طرح آمریکا برای غزه حرفهای زیادی برای گفتن دارد
دونالد ترامپ در دو هفته اول حضورش در دفتر بیضی کاخ سفید لحظات تکاندهندهای را رقم زد. با این وجود، پیشنهاد او برای «تصاحب» غزه توسط آمریکا در ۴ فوریه، فوقالعاده بود. او ایدههای شوم - پاکسازی قومی و بیتفاوتی مرگبار نسبت به حقوق فلسطینیها - را با بداههپردازی غیرمتعارف در مورد یکی از دشوارترین مشکلات جهان ترکیب کرد. در دوره اول ریاست جمهوری خود، آقای ترامپ توافقنامههای ابراهیم را بین برخی کشورهای عربی و اسرائیل منعقد کرد و در ژانویه به برقراری آتشبس موقت در غزه کمک کرد که دولت بایدن به مدت یک سال از آن دور مانده بود. این احتمال وجود دارد که آخرین مداخله او نیز خاورمیانه را تکان دهد. خطر این است که این امر تندروها را جسورتر میکند و متحدان آمریکا را از حمایت از تلاشهای او برای ترویج ثبات باز میدارد.
آقای ترامپ بلافاصله پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در کاخ سفید طرح خود را توضیح داد. دیپلماتها انتظار داشتند که آقای ترامپ، آقای نتانیاهوی ناراضی را تحت فشار قرار دهد تا به مرحله دوم آتشبس در غزه پیشروی کند، که در آن همه گروگانها بازگردانده میشوند و نیروهای اسرائیلی جنگ را متوقف کرده و از غزه خارج میشوند. در عوض، آقای ترامپ پیشنهاد کرد که از ۲ میلیون نفر از ساکنان غزه خواسته شود یا مجبور شوند این نوار را به مقصد اردن، مصر یا جاهای دیگر ترک کنند. او گفت که نیروهای آمریکایی ممکن است نقشی داشته باشند.
رئیس جمهور گفت که پس از تبعیدها، این منطقه با پول خارجی توسط آمریکا بازسازی میشود تا به «ریویرا خاورمیانه» تبدیل شود، در این زمان برخی از فلسطینیها ممکن است بازگردند. او اشاره کرد که در ازای رفاه، آنها باید از سلب مالکیت تاریخی خود چشمپوشی کنند و رویاهای خود را برای تشکیل کشور رها کنند. دیدگاه گستردهتر آقای ترامپ این است که توافقنامههای ابراهیم را به عربستان سعودی گسترش دهد و از این گروه جدید آمریکایی، اسرائیلی و سنی عربی برای مهار رژیم ایران استفاده کند، که در آستانه دستیابی به بمب هستهای قرار دارد. ساعاتی قبل از اظهارات خود در مورد غزه، آقای ترامپ دستوری را صادر کرد که کمپین «فشار حداکثری» خود را بر ایران با اعمال تحریمها برای به صفر رساندن صادرات نفت آن، احیا میکند.
برای تشخیص مشکلات طرح آقای ترامپ نیازی به برنده جایزه صلح نوبل نیست. از نظر اخلاقی، این فراخوانی برای تسخیر و پاکسازی قومی است که هیچ وزنی برای حق تعیین سرنوشت یا خودگردانی فلسطینیها قائل نیست. آقای ترامپ با پیشنهاد آن، به دیدگاه جهانی «زور حاکم است» روسیه و چین کمک میکند. از نظر عملی، این یک شروع کننده غیرممکن است. رای دهندگان آمریکایی تمایلی به اعزام نیروهای بیشتر به خاورمیانه ندارند. سابقه آمریکا در ملتسازی در آنجا ضعیف است، همانطور که آقای ترامپ قبلاً اشاره کرده است. ملتهای عربی که از آنها خواسته میشود میزبان ساکنان آواره غزه باشند، با این هجوم دست و پنجه نرم خواهند کرد. واکنش عمومی نسبت به جابجایی فلسطینیها حتی میتواند موقعیت رهبران آنها را در قدرت به خطر بیندازد. جای تعجب نیست که مقامات آقای ترامپ روز بعد شروع به عقبنشینی از طرح خود کردند و ادعا کردند که او قول نداده است از نیروهای آمریکایی استفاده کند و جابجایی فلسطینیها موقتی خواهد بود.
با این حال، تشخیص آقای ترامپ نیز حاوی تکههایی از حقیقت است. او درست میگوید که غزه یک «جهنم» است که در اثر جنگ ویران شده است. و این تا زمانی که اسرائیلیها برای پیگیری صلح احساس ناامنی یا جسارت نکنند، حماس بر غزه تسلط داشته باشد، تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) در کرانه باختری بدتر شود و جهان به راه حل دو دولتی توجه کند، تغییر نخواهد کرد. آقای ترامپ گفت: «شما نمیتوانید همان اشتباه را بارها و بارها تکرار کنید.»
او همچنین درست میگوید که برای دادن فضا به جوانان غزه، تفکر تابوشکنانهتری مورد نیاز است. به عنوان مثال، این منطقه میتواند زمینی را از مصر در صحرای سینا اجاره کند یا حتی زمینی را از دریا پس بگیرد. تکیه بر فرمول قدیمی یک آژانس ناقص UN که وضعیت پناهندگی ناامیدکننده ساکنان غزه را تداوم میبخشد و تظاهر به آمادگی برای بازگشت PA، بازآفرینی شرایطی است که به حماس اجازه داد رشد کند و خود را برای جنگ مسلح کند.
یک مسیر باریک برای صلح وجود دارد. این امر مستلزم تغییر یا استعفای رهبری حماس در غزه، با یک نیروی امنیتی به رهبری عرب و PA که نظم را برقرار کند و پول نقد غربی و خلیج فارس است. به موازات آن، مذاکرات درباره دو کشور میتواند اتحادها و معاملات منطقهای را که آقای ترامپ در سر دارد، باز کند.
خاورمیانه به شدت به تفکر جدید نیاز دارد، اما آقای ترامپ با بیان پیشنهادی که غیرعملی، غیراخلاقی و ناآماده است، اعتبار آمریکا را تضعیف کرده است. او ممکن است در نهایت باعث آشفتگی و قدرت بخشیدن به افراط گرایان شود. حماس اکنون استدلال میکند که آمریکا به ساکنان غزه اهمیتی نمیدهد. راستگرایان تندرو اسرائیل میتوانند به رویای خود مبنی بر اخراج فلسطینیها از غزه و ساخت شهرکها در آنجا بچسبند. و آقای ترامپ همچنین متحدانی را که برای صلح به آنها نیاز دارد، بیگانه میکند. او شاید امیدوار بود از تهدید اخراج ساکنان غزه برای وادار کردن عربستان سعودی به به رسمیت شناختن اسرائیل استفاده کند. به احتمال زیاد، سعودیها سازش را غیرممکن خواهند یافت. ¦