اعتبار: Iryna Veklich/Getty
اعتبار: Iryna Veklich/Getty

تلاش دانشمندان در راه عشق و فقدان

روابط برای تجربه انسانی بسیار مهم هستند. در طول زندگی، بیشتر ما آنها را داریم، می‌خواهیم، از دست می‌دهیم یا به آنها فکر می‌کنیم. اما مطالعه عشق، قرار ملاقات و روابط به اندازه آنچه به نظر می‌رسد عاشقانه نیست. مردم پیچیده هستند؛ زوج‌ها حتی بیشتر. بودجه کمیاب است، آمارها فریبنده هستند و گزارش‌های رسانه‌ای تمایل دارند یافته‌ها را با هدف غیرواقعی ارائه مشاوره روشن برای افرادی که می‌خواهند یک همسر عاشقانه پیدا کنند، بیش از حد ساده کنند.

جاستین گارسیا، زیست‌شناس تکاملی و مدیر اجرایی موسسه کینزی دانشگاه ایندیانا در بلومینگتون، که در سال 1947 برای تحقیق در مورد مسائل مربوط به جنسیت، جنس و تولید مثل تأسیس شد، می‌گوید: «ما تحقیقاتی را انجام می‌دهیم که می‌دانیم قلب بسیاری از مردم را از بسیاری از اقشار مختلف جامعه لمس می‌کند. چه این ازدواج، خیانت یا رضایت عاشقانه، جنسی و رابطه‌ای باشد، ما می‌توانیم در مورد برخی از هیجان‌انگیزترین و پاداش‌دهنده‌ترین جنبه‌های زندگی یک فرد و برخی از چالش‌برانگیزترین و دشوارترین جنبه‌ها صحبت کنیم. قدرت پیوندهای عاشقانه در طول زمان و مکان یک وحدت‌بخش بزرگ انسانی است.» آخرین تحقیقات گارسیا بین دنیاهای عجیب و غریب جداگانه تحقیقات روابط و تحقیقات جنسی قرار دارد و شامل کار بر روی تک‌همسری غیرتعهدی رضایتبخش و تمایز بین تک‌همسری اجتماعی و جنسی است.

Nature با چهار دانشمند که به مطالعه روابط می‌پردازند، از جمله گارسیا، صحبت کرد. آنها آنچه را که در مورد مطالعه عشق دوست دارند، چه موانعی در این راه با آن روبرو هستند - و چگونه زندگی عاشقانه خود را هدایت می‌کنند، به اشتراک گذاشتند.

کنت تان: مطالعه عشق در فرهنگ‌های مختلف

روانشناس در دانشگاه مدیریت سنگاپور.

من زمانی به فکر کردن در مورد روابط علاقه‌مند شدم که در حال انجام خدمت سربازی در سنگاپور بودم. در سن 19 سالگی ثبت نام کردم، خدمتم را به پایان رساندم و در سن 21 سالگی وارد دانشگاه شدم. این زمانی بود که بسیاری از جوانان مشکلات رابطه‌ای داشتند؛ شرکایشان آنها را برای افراد دیگری در دانشگاه ترک کردند در حالی که ما در ارتش بودیم. من توصیه‌های زیادی کردم و داستان‌های مشابه زیادی را با دوستانم به اشتراک گذاشتم. ما شب‌های زیادی را فقط به صحبت کردن گذراندیم.

در اوایل دوران حرفه‌ای‌ام، برای یک برنامه آموزشی سه ماهه به ایالات متحده رفتم که مرا در معرض مطالعه علمی روابط نزدیک قرار داد. در آن زمان شریکی داشتم و به این فکر می‌کردم که "چگونه مردم روابط از راه دور را هدایت می‌کنند؟" در سنگاپور، این چیزی است که شما هرگز به آن فکر نمی‌کنید زیرا کشور کوچکی است، بنابراین هیچ سفری برای سه ساعت برای دیدن کسی وجود ندارد. این یک تجربه جدید برای من بود و باعث شد تعجب کنم که چگونه مردم روابط را حفظ می‌کنند. تمرکز اصلی کار من درک تعهد بوده است.

من از دانش‌آموزان و مردم سوالاتی دریافت می‌کنم که به دنبال توصیه‌های شخصی در مورد هشدارهای قرمز و چگونگی ورود و خروج از روابط و چه چیزی را در یک شریک بالقوه جستجو کنند، هستند. آنها می‌پرسند: "چند قرار ملاقات باید بروم؟ آیا باید به این شخص فرصت بدهم؟" از اینکه از من سوال می‌شود، قدرت می‌گیرم، اما همچنین چالش‌برانگیز است زیرا نمی‌خواهم پاسخ‌های اشتباهی به مردم بدهم. سعی می‌کنم به دانش‌آموزان بگویم: "به طور متوسط، این چیزی است که کار نشان داده است، اما همه متفاوت هستند."

وقتی سعی می‌کنیم کارمان را در مجلات ایالات متحده و بین‌المللی منتشر کنیم، اگر فقط نمونه‌ای از سنگاپور داشته باشیم، با مقاومت روبرو می‌شویم. اغلب از ما خواسته می‌شود شباهت‌ها و تفاوت‌ها را با فرهنگ‌های دیگر نشان دهیم، صرف نظر از اینکه فرضیه‌ای در مورد متفاوت بودن آنها داشته باشیم یا نه. از یک طرف، این باعث می‌شود فکر کنید: "آنها این را برای نمونه‌های ایالات متحده درخواست نمی‌کنند، پس چرا آن را برای یک نمونه آسیایی می‌خواهند؟" اما از طرف دیگر، فکر می‌کنم در نهایت، داشتن آن تنوع و جمع‌آوری داده‌ها از مکان‌های مختلف، علم را غنی می‌کند.

کار بین‌فرهنگی هنوز تازه است و کشف‌های بسیار بیشتری در انتظار وقوع است. اینها زمان‌های هیجان‌انگیزی برای تحقیق در مورد روابط و مجردی هستند. در حال حاضر، من فقط یکی از دو محققی هستم که روانشناسی روابط را در سنگاپور مطالعه می‌کنم. فکر می‌کنم دو یا سه نفر دیگر در جنوب شرقی آسیا وجود دارند. من شش سال را در ایالات متحده گذراندم و قطعاً شبکه تحقیقاتی عظیمی را که در آنجا وجود دارد، از دست می‌دهم. یکی از اهداف من ایجاد این رشته در سنگاپور است. با رشد کار، امیدوارم رسانه‌ها نیز یک زاویه تجربی را در داستان‌ها بگنجانند.

یکی از چیزهایی که در مورد تعهد وجود دارد این است که شما شروع به فکر کردن در مورد رابطه خود به عنوان یک رابطه خاص می‌کنید. خیلی وقت‌ها، وقتی در طول یک بحث به همسرم می‌گویم: "اوه، این چیزی است که علم در مورد روابط می‌گوید و ممکن است برای ما اتفاق بیفتد"، او چیزهایی می‌گوید مانند: "ما فراتر از علم هستیم. ما علم تو نیستیم."

جاستین گارسیا: مردم به من چیزهایی می‌گویند

زیست‌شناس تکاملی و مدیر اجرایی موسسه کینزی، بلومینگتون، در دانشگاه ایندیانا و مشاور علمی Match.com.

علاقه من همیشه به تکامل تک‌همسری بوده است. من بخشی محقق جنسی هستم، بخشی محقق روابط. من بین این دو دنیا رفت و آمد می‌کنم و مردم اغلب از شنیدن اینکه آنها رشته‌های جداگانه‌ای هستند، شگفت‌زده می‌شوند. در علوم انسانی، شما می‌شنوید که مردم در مورد تک‌همسری اجتماعی، که پیوند جفتی نیز نامیده می‌شود، به عنوان یک ساختار رابطه‌ای صحبت می‌کنند. این با تک‌همسری جنسی، که وفاداری یا انحصار جنسی است، متفاوت است. من و همکارانم یک بخش کامل در یک مقاله اخیر در مورد تمایز بین تک‌همسری اجتماعی و جنسی داشتیم.

دریافت بودجه برای مطالعه زندگی عاشقانه و جنسی مردم می‌تواند دشوار باشد. آژانس‌های فدرال اغلب نگران کلمه "جنس" در عنوان یا چکیده یک مقاله هستند. بسیاری از دانشمندان روابط نیز از کلمه "عشق" در مطالعات خود استفاده نمی‌کنند. در دهه 1970، یک سناتور آمریکایی از تحقیقات روابط و جنسی به عنوان هزینه‌های پوچ دولت انتقاد کرد. این بسیار زیاد بخشی از تاریخ این رشته‌ها است.

دکتر روث در کنار جاستین گارسیا نشسته است
جاستین گارسیا در یک رویداد با درمانگر جنسی آمریکایی-آلمانی "دکتر روث"، روث وستهایمر. اعتبار: کتابخانه و مجموعه‌های ویژه موسسه کینزی.

من به عنوان فوق دکترا در سال 2011 به موسسه کینزی آمدم و از سال 2010 مشاور علمی Match.com، سرویس دوست‌یابی آنلاین مستقر در دالاس، تگزاس بوده‌ام. انسان‌شناس فقید هلن فیشر و من پروژه‌ای را با این شرکت آغاز کردیم که Singles in America نام دارد. این یک مطالعه علمی سالانه از بیش از 5000 فرد مجرد است. ما از یک نمونه جمعیتی نماینده برای درک نگرش‌ها و رفتارهای بیش از 100 میلیون فرد مجرد استفاده می‌کنیم - حدود یک سوم جمعیت بزرگسال در ایالات متحده. اینها افرادی هستند که در تمام مراحل زندگی در حال ورود و خروج از روابط عاشقانه و جنسی هستند. ما در طول سال‌ها مطالب زیادی از آن پروژه منتشر کرده‌ایم. این شرکت کنترل نمی‌کند که چه چیزی را منتشر می‌کنیم و بودجه آن به این معنی است که ما از چالش دریافت کمک‌های مالی فدرال اجتناب می‌کنیم. این یک همکاری واقعاً پاداش‌دهنده بوده است.

هرگز زمانی را که یکی از همکاران ارشد من در محوطه دانشگاه مرا برای یک قهوه دعوت کرد، فراموش نمی‌کنم. او یک عضو برجسته هیئت علمی بود و من فکر کردم: "اوه این عالی است، شاید نوعی همکاری باشد." من به آنجا رسیدم و در عرض دو دقیقه، او تلفن خود را بیرون آورد، آن را به سمت من چرخاند و گفت: "آیا می‌توانید در مورد نمایه دوست‌یابی‌ام به من کمک کنید؟"

یکی از اشتباهاتی که او مرتکب می‌شد، و این اتفاق زیاد می‌افتد، فقط فکر کردن در مورد این بود که او به دنبال چه چیزی است. اما خواستگاری هم در مورد جستجو کردن و هم در مورد پیدا شدن است. شما به یک نمایه نیاز دارید که کسی بتواند در مورد آن سوال بپرسد، که آنها بتوانند با آن تعامل داشته باشند، که به قرارهای بالقوه فرصتی برای شناخت شما بدهد. بنابراین، آنها می‌توانند بگویند: "اوه، این عکس شما در حال پیاده‌روی در ماچو پیچو است؟ من همیشه می‌خواستم به آنجا بروم."

مردم در مورد چالش‌ها در روابط خود به من گفته‌اند. من اغلب به آنها یادآوری می‌کنم که من درمانگر جنسی یا زوج نیستم. از من پرسیده شده است: "آیا خسته نمی‌شوید؟ شما در یک مهمانی کوکتل هستید و در مورد مسائل زناشویی همه شنیده‌اید." اما من این را به عنوان یک افتخار تلقی می‌کنم که کسی مایل است یک قطعه صمیمی از زندگی خود را با من به اشتراک بگذارد. و من فکر می‌کنم - چه چیزی می‌توانیم از آن یاد بگیریم؟

لذت این کار این است که بین‌رشته‌ای است. این در مورد بدن، مغز، نحوه برقراری ارتباط، جایی که زندگی می‌کنیم، رشد ما است. من فکر می‌کنم که دانستن بیشتر در مورد خودمان باعث می‌شود از روابط خود و قدرت عشق بیشتر قدردانی کنیم. چالش این است که همه در مورد آنچه شما می‌پرسید و نتیجه می‌گیرید، نظر دارند. آنها می‌خواهند بدانند: "چگونه می‌توانید این را بگویید، زیرا این چیزی نیست که برای پسر عموی من بیلی و طلاقش اتفاق افتاد؟"

سارا استانتون: از زبان‌های عشق دوری کنید

روانشناس اجتماعی و محقق روابط در دانشگاه ادینبورگ، انگلستان.

من روابط عاشقانه و چگونگی بهبود آنها را مطالعه می‌کنم. من همچنین بررسی می‌کنم که چگونه می‌توان تجربیات رابطه‌ای را برای افرادی که با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند، بهبود بخشید، چه به این دلیل که با صمیمیت ناراحت هستند یا به این دلیل که نگرانی‌هایشان مانع از لذت بردن از این ارتباطات می‌شود. و من بررسی می‌کنم که چگونه روابط بر سلامت و تندرستی کوتاه مدت و بلند مدت تأثیر می‌گذارند.

گاهی اوقات، شکاف بین علم و آنچه برای عموم مردم در مورد آن نوشته شده است، زیاد است. یافته‌ها اغلب به اشتباه ارائه می‌شوند یا بیش از حد ساده می‌شوند. مردم می‌خواهند زبان‌های پنج‌گانه عشق را طوری مطرح کنند که انگار راه‌حل تمام مسائل رابطه‌ای هستند. 5 زبان عشق کتابی است که اولین بار در سال 1992 منتشر شد و فرض می‌کند که هر فرد یک زبان عشق ترجیحی دارد و زوج‌ها زمانی راضی‌تر هستند که شرکا به زبان ترجیحی یکدیگر صحبت کنند. این یک مشکل بزرگ برای من است، زیرا زبان‌های عشق به طور رسمی مبتنی بر علم نیستند. آنها فقط نظرات یک نفر هستند. من دائماً در مورد آنها سؤال می‌شوم. اکنون حتی منتظر نمی‌مانم تا در کلاس‌های کارشناسی من یک سؤال باشد. در سخنرانی اول، می‌گویم: "این تصور را از خود دور کنید."

اعضای مردم در مقابل کمپین پوستری OKCupid با عنوان “هر فرد مجرد” راه می‌روند
کمپین هر فرد مجرد توسط سرویس دوست‌یابی آنلاین OKCupid با هدف جشن گرفتن تنوع پایگاه کاربری خود انجام شد. اعتبار: OKCupid

این یک مثال خوب از این است که چگونه مردم پاسخ‌های سریع و ساده می‌خواهند؛ آنها می‌توانند یک آزمون کوچک بدهند و پیدا کنند، "این دسته من است. این توضیح می‌دهد که من کیستم." اما این واقع‌بینانه نیست. مردم پیچیده هستند. این یک چالش درگیر شدن با مردم در مورد علم روابط است. قبل از اینکه تصمیم بگیرم آیا می‌خواهم با رسانه‌ها صحبت کنم، در مورد رسانه و مصاحبه‌کننده تحقیق می‌کنم. اغلب، این روزها، زحمت صحبت کردن با آنها را ندارم. وقتی این کار را انجام می‌دهم، از آنها می‌خواهم که صحت آن را بررسی کنند و اصلاحات را ارائه دهند.

من فکر می‌کنم، بیشتر از سایر رشته‌ها، شما از گپ زدن با مردم و تماشای مردم الهام می‌گیرید. در برخی از کارهای دکترایم، به اجرای یک مطالعه مداخله کوتاه‌مدت کمک کردم که در آن افرادی را که خود گزارش داده بودند با نزدیکی و صمیمیت ناراحت هستند، وارد آزمایشگاه کردیم. ما نیمی از آنها را در یک محیط ترویج‌کننده صمیمیت با شرکای خود قرار دادیم، که یک روش فانتزی برای گفتن این است که ما آنها را مجبور کردیم با هم یوگای شریک انجام دهند و یک گفتگوی عمیق و معنادار داشته باشند. نیمی دیگر در یک گروه کنترل بودند: آنها یوگای انفرادی انجام دادند و یک گفتگوی سطحی با شریک خود داشتند.

ما دریافتیم که افرادی که با نزدیکی ناراحت بودند از فعالیت‌های ترویج‌کننده صمیمیت لذت نبردند. اما از نظر نتایج واقعی، آنها به شریک خود نزدیک‌تر شدند و برخی از افکار و احساسات خود را باز کردند و فاش کردند، که این نوع افراد تمایلی به انجام آن ندارند.

من فکر نمی‌کنم که افرادی که روابط را مطالعه می‌کنند لزوماً در آنها بهتر از سایر افراد باشند. ما انسان هستیم، درست مانند بقیه. دانش عمیق ما از اینکه چه چیزی در روابط کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند، می‌تواند گاهی اوقات چیز خوبی باشد و گاهی اوقات نه. تصور کنید با یک محقق روابط قرار می‌گذارید و وارد یک بحث می‌شوید و او می‌گوید: "شما در حال حاضر خود ایده‌آل من را رد می‌کنید." این احتمالاً بحث را آرام نمی‌کند.

من با افرادی قرار گذاشته‌ام که فکر می‌کنند کاری که من انجام می‌دهم فوق‌العاده جالب است و می‌خواهند در مورد آن یاد بگیرند زیرا می‌خواهند رابطه ما شکوفا شود. و من با افرادی قرار گذاشته‌ام که از کاری که من انجام می‌دهم وحشت زده شده‌اند، احساسی که اغلب، به ویژه در درگیری‌ها، بیرون می‌آید. خوشبختانه، همسرم یکی از افرادی است که فکر می‌کند این جالب است و او در حال یادگیری اصطلاحات است. گاهی اوقات ما یک بحث خواهیم داشت و او خواهد گفت: "این یک پشتیبانی بسیار پاسخگو بود. متشکرم. آفرین."

سامانتا جوئل: پیمان‌های ازدواج علمی

روانشناس و دانشمند روابط در دانشگاه وسترن، لندن، کانادا.

من مطالعه می‌کنم که چگونه مردم در مورد روابط عاشقانه جدید تصمیم‌گیری می‌کنند. من به نقاط عطفی علاقه‌مندم که تعیین می‌کنند شما در نهایت با چه کسی به عنوان یک شریک عاشقانه به پایان می‌رسید: انتخاب رفتن به یک قرار ملاقات اولیه، سرمایه‌گذاری در یک رابطه دوست‌یابی جدید یا پایان دادن به رابطه‌ای که کار نمی‌کند.

آخرین کار من مبتنی بر سوگیری پیشرفت است، این ایده که مردم تمایل دارند خیلی سریع در روابط سرمایه‌گذاری کنند. من و شریکم با وجود اطلاع از این سوگیری، ظرف شش ماه پس از شروع قرار ملاقات با هم نقل مکان کردیم. این مثالی از این است که چگونه می‌توانید این تحقیق را انجام دهید و این داده‌ها را داشته باشید، اما وقتی نوبت به زندگی و روابط خودتان می‌رسد، کاری را انجام می‌دهید که به طور غریزی درست به نظر می‌رسد. من فکر کردم خنده‌دار و طعنه‌آمیز است. من دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهم که شرکت‌کنندگان در مطالعه‌ام می‌گویند انجام می‌دهند و آنچه تحقیقات من می‌گوید نباید انجام دهید.

وقتی در سال 2014 ازدواج کردیم، پیمان‌های ازدواج خود را بر اساس اصولی نوشتیم که علم نشان می‌دهد برای روابط سالم مهم هستند. اولین مورد این است: "من قول می‌دهم شما را به خاطر آنچه هستید و همچنین به خاطر کسی که می‌خواهید بشوید، احترام بگذارم، تحسین کنم و قدردانی کنم."

این بر اساس یک مدل نظری به نام پدیده میکل‌آنژ است. میکل‌آنژ، هنرمند رنسانس، استدلال کرد که هر سنگ دارای یک شکل ایده‌آل است - شکلی که در بلوک به دام افتاده است. وظیفه یک مجسمه‌ساز این است که از عیوب سنگ بکاهد تا شکل ایده‌آل آن آشکار شود. به طور مشابه، پدیده میکل‌آنژ استدلال می‌کند که هر فرد دارای یک خود ایده‌آل است که در تلاش است تا باشد. یک شریک حامی می‌تواند با حمایت از اهداف شما به شما کمک کند تا به خود ایده‌آل خود نزدیک‌تر شوید. بنابراین، اگر خود ایده‌آل من یک فرد خنده‌دار است و شریک من به جوک‌های من می‌خندد، این به من کمک می‌کند تا اعتماد به نفس بیشتری برای جوک گفتن داشته باشم و به یک فرد خنده‌دارتر تبدیل شوم.

پیمان دیگر این است: "من قول می‌دهم هر روز به شما نشان دهم که دقیقاً می‌دانم چقدر خوش شانس هستم که شما را در زندگی‌ام دارم"، که بر اساس تحقیقات در مورد اهمیت قدردانی و سپاسگزاری در روابط است. ما آنها را روی دیوارمان روی یک پلاک داریم و سعی می‌کنیم طبق آنها زندگی کنیم.