به گفته کسانی که سارا میلگریم را به خوبی میشناختند، او کسی بود که "دقیقاً میدانست از زندگی چه میخواهد". او آرمانگرایی بود که خود را وقف زندگی یهودی و آینده اسرائیل کرده بود. در دبیرستانش در حومه کانزاس سیتی، او عضو اتحادیه دانشجویان یهودی بود؛ در سال آخر، پس از اینکه شخصی روی ساختمانی در مدرسه علامت صلیب شکسته اسپری کرد، توسط یک ایستگاه خبری محلی مصاحبه شد. او گفت: "من نگران رفتن به کنیسهام هستم. و حالا باید نگران امنیت در مدرسهام نیز باشم."
بعدها، در دانشگاه کانزاس، عضو هیئت مدیره بخش هیلل دانشگاه خود بود و در یک سفر "رایت تولد" به اسرائیل رفت. در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه آمریکایی و دانشگاه صلح سازمان ملل، جایی که بر توسعه پایدار تمرکز داشت، در Tech2Peace، یک سازمان غیردولتی که جوانان اسرائیلی و فلسطینی را برای آموزش در صنعت هایتک اسرائیل گرد هم میآورد، مشارکت کرد. او بعدها به برنامه جوانان حرفهای کمیته یهودیان آمریکا (A.J.C.) پیوست. او در نظر داشت برای U.S.A.I.D کار کند. با این حال، مدت کوتاهی پس از حملات ۷ اکتبر به اسرائیل، او برای سفارت اسرائیل در دیسی شروع به کار کرد. دانا واکر، مدیر برنامه کمیته یهودیان آمریکا، به من گفت: "او واقعاً درباره بهبود جهان و بهتر کردن آن نسبت به زمانی که آن را یافته بود، احساس قوی داشت."
دوستپسر میلگریم، یارون لیشینسکی، در سفارت اسرائیل در کنار او کار میکرد. او نیز آرمانگرا بود، هرچند مسیر زندگیاش متفاوت بود. لیشینسکی در اسرائیل و آلمان بزرگ شد. او شهروند اسرائیل بود و در ارتش دفاعی اسرائیل خدمت کرد. پدرش یهودی و مادرش مسیحی بود. او در درخواستی برای یک برنامه یک ساله هنرهای لیبرال محافظهکار در مؤسسه آرگامان در اورشلیم نوشت: "اگرچه والدین من عقاید متفاوتی داشتند، مبارزات درونی که با آنها مواجه بودم بیشتر ناشی از پیشینههای فرهنگی یا مذاهب مختلف آنها نبود، بلکه ناشی از تنش بین بزرگ شدن در خانهای مذهبی از یک سو و زندگی در جامعهای سکولار از سوی دیگر بود." او مشتاق درک اندیشه سیاسی و اخلاقی غرب بود. رونن شووال، فیلسوف سیاسی که یکی از معماران فکری چرخش شدید اسرائیل به سمت صهیونیسم دست راستی بوده و در آرگامان به لیشینسکی آموزش داده بود، به من گفت که لیشینسکی مسیحی بود، نه یهودی – "مردی معتقد". شووال گفت که لیشینسکی "مایل بود آیندهاش را به آینده دولت یهودی گره بزند." "این فردی بود که واقعاً مایل به تغییر زندگیاش بود."
روز چهارشنبه، میلگریم، که ۲۶ سال داشت، و لیشینسکی، که ۳۰ سال داشت، در یک پذیرایی برای دیپلماتهای جوان به میزبانی A.J.C. در موزه یهودیان پایتخت در دیسی شرکت کردند. سخنرانان درباره افزایش کمکها برای بحرانهای بشردوستانه در غزه و سراسر خاورمیانه صحبت کردند. حوالی ساعت ۹ شب، این زوج مراسم را ترک کرده و همراه با دو نفر دیگر از موزه خارج شدند. طبق اعلام افبیآی، دوربینهای نظارتی نشان میدهند که هنگامی که آنها آماده عبور از خیابان بودند، مردی به نام الیاس رودریگز که پالتوی آبی و کولهپشتی به تن داشت، از کنار آنها رد شد. سپس رودریگز ظاهراً برگشت، اسلحهای از کمرش بیرون آورد و به پشت آنها شلیک کرد. آنها روی زمین افتادند. او به سمت آنها رفت، دستش را دراز کرده و همچنان شلیک میکرد. میلگریم سعی کرد خود را کشانکشان دور کند. او دنبالش کرد و دوباره شلیک کرد. او نشست. رودریگز اسلحه را دوباره پر کرد و دوباره شلیک کرد. میلگریم به پزشکی قانونی دیسی منتقل شد و ساعت ۹:۳۵ شب فوت او اعلام شد. لیشینسکی در صحنه حادثه جان باخت. رودریگز در اولین حضور خود در دادگاه، روز بعد، اعترافی نکرد.
رودریگز سه ساعت قبل از تیراندازی بلیتی برای مراسم A.J.C. خریده بود. او بعدها به افسران پلیس گفت: "من این کار را برای فلسطین انجام دادم. این کار را برای غزه انجام دادم." او از آرون بوشnell، سرباز نیروی هوایی آمریکا که در سال ۲۰۲۴ خود را بیرون سفارت اسرائیل در دیسی به آتش کشید، ابراز تحسین کرد. همانطور که ویدئو نشان میدهد، پلیس رودریگز را از موزه اسکورت میکرد، او فریاد زد: "فلسطین آزاد، آزاد!"
هیچ مدرکی وجود ندارد که رودریگز میلگریم یا لیشینسکی را به طور خاص هدف قرار داده باشد. مشخص نیست که او حتی میدانسته آنها کارمند سفارت هستند یا خیر. اما کار آنها برای دولت اسرائیل به واقعیت غالب مرگشان تبدیل شده است. شارون بروس، خاخام IKAR، یک جامعه برجسته کنیسه در لسآنجلس، به من گفت: "وقتی خبر را دیدم و همه شبکههای خبری جریان اصلی گفتند 'دو کارمند سفارت اسرائیل هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدند'، به جای 'دو جوان در یک حمله یهودستیزانه، در حالی که از یک مراسم یهودی در یک موزه یهودی در واشنگتن دیسی خارج میشدند، به قتل رسیدند'، واقعاً ناراحت شدم." "این شخص به دنبال کشتن یهودیان بود." بحثهای دائمی درباره مرز دقیق بین ضد صهیونیسم و یهودستیزی وجود دارد. در این مورد، رودریگز با زبان ضد صهیونیسم صحبت کرد، اما با منطق یهودستیزی عمل کرد، که اسطوره اصلی آن این است که همه یهودیان به طور جمعی مسئول سیاستهای دولت اسرائیل و اغلب، مسئول مشکلات جهان هستند. رودریگز ظاهراً دو نفر را پیدا کرد که هیچ چیز از زندگی آنها نمیدانست و باعث شد آنها برای گناهان اسرائیل بمیرند. اینکه او یک مسیحی و یک یهودی، یکی اسرائیلی و دیگری آمریکایی را کشت، تنها بر این نکته تأکید میکند که زندگیها، تاریخها و اعتقادات خاص آنها اهمیتی نداشت.
اعضای گروهی از آمریکاییها که برای دولت اسرائیل کار کردهاند، به من گفتند که در روز و نیم گذشته چت واتساپ آنها پر از پیام بوده است. میری بلسکی، که بیش از یک دهه پیش در سفارت اسرائیل در واشنگتن کار میکرد، گفت: "همه شوکه، وحشتزده و دلشکسته هستند." "برای همه ما بسیار نزدیک به خانه احساس میشود. آمریکاییهایی که انتخاب میکنند این نقشها را بپذیرند، اصولی و با اراده قوی هستند و سعی در ساخت آیندهای بهتر دارند." آرون کاپلوویتز، کارمند سابق دیگر سفارت، که در حال حاضر از اورشلیم بازدید میکند، در حالی که از حمله موشکی از یمن پناه گرفته بود، متوجه شد که میلگریم به قتل رسیده است. او گفت: "چرا کسی که برای اسرائیل کار میکند باید در مراسمی در دیسی به قتل برسد؟ به اینجا رسیدهایم؟" "عجیب است که در پایتخت کشور، کسی به خود اجازه داده دو نفر را که به مراسمی بر پایه وحدت و صلحسازی میرفتند، به قتل برساند و به این زندگیهای شگفتانگیز اینقدر زود پایان دهد." گفته میشود لیشینسکی در حال آماده شدن برای خواستگاری از میلگریم در چند روز آینده بوده و به تازگی یک حلقه نامزدی خریده بود.
کاپلوویتز در سپتامبر با میلگریم ملاقات کرد، زمانی که با بورس تحصیلی A.J.C. و یک سازمان غیردولتی محلی به نام Mimouna Association به مراکش سفر کردند. این سفر یهودیان و مسلمانان از آمریکا، اسرائیل، فرانسه و مراکش را گرد هم آورد. گروه از کنیسهها و مساجد بازدید کرده و به دنبال ایجاد روابط نزدیکتر با یکدیگر بودند. یاسمینا اسرارگیس، یکی از شرکتکنندگان مسلمان، پژوهشگر فرانسوی-مراکشی است که به گفته خودش، تلاشهای دیپلماتیک مانند توافقات آبراهام و "افرادی که برای ایجاد صلح کار میکنند" را مطالعه میکند. "سارا یکی از آن افراد بود." اسرارگیس و میلگریم در طول سفر صمیمی شدند؛ اسرارگیس احساس میکرد که آنها در دیدگاه خود برای آینده کشورهایشان همپیمان هستند. اسرارگیس گفت: "او معتقد بود خاورمیانهای دیگر ممکن است، جایی که یهودیان و مسلمانان میتوانند کنار یکدیگر زندگی کنند و به خاطر زمین یکدیگر را نکشند."
وقتی صحبت کردیم، اسرارگیس تازه از تماس یادبود غیررسمی با گروهی از دوستان میلگریم خارج شده بود، که همه داستانهایی درباره حس او از آیندهای بهتر به اشتراک گذاشتند. اسرارگیس گفت: حتی با وجود اینکه میلگریم جوان بود، "او برای تبدیل دیدگاهش به چیزی، کارهای زیادی انجام داد. او در سطح خود هر کاری میتوانست انجام داد." این یک پروفایل شناخته شده است – نوجوان یهودی آمریکایی که خود را وقف گفتگوهای مسلمانان و یهودیان و پروژه ایجاد صلح در خاورمیانه کرده بود. اسرارگیس گفت: "نمیتوان با بیعدالتی به عدالت دست یافت." "غزه را با وارد کردن بیعدالتی بیشتر به این جهان بازسازی نمیکنید."
نسخه اولیه این مقاله، فلسفه سیاسی رونن شووال را به اشتباه توصیف کرده بود.