زبان‌هایی کاملاً بی‌ارتباط (که باسکی Basque یک یادگار منزوی از آن‌ها محسوب می‌شود) صحبت می‌کردند. حتی اگر آن‌ها خشن هم بودند، چگونه تعداد کمی از تازه‌واردان توانستند برتری زبانی را به دست آورند؟

در طول دهه گذشته، توضیحی ظریف‌تر و چندعاملی‌تر پدیدار شده است. مشخص شده است که تغییر ژنتیکی بیشتر از آنچه محققان در ابتدا گمان می‌کردند طول کشیده است — در برخی نقاط بیش از ده‌ها نسل. در این مدت، اپیدمی‌ها احتمالاً قاره را ویران کرده و کل جوامع کشاورزان بومی را از بین برده‌اند. مهاجران، کمتر یکجانشین و شاید با سیستم ایمنی قوی‌تر به دلیل زندگی در نزدیکی گله‌های خود، ممکن است تا حدی از آن بیماری‌ها محافظت شده باشند.

همچنین شواهدی وجود دارد که این مهاجران در ایجاد و استحکام بخشیدن به اتحادها خوب عمل می‌کردند — شاید از روی ضرورت، زیرا در دشت همیشه در جستجوی چراگاه‌های جدید در حرکت بودند و برای مدت‌های طولانی از قبایل و گروه‌های مرتبط جدا می‌شدند. این شواهد تا حدی زبانی است. با دانستن اینکه تغییرات صوتی ثابت شاخه‌های مختلف شجره‌نامه خانواده هندواروپایی را از هم جدا می‌کند، زبان‌شناسان تاریخی می‌توانند کلمات مرتبط را در این شاخه‌ها مقایسه کرده و جد مشترک را بازسازی کنند — یعنی کلمه‌ای در زبان مادر یا نیا-زبان، نیا-هندواروپایی (Proto-Indo-European)، که زبان‌های دختر از آن به ارث برده‌اند.

این تمرین نشان می‌دهد که گویشوران نیا-هندواروپایی (Proto-Indo-European)، که فرض می‌شود همان دامداران دشت باشند، اصطلاحی برای مهمان‌نوازی داشته‌اند و این مفهوم برایشان واقعاً اهمیت داشته است (زیرا به طور قابل اعتمادی به وارثان زبانشان منتقل شده است). این اصطلاح *ghostis بود (ستاره نشان می‌دهد که کلمه فرضی است و هرگز مستند نشده است — که با توجه به اینکه زبان متعلق به آن قبل از نوشتار بوده، تعجب‌آور نیست). این کلمه در انگلیسی قدیم (Old English) به giest (به معنای "غریبه" یا "مهمان") و در لاتین (Latin) به hospes ("میزبان" یا "مهمان") تبدیل شد. این واقعیت که این کلمات مفاهیمی را ترکیب می‌کردند که در انگلیسی مدرن از هم جدا شده‌اند — "مهمان" (guest) و "میزبان" (host) — نشان می‌دهد که انتظار عمل متقابل در میان گویشوران زبان مادر وجود داشته است: من با تو به عنوان یک غریبه در سرزمینم به خوبی رفتار خواهم کرد، و انتظار دارم تو نیز وقتی به سرزمینت آمدم همین کار را انجام دهی.

از همان اوایل داستان هندواروپایی، مهمان‌نوازی ممکن است شامل الکل بوده باشد — به ویژه می (عسلاب)، که واژه نیا-واژه‌ای برای آن، *medhu، بازسازی شده است — و نوازندگانی که داستان‌هایی در ستایش میزبان (*ghosti-potis، به معنای واقعی "ارباب مهمانان" و احتمالاً ریشه کلمه "مهمان‌نوازی") می‌گفتند. الکل قبل از ورود عشایر دشت در اروپا مصرف می‌شد، اما سرنخ‌های زبانی و باستان‌شناختی — مانند

کوزه‌های بزرگ که از آسیای مرکزی تا فرانسه مدرن در مسیر مهاجرت عشایر یافت شده‌اند — نشان می‌دهد که آن‌ها نوشیدن به سلامتی را به یک عمل "شیک" تبدیل کردند و آن را به بخش مهمی از فرآیند شکل‌گیری اتحاد با همسایگان خود تبدیل کردند. به عبارت دیگر، مهمان‌نوازی در میان گویشوران نیا-هندواروپایی (Proto-Indo-European) نه تنها یک سنت بلکه یک ابزار سیاسی بود. آن‌ها می‌توانستند از طریق آن با خارجی‌ها ارتباط برقرار کنند، چه در مسیر تجاری که برای محصولات خود نیاز داشتند و چه در تشکیل ائتلاف‌های نظامی.

با گذشت زمان، این اتحادها به آن‌ها اجازه داد تا خود را با گروه‌های بومی از مردم بومی، از جمله کشاورزان، چوپانان و شکارچیان، مخلوط کنند و به آرامی بر چشم‌انداز زبانی مسلط شوند. اما برای این اتفاق، گروه‌های بومی باید زبان مهاجمان را پذیرفته باشند — یا حداقل به اندازه کافی آن را درک می‌کردند تا بتوانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. در طول زمان، این اتفاق اغلب به معنای ادغام و سپس حذف زبان‌های بومی بود.

تصویری از یک سیستم مترو زیرزمینی که نشان‌دهنده مسیرهای ارتباطی و شبکه زبانی است.
تصویرگری: اویو برای بلومبرگ

مهاجرت و قدرت نرم

این اتفاق به طور گسترده در تاریخ بشر تکرار شده است. در سراسر جهان، مهاجرت یک نیروی محرک اصلی در گسترش زبان‌ها بوده است. به عنوان مثال، در حدود ۲۰۰۰ سال پیش، زبان‌های بانتو (Bantu) از غرب آفریقا به شرق و جنوب گسترش یافتند که توسط کشاورزانی که به دنبال زمین‌های حاصلخیز بودند، حمل می‌شدند. بانتو اکنون بیش از ۵۰۰ زبان را شامل می‌شود که در مجموع توسط حدود یک سوم آفریقایی‌ها صحبت می‌شود.

مهاجران یک چیز را می‌آوردند که برای گروه‌های بومی ضروری بود: فناوری و دانش تخصصی. دامداران دشت اسب‌ها را در میان چیزهای دیگر رام کردند؛ کشاورزان بانتو فن‌آوری کشاورزی را با خود حمل می‌کردند. این تخصص به آن‌ها قدرت نرم می‌بخشید و توانایی زبانشان را برای گسترش تقویت می‌کرد. به این ترتیب، زبان‌ها می‌توانند به روش‌های نسبتاً مسالمت‌آمیز گسترش یابند و گروه‌های بومی با پذیرش زبان و فرهنگ گروه مهاجم، به عنوان ابزاری برای حفظ هویت خود و ارتباط با گروه‌های مسلط، عمل می‌کنند.

در سایر موارد، زبان‌ها ممکن است به شیوه‌های واضح‌تر "تسلیحاتی" گسترش یابند. انگلیسی، زبان مادری من، نمونه بارز این موضوع است. در قرن‌های هفدهم و هجدهم، زمانی که بریتانیا یک قدرت دریایی برجسته بود، شروع به گسترش در سراسر جهان کرد و از آن زمان تاکنون برتری خود را در جهان تجارت، علم، دیپلماسی و حتی فرهنگ عامه حفظ کرده است.

سایر زبان‌ها در حال حاضر به عنوان ابزار قدرت نرم برای نفوذ مورد استفاده قرار می‌گیرند. در گذشته نزدیک، چین "موسسات کنفوسیوس" را در سراسر جهان افتتاح کرد، با هدف آموزش زبان چینی و انتشار فرهنگ چینی. در اوج خود در سال ۲۰۱۹، بیش از ۵۰۰ مورد از آن‌ها در سراسر جهان وجود داشت. اخیراً روسیه به اوکراین حمله کرد و به دنبال جایگزینی زبان اوکراینی با زبان روسی در بخش‌هایی از کشور بود. اگرچه این اقدام در سطح بین‌المللی با محکومیت مواجه شد، اما نمونه‌ای از استفاده از زبان به عنوان ابزاری برای کنترل و نفوذ سیاسی است.

در آینده، انگلیسی ممکن است با رقبای جدیدی روبرو شود. در حالی که تعداد گویشوران مادری آن در بریتانیا و ایالات متحده راکد است، در کشورهای دیگر در حال رشد است. در هند، دومین کشور پرجمعیت جهان، انگلیسی از زمان پایان حکومت بریتانیا یک زبان رسمی باقی مانده است و به طور فزاینده‌ای به عنوان زبان میانجی میان ۳۰ زبان دیگر آن کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد. با وجود این، هندی به طور کلی به عنوان زبان میانجی در داخل کشور غالب است و تعداد کل گویشوران آن در حال افزایش است. زبان چینی ماندارین نیز یک رقیب قوی در سطح بین‌المللی است.

با این حال، نتیجه‌گیری اصلی این است که هیچ زبانی تغییرناپذیر یا نامیرا نیست. زبان‌ها، مانند هر جنبه دیگری از فرهنگ انسانی، در معرض نوسانات مداوم هستند. این داستان‌ها، و بقیه داستان بشر، به ما یادآوری می‌کنند که چیزهای زیادی در دنیا وجود دارد که ما به عنوان ثابت و تغییرناپذیر فرض می‌کنیم. اما آن‌ها اینگونه نیستند. تکامل زبان‌ها یک فرآیند پویا و مداوم است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مهاجرت، تجارت، نوآوری و قدرت قرار دارد.