در بحبوحه حملات مداوم خود به کالجهای نخبه «بیدار» (woke)، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، روز دوشنبه به این موضوع اشاره کرد که ممکن است بخشی از بودجه فدرال دانشگاه هاروارد را که اکنون معلق شده است، به مدارس فنی و حرفهای اختصاص دهد؛ مؤسساتی که او در هر دو مبارزات انتخاباتی و دوره قبلی ریاستجمهوری خود از آنها حمایت کرده بود. ترامپ در «تروث سوشال» (Truth Social) نوشت: «در حال بررسی هستم که سه میلیارد دلار از بودجه کمکهزینهای که به هاروارد بسیار ضدهمیتی داده شده است را بگیرم و به مدارس فنی و حرفهای در سراسر کشورمان بدهم. چه سرمایهگذاری بزرگی برای آمریکا خواهد بود و چقدر به آن نیاز داریم!!!»
به نظر نمیرسد ترامپ قدرت قانونی داشته باشد که این سه میلیارد دلار را به تنهایی تغییر مسیر دهد – این مبالغ توسط کنگره برای تحقیقات تخصیص یافتهاند و احتمالاً تغییر مسیر آنها به مدارس فنی و حرفهای به عهده کنگره خواهد بود. اما اگر زمانی بود که او میتوانست حمایت جمهوریخواهان را برای چنین اقدامی به دست آورد، شاید اکنون همان زمان باشد. بیشتر مدارس فنی و حرفهای انتفاعی هستند و هم این مدارس و هم بخش گستردهتر آموزش عالی انتفاعی – که سابقهای مملو از کلاهبرداری، سوءاستفاده و جنجال دارد – به نظر میرسد تحت رهبری ترامپ و کنگرهای با اکثریت جمهوریخواه، آماده رونق هستند.
«لایحه بزرگ و زیبا» (big, beautiful bill) که توسط مجلس نمایندگان تصویب شده است، شامل چندین امتیاز برای آموزش انتفاعی است، از جمله لغو مقرراتی که وامهای دانشجویی برای برخی مؤسسات انتفاعی را محدود میکرد و یک گزینه جدید کمکهزینه پل (Pell Grant) برای نیروی کار که این کمک فدرال را برای دانشجویان کمدرآمد به برنامههای کوتاهمدت آموزش نیروی کار باز میکند. ترامپ همچنین برنامههایی برای اصلاح فرآیند اعتباربخشی دارد که میتواند دستیابی مدارس انتفاعی به کمکهای فدرال برای دانشجویانشان را سریعتر و آسانتر کند. علاوه بر این، مؤسسات انتفاعی گوش شنوایی در وزارت آموزش خواهند داشت: نیکلاس کنت، نامزد ترامپ برای سمت معاون وزیر آموزش، که ناظر بر آموزش عالی است، مدیر سیاستگذاری و لابیگر سابق «کالجها و دانشگاههای آموزش حرفهای» (Career Education Colleges and Universities)، انجمن تجاری مؤسسات انتفاعی، است. (نامزدی وی پس از آنکه جمهوریخواهان هفته گذشته با رأی ۱۲-۱۱ حزبی آن را از کمیته بهداشت، آموزش، کار و بازنشستگی به تصویب رساندند، در انتظار رأی مجلس سنا است.)
سرمایهگذاران قطعاً معتقدند که ترامپ برای مدارس انتفاعی خوب خواهد بود. جفری سیلبر، تحلیلگر ارشد تحقیقات سهام در «بیاماو کپیتال مارکتس» (BMO Capital Markets Equity Research)، میگوید که پس از انتخاب ترامپ در نوامبر، سهام این بخش افزایش یافت. به عنوان مثال، سهام «اَدتالم گلوبال ادوکیشن» (Adtalem Global Education) که کالجها، مدارس پزشکی و یک دانشکده دامپزشکی را اداره میکند، از زمان انتخاب ترامپ ۶۱ درصد افزایش یافته است، از جمله جهش ۹ درصدی در روز بعد از انتخابات. سهام «پردوسئو ادوکیشن کورپوریشن» (Perdoceo Education Corporation) که دانشگاهها و مدارس فنی انتفاعی را اداره میکند، ۴۶ درصد افزایش یافته است، از جمله جهش ۱۱ درصدی در روز بعد از انتخابات.
در بیانیهای، CECU (سازمان سابق نیکلاس کنت) از پیشنهاد ترامپ برای تغییر مسیر دلارهای هاروارد و «تمرکز مداوم او بر آموزش حرفهای» تقدیر کرد. این سازمان افزود: «بهترین راه برای حمایت از مدارس فنی و حرفهای، کاهش بار نظارتی پیش روی مدارس حرفهای خصوصی و همزمان افزایش بودجهای است که به دانشجویان علاقهمند به حرفهها امکان میدهد بهترین مدرسه با کیفیت را انتخاب کنند.» به نظر میرسد کنگره در حال انجام همین کار است.
همانطور که اکنون در لایحه مالیات و بودجه تصویب شده مجلس (H.B. 1، که اکنون به طور رسمی «قانون یک لایحه بزرگ و زیبا» نامیده میشود)، کمکهزینههای پل جدید برای نیروی کار برای دانشجویان بدون مدرک کارشناسی ارشد که در برنامههای آموزشی ۸ تا ۱۵ هفتهای نیروی کار ثبتنام کردهاند، در دسترس خواهد بود. البته محدودیتهایی وجود دارد – دورههای مکاتبهای که دانشآموزان باید تکالیف خود را پستی ارسال کنند، مستثنی هستند و برنامههای واجد شرایط باید مورد تأیید ایالت باشند، هرچند، قابل توجه است که نیازی به اعتباربخشی ندارند.
میشل دیمینو، مدیر برنامه آموزشی در اندیشکده سیاست عمومی «ثرد وِی» (Third Way)، میگوید که نسخههای قبلی این قانون شامل معیارهای تضمین کیفیت بودند، اما H.B. 1 تنها نسخههای تعدیلشدهای از آنها را در بر میگیرد. برنامههای واجد شرایط باید نرخ تکمیل ۷۰ درصد – که برای برنامههای کوتاهمدت معیار پایینی است – و نرخ اشتغال ۷۰ درصد برای فارغالتحصیلان را نشان دهند. دیمینو میگوید هر دو معیار به راحتی قابل دستکاری هستند. او میگوید: «ما مواردی را دیدهایم که کالجهای غارتگر، دانشجویان سابق خود را استخدام میکردند تا اطمینان حاصل کنند که در زمان محاسبه نرخ اشتغال، شغلی را نشان دهند.» وی ادامه داد: «گاهی اوقات ممکن است کالجها به دنبال دانشجویانی باشند که از قبل مشغول به کار هستند، به عنوان مخاطب هدف، زیرا میدانند که آنها در اندازهگیری میزان اشتغال عملکرد خوبی خواهند داشت.»
یک معیار طلایی برای نتایج برنامه، افزایش درآمد پس از فارغالتحصیلی است. به عبارت دیگر، فارغالتحصیلان دارای گواهینامه چقدر بیشتر از یک فارغالتحصیل دبیرستانی معمولی درآمد کسب میکنند. به گفته مایکل ایتزکوویتز، بنیانگذار و رئیس «گروه HEA»، یک شرکت مشاوره دسترسی به دانشگاه، در این معیار، مؤسسات انتفاعی تا حد زیادی شکست میخورند. بر اساس تحقیقات او، که از دادههای آموزش فدرال استفاده میکند، ۵۹ درصد از مؤسسات اعطاکننده گواهینامه، حتی ۱۰ سال پس از ثبتنام، فارغالتحصیلان را با درآمد کمتر از ۳۲,۰۰۰ دلار در سال – که معادل حقوق یک فارغالتحصیل دبیرستانی معمولی است – رها میکنند. ایتزکوویتز، که در سال ۲۰۱۵، زمانی که در وزارت آموزش بود، «کالج اسکورکارد» (The College Scorecard)، بزرگترین انتشار دادههای آموزش فدرال را ارائه کرد، میگوید: «هدر دادن پول برای این مدارس بدون شناخت، واقعاً یک شرطبندی ضعیف است و استفاده مؤثر یا کارآمدی از دلارهای مالیاتدهندگان نیست.»
دیمینو پیشبینی میکند که پول جدید احتمالاً برنامههای جدیدی را به همراه خواهد داشت. او میگوید: «در این صورت، انگیزه زیادی برای ارائهدهندگان [گواهینامههای کوتاهمدت] وجود خواهد داشت تا وارد این فضا شوند و سعی کنند بخشی از این دلارها را به دست آورند. بنابراین ممکن است یک شرکت آموزشگاه خصوصی که برنامههای بوتکمپ (bootcamp) تصادفی دارد، بتواند تعداد زیادی گواهینامه کوتاهمدت ایجاد کند و به بودجه پل دسترسی پیدا کند، حتی اگر فرآیند اعتباربخشی را طی نکرده باشد.» اعتباربخشی مدتهاست که به عنوان یک بررسی شخص ثالث بر کیفیت کالجها مورد استفاده قرار میگیرد، و در حال حاضر، کالجهای اعطاکننده مدارک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد، و همچنین مدارس فنی و حرفهای اعطاکننده گواهینامه، برای دریافت کمک مالی فدرال برای دانشجویانشان باید اعتباربخشی شوند. کمکهزینه پل برای نیروی کار این الزام را دور خواهد زد.
آمریکاییها به گزینههای بیشتری برای گواهینامههای کوتاهمدت نیاز دارند – کمتر کارشناسی آموزشی با این موضوع مخالفت میکند. اما تاکنون، رفع این نیاز عمدتاً بر عهده کالجهای انتفاعی بوده است، که بسیاری از آنها بازدهی ضعیفی را برای دانشجویان به ارمغان میآورند و آنها را با بدهیهای کمرشکن رها میکنند. در حالی که دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بیشتر احتمال دارد برای تأمین مالی تحصیلات خود وام بگیرند، دانشجویانی که تنها بخشی از کالج را گذراندهاند یا مدرکی کمتر از دو سال دریافت کردهاند، بیشتر احتمال دارد که در پرداخت بدهیهای خود عقب باشند (۳۰ درصد) در مقایسه با دانشجویان مقاطع بالاتر (۱۱ درصد)، بر اساس مطالعه «رفاه اقتصادی خانوارهای آمریکایی در سال ۲۰۲۴» که اخیراً توسط فدرال رزرو منتشر شده است. دیمینو میگوید: «هر بار که به کالجهای انتفاعی دسترسی بیشتری به کمکهای فدرال داده شده است، سوءاستفادههایی به دنبال آن آمده است. نادیده گرفتن این روند دشوار است و با این حال، ما به آنها آزادی عمل میدهیم تا دوباره این کار را انجام دهند.»
دولتهای پیشین اقداماتی را برای جلوگیری از گمراهکننده بودن یا کلاهبرداری مدارس از دانشجویان در نظر گرفته بودند. پس از فروپاشی شبکه انتفاعی «کورینثیان کالجز» (Corinthian Colleges)، که به دلیل شیوههای شکارچی و کلاهبردارانه مورد تحقیق قرار گرفته بود، در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما قانون «دفاع بدهکار در برابر بازپرداخت» (Borrower Defense to Repayment) را اجرا کرد که دانشجویان را در صورت کلاهبرداری توسط مدرسه خود، مستحق لغو وام میکرد. یک کنترل دیگر بر مؤسسات انتفاعی، قانون «اشتغال سودآور» (gainful employment rule) است که مدارس را ملزم میکند تا آستانههای بدهی به درآمد و حق بیمه درآمد را رعایت کنند تا واجد شرایط دریافت بودجه فدرال باشند. این بخش همچنین تابع قانون ۹۰/۱۰ است که مدارس را ملزم میکند حداقل ۱۰ درصد از درآمد خود را از منابعی غیر از کمکهای مالی دانشجویی فدرال به دست آورند. لایحه بودجه تصویب شده مجلس استفاده از دفاع بدهکار در برابر بازپرداخت را محدود میکند و قوانین اشتغال سودآور و ۹۰/۱۰ را لغو خواهد کرد. کالجهای انتفاعی و حامیان آنها این مقررات را دست و پا گیر و ناعادلانه خواندهاند، زیرا کالجهای خصوصی غیرانتفاعی مشمول همان استانداردها نیستند.
سیلبر خاطرنشان میکند که حتی عدم قطعیت اقتصادی ناشی از ترامپ نیز میتواند به نفع کالجهای انتفاعی باشد. او میگوید: «امیدواریم وارد هیچ نوع رکودی نشویم، اما اگر هم بشویم، این راه دیگری است که حداقل سهام این شرکتها میتواند سود ببرد زیرا آنها به عنوان دفاعی تلقی میشوند.»